تحریم، سیاست آمریکاست
دکتر عابد اکبری، کارشناس اروپا
نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور هیئتهای مذاکرهکننده ایران و ۱+۴ از ۱۵ آوریل ۲۰۲۱ (۲۶ فروردین ۱۴۰۰) آغاز و تاکنون تیم ایرانی به ریاست سید عباس عراقچی سه بار عازم وین شده است تا در مورد لغو تحریمها، راستیآزمایی اقدامات آمریکا و درنهایت توقف روند کاهش تعهدات هستهای ایران، مذاکرات فشردهای انجام شود. حضور نمایندگانی از بانک مرکزی و وزارت نفت، نشاندهنده عزم جدی ایران برای لغو تحریمها و انتفاع ایران از اقدامات طرف مقابل در حوزه اقتصادی، فروش نفت و بازگشت پول بهصورت عادی به کشور است. همچنین تأکید طرف ایرانی مبنی بر انجام مذاکرات صرفا در چارچوب برجام و با شرکت نمایندگان ایران و ۱+۴، نشان میدهد ایران همچنان و البته به درستی هیچگونه مذاکره مستقیم یا غیرمستقیمی با آمریکا را در دستور کار ندارد و صرفا بر لغو تحریمها- فارغ از بازگشت آمریکا به برجام- متمرکز است. بهعبارت دیگر، هدف اصلی مذاکرات، برداشته شدن تحریمها است و نه بازگشت آمریکا به برجام.
دور اول این مذاکرات، بیشتر تحت تأثیر حادثه در نطنز، نصب هزار سانتریفیوژ جدید در آن سایت و آغاز غنیسازی ۶۰ درصد از سوی ایران بود که نشاندهنده جدیت ایران در ادامه مسیر کاهش تعهدات و افزایش سطح غنیسازی است تا در مذاکرات، دست پُرتری داشته باشد. همچنین تعلیق گفت وگوهای جامع بین ایران و اتحادیه اروپا و همکاریهای طرفین در حوزه تروریسم، مواد مخدر و پناهندگان (در پاسخ به تحریم چند مقام ایرانی توسط بروکسل) نشان داد ایران قصد دارد به اقدامات تخریبی طرف مقابل حین مذاکره، با قدرت پاسخ دهد. ادامه مذاکرات فشرده و جدی معاونان وزرای خارجه و فعالیت گروههای کارشناسی (تحریمها، هستهای و ترتیبات اجرایی) تا اواخر اردیبهشت، نشان از دشواری و البته روند مثبت مذاکرات دارد. هرچند هنوز دیدگاه طرفین در مورد تحریمهایی که باید لغو شوند؛ از هم فاصله نسبتا قابلتوجهی دارد.
نکته مهم که در تحلیل رویکرد طرف غربی باید به آن توجه داشت، تلاش برای فرسایشی کردن مذاکرات است. ادامه سیاست «مذاکره برای مذاکره» و عدم وجود اراده جدی برای لغو تحریمها بهصورتی که برای ایران آورده اقتصادی مطلوب و محسوس ایجاد کند و قابل راستیآزمایی نیز باشد، در رویکرد طرف غربی قابلمشاهده است. اروپا که در این مذاکرات- عملاً به نمایندگی از آمریکا- حاضر است، به گواه تجربه و تاریخ، امکان بازیگری مستقل و بهدوراز سیاستهای آمریکا را ندارد. به همین دلیل، علیرغم برخی پیشرفتها در خصوص لغو بعضی از تحریمها و اذعان به روبهجلو بودن مسیر مذاکره، به نظر میرسد روند مذاکرات بهکندی پیش میرود و نباید انتظار رخداد خاصی را در زمان کوتاهمدت (به ویژه قبل از انقضای توافق ایران و آژانس و یا حتی انتخابات ریاستجمهوری در ایران) داشت. دلایل این تحلیل به شرح زیر است:
۱٫ طرف غربی با محوریت آمریکا قصد دارد ضمن ارائه «برخی» امتیازات به ایران و بازگشت به برجام، از این توافق، به عنوان پایهای برای تسری مذاکرات به مسائل منطقهای و توان دفاعی ایران استفاده کند. درواقع، بعد از شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا در زمان ترامپ و تسلیم نشدن ایران برای انجام مذاکرات فرابرجامی، اکنون دولت بایدن قصد دارد با اتخاذ راهبرد گامبهگام، ضمن اجبار ایران به پذیرش شروط فرابرجامی، به تعهدات خود بهطور نسبی وفق برجام بازگردد و سپس زمینه را برای مهار قدرت منطقهای و دفاعی ایران فراهم کند. به همین دلیل است که مطلوب طرف مقابل- و علت اصلی کندی مذاکرات- اصرار تلویحی آمریکا به واسطه اروپا برای اجرای یک توافق موقت و گامبهگام است تا آنچه که ترامپ با فشار حداکثری نتوانست محقق کند، دموکراتها با قرار دادن ایران در یک مسیر بیانتها به دست آورند. مسیری که هر اقدام آمریکا برای لغو و کاهش تحریم، به رفتار هستهای، منطقهای و دفاعیِ بیشتر ایران و راستیآزمایی توسط آمریکا- و نه ایران- مشروط خواهد شد. ناگفته پیدا است که این امر منجر به شرطی کردن اقتصاد و سیاست ایران خواهد شد؛ امری که جمهوری اسلامی قطعاً با آن مخالف است، زیرا تحریمها به عنوان تنها سرمایه راهبردی آمریکا در مقابل ایران مطرح هستند و باید این اهرم از اختیار آمریکا خارج شود.
۲٫ محدود کردن لیست تحریمهایی که باید لغو شوند، از دیگر عوامل کندی مذاکرات به شمار میروند. درواقع آمریکا حاضر نیست اهرم تحریم را برای مذاکرات بعدی از دست داده باشد. گزارش ۲۱ آوریل والاستریت ژورنال و استفاده از واژه Relief نشان از سیاست آمریکا مبنی بر عدم لغو تحریمها دارد. لغو تحريمها در حوزه نفتی و بانكی و ادامه تحریمها در حوزههایی مانند حقوق بشر، تروریسم و حملات سایبری که توسط ترامپ وضع شدند، نشان میدهد آمریکا همچنان بر سلاح تحریم متکی است و بهسختی قصد اقدام مثبتی برای بازگشت به برجام خواهد داشت.
۳٫ دستور کار دیگر طرف غربی، فشار بر ایران برای پذیرش امتیازات حداقلی است. این اقدام با عباراتی نظیر کافی بودن تحریمهای لغو شده، انتقاد از سرسختی بیش از حد ایران و حتی لزوم دسترسی به توافق به دلیل واهی نزدیک بودن بیش از حد ایران به سلاح اتمی، همراه شده است. در این زمینه، سخنان «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه در مصاحبه با روزنامه گاردین قابلتوجه است که گفته بود: «ضروری است که ما فورا به پیشرفتهایی دست پیدا کنیم، چون ایران به دلیل عدول از تعهداتش هرگز تا این حد به سلاح هستهای نزدیک نبوده است.» وی مدعی شد: «آمریکا بسیار مصمم است تا پیشرفت در مذاکرات حاصل شود و در این راستا پیامها و علائم لازم را که نشان از عزم واشنگتن برای لغو تحریمها دارد، ارسال کرده است. اما ایران پیامهای متناسب را در رابطه با عدول از تعهدات هستهای خود نشان نداده است.» به عبارت دیگر، از دید طرف مقابل، توپ در زمین ایران است و تهران باید هرچه سریعتر به توافق حداقلی رضایت داده، در پی راستیآزمایی نباشد و فشار و مارپیچ مذاکرات بعدی را بپذیرد؛ در غیر این صورت به تلاش برای دسترسی به سلاح اتمی متهم خواهد شد. در این زمینه، سخنان «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا، قابلتوجه است: «آمریکا تحریمها علیه ایران را بر نخواهد داشت مگر آنکه اطمینان پیدا کند که ایران به تعهدات هستهای خود پایبند خواهد شد.»
درواقع، لغو همان تحریمهای اقتصادیِ مرتبط با برنامه هستهای- که باتجربه برجام ناکافی بودن آن اثبات شد- نیز به تأیید آمریکا وابسته است!
۴٫ با توجه به مورد سوم، میتوان نتیجه گرفت که مشخص کردن تحریمهای مختلف که باید لغو شوند، در کنار پروسه توالی اقدامات و شروع راستیآزمایی، از دیگر موارد اختلافی است. در این خصوص، باید توجه کرد که هرگونه اصرار آمریکا مبنی بر اولویت راستیآزمایی توسط آمریکا بر لغو تحریمها عملا به معنای شکست مذاکرات است. در این سناریو، مذاکرات به روندی فرسایشی و بدون نتیجه عینی اقتصادی تبدیل خواهد شد، آمریکا به برجام بازخواهد گشت و بدون لغو تحریمها، صرفا در پی راستیآزمایی اقدامات ایران و درنتیجه فشار بیشتر در حوزه منطقهای و دفاعی به کشور خواهد بود.
۵٫ برخی اخبار منتشرشده در رسانههایی مانند واشنگتنپست و والاستریتژورنال در مورد درخواستهای عجیب آمریکا از ایران، فارغ از ابعاد فنی و تحریمی، دارای جنبههایی از تحقیر است. ادعاهایی مانند لزوم نابودی بخشی از سانتریفیوژهای نسل جدید (نه جمعآوری و نه انبار کردن آنها) نشان میدهد هدف نهایی آمریکا دائمی کردن محدودیتهای هستهای همراه با چاشنی اعمال قدرت روانی و تحقیر طرف مقابل، بدون ارائه امتیازهای کلان در حوزه تحریمی است.
فرجام سخن
اصرار طرف مقابل بر لغو و احتمالا تعلیق بخشی از تحریمها و درنهایت عدم اجرای صحیح آنها به بهانه تحریمهای حقوق بشری، موشکی و منطقهای و همچنین تأکید بر راستیآزمایی اقدامات ایران توسط کشوری که از برجام خارج شده است؛ ازجمله دلایل کندی مذاکرات است. نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی ایران باید یکصدا لغو تحریمها بهطور قابل راستیآزمایی و مؤثر بر اقتصاد را مطالبه کرده و سپس روند کاهش تعهدات را متوقف نماید. اصرار آمریکا برای بازگشت به برجام بدون ارائه امتیازات موردنظر تهران، نهتنها نفع اقتصادی برای کشور ندارد، بلکه زمینهساز زیادهخواهیهای بیشتر در آینده و احتمال استفاده از مکانیسم ماشه را فراهم خواهد کرد.
برجام , عابد اکبری , مذاکرات وین
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.