تحریف دشمنی
مصطفی هدایی
بااین که سالها از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد اما زخم تاریخی آن همیشه با مردم ایران باقیمانده و ملت ایران به خاطر روحیه استقلال خواهانه و احساس عرق به منافع ملی، هرگز نتوانستند چرایی دخالت قدرتهای خارجی در مسیر دولت قانونی ایران را برای ملی کردن صنعت نفت هضم کنند. در کنار خیانتها و توطئههای مزدوران داخلی و دولتهای خارجی ازجمله امپراتوری بریتانیا، یک نکته اساسی، همراهی ایالاتمتحده آمریکا با انگلیس برای سرنگون کردن مصدق بود. اهمیت این موضوع آنجاست که در میانه درگیریها و جنگ دیپلماتیک و همچنین تحریمهای اقتصادی کشور توسط بریتانیا، محمد مصدق، آمریکا را بهعنوان یک دولت بیطرف میدید و به آن برای جلوگیری از فشارهای انگلیس رجوع میکرد! اما دولت آمریکا در کنار انگلیس بهعنوان دو بازوی اصلی کودتا علیه خودش شد. معمولا در گذار زمان و روی دادن تحولات مهم در تاریخ معاصر، ریشهها و روندهای رسیدن به یک نقطه بااهمیت در روابط کشورها به فراموشی سپرده میشود. یکی از دغدغههای برخی از تحلیلگران سیاسی و حتی فعالین این حوزه، چرایی دشمنی با آمریکا و سردادن شعار مرگ بر آمریکا در راهپیماییها و مناسبتهای مختلف در ایران است. آنها بر این نظرند که جمهوری اسلامی ایران دست از دشمنی با آمریکا بردارد و کشور را از بحران اقتصادی نجات دهد! این گزاره که بیشتر شبههای است در افکار عمومی میبایست با الگوهای تاریخی و هویتی پاسخ داده شود؛
۱- سؤال اساسی این است که آیا این جمهوری اسلامی بوده که دشمنی با آمریکا را آغاز کرده است؟ آیا انقلاب اسلامی و نمود حاکمیتی آن یعنی جمهوری اسلامی از ابتدا آمریکاستیز بودهاند و یا آنکه مخالفت با واشنگتن و سیاستهای جاه طلبانه آن در اعماق تاریخ ایران معاصر جاری و ساری بود؟ روابط ایران و آمریکا عمر کوتاهی نسبت به ملل دیگر داشت. قاجارها بیشتر با اروپا در مراوده بودند تا آمریکای جوان رهیده از جنگهای داخلی. در زمان حکومت پهلوی بهمرور روابط ایران و آمریکا افزایش یافت و به یکی از کشورهای تأثیرگذار در سیاست خارجی و داخلی تبدیل شد. با تلاش دولت ایران برای ملی کردن صنعت نفت در کشور و مقابله باسیاستهای استعمارگرانه کمپانی نفتی بریتانیا و دولت این کشور، آمریکا نیز به موضوع ورود پیدا کرد و دولت آیزنهاور در سال ۱۹۵۳مبادرت به سازماندهی و برنامهریزی کودتای نظامی علیه مصدق کرد. چنین اقدامی در ذهن ایرانیان بهعنوان اولین نشانه برای مبارزات و گامهای انقلابی علیه سیاستهای مداخله جویانه آمریکا در کشور و منطقه بود. این کودتا آرمانهای ملیگرایانه یک ملت را به باد داد و مسیر را برای حاکمیت جائرانه محمدرضا پهلوی باز کرد.
۲- هیچ ملتی نمیپذیرد که یک کشور بیگانه بر منابع و ثروت آن کشور تسلط پیدا کند و برای چند دهه شیره کشور را بمکد و جاه طلبانه آن را به یک مستعمره تبدیل سازد. ملت ایران نیز بهمانند یک ملت آزادی خواه و استقلالطلب در برابر تجاوزات و دستاندازیهای آمریکابه پاخاست. آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد به یک دولت مداخله جو و ظالم در افکار عمومی ایران تبدیل شد که از هیچ اقدامی برای غارت ثروت آن دریغ نکرد. اعتراضات به مداخلات آمریکا همعرض اعتراض به ظلم و جور پهلوی بهپیش رفت. رویداد شانزده آذرماه ۱۳۳۲ در چنین بستر و جوی روی داد. این حادثه ازجمله تحولات ذهنی منفی مردم ایران نسبت به آمریکا و مداخلات آن بود. در آذرماه آن سال، ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا که در آن مقطع زمانی بهعنوان معاون رئیسجمهور ایفای نقش میکرد برای گسترش روابط با حکومت کودتا وارد ایران شد. اعتراض دانشجویان ایرانی در واکنش به کودتا و سفر نیکسون به تهران منجر به شهادت سه دانشجوی دانشگاه تهران شد که از آن مقطع زمانی، ۱۶ آذر نماد مقاومت در برابر سیاست مداخله گرایانه واشنگتن در اذهان دانشجویان ایرانی شکلگرفته و اعتراضات و مبارزات، رنگ و بوی شدیدتری گرفت. روحیه ملی ایرانیان با شهادت دانشجویان و ادامه مداخلات آمریکا بهشدت خدشهدار شد و دشمنی و مبارزه با روح استکباری و استعمارجویانه آمریکا به یک اصل در تاریخ مبارزات علیه حکومت پهلوی تبدیل شد.
۳- حکومت محمدرضا پهلوی، نماد دستنشاندگی و بیگانهدوستی شاه ایران بود. دستنشاندگی و سرسپردگی در برابر سیاستهای غرب بهویژه آمریکا، مردم ایران را از آمریکا منزجر ساخت. این کشور از هیچ تلاشی در حمایت از شاه و اقدامات ظالمانه آن کوتاهی نکرد و عملا خود را در برابر حرکات آزادیخواه مردم قرارداد. این انگاره ذهنی بهمرور تشدید شد و هر گلولهای که از اسلحه ارتش و ساواک علیه معترضان شلیک میشد، پرونده آمریکا علیه حقوق بشر مردم ایران سنگینتر میشد. دولت این کشور گمان میبرد که پهلوی و هر حکومتی در ایران سرسپرده این کشور خواهد بود و از حمایتهای خود از ظلم و ستم شاه کوتاه نمیآمد. جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی ذهنیت کاملا بدبینانهای نسبت به مداخلات تهاجمی آمریکا نسبت به مردم ایران پیدا کرده بود و آن را نماد سرکوب علیه آزادیخواهی و استقلال متصور میشد. ایرانیان هرگز از مداخله جوییهای بیگانگان در امور کشورخاطره خوبی نداشتند و استعمار انگلیس و روسیه تزاری در دوران مشروطه و پسازآن همچنان در اذهان باقیمانده بود که آمریکاییها به این ذهنیت بیشتر از گذشته دامن زدند و خود را بهعنوان دشمن شماره یک ایران معرفی کردند. امری که به آمریکاستیزی در جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی منجر شد و با پیروزی انقلاب بهطور کامل عینیت یافت.
۴- حرکت انقلابی مردم ایران به رهبری امام خمینی، یکی دیگر از جلوههای دشمنی آمریکائیان با مردم کشورمان بود. درحالیکه امواج انقلاب تمام کشور را در برگرفته بود و شاه خائن از هیچ اقدام جائرانهای برای مقابله با انقلاب فروگذار نمیکرد، آمریکا همچنان حامی شماره یک او در جهان بود. کشتار مردم در خیابانها و شکنجه معترضین در زندانهای ساواک، پرونده سنگین حقوق بشری بود که آمریکا باوجود آگاهی از آن، رفتارش را تغییر نداد. انقلاب اسلامی درنهایت به پیروزی رسید بااینوجو‑د آمریکا برای شکست انقلاب طرحهای مختلف توطئه آمیزی را به کار بست. میزبانی از شاه پس از فرار از ایران ازجمله آنها بود. چند سال ابتدای انقلاب اسلامی، آمریکا سعی کرد با کودتا جمهوری اسلامی را سرنگون کند و سفارتخانه این کشور به مرکز اصلی توطئه علیه انقلاب تبدیلشده بود. کودتای نوژه از دیگر نمادهای مداخله بود. آمریکا حتی برای سرنگونی انقلاب حمله مستقیم نظامی را به کار برد که اسیر شنهای بیابان طبس شد. این کشور سیاست ظالمانه تحریم و بلوکه کردن ثروت ایران را به کار بست و صدام حسین بعثی را تهییج به حمله نظامی به ایران انقلابی کرد.
۵- مبارزه و مقابله با آرمانهای انقلابی مردم ایران و ارزشهای ذاتی و هویتی ایرانیان در رأس سیاست خارجی آمریکا در چند دهه اخیر قرار داشته است. حضور یک دولت و ملت مستقل در منطقه غرب آسیا در سیاست منطقهای آمریکا جایگاهی ندارد و برای از بین بردن آن چند دهه است که در تلاش است تا براندازی جمهوری اسلامی را عملی سازد. حمایت از دشمنان شماره یک ایران و گروهها و عناصر معاند و تجزیهطلب در این راستا تعریفشده است. آمریکا سرمایهگذاری کلانی برای تقویت گروههای معاند در طول چهار دهه اخیر کرده و چه در بخش فرهنگی و رسانهای و چه در بخشهای اجتماعی و سیاسی میلیاردها دلار صرف کرده است.
۶- برخی بهغلط، دشمنی آمریکا را تنها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تفسیر میکنند، درحالیکه این کشور با ماهیت و ذات کشور ایران و مردم آن بیشترین مشکل را دارد. از بین بردن نمادهای فرهنگی و تمدن کشور ایران یک هدف برای رؤسای جمهور آمریکاست.
از یاد میبریم که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تهدید به نابودی و بمباران ۵۲ نقطه فرهنگی و تاریخی ایران کرد. موضوعی که نشانهای از عمق دشمنی دولت آمریکا با مردم ایران است. همچنین تحریمهای ظالمانه آمریکا در حوزه غذا و دارو، سلامت و حیات مردم و جامعه ایران را نشانه رفته است. از سوی دیگر مرزهای ایران در شرق، غرب، جنوب و شمال، ناموس ایرانیان به شمار میرود ولی واشنگتن از حامیان اصلی گروههای تجزیهطلب و تروریستی در مناطق مرزی است و با تجهیز آنها سعی در تجزیه ایران بر اساس طرح خاورمیانه بزرگ دارد.
آنچه مرور شد تنها گوشهای کوچک از ابعاد دشمنی دولت آمریکا با ایران، مردم، تاریخ، هویت و نظام حاکم بر آن است و بسیار ساده لوحانه است اگر گمان رود که آمریکا تنها با نظام جمهوری اسلامی مشکل دارد. متأسفانه برخی از فعالین سیاسی و نیروهای ضدانقلاب و اپوزیسیون و حتی سیاستمدارانی، سعی در بزک کردن چهره ظالم و امپریالیستی آمریکا در اذهان ایرانیان دارند. کافی است تاریخ حضور آمریکا در یک قرن اخیر در کشور مطالعه و مرور شود که واشنگتن حتی در اوج دستنشاندگی یک حکومت نیز دست از دشمنی با ایران و ایرانیان برنمیدارد. مرور خاطرات درباریان شاه پهلوی و مقامات حکومت قبل از انقلاب اسلامی گویای اوج مداخلات وقیحانه آمریکاییها در کشور است. تحریف دشمنی آمریکا از سوی مزدوران و ناآگاهان هرگز نمیتواند تاریخ توطئه و خیانت دولت آمریکا را جعل سازد.
کوتای 28 مرداد , مصدق , مصطفی هدایی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.