تجویز آبی مؤثر برای تابآوری تهران
گروه اجتماعی
سالهاست که کارشناسان درباره کمآبی اطلاعرسانی میکنند. حساسیت عمومی به این مهمترین چالش محیط زیستی و اجتماعی هم افزایش شگرفی داشته است. در نهادهای متولی مدیریت آب (وزارت نیرو و زیرمجموعههای آن)، گزارشها و طرحهایی برای برونرفت از این بحران یا دستکم کاستن از شتاب کمآبی تولید میشود. اما هنوز روشی کارآمد برای تغییر رویه حاکم یا دستکم فعالیتی برای دگرگونی هرچند حداقلی در روندهای ازپیشتثبیتشده، دیده نمیشود.
به دلیل مصرف بیرویه و غیراستاندارد، شرایط بهگونهای است که تقریبا نیمی از ۶۰۰ آبخوان دشتهای کشور در آستانه خشک شدن کامل قرار دارند و شوری آبهای استحصالی بهوسیله چاه در سطح کشور دو برابر شده است. مصرف آبهای سطحی به بالاترین حد خود رسیده و این باعث شده است تقریبا تمام تالابها خشک شوند. به این موارد باید قطعی و افت فشار آب تهران را نیز اضافه کرد که اگرچه رفع شده اما همچنان خبرساز است، این اتفاق در پی بارندگیهای اخیر و جاری شدن سیل رخ داده، اما کارشناسان را از منظر دیگری به هشدار واداشته است، تا از مسئله بد مصرفی آب بگویند و اینکه ما در کشوری زندگی میکنیم که ۸۵ درصد مناطق آن در اقلیم گرم و خشک قرار دارد و در این شرایط اقلیمی، شیوه توسعه را از کشورهایی الگوبرداری کردهایم که اصولا کمبود آب ندارند!
این کارشناسان، مسئله قطعی آب شهرکرد و همدان را نیز با سوء مدیریت و الگوهای بد توسعهای گره زده اند. سال گذشته بود که در پی سیل تابستانی و ورود گل و لای به شبکه آبرسانی چشمه کوهرنگ، آب شهرکرد، مرکز استان چهارمحال و بختیاری و
۷ شهر و ۳۴ روستای این استان قطع شد. همچنین سوءمدیریت و سیاستهای نامتوازن و غیرکارشناسانه مسئولان در زمینه سدسازی و انتقال آب بینحوضهای، در کنار خشکسالی و تغییرات اقلیمی نیز به عنوان علل تنش آبی در استان چهارمحال و بختیاری مورد توجه قرار گرفت. پس از آن، نوبت به همدان رسید و با وجود اینکه استاندار همدان در پی قطعی بیاعلام و بیبرنامه زمانبندی آب، این رخداد را چالشی مقطعی اعلام کرد، اما اصلیترین منابع تامینکننده آب شهر همدان، یعنی دو سد اکباتان و آبشینه در سال آبی گذشته، کمترین میزان ذخیره آب را ثبت کرده بودند و علیرغم پیگیری خط اضطراری انتقال آب از سد تالوار به همدان، پس از توافق با کشاورزان منطقه، تعدادی از چاههای کشاورزی در مدت زمان بسیار کوتاهی و به صورت ضربتی تجهیز و به شبکه آبرسانی شهر همدان متصل و بخشی از کمبود آب شرب این شهر تامین شد.بارندگیهای شدید روزهای اخیر نیز به قطع گسترده آب در مناطقی از تهران و کرج منجر و خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه سیل اخیر جاده چالوس و مسدود شدن ورودیهای مخازن علت اصلی قطع آب است که روز گذشته مدیرعامل شرکت مهندسی آبفای تهران اعلام کرد: بر اثر ریزش هزاران تن سنگلاخ، جریان سد امیرکبیر بعد از ۶۳ سال از زمان بهرهبرداری برای اولینبار مسدود شد. ۲۰ درصد از آب شرب تهران از سد امیرکبیر تأمین میشود و این مسئله میتوانست تأمین آب ۲۰ درصد جمعیت پایتخت را به مخاطره بیندازد.
محسن اردکانی افزود: طبق برآورد کارشناسان، بازگشایی انسداد رودخانه کرج هفتهها زمان لازم داشت، اما در یک عملیات پیچیده مهندسی، این توده سه روزه از مسیر رودخانه کنار گذاشته شد.
اردکانی با اشاره به اینکه مدیریت منابع آب سبب شد فقط ۴ درصد از مناطق تهران با مسئله افت فشار مواجه شوند، بیان کرد: هماکنون جریان آب از سد امیرکبیر به سمت تصفیهخانههای تهران برقرار است و آب با بالاترین کیفیت به شبکه تزریق میشود.
اما همین مسئله به ظاهر ساده که ارتباطی با هشدار کارشناسان در مورد آینده آبی پایتخت ندارد، موجب شده تا متخصصان و حتی مقامات مسئول از تبعات احتمالی این اتفاق بگویند و تصویر نگران کننده ای از امروز و آینده آب کشور ترسیم کنند.
محمدحسن نامی، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، در تازهترین اظهاراتش با تاکید بر اینکه «کمبود آب در تهران نیز وجود دارد و پنج سد این استان از ظرفیت کافی برای تامین آب شرب برخوردار نیست»، می گوید: «امسال مشکل آب جدی است. اگر قرار باشد آب از یک منطقه به منطقه دیگر منتقل شود، کمکم منطقه مزبور از حیز انتفاع خارج میشود. باید این مسئله برای کل مردم درک شود و [باید] با این شرایط سازگار شد.»رئیس سازمان مدیریت بحران کشور عنوان می کند: «مردم باید بدانند که با کمبود آب مواجه هستیم و باید در مصارف خود، بهویژه در مصارف کشاورزی، از آبیاری غرقابی جلوگیری کنند، چاههای غیرمجاز باید حتما مسدود شوند، و لازم است در برخی موارد به منظور حفظ حقوق عامه، محدودیتهایی هم در استفاده از چاههای آب مجاز ایجاد شود که این امر برای منافع ملی مهم است.»واژگان کمآبی، خشکسالی، کاهش نزولات جوی و صدها واژه دیگر بیش از هر چیزی هشدارهایی را زنده میکند که شاید تا ۳ دهه قبل چندان مورد توجه جامعه جهانی و به ویژه ایران نبود. حال اینکه بسیاری از کارشناسان ایرانی و بینالمللی آن را برای کشور ما بسیار قریب الوقوع میدانستند. البته این موضوع تنها اختصاص به کشوری مانند ایران نداشته و غالب کشورهای جهان- به استثنای چند کشور محدود – با آن دست و پنجه نرم میکنند. بحران کمآبی به حدی جدی است که حتی بسیاری از کشورهای قاره اروپا که از آن به عنوان «قاره سبز» هم یاد میشود، طی دو دهه اخیر با آن درگیر بوده و هستند. در ایران نیز وضعیت به حدی از جدیت نزدیک شده که مسئولان و روسای جمهوری نیز بارها بر آن تاکید داشته و نحوه مدیریت منابع آبی را در مرتفع کردن مشکل خشکسالی ضروری دانستهاند. در این میان، مردم به عنوان مقصرانی قلمداد میشوند که در مصرف آب صرفهجویی نمیکنند! اما واقعیت این است که وظیفه مدیریت منابع آب با دولت است. همانطور که دولت، مسئول حفر چاههای غیرمجاز، سدسازیهای افسارگسیخته، نابودی بخش عمده آب در بخش کشاورزی و نیز هدررفت آب شرب در شبکههای انتقال آب است.رضا حاجیکریم، کارشناس حوزه آب درباره تداوم خشکسالی و وضعیت منابع آبی می گوید: « مسئله اصلی بد مصرف کردن آب است. ما در کشوری زندگی میکنیم که ۸۵ درصد مناطق کشور در اقلیم گرم و خشک قرار دارد و در این شرایط اقلیمی، شیوه توسعه را از کشورهایی الگوبرداری کردهایم که اصولا کمبود آب ندارند. الگوی توسعه ما از اروپایی گرتهبرداری شده است که به منابع آبی بسیار زیادی دسترسی دارد. نوع سرمایهگذاری و استراتژی صنعتی ما هم به همین شکل است و چولگی منحنی سرمایهگذاری همیشه به سمت صنایع آببر بوده است. با این شرایط در نظر بگیریم که در سطح بینالملل هم با هشدار گرمایش جهانی مواجهیم؛ هرچند این تنها مسئلهای نیست که مشکل ما را حاد کرده و از نظر آبی به شرایط امروز رسانده است. مسئلهای که ما را به این روز رساند، تلاقی تغییرات اقلیمی با الگوهای بد توسعهای و مصرف آب است. فرض کنیم در سال آبی آینده ۲۰ درصد هم بالای منحنی نرمال باشیم. ما بیش از ۴۰۰ دشت ممنوعه داریم. آیا این ۲۰ درصد رویایی بالاتر از نرمال، مشکل اصفهان و همدان یا صنایع آببری را که به کویر مرکزی منتقل شدهاند، حل میکند؟ مسئله آب شهر تهران را که به تمام منابع آبی چهار استان دیگر دستاندازی میکند، حل میکند؟ آیا میتواند ماجرای آبهای بینحوضهای را حل کند؟ بنابراین شرایط اقلیمی یک عامل تشدیدکننده بود نه عامل اصلی.»
تغییرات اقلیمی از یک سو و مشکلات ناشی از سیاستهای نادرست محیط زیستی از سوی دیگر مشکل عمده این روزهای کشور است. رضا حاجی کریمی در این خصوص میگوید: «ما اکنون ۲۰ میلیارد مترمکعب مازاد برداشت آب داریم که اگر نتوانیم آن را در بازه مشخصی سروسامان دهیم و مدیریت کنیم، روزهای سخت و ترسناکی را در پیش خواهیم داشت. اما نکته ناراحتکننده این است که در سطح راهبردی هم هیچ نشانهای مبنی بر بهبود اوضاع نمیبینیم. یعنی وقتی به رئوس برنامه هفتم و سیاستهای کشاورزی نگاه میکنیم، درمییابیم برای سامان دادن این وضعیت ارادهای وجود ندارد. میتوان برای صفر کردن مصرف این ۲۰ میلیارد مترمکعب آب مازاد برنامهریزی و سندی تدوین کرد، ولی ماجرا این است که برنامه به منابع مالی و سرمایهگذاریهای کلان نیاز دارد و در شرایط فعلی، یکی از بزرگترین بازدارندهها برای حصول موفقیت تامین منابع مالی است که در شرایط فعلی امکانات لازم را نداریم؛ چون دولت پول ندارد، محدودیت و مضیقههای مالی شدید دارد و بخش خصوصی هم به علل مختلف به سرمایهگذاری در این حوزه تمایلی ندارد.»
قطعی آب تهران، زنگ خطر بود!
سالها است که گفته میشود انبوهی از چاه های دارای پروانه، بیشتر از ظرفیت و مجوز خود برداشت می کنند؛ بگذریم که صدها هزار چاه غیرمجاز، زیر پای ما را در کشور خالی کرده اند (در برخی منابع تعداد چاههای غیرمجاز تا ۴۰۰ هزار حلقه نیز تخمین زده شده است)، تلفات بزرگی در بخش کشاورزی و نیز شبکه آبرسانی شهری داریم اما طی همه این سالها چه اقدام درخوری برای کاهش این ارقام صورت گرفته است؟ تقریبا هیچ!
محمد جواد سمیعی، کارشناس آب در این رابطه اظهارات تامل برانگیزی را مطرح می کند. او پیش از تحلیل این موضوع، می گوید: «قطعی آب تهران در روزهای اخیر یک هشدار و تلنگر بود، گرچه این اتفاق براثر وقوع سیلاب و مسائل فنی حاصل از آن رخ داده، اما باید به چشم یک زنگ خطر به آن نگریست و راهکارهای اساسا متفاوتی را برای تغییر در مدیریت منابع و مصارف آب کشور اتخاذ کرد.»
این کارشناس با انتقاد از راهکارهای مسئولان برای مواجهه با کم آبی عنوان می کند: «اقداماتی که برای مواجهه با کم آبی در حال اجراست، همگی از جنس مُسکن های مقطعی هستند، تصور کنید که با یک بیماری جدی دست به گریبانید اما مُسکن تجویز می کنید، درحالی که این بیماری و یا مشکل باید به شکل اساسی حل شود. ما کشوری هستیم که عمده اتکای ما به ویژه در کلانشهرها به آب های زیرزمینی است. آب های سطحی به سرعت از بارش ها تاثیر می پذیرند و در دو سال اخیر براثر خشکسالی شدید و کم بارشی، رودخانه ها و سدها به شدت کم آب شده اند و سطح آب های زیرزمینی بالغ بر چندین دهه است که پایین و پایین تر رفته است، تعادلش برهم خورده و از نظر کیفی نیز در حال شورتر شدن است اما با کمال تاسف، مورد غفلت واقع شده و حتی چاه های بیشتری هم حفر می شود. در همین شهر تهران همزمان با تشدید خشکسالی در آبان و آذرماه سال گذشته، در پارک ها و حتی پیاده راه ها برای تامین آب، چاه حفر شده است اما آبخوانی که از دهه ۶۰ شمسی ممنوعه شده، توانی برای حفر چاه های جدید ندارد و این مسئله، حکایت همان بیماری خطرناک است که به جای علاج آن، به دنبال تزریق مُسکنیم تا بر درد سرپوش بگذاریم.»
سرپوش نهادن بر مسئله کمبود آب
این کارشناس اضافه می کند: «در هفته های اخیر شبکه تشکل های محیط زیستی کشور بیانیه ای سرگشاده خطاب به معاون اول رئیس جمهور منتشر کرد، مبنی براینکه شرایط آبی کشور و به ویژه آب های زیرزمینی مساعد نیست و این سوال مطرح شد که تا چه زمانی قرار است چاه های جدیدی حفر شود؟ بی تردید در سیستم ورشکسته آبی، حفر این چاه ها
بحران را عمیق تر می کند و با چنین مدیریتی، بعید نیست که یک روز شهروندان تهرانی از خواب بیدار شوند و ببینند آبی در لوله ها نیست! اما برای تغییر این رویه، نباید انگشت اتهام را در درجه اول به سمت شهروندان نشانه رفت، برای نجات آب، مدیران و تصمیم گیران حوزه آبی به نسبت مردم نقش به مراتب مهمتری دارند. به طور مثال، در این روزها که خشکسالی در تهران تشدید شده، فضای سبز شهری متناسب با شرایط خشکسالی تغییری نکرده و کماکان شهرداری مطابق رویه گذشته عمل می کند و بخش صنعت و کشاورزی، حتی پرشتاب تر از گذشته آب مصرف می کنند. یادمان باشد که مهمترین نقش را مدیران و تصمیم گیران دارند. اما این بدان معنا نیست که مردم هیچ نقشی ندارند، به ویژه در نقاطی مثل پایتخت که تمرکز جمعیتی داریم، نقش مردم در اقدامات مطالبه گرانه و همزمان با آن، رعایت کارهای فردی و کوچک می تواند جدی و اثرگذار باشد.» سمیعی با تاکید براینکه تابستان سختی پیش رو داریم، تصریح می کند: «با گذر از پاییز و زمستان خشک در مناطق مرکزی و شرقی کشور، آب های سطحی ما محدودتر از قبل هم شده اند و تاثیر آن با تحمیل فشار بیشتر بر آب های زیرزمینی مشهود است. با این چاه های جدید، چه بسا قطعی آب گسترده ای را شاهد نخواهیم بود، اما این مسئله به قیمت «حراج فرش زیر پای ماست.» در واقع برای تامین آب کلانشهرها به ویژه تهران، به استفاده بيش از حد از منابع آب زيرزمينی روی آورده ایم و در دومین کلانشهر جمعیتی کشور یعنی مشهد، بیش از ۷۰ حلقه چاه جدید در اردیبهشت و خردادماه حفر شده و یا در حال حفاری است، در صورتی که دشت مشهد بیش از نیم قرن است ممنوعه اعلام شده، بنابراین وقتی به چهره شهرها نگاه می کنیم، متوجه نمی شویم که با مشکل کم آبی مواجهیم و این به معنای سرپوش نهادن بر مسئله کمبود آب است.»
حفر ۲۰۰ حلقه چاه جدید و تسریع در نابودی آبخوان
در همین حال، سروش طالبی، پژوهشگر حوزه آب، در تبیین کم آبی تهران و سیلاب اخیر نکات مهمی را با «رسالت» در میان گذاشته است. طالبی بیان می کند: «طی روزهای گذشته براثر وقوع سیلاب، جریان رودخانه کرج گل آلود شد و با پایین آمدن راندمان تصفیه خانه، آب کمتری تصفیه و به شبکه منتقل شد که مسئله قطعی و افت فشار آب را درپی داشت، بنابراین باید میان این مسئله با هشدارهایی در رابطه با عدم پتانسیل این محدوده جغرافیایی برای تامین آب شرب، تفکیک قائل شد. مشخص است که آبخوان های ما با سرعت زیادی تخلیه و پتانسیل چندانی برای تامین آب ندارند. اما از این دو مسئله، می توان درس مشترکی گرفت؛ اینکه چالش آبی و منابع آب تجدیدپذیر ما آنقدر نیست که بتوان بدون اصلاح الگوی مصرف، شهر تهران را بزرگ و بزرگتر و آب آن را تامین کرد. اما سیاستگذار به علت مسائل سیاسی- اجتماعی و دولت هم به دلیل آنکه نمی خواهد تنش جدیدی به تنش های قبلی افزوده شود، به گونه ای وانمود می کند که آب در دل مردم تکان نخورد. درحالی که امسال بارندگی کمتر از نرمال بوده و امکان تامین آب سطحی کمتری برای تهران وجود دارد، به این ترتیب ۲۰۰ حلقه چاه جدید حفر شده تا سرعت نابودی آبخوان بیشتر شود، اتفاقی که شاید صدای آن امروز شنیده نشود ولی یک دهه بعد با فرونشست و عدم امکان تامین آب در آبخوان ها، به وضوح شنیده خواهد شد. بنابراین درسی که می توان از سیلاب اخیر گرفت این است که نمی توان همیشه با قدرت و تکنولوژی بر طبیعت چیره شد، چراکه به یکباره سیلی اتفاق می افتد و براثر گل آلودگی آب و تخلیه آبخوان، دیگر نمی توان آبی تامین کرد. اگر این واقعیت را با جامعه در میان نگذاریم، شهروندان درگیر مسئله کمبود آب تهران نشده و در کاهش مصرف، مشارکتی نخواهند داشت و هیچ گاه احساس نمی کنند چالشی وجود دارد. سیلاب اخیر و قطعی آب تهران درس طبیعت بود، درسی برای پذیرش چالش ها و اینکه ممکن است آب قطع و یا فشار آن کم شود و لازم است سازگاری و تطابق بیشتری با کمبود آب داشته باشیم. مدیران هم باید بپذیرند که همواره نمی توان با افزایش مصرف، آب بیشتری تامین کرد. بنابراین پس از پذیرش سیاستگذار و مدیران، سازگاری با کم آبی و تغییر الگوی مصرف تبدیل به مسئله می شود.»
طالبی در مورد مدیریت آب تهران در تابستان پیش رو عنوان می کند: «متاسفانه اقدامی که نباید، اتفاق افتاده و برای اینکه آب در دل مردم تکان نخورد، ۲۰۰ حلقه چاه جدید حفر شده است! به نظر می رسد این تابستان را هم قرار است همانند سال های قبل و سال های
پربارش سپری کنیم، بدون اینکه سازگاری با کم آبی برای زندگی روزمره ما تبدیل به مسئله شود. در این زمینه باید دو اقدام صورت می پذیرفت که به صورت کامل محقق نشده است؛ نخست اینکه برای جامعه تبیین و فرهنگسازی کرد که «آب همیشه و به هر میزانی وجود ندارد». مورد دوم این است که برای تامین آب جدید دو گزینه روی میز است، اول اینکه چاه جدید حفر کنیم و دوم، به جای تحمیل بار بیشتر بر دوش آبخوان، چاه بهره برداران فعلی را که عمدتا در بخش کشاورزی اند خریداری و یا اجاره کنیم. البته این کار تا حدودی انجام شده اما تمامی بارگذاری های جدید برای مصارف شهری باید به این شکل انجام شود.»
کاهش ظرفیت سدها براثر پرشدن از رسوبات
حمید سینی ساز، کارشناس منابع آب نیز بیش و کم به مسائل پیش گفته اشاره دارد، اما ترجیح می دهد، از منظر دیگری این مسئله را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد. او در گفت و گو با «رسالت» تشریح می کند: «مسئله افت فشار آب در تهران از آنجایی ناشی شد که بر اثر وقوع سیلاب؛ رسوبات و گل و لای فراوانی به داخل مخزن دو سد از سدهای شش گانه تامین آب تهران وارد شد و حتی متولیان آب منطقه ای به خاطر عدم ورود گل و لای به داخل توربین های تولید برق، آبی را از پشت سد به پایین دست سد رها نکردند، همین مسئله موجب شد دو سد تقریبا از مدار خارج و فشار آب در کل شهر تهران کاهش یابد. کارشناسان در سال های گذشته هشدار داده بودند که باید در بالادست حریم سدها، عملیات رسوب گیری و آبخیزداری انجام شود تا پس از وقوع بارندگی، ظرفیت سدها براثر پرشدن از رسوبات کاهش پیدا نکند، اما این مسئله جدی گرفته نشده و سالانه حجم سدی که با هزینه بسیار هنگفتی ساخته شده، کوچک و کوچکتر می شود و اگر در یک سال، باران های خوبی هم ببارد، ظرفیتی برای ذخیره سازی آب در پشت سد وجود ندارد.»
سینی ساز در توضیح غفلت و کم کاری وزارت نیرو می گوید: «این وزارتخانه تمایل دارد سدها را مملو از آب مدیریت کند و عملیات آبخیزداری در بالادست سد باهدف نفوذ رواناب ها به داخل سفره های آب زیرزمینی، برای وزارت نیرو خوشایند نیست و می خواهد این آب هرچه بیشتر روی سطح زمین جاری و برق تولید کند. از سوی دیگر تمایل دارد آب را بفروشد و درآمد کسب کند. تعرفه ای که از آب های زیرزمینی نصیب وزارت نیرو می شود، بسیار پایین تر از تعرفه ای است که از محل سدها به دست می آید. بنابراین وقتی بارانی می بارد، وزارت نیرو نمی خواهد حتی یک قطره آب هم به داخل سفره های آب زیرزمینی نفوذ کند و چنانچه سدها از رسوبات پر شوند، انگیزه ای برای ساخت سدهای بعدی ایجاد می شود و طبیعتا شرکت های پیمانکار زیرمجموعه وزارت نیرو نیز از گردش مالی بسیار بالایی بهره مند خواهند شد، بنابراین یک بازی دو سر برد است و برای کاهش تلفات آب و تبخیر کمتر و جلوگیری از جابه جایی رسوبات و فرسایش خاک، آبخیزداری را در بالادست جدی نمی گیرند.»
این کارشناس بیان می کند: «مرداد سال گذشته که سیل در فیروزکوه، جان ۲۱ نفر را گرفت، رئیس جمهور بر لزوم تمرکز جدی بر این موضوع و جبران کاستی ها تاکید و وزارت جهاد کشاورزی را مکلف کرد ظرف دو هفته طرحی جامع با استفاده از تمامی ظرفیت های موجود به همراه مدل تامین مالی و فازبندی شده برای آبخیزداری در کشور تدوین و ارائه کند، اما با گذشت یکسال هنوز این لایحه به مجلس ارائه نشده، به این دلیل که وزارت نیرو در کمیسیون زیربنایی هیئت دولت؛ مانع از ارسال این لایحه به مجلس شد و به جای آن، لایحه دیگری با عنوان «حفاظت رودخانه ها و کاهش خطرات سیل» ارسال شد که حرف اصلی و مرکزی این پیش نویس، رسمیت بخشیدن به مالکیت وزارت نیرو بر بسترهای آبی بهویژه بر بستر رودخانهها، ایجاد مسیرهای قانونی هموار برای به رسمیت شناختن تغییر کاربریها و ساختوساز در بسترها و حرایم و مهمتر از همه، دوپاره کردن مالکیت و مدیریت زمین و عرصههای ملی بین دو تشکیلات وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی است. درحالی که امر «مالکیت» کمترین همبستگی معنا داری با امر «مدیریت» بسترهای آبی ندارد. آنچه در متن ماده ۹ این لایحه در خصوص دریافت اسناد مالکیت اشاره شده، بدون تردید ادامه همان فرآیند هموارسازی مسیر برای «فروش» و «واگذاری» و «تغییر کاربری» این بسترهای آبی است. بنابراین مادامی که این تعارض منافع حل نشود، هر بار که بارانی می بارد باید منتظر قطعی آب بود.»
کم آبی , کم آبی استان تهران , مشکل کم آبی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.