تاوان سنگین اشتباهات پزشکی
گروه اجتماعی
همه ما این را تجربه کرده ایم که پزشکی بدون معاینه بالینی و با اختصاص کمترین زمان برای گرفتن شرح حال، نسخه دارویی نوشته و خیلی زود پذیرای بیمار بعدی بوده است، بنابراین چندان عجیب نیست بیماری فردی با مشکل سرطان استخوان، به اشتباه آرتروز زانو و یا مشکل پولیپ گوارشی فرد دیگری به غلط، زخم گوارشی تشخیص داده شود. در صورتی که تشخیص های نادرست پزشکی می تواند مسیر درمان را کاملا منحرف کند، در نتیجه گاهی بیمار، فرصت درمان را به دلیل تشخیص غلط از دست می دهد و مراحل درمان بسیار پیچیده تر و دشوارتر از قبل طی می شود.
البته نمونه های فراوانی قابل ذکر است؛ نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که سرطان بیماری ترسناک و دردناکی است. قدرت این بیماری به حدی است که انسان را با ضربات خاموش و بیهوا، به گوشه رینگ مبارزه میبرد، تا تنها برگ برنده فرد، تحمل ضربات و مقابله باشد. این بیماری در کنار بسیاری از بیماریهای دیگر، صحنههای دراماتیکی دارد. نحوه مطلعشدن افراد مبتلا به بیماری از سوی پزشکان را تصور کنید؛ صحنهای که بهکلیشهای مرسوم و سینمایی تبدیل شده و آن زمانی است که پزشک معالج عینک از صورت برمیدارد، لحظهای مکث میکند، چهرهای همدردانه به خود میگیرد و میگوید: متاسفم، بیماری در بدن شما پیشروی کرده و شما سرطان دارید. از همین جاست که تودههای روانی بیماری و ترس از مرگ در کنار درد بیماری در بین افراد شروع به انتشار میکند و بسته به ظرفیتهای روانی و درونی افراد، روحیه بیمار را شکنندهتر از قبل میکند. اما گاهی تشخیص های غلط این تصاویر کلیشهای را بهکلی به هم می زند.
کسانی که به اشتباه بدون هیچ مراعاتی بیماری ساده آنها از سوی پزشکان و مسئولان آزمایشگاههای بیمارستانها، سرطان تشخیص داده میشود.
از این رو باید تاکید کرد، تشخیص صحیح بیماری نخستین و کلیدی ترین گام برای ارائه روش درمانی موثر است و پزشکان در این میان علاوه بر معاینه بیمار، از مواردی همچون آزمایش ها و تصویربرداری ها استفاده می کنند. مجموع دقت عمل این موارد، منجر به تشخیص درست بیماری خواهد شد.
زمانی که صحبت از دریافت خدمات پزشکی و درمانی است، هیچ کس دوست ندارد آن را ناقص دریافت کرده و همه افراد خواهان دریافت بهترین امکانات ممکن در این زمینه هستند. اما این را نیز باید در نظر داشت که ما در یک دوره زمانی قرار داریم که هزینه های خدمات پزشکی و دارویی و عوارض مربوط به آن هر روز افزایش یافته و اخبار بدرفتاری با بیماران و عدم رعایت حقوق وی حتی از سوی بهترین و معروف ترین برندها و نام های عرصه پزشکی در این صنعت، مشاهده می شود. در این شرایط مشتری باید از امکان شناسایی تشخیص نادرست در روند درمان نیز آگاهی داشته باشد.
دقت و صحت در نتایج آزمایش ها
در حقیقت باید به این موضوع اشاره کرد که تشخیص درست بیماری از سوی پزشک، نخستین قدم برای درمان بیماری محسوب می شود و در این حوزه، پزشک و مجموعه درمانی باید صد درصد با بیمار صادقانه رفتار کنند. از سوی دیگر در صورتی که تشخیص اولیه بیماری از سوی پزشک اشتباه باشد، احتمال اصلاح و تشخیص آن در مراحل بعدی بسیار دشوار است و درمان ارائه شده نیز نادرست بوده و شرایط را پیچیده تر و بغرنج تر خواهد کرد. پزشکان معمولا باید برای تشخیص مشکل بیماران خود، علاوه بر بررسی شرایط فیزیکی، نشانه ها و علائم بیماری، از روش های کمکی مانند آزمایش ها و تصویربرداری های مختلفی بهره گرفته و در صورت نیاز با همکاران دیگر خود نیز مشورت کنند. این حق هر بیمار است که شرایط و حالات خود را برای پزشک تشریح کرده و توسط وی با دقت معاینه شود. به خاطر داشته باشید که پزشکان موظف هستند صحبت های بیمار را شنیده و او را با دقت معاینه کنند.
در این میان بحث میزان دقت و صحت نتایج آزمایش های گرفته شده از بیمار نیز وجود دارد که توسط آزمایشگاه های تشخیص طبی انجام می شود که در این بخش نیز باید دقت زیادی به کار رود. در این حوزه، فاکتور های تعیین کننده شامل دو بخش هستند که دقیقا مانند دو روی یک سکه عمل می کنند. این بخش ها عبارتند از کیفیت و قیمت خدمات ارائه شده که باید با یکدیگر توام باشند و در این صورت سکه مورد نظر دارای ارزش است. دقت و صحت نتایج آزمایش های درخواست شده توسط پزشک، به طور مستقیم به مواردی چون کیفیت تجهیزات آزمایشگاه و مهارت و شایستگی تکنیسین های شاغل در آن بستگی دارد. این تجهیزات باید به طور منظم و دقیق در دوره های استاندارد زمانی مورد بررسی کامل قرار گرفته و ضریب خطای آنها باید صفر باشد. این استاندارد زمانی معمولا بر اساس تعداد آزمایش های دریافت شده روزانه و میزان عملکرد تجهیزات محاسبه می شود. هر چند بر اساس استانداردهای جهانی تمامی آزمایشگاه های
پاتولوژی باید دو بار در روز نیز شخصا اقدام به کنترل و بررسی تجهیزات خود و صحت عملکرد آن ها کرده و متاسفانه بسیاری از مراکز در گوشه و کنار دنیا به دلیل هزینه بر بودن این عمل، از انجام آن اجتناب می کنند.
یکی دیگر از مواردی که در تشخیص درست بیماری نقش مهمی دارد، نحوه دریافت نمونه های آزمایشگاهی است. در این زمینه خطاهای انسانی و حتی خطاهای خود بیمار نیز می تواند دخیل باشد و نحوه درست گرفتن نمونه، حمل مناسب و به موقع آن، استریل بودن ظروف مورد استفاده و … هر یک نقشی بسزا در این مورد ایفا می کنند. برای نمونه تکان ندادن نمونه های خون دریافت شده که معمولا توسط دستگاه انجام می شود یا تکان دادن شدید و غلط آن می تواند نتیجه آزمایش را اشتباه و غیر قابل استفاده کند.
بنابراین در صورت بروز بیماری، تشخیص مشکل و عامل بیماری بسیار مهم بوده و می تواند نقشی کلیدی در درمان صحیح ایفا کند. البته اغلب مردم میدانند که برای درمان صحیح بیماری ابتدا پزشک باید به تشخیص درست برسد، اما واقعیت رایج این است که بیماران دوست دارند هر چه سریعتر روند تشخیص تمام شده و درمان آغاز شود. در این باره دکتر رضا کریمی ، فوق تخصص بیماریهای غدد روایت می کند: «سالها قبل در یکی از روستاها بیماری به مطبم آمد و از من خواست برایش دارو بنویسم. به او گفتم لطفا مشکلاتت را برایم شرح بده. او ناراحت شد و گفت تو چه دکتری هستی که وقتی مرا دیدی نتوانستی به سرعت تشخیص داده و درمان کنی؟ فلان پزشک (که در همان روستا طبابت میکرد) بعد از یک دقیقه نسخه را به دستمان میدهد. این بیمار و بسیاری دیگر از مردم شهر و روستا تصور میکنند پزشکی بهتر و حاذقتر است که سریعتر تشخیص داده و درمان را شروع کند، البته در برخی موارد این امکانپذیر است و متاسفانه در برخی موارد بسیار خطرناک. چند ماه قبل بیمار جالبی داشتم: یک جوان سی ساله دچار تنگی نفس و سرفه ناگهانی. او به دو پزشک مراجعه کرده بود، اولی بعد از چند دقیقه به او دارو داده و گفته بود بهتر است پزشک متخصص او را ببیند. چند روز بعد این بیمار در حالی که از شدت تنگی نفس نمیتوانست حتی یک طبقه بالا برود نزد من آمد. در معاینهام متوجه شدم یکی از ریههایش کاملا روی هم خوابیده است. با یک عکس رادیوگرافی از قفسه سینه، تشخیص قطعی شد و درمان که طولانی و سخت بود شروع شد و خوشبختانه ریه از خطر تخریب کامل نجات یافت. البته از هر صد جوان بیمار دچار تنگی نفس و سرفه فقط یکی به بیماری سخت مبتلاست و بقیه سرماخوردگی یا دیگر بیماریهای زود علاج دارند. ولی نکته اصلی و مهم این است که وظیفه اصلی پزشکان، تشخیص صحیح آن یک درصد است. این بحث را با یک مثال تخصصی ادامه میدهم: بالا بودن سطح هورمون پرولاکتین در خانمها موجب مشکلات زیادی میشود. بسیاری از همکاران با دیدن سطح بالای این هورمون بلافاصله درمان با داروی کابرگولین و یا بروموکریپتین را شروع میکنند. این در حالی است که مهمترین موضوع در این مورد، دانستن علت بالا بودن هورمون پرولاکتین است. در مورد دیابت نیز همین طور است و میبایست به موازات تجویز دارو برای کاهش قند خون، سعی کنیم علت افزایش قند خون را بررسی کنیم. در بسیاری موارد پرخوری و چاقی علت بالا رفتن قند خون است و حتما همین دو عامل را باید برطرف کنیم تا بیمار درمان شود. در غیر این صورت با وجود تجویز همه داروها، بیماری دیابت سیر پیش رونده خواهد داشت. مثال دیگر در مورد اختلالات جنسی است. این اختلالات هم در مردان و هم در زنان شیوع زیادی دارد، ولی به علت عدم وجود کادر متخصص آموزش دیده به مقدار کافی در زمینه تشخیص و درمان اختلالات جنسی، انبوه مراجعه کنندگان، بیماری شان تشخیص داده نمی شود و نتیجه آن سرگردانی بیماران، تحمیل هزینه هنگفت هم برای بیمار و هم برای سیستم بهداشت و درمان کشور و در بسیاری از موارد طلاق و یا عدم تمایل برای ازدواج است. اصل اول درمان موفقیت آمیز اختلال جنسی، تشخیص صحیح علت آن با روش های مقرون به صرفه و سریع است.»
در علم پزشکی برای درمان هر بیماری چند معیار اصلی وجود دارد که عبارتند از؛ اول باید وجود بیماری ثابت شود، مثلا اگر فردی مراجعه و اظهار دارد که دارای بیماری دیابت یا قند است، نباید بلافاصله تحت درمان بیماری دیابت قرار گیرد، بلکه از نظر علم پزشکی بیماری دیابت دارای معیارهایی است. اگر معیارهای بیماری دیابت را داشت، تحت درمان قرار می گیرد. دوم، نوع بیماری باید مشخص شود. بسیاری از موارد بیمار مراجعه می کند و اظهار می دارد که مشکل جنسی دارد و برای تمام این بیماران، همان داروی معروف تجویز می شود. انواع اختلالات جنسی در زن و مرد بسیار زیاد هستند، باید مشخص شود که مشکل بیمار کدام نوع اختلال جنسی است، بدون تشخیص دقیق، انجام اقدامات درمانی، رفتن به بیراهه خواهد بود. اصل بعدی به عنوان مهمترین اصل، این است که تمامی اقدامات پزشکی (تشخیصی و درمانی) باید مقرون به صرفه باشند. نمی توان برای هر بیماری که مراجعه
می کند، تمامی آزمایشات و بررسی ها را نوشت. پس از اخذ شرح حال، پزشک باید مناسب ترین اقدام تشخیصی را برای بیمار تجویز کند.
تشخیص اشتباه، خطای پزشکی است؟
رضا لاری پور- متخصص اخلاق پزشکی، می گوید، اگر در ۸۵ میلیون خدمت ارائه شده در ماه دو خطای پزشکی نیز وجود داشته باشد این خطا صفر تلقی میشود؛ لذا خطای پزشکی به راحتی قابل حذف نیست، اما پیشگیری از آن نیازمند آموزش، تمرین و همکاری تمام جامعه پزشکی و نظام سلامت است.
چندی قبل پژوهشگران ایرانی طی مطالعهای، مقالات خطاهای پزشکی از سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۹۶ را مورد بررسی قرار دادند و «خبرگزاری اقتصاد ۲۴» براساس این مطالعه نقل کرده است که بیشترین درصد شکایات قصور پزشکی به ترتیب علیه متخصصان زنان و زایمان، جراحان عمومی، متخصصان ارتوپد و سپس پزشکان عمومی بوده است. در این مطالعه قصور پزشکی در دسته اصلی «بیمبالاتی»، «عدم مهارت»، «بیاحتیاطی» و «عدم رعایت نظامات دولتی» بررسی شدند. «خبرگزاری اقتصاد ۲۴» با گریزی به سال ۹۸ و آمار وزارت بهداشت اعلام کرده است که ۱۸ تا ۲۵ درصد بیماران با خطای پزشکی مواجه میشوند، این در حالی است که از سال ۹۷ تا مرداد ۹۸ تنها ۹ هزار و ۲۲۵ شکایت در سامانه وزارت بهداشت به ثبت رسیده است. در همان زمان ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت به آنا گفته بود: احتمال اشتباه در بیمارستان یک در ۲۰۰ است. ممکن است قصوراتی در این زمینه رخ دهد که نیاز به برخورد قانونی داشته باشد که بر اساس قانون مجازاتهایی برای آنها در نظر گرفته میشود تا به این طریق احتمال بروز خطا کاهش پیدا کند. نتیجه آنکه خطای پزشکی به هر دلیل و به دست هر پزشکی ممکن است رخ دهد و گاهی این خطاها از دست تیم پزشکی خارج است و به تجهیزات و آزمایشها و داروهایی که تجویز میشود برمیگردد، اما با اینوجود باید گفت بین قصور با اشتباه فاصله وجود دارد و نباید از خطاهای پزشکان که با جان مردم در ارتباط است بهراحتی گذشت. با این حال به گفته برخی منابع اگرچه میانگین خطاهای پزشکی در جهان سه درصد حجم اقدامات درمانی است، اما این میزان در ایران ۶ هزارم درصد است و سالیانه حدود ۱۳ هزار پرونده پزشکی برای رسیدگی به این موارد تشکیل میشود.
اگرچه گروهی عنوان می کنند که نمیتوان هر عدم تشخیص بیماریای را از سوی پزشک، نوعی خطای پزشکی تلقی کرد و معتقدند، اینکه بیماری به پزشک مراجعه کند و پزشک بیماری را تشخیص ندهد، حتما به معنی خطاکار بودن نیست. تشخیص این موضوع که آیا پزشکی که بیماریای را در یک یا چند جلسه ویزیت تشخیص نداده، آیا دچار خطا شده است یا خیر؟ تشخیصی بسیار فنی و تکنیکال است. اما واقعیت این است که وقتی پزشک زمان چندانی را برای گرفتن شرح حال و ویزیت بیمار صرف نمی کند، تشخیص اشتباه بیماری، حتما خطاهای پزشکی بوده و غیرقابل اغماض است.
استاندارد برای ویزیت پزشکان عمومی ۱۵ دقیقه، پزشکان متخصص ۲۰ دقیقه، پزشکان فوق تخصص ۲۵ دقیقه و برای روانپزشکان نیز ۳۰ دقیقه تعیین شده و اغلب پزشکان این زمان را رعایت نکرده و صرفا به مقوله بیمار و درمان، نگاه اقتصادی دارند، بنابراین تشخیص اشتباه نیز به معنای خطای پزشکی است و در قانون برای خطا و قصور، مجازات تعیین شده است.
قوانین چه می گوید؟
میان پزشک و بیمار رابطه ای حقوقی برقرار است. بر اساس این رابطه، پزشک مکلف است در معالجه بیمار از تمامی استعدادها و قابلیت های خویش بهره بگیرد و چارچوب قانونی را نیز فراموش نکند. گاه پیش می آید پزشک آن گونه که باید و شاید به وظایف خویش عمل نمی کند و به صورت اتفاقی و غیر عادی، نتیجه ای متفاوت از حالت معمول حاصل می شود. در این موارد، موضوع خطا، تخلف، قصور یا تقصیر یا اشتباه پزشک مطرح می شود که پیامد حقوقی آن برای پزشک و بیمار متفاوت است. انتظار بیمار از پزشک، داشتن دقت و مهارت است. متاسفانه گاهی نبود این دو عامل سبب بروز حوادث و تشدید بیماری افراد و حتی فوت بیمار می شود. از چنین اتفاقاتی معمولا با عنوان “خطا و قصور پزشکی” یاد می شود، زیرا معمولا ماهیتی عمدی ندارند. در این باره هم قانون برای دفاع از بیمار راهکارهایی دارد. در قانون مجازات اسلامی می خوانیم: «چنانچه طبیب پیش از شروع درمان یا اعمال جراحی از مریض یا ولی او برائت حاصل کرده باشد، ضامن خسارت جانی یا مالی یا نقص عضو نیست و در موارد فوری که اجازه گرفتن ممکن نباشد، طبیب ضامن است. با وجود این، بسیاری از حقوقدانان معتقدند که اگر پزشک در تشخیص بیماری دچار اشتباه شود، خطای شغلی برای او محرز است و اساسا خطای او در معالجه یا عمل جراحی، خود نوعی از خطاست. بنابراین به نظر می رسد اگر پزشکی متبحر و حاذق به دلیل سهل انگاری، بی احتیاطی، بی مبالاتی و رعایت نکردن نظامات دولتی مرتکب خطای پزشکی شود و به بیمار صدمه ای بزند، ضامن است. حتی اگر اعمال وی با اجازه بیمار یا ولی او باشد. پس اگر پزشک مهارت و دقت متعارف و معمول را در رشته خود به خدمت گرفته باشد،مستحق اجر و پاداش است، حتی اگر در مداوای بیمار موفق نشود. به عبارت دیگر، هر جا پزشک از انجام تعهد خویش (نظیر مراقبت از بیمار که مقتضای اصول فنی پزشکی است) سرباز زند، مرتکب خطا شده است. بنابراین هر گونه شکست و ناموفق بودن یا حادثه در هنگام معالجه ضرورتا خطای پزشکی به حساب نمی آید، زیرا اعمال پزشکی فی نفسه و به حکم طبیعت خود از خطا جدا نیست.»
برای رسیدگی به قصور و اشتباه پزشکان، یک کمیسیون وجو دارد. وظیفه اصلی کمیسیون های پزشکی قانونی بررسی و انجام تمامی اقدامات کارشناسی در ارتباط با سوال مطرح شده در پرونده های ارجاعی است. برای رسیدگی به پرونده ها در کمیسیون، شاکی نامه مربوط به سوال مرجع قضائی را به کمیسیون استان می برد و در آنجا پس از طی مراحل پذیرش، پرونده برای بررسی به پزشک مسئول کمیسیون در همان استان ارجاع می شود. پزشک کمیسیون تمامی جوانب پرونده را بررسی و مدارک مورد نیاز را ملاحظه می کند و در صورت لزوم، برای تکمیل پرونده، مدارک جدیدی را هم از فرد ( زنده یا همراهان فرد فوت شده) تقاضا می کند. پس از آن مسئول کمیسیون با کمک مسئولان اداری کمیسیون، وقتی را برای کارشناسی تعیین و کارشناسان مرتبط با موضوع پرونده را برای شرکت در جلسه کارشناسی دعوت می کنند. پس از بحث و بررسی پرونده در جلسه کارشناسی و در صورت لزوم، با دعوت از طرفین پرونده برای حضور در جلسه، کمیسیون نظر نهایی خود را به شکل صورتجلسه تنظیم و با امضای کارشناسان، طی نامه ای به مرجع مربوط ابلاغ می کند. در مراکز تمامی استان ها، کمیسیون پزشکی قانونی وجود دارد که پرونده ها را بررسی می کند، اما اگر استانی متخصصان مربوط به یک موضوع خاص را در اختیار نداشته باشد، می تواند برای تشکیل جلسات کارشناسی، از استان های همجوار کمک بگیرد و نیازی به ارجاع پرونده ها به تهران نیست.در بسیاری از موارد از اشتباه پزشک ها، به ویژه زمانی که فرد به واحدهای معاینات بالینی یا روان پزشکی مراجعه کرده یا پرونده فرد فوت شده ای به سازمان ارجاع شده و سابقه قبلی در مورد او در سازمان وجود دارد، ممکن است پرونده به دلیل اعتراض یکی از طرفین به اعلام نظر کارشناسی سازمان یا ابهام و سوال قاضی درباره اظهار نظر اولیه، برای بررسی مجدد به کمیسیون ارجاع شود. در مواردی نیز پرونده ها فی البداهه و بدون سابقه قبلی به کمیسیون ارجاع می شوند که نمونه مشخص آن پرونده های قصور پزشکی و شکایت از کادر درمان است که به دنبال شکایت افراد از کادر پزشکی، از دادگاه یا دادسرا به پزشکی قانونی ارجاع می شود.
و اما جبران خسارت
اگر چه قصور پزشکان یا اشتباه پزشک ها معمولا عمدی نیست، ولی برای جبران زیان های مادی آن، دیه یا ارش پیش بینی شده است. قوانین فعلی ما از نظر پیش بینی خسارت معنوی و روانی بیمار، دچار خلاء است. بر اساس قوانین بیشتر کشورهای جهان، در این حالت مقصر غیر از خسارات مادی، باید خسارات معنوی و خسارت از کار افتادگی را نیز پرداخت کند. قبلا در ایران در قانون مجازات عمومی، با پیش بینی از کارافتادگی جزئی، نسبی، دائم و نقصان جسمی، این گونه خسارات نیز از مقصر گرفته می شد. پس از تصویب قانون مجازات اسلامی و تعزیرات در سال ۶۱ و ۶۲ بر اساس دیدگاه های فقهی، همه خسارات جسمی در قالب دیه مقرر و پیش بینی شد و در مواردی که به بخشی از توانمندی جسم آسیب برسد، ارش تعیین می شود. بنابراین، امکان پرداخت خسارات معنوی در قوانین فعلی وجود ندارد و از کارافتادگی و نقصان عضو،جز در قالب دیه، قابل جبران نیست. با این حال، در مواردی، خسارات مادی مقرر شده حتی کفاف هزینه های پزشکی را نیز نمی دهد. به عنوان مثال، اگر کسی برای نقص عضوی ۱۰ میلیون تومان دیه از طریق دادگاه دریافت کرده باشد، اما بیش از ۲۰ میلیون تومان هزینه پزشکی صرف کرده باشد، می تواند دادخواست ضرر و زیان بدهد و دادگاه ها نیز پس از جلب نظر کارشناس و ملاحظه صورت حساب هزینه ها برای بازگرداندن مبلغ مازاد حکم صادر خواهد کرد.
اشتباهات پزشکی , پزشک
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.