تأکید «قلب آسیا» بر یافتن زبان مشترک بینالافغانی
عابد اکبری- کارشناس مسائل اروپا
نهمین نشست وزیران خارجه کشورهای «قلب آسیا» یا همان «روند استانبول» با موضوع افغانستان تحت عنوان «تقویت اجماع برای صلح و توسعه» به مدت دو روز برگزار شد. این نشست که باتوجهبه موقعیت ژئواستراتژیک افغانستان در آسیا نامگذاری شده است، ابتکاری ازطرف دولتهای افغانستان و ترکیه محسوب میشود. درحالحاضر، ۱۵ کشور عضو اصلی آن و ۱۶ کشور و ۱۲ سازمان بینالمللی نیز اعضای ناظر این روند هستند. مرویس ناب، معاون سیاسی وزارت خارجه افغانستان هدف اساسی قلب آسیا در سال ۲۰۲۱ را حفظ اجماع منطقهای برای صلح و تقویت موضع دولت افغانستان و پیام دولت افغانستان را نیز صلح، تفاهم و ثبات در افغانستان معرفی کرده بود. در پایان، این نشست نیز مانند تمامی گردهماییهای دیگر درمورد افغانستان با تأکید بر برقراری صلح و آتشبس، همچنین انتقال قدرت ازطریق انتخابات پایان پذیرفت. برخی نکات که در تحلیل این نشست ضروری بهنظر میرسد در ادامه بررسی شدهاند.
تپش قلب آسیا برای دولت افغانستان
یکی از مهمترین اهداف نشست قلب آسیا، تقویت اجماع و همگرایی در راستای ایجاد صلح و ثبات در افغانستان است. در تمامی دورههای متوالی این سلسله نشستها، میتوان گفت این هدف و حمایت از دولتی مرکزی در افغانستان که اساس ذاتی تشکیل این نشست محسوب میشود فراهم آمده است. این نشست در تلاش است همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین اعضا را بهویژه درخصوص محور افغانستان گسترش دهد و نوعی همافزایی بین کشورها و سازمانها ایجاد کند. میتوان گفت درحالحاضر، دولت مرکزی افغانستان با این نشست بهخوبی تعریف شده و مخاطب سیاست بینالملل قرار گرفته است. این نکته برای ایجاد کنترل سرزمینی حیاتی است.
باوجوداین، صحیح است که باتوجهبه درگیریای با ریشهای۲۰ ساله که سایه شومش بر نسلهای افغانستانی افتاده است، نمیتوان نتیجه این نشست را حتی بهازای زحمت برگزاری آن، اینگونه مسامحتجویانه ارزیابی کرد. درواقع، قلب آسیا باید بتواند دستاوردهای عملی مهمتری برای مردم افغانستان داشته باشد و نتیجهای ملموس از صلح و ثبات را برای آنها نمایان کند. افغانستانیها مایل هستند این نشست بتواند بهنوعی تغییر دهنده بازی باشد و صلح و ثبات را به سرنوشتشان بازگرداند. این هدف برای قلب آسیا بسیار دور از دسترس بهنظر میرسد. اقتصاد به ثبات و ثبات به خاموش شدن درگیریهای داخلی وابسته است. حمایتهای بینالمللی میتواند راه را برای ثبات هموارتر کند، اما راننده مرکب اصلی، نیروهای داخلی افغانستان هستند و در چشمانداز فعلی برقراری گفتوگو هم بین آنها بسیار غیرواقعی بهنظر میرسد.
رسیدن به زبان مشترکی برای گفتوگوهای بینالافغانی
همانگونه که وزیر امور خارجه کشورمان در سخنرانیشان تصریح کردند، حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان مهمترین پیششرط برای ثبات محسوب میشود که با فراهم آوردن زمینه گفتوگوهای بینالافغانی بهدست میآید و با درنظر گرفتن دستاوردهای ارزشمند مردم افغانستان در ایجاد حکومت قانون، بهویژه تدوین قانون اساسی این اجماع داخلی ضرورت دارد. اگر مردم افغانستان نتوانند ایدهای برای رفع تعارضات و رسیدن به اجماعی نسبی بیابند، تمامی تلاشها برای حل تعارضات در این کشور چه در قالب این ابتکار یا سایر راهحلها بیفایده خواهد بود. تا زمانی که اسلحهها بهجای ایدهها سخن میگویند وضعیت افغانستان با قدرت گرفتن یکی از گروهها، طی فرصتطلبی یا با حمایتهای خارجی همچنان بیثبات خواهد بود. ایران نیز راهحلهای تحمیلی خارجی برخی بازیگران فرامنطقهای غیرسازنده میشمرد که عدهای از آنها شاید بیش از۲۰ سال است تظاهر میکنند بر اوضاع مسلط هستند.
اختلافات داخلی بر سر قدرت و دخالت کشورهای خارجی چه برای حل بحران و چه برای هواخواهی از گروهی داخلی نشان میدهد بسیاری در افغانستان هنوز از منافع ادامه جنگ بهره میبرند. دراینمیان، نبود تقاضای ثابت و شفاف طالبان که با تأمین آن، اتخاذ گام بعدی در راه صلح ممکن شود، یکی از بزرگترین مشکلات است. این گروه با بازی یک بام و دو هوا، همیشه درصدد کسب منافع بیشتری در نظام سیاسی است. درمورد قلب آسیا نیز طالبان مایل بود این نشست به ماه می، یعنی پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان موکول شود. اگرچه از دید واشنگتن، طالبان تعهدات خود را برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به انجام نرسانده و نهفقط جدیتی درمورد مبارزه با القاعده و داعش نداشته، بلکه حتی ارتباط خود را با القاعده افزایش داده است. درنتیجه، واشنگتن هنوز لازم میداند نیروهای ضدتروریستیاش را در این کشور نگاه دارد. ناگفته پیداست گفتوگوهای بینالافغانی در مسیر درستی هدایت نمیشود.
فرصتهای حاشیه نشست قلب آسیا
بااینهمه، اگرچه این نشست۹ سال است برگزار میشود و تغییری جدی در وضعیت افغانستان ایجاد نشده است، نمیتوان گفت این نشستها تشریفاتی هستند. درواقع، حاشیه نشست قلب آسیا در سالهای گذشته اهمیت بیشتری از خود آن داشته است. این حاشیه فرصتی برای گفتوگوهای غیررسمی و پیشدرآمدی برای روابط عمیقتر کشورها فراهم آورده است. گفتوگوهای وزرای امور خارجه، دیگر رهبران و سران کشورهای عضو و نزدیکتر شدن برخی از کشورها به یکدیگر از موضوعات داغ در این نشست در سالهای گذشته بودهاند و امسال، احتمال نزدیکی بیشتر هند و پاکستان به حاشیهای مطرح در این نشست تبدیل شد.ایران در نهمین نشست، علاوهبر تبیین اهمیت همکاری با کشورهایی ازجمله افغانستان و تاجیکستان، بر ایجاد همگرایی و ثبات در منطقه و آمادگی برای آغاز همکاریهای فرهنگی در قالب برنامهای عملیاتی تأکید کرده است. محورهای متنوعی در نشست قلب آسیا ازجمله گفتوگوی امنیت منطقهای، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، گسترش روابط در سیاست، اقتصاد، تجارت، علوم و فرهنگ مطرح است که ایران بهعنوان یکی از بازیگران مهم منطقهای در آنها و یکی از همسایگان مهم افغانستان در این نشست باید در آنها نقشآفرینی کند.ازطرفدیگر، حضور پررنگ ایران در این نشست برای مدیریت گفتمانهای تحمیلی اهمیتی بسیار داشت. طبق این گفتمان، ایران و پاکستان به این متهم هستند که از جناحها و جریانهایی در افغانستان حمایت میکنند و این پشتیبانیشان، تفرقهآمیز و برهم زننده ثبات درونی افغانستان و بهتبع کل منطقه است. حضور ایران در این نشست و بهویژه نزدیکی با دولت افغانستان این گفتمان را برهم میزند. مهمتر از آن، حضور ایران مانع بروز آسیبی خواهد شد که با اتهامزنی، فرآیند کنترل سرریز بحرانهای افغانستان به دیگر کشورها بهویژه ایران را دشوارتر میسازد. با حضور در این نشست، ایران دیدگاه اصیل خود را مطرح کرد که هیچ بازیگری از ادامه جنگ و بیثباتی در افغانستان منتفع نمیشود و همکاری بینالمللی نباید اجازه دهد بازیگری بتواند از ادامه جنگ منتفع شود.
افغانستان , عابد اکبری- کارشناس مسائل اروپا , قلب آسیا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.