بیمهری تمام و کمال به دانشگاه فرهنگیان
گروه اجتماعی
بازهم نظام آموزشی برای جبران کمبود نیروی انسانی دست به دامان همان شیوههای منسوخ و رایج شده؛ از جذب نیروهای حقالتدریس و نهضتی تا بهکارگیری مجدد بازنشستگان. حالآنکه به تعبیر وزیر آموزشوپرورش «مدخل ورود معلم باید دانشگاه فرهنگیان باشد» اما در کمال تعجب، اینطور نیست و این دانشگاه بهعنوان بزرگترین دانشگاه دولتی با نزدیک به ۱۰۰ پردیس و مرکز آموزش عالی تابع، در مراکز استانها و شهرستانهای کشور و با جمعیتی بالغبر ۷۰ هزار دانشجوی در حال تحصیل و با بیش از یک دهه از تأسیس به معنای واقعی کلمه تأمینکننده منابع انسانی آموزشوپرورش نیست؛ علت آن هم در صرفهجویی منابع و مدیریت ارزان نظام تعلیم و تربیت نهفته است. «در اغلب کشورهای توسعهیافته و یا درحالتوسعه که ضرورت عدالت آموزشی و اهمیت تربیت نسل صحیح را بهخوبی دریافتهاند دانشگاهها و کالجهای تربیتمعلم از بیشترین میزان بودجه، پشتیبانی و نیروی متخصص برخوردارند. حالآنکه دانشگاه فرهنگیان بهعنوان متولی اصلی تربیتمعلم در قوانین و شرایط کنونی کشورمان علیرغم شعارها و لفاظیها مورد بیمهری فراوان است.»( ۱)
گرچه این دانشگاه میزبان بلندپایهترین مقامات کشوری بوده است و این حضور همراه با تأکیدات بسیار مبنی بر حمایت از دانشگاه فرهنگیان و اهمیت تربیتمعلم بوده اما رهاوردی نداشته، درحالیکه محصول نهايی در نظام آموزشی همانند ساير بنگاههای اقتصادی، کالا نيست بلکه انسان است و بهرغم آگاهی مقامات ذیربط از این مسئله، بازهم سعی در صرفهجویی داشته و کمتر تمایل به جذب نیرو از طریق دانشگاه فرهنگیان دارند و دیدگاه حاشيهای و بعضا تحقيرشده آنان نسبت به این مجموعه مشهود و عیان است. مصداق آن، ماده ۶ قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزشوپرورش مصوب ۱۳۶۹ مجلس شورای اسلامی است که دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به استناد آن در حکم کارمندان دولت حقوق دریافت میکنند، امری که از دیرباز در قوانین کشور وجود داشته است و این سوبسیدها و مقرریها امری مرسوم در نظامهای تربیتمعلم جهانی و البته رایج در دانشگاههای وابسته به دستگاههای کشوری و لشکری همچون قضات ، افسران، نظامیان و… است. اما اختصاص همین حقوق بهانهای شده است تا دولت خود را معاف از پرداخت یارانهها و سرانههای دانشجویی به دانشگاه فرهنگیان بداند و بخش اعظمی از بودجه رفاهی این دانشگاه از ابتدای تأسیس وابسته به کسر نیمی از حقوق دریافتی دانشجویان باشد.
تأسیس دانشگاه فرهنگیان باهدف آموزش عالی پیشرفته برای تربیتمعلم
شاید بد نباشد کمی به عقب بازگردیم و از تاریخ تأسیس این دانشگاه بگوییم؛ دانشگاهی که «در هفتصد و چهارمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۶ دیماه ۱۳۹۰ متولد شد. اساسنامه این دانشگاه در این تاریخ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید تا نظام آموزشوپرورش کشور صاحب یک مرکز آموزش عالی پیشرفته برای تربیتمعلمان موردنیاز خود شود؛ به تعبیر دیگر، دانشگاه فرهنگیان صورت ارتقایافته و بهروز شده مراکز تربیتمعلم سابق است که با همان هدف، اما با اصلاح خلأهای قبلی، تشکیل شد. در ماده ۲ اساسنامه این دانشگاه، هدف آن به این شرح آمده است: «تأمین و تربیتمعلمان، مدیران، مربیان، کارکنان و پژوهشگرانی مؤمن و متعهد، معتقد به مبانی دینی و ارزشهای اسلامی و انقلابی و دارای فضائل اخلاقی و ارزشهای والای انسانی، کارآمد و توانمند در تراز جمهوری اسلامی» که در طرح اولیه راهاندازی دانشگاه هم قرار شد از مهرماه ۱۳۹۱ به مدت چهار سال، سالانه ۲۵ هزار دانشجو از طریق کنکور سراسری و با طی کردن مراحل گزینش، جذب و تربیت شوند تا بهتدریج و با توجه به بازنشستگی سالانه معلمان، نیاز آموزشوپرورش به معلم تربیتشده و جدید تأمین شود. حال باید دید دانشگاهی که طرح تأسیس آن از عالیترین نهاد سیاستگذاری علمی و فرهنگی کشور – شورای عالی انقلاب فرهنگی– بیرون آمده، امروز در کجای تحولات نظام آموزشوپرورش قرار دارد و شورای عالی انقلاب فرهنگی چقدر نسبت به وضعیت طفل نوپای خود حساس است.»(۲)
بررسیها نشان میدهد که این دانشگاه در پروژه نامحسوس نابودسازی مشکوکی قرارگرفته است و این حقیقتی است که ما از زبان اعضای هیئتعلمی آن نیز شنیدهایم؛ سیاستهای اتخاذشده دو، سه سال گذشته در جذب دانشجو و عدم استخدام آنها در سیستم آموزشی کشور به این دانشگاه آسیبزده است،از دوندگی برای شرکت در آزمون استخدامی تا اماواگرهای استخدام در آموزشوپرورش،امان دانشجویانی که روزی قرار است معلمان این مرزوبوم باشند را بریده . بر همین اساس هفته گذشته مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با وزیر، معاونان، مدیران و رؤسای وزارت آموزشوپرورش در سی و چهارمین اجلاس آموزشوپرورش در محور اصلی سخنانشان، منطق و هدف آموزشوپرورش در همه دنیا را «تربیت انسان شایسته» خواندند و افزودند: «باید بهگونهای برنامهریزی و ظرفیتسازی شود که معلمان سراسر کشور، فقط از مسیر این دو دانشگاه (دانشگاه فرهنگیان- شهید رجایی) وارد آموزشوپرورش شوند و مجلس شورای اسلامی نیز باید در تصویب طرحها بهگونهای عمل کند که خارجازمسیر این دو دانشگاه، ورودی به آموزشوپرورش وجود نداشته باشد.»
ایشان، در نظر گرفتن صلاحیتهای دینی، اخلاقی و سیاسی را در جذب معلمان مورد تأکید قراردادند و گفتند: «باید در جذب معلمان یک گزینش صحیح و خردمندانه انجام شود و اجازه ورود نیروی بیکیفیت به آموزشوپرورش داده نشود.»
نظام آموزشی عامدانه برنامه میانمدت و بلندمدت را برای تربیت نیروی انسانی تدوین نکرده است
در همین حال «ابراهیم سحرخیز»، معاون اسبق وزیر آموزشوپرورش در گفتوگو با «رسالت» از عدم تدوین برنامه میانمدت و بلندمدت برای تربیت نیروی انسانی در آموزشوپرورش سخن میگوید. به اذعان وی، این موضوع سبب شده که بهویژه در ۸ سال اخیر و در دولت یازدهم و دوازدهم این نگرش تشدید شود و چنین رویکردی هم متأثر و برخاسته از یک پارادایم یا راهبرد و استراتژی در آموزش و پرورش است. «سحرخیز» این استراتژی را حرکت در مسیر خصوصیسازی و برونسپاری در آموزشوپرورش میداند که هر بار به شکلی بروز و ظهور یافته است: «مسئولان ذیربط معتقدند آموزشوپرورش دولتی، گران اداره میشود و حجیم و بزرگ است و از توان و قدرت دولت به دور است و لذا به دنبال ارزان اداره کردن این مجموعه هستند و راه برونرفت از این مشکل را در خرید خدمات آموزشی میدانند. درواقع عامدانه برنامه میانمدت و بلندمدت را تدوین نکردهاند، برای همین آموزشوپرورش در یک چاه ویلی افتاده و امسال هم مطرح کردند، ۱۹۷ هزار معلم کمبود دارند در حالی که سال گذشته این رقم ۱۲۳ هزار نفر بود. وقتی یکباره آموزشوپرورش را با این چالش جدی روبهرو کردهاند، دانشگاه فرهنگیان که نمیتواند یکشبه ۱۹۷ هزار معلم تربیت کند، اینها گذاشتهاند مشکل عمیق شود و بعد به خرید خدمات آموزشی، برونسپاری و تضعیف مدارس دولتی و کوچ دادن دانشآموزان از مدارس دولتی به غیردولتی پناه بردهاند و اتفاقا در این گیرودار، نیروی بیکیفیت که مقام معظم رهبری بر آن تأکید داشتهاندوارد آموزشوپرورش شده، از طریق همین استخدامهای بیضابطه که منجر به جذب ۵۰ هزار آموزشیار شرکتی و ضمن خدمت و قراردادی شده، درحالیکه ما به خدمات این مجموعهها احترام میگذاریم اما این نیروها برای نهضت و پیشدبستانی بهکار گرفتهشدهاند، برای مواقعی که دچار شرایط اضطراری بودهایم، اگر قرار باشد اینها ۳۰ سال در آموزشوپرورش معلم باشند، باید سازوکاری در نظر گرفته شود و از توانمندی و آموزشهای لازم برخوردار باشند، یا ضمن بهرهمندی از گزینشی عادلانه، بتوانند صلاحیتهای لازم را احراز کنند. رهبری هم گلایه داشتند از این مسئله و گفتند نباید اجازه داد ورود نیرو، غیر از دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی مجرا و مسیر دیگری باشد، در غیر این صورت از کیفیت آموزش کاسته خواهد شد. درنتیجه کشورمان در المپیادهای علمی و جهانی چند پله سقوط میکند و خروجیها در آموزشوپرورش ناکارآمد خواهد بود و این بیکیفیتی و تنزل شاخصها، یک نارضایتی وسیعی به وجود میآورد، بدین معنا که معلمان خرید خدماتی و قراردادی هم ناراضی هستند و اینها معلول همان نگاه و رویکرد راهبردی است که آموزشوپرورش دولتی را برنمیتابد، درصورتیکه این موضوع، قانون اساسی ماست و حق مردم است ونمی توانیم نادیدهاش بگیریم. این رویکرد از همان ابتدا با دانشگاه فرهنگیان مخالف بود، بهخصوص در ۸ سال اخیر، این مخالفتها علنیتر هم شد، هر بار به یک بهانهای، یکبار سند تحول بنیادین را زیرسؤال بردند و یکبار زیرساخت آموزش دولتی را به حاشیه راندند، البته این کاهلی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم بوده و اگر کسی سند تحول را مطالعه کند، با این عبارت روبهرو خواهد شد که هر ۵ سال یکبار بایستی شورای عالی انقلاب فرهنگی ارزیابی کند و ببینید چقدر از طریق این راهکارها میتواند به اهداف برسد و اگر این اهداف و راهکارها بلندپروازانه و غلط است، باید اصلاح شود. اینها در سند ذکرشده اما آقایان اجرا نکرده و از دیکته ننوشته، غلط گرفتهاند. طبعا چنین نگرشی با دانشگاه فرهنگیان مخالفت دارد و بهصراحت میگوید، اینها نباید استخدام شوند و شبیه مدارس چارتری که در آمریکا شکستخورده، چند تن از مؤسسین مدارس غیردولتی را بهعنوان کارفرما بگیرند تا آنها با نرخی بسیار نازل معلم جذب کنند. کما اینکه به برخی از معلمان خرید خدمات آموزشی سالی یکبار حقوق میدهند و برخی از آنها بیمه هم ندارند. اینها فاقد امنیت شغلی هم هستند و چنین تفکر و نگرشی مخالف دانشگاه فرهنگیان بوده و معتقد است، هرگاه اراده کنیم میتوانیم فارغالتحصیلان بیکار را جذب کرده و با نرخی بسیار پایین کمبود معلم را جبران کنیم.»
سحرخیز تأکید میکند: «آن نگاه فاخری که مقام معظم رهبری دارند و در سند تحول بنیادین آمده و در سیاستهای کلی، ایشان به آموزشوپرورش در حوزه تحول ابلاغ کرده موضوع دیگری است و آنجا بهصراحت ذکرشده که اولا آموزشوپرورش دستگاه مولد است، مصرفی و هزینهای نیست بلکه سرمایهای هست و قابل برونسپاری و خصوصیسازی نیست چون حاکمیتی است و حق مردم است. معلم هم جایگاه رفیع، منیع و شامخی دارد و خروجیهای آموزشوپرورش سربازان آینده این وطن هستند. هرچقدر ما برای آموزشوپرورش خرج کنیم، هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری بلندمدت است. این مسئله بسیار پرسودتر و پربازدهتر از سدسازی و کارخانه سازی است. یکی از زیرساختهای اساسی توسعه، تربیت نیروی انسانی متناسب با نیاز آینده کشور است و این کار آموزشوپرورش است و رهبر انقلاب این نگاه فاخر رادارند، بنابراین چنین نگاه فاخری اجازه نمیدهد هر معلمی در کلاس درس حضور پیدا کند و براین اساس باید برای معلمین برنامهریزی و آنها را از طریق دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی جذب کرد. شهید رجایی همدانشگاهی وابسته به آموزشوپرورش است و وظیفهاش این بوده که برای آموزشوپرورش هنرآموز تربیت کند. دانشگاه فرهنگیان هم قرار بوده دبیر و آموزگار تربیت کند اما بیمهریها نسبت به این دانشگاه فراوان است، اولا فردی را ۵ سال بهعنوان سرپرست این مجموعه انتخاب کردند، درحالیکه طبق قانون باید این مدت سرپرستی ۶ ماه باشد و بیش از این میزان، غیرقانونی است اما ۵ سال فردی را بهعنوان سرپرست دانشگاه فرهنگیان انتخاب کردند اما قبل از ورود او، دانشگاه فرهنگیان ۲۳ هزار دانشجو گرفت تا بهتدریج نیاز آموزشوپرورش را پاسخ بدهد اما این فرد در همان بدو ورود مطرح کرد اول باید به این مسئله فکر کنیم که آیا اصلا دانشگاه داشته باشیم یا نداشته باشیم و کار بهجایی رسید که در آخرین روز فعالیت او تعداد دانشجویانی که پذیرششده بودند به ۳ هزار نیرو هم نمیرسید و این یعنی سیر نزولی. دانشگاه فرهنگیان نزدیک به ۱۰۰ مرکز و پردیس را تحت پوشش دارد و دارای ۷۰ هزار دانشجو است ، چرا باید دانشگاهی که رهبری اینهمه از آن حمایت میکند و اینهمه در دستگاه آموزشوپرورش مؤثر و تأثیرگذار است بودجهای که دریافت میکند در مقایسه با دیگر دانشگاههای کشور، کمترین بودجه سرانه باشد؟ چرا دانشگاهی که میدانند ۷۰ هزار دانشجو دارد باید قطرهچکانی استاد جذب کند؟ جذب هیئتعلمی که کاری ندارد و اگر حمایتهای لازم صورت بگیرد میتوان ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر هیئتعلمی جذب کرد. چرا مدرسین دانشگاه فرهنگیان را بهرغم داشتن ۳۰ تا ۴۰ سال تجربه بلاتکلیف به امان خدا رها کردهاند؟ اخیرا دیدم که کارگروهی تحت عنوان ساماندهی و تحول در پذیرش دانشجو در دانشگاه فرهنگیان تشکیلشده تا ۱۰ درصد ظرفیت معلمی که نیاز دارند در سایر دانشگاهها تربیت کنند و این به معنای تعطیل شدن دانشگاه فرهنگیان است. آموزشوپرورش مثل نظام سلامت باید خودش، نیروی موردنیازش را تأمین کند تا معلم بتواند بهتدریج صلاحیتهای اعتقادی، تخصصی و علمی و اخلاقی لازم را کسب کند، آنهم معلم تازهنفس، طبعا عمر ماندگاری اینها در آموزشوپرورش طولانی است و حداقل میتوانند ۳۵ سال خدمت بکنند. از طرفی تجربه نشان داده که استخدامهای ماده ۲۸ موفق نیست و باعث ورود نیروهای بیانگیزه میشود. در سالهای اول انقلاب، بهترین نیروها، همان نیروهایی بودند که جذب مرکز تربیتمعلم شدند. امروز مسئولان بهانه میآورند که امکانات لازم را نداریم، اما چطور در دهه ۶۰ و در دوره شهیدان باهنر و رجایی ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار معلم برای آموزشوپرورش تربیت کردیم، امروز نمیتوانیم؟ مسئله این است که همان گروه مخالف سند تحول بنیادین و موافق سند ۲۰۳۰، با یک بخشنامه معاون اول رئیسجمهور تمام امکانات خودشان را به صحنه آوردند که ۲۰۳۰ در این کشور بهتدریج اجرا بشود همانها گفتند ما با سند تحول مخالفیم این سند تحریفشده است، نتیجه اینکه به دانشگاه فرهنگیان هم اعتقادی ندارند. سند ۲۰۳۰ میخواهد تمام کشورهای دنیا را به یکرنگ دربیاورد و مقام معظم رهبری میخواهند یک سرباز پابهرکاب آماده در برابر دشمن تربیت کنند اما عدهای سند ۲۰۳۰ را به سند تحول بنیادین ترجیح میدهند و اینگونه است که دانشگاه فرهنگیان مورد بیمهری قرارگرفته است.»
پینوشت ها
۱-دانشگاه فرهنگیان ؛ کانون بیمهری و محرومیت در آموزش عالی ایران. حسام شیخ محمدی / عضو اسبق شورای نظارت بر وضعیت صنفی-رفاهی دانشگاه فرهنگیان
۲-تیغ بیتوجهی زیر گلوی دانشگاه فرهنگیان/ همچنان چشمبهراه «رئیس»! سایت فردا. اردیبهشت ۹۶٫
دانشگاه فرهنگیان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.