بیتدبیریها جان درختان را میستاند
| گروه اجتماعی- عباس محمدی/ کنشگر محیط زیست مدیر گروه دیدهبان کوهستان|
نبرد آتش با دستان خالی ادامه دارد؛ چندین روز است که بکرترین مناطق جنگلی کشور در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، خوزستان و بوشهر در شعله سوء مدیریت و کمبود امکانات خاکستر شده و بالگرد اعزامی به خائیز در عصر جمعه به جای اطفای حریق، نیروها و تجهیزات را منتقل و به بهانه اینکه سوختش پایان یافته به آشیانه بازگشته است.
رئیس سازمان جنگلداریمیگوید: علت عدم اعزام بالگردهای آبپاش بدهی ۳۰ میلیارد تومانی به وزارت دفاع بوده است؛ گزارش شده سازمان برنامهوبودجه با پرداخت نیمی از این مبلغ موافقت کرده،حریق در منطقه حفاظتشده «خائیز» در کهگیلویه و بویراحمد و همچنین آتشسوزیهای پراکنده دیگر در حاشیههای زاگرس در چهار استان بوشهر، خوزستان، ایلام و کردستان از چند روز پیش آغاز شده و مسئولان و فعالان زیستمحیطی بارها از بیتوجهی مقامهای دولتی انتقاد کردهاند.مطابق گفتههای محمد داسمه فعال محیط زیست استان
کهگیلویهوبویراحمد در ساعات ابتدایی وقوع آتشسوزی، آتش ابتدا چند نقطه کوچک از خائیز را زخم زده بود اما آنقدر بیتوجهی شد که آتش از بهبهان گذشت و به دهدشت و کهگیلویه و بویراحمد رسید و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هکتار از مراتع و جنگلهای بهبهان و دهدشت طعمه حریق شد. آنطور که خبرگزاری آنا روایت کرده، ساعات پایانی روز شنبه، فرماندار شهرستان کهگیلویه از مهار آتش در منطقه خائیز خبر داده بود اما بر اساس اطلاعات بهدستآمده مجددا آتش در منطقه شعلهور شده و به سمت بهبهان در حال پیشروی است. این بیتدبیری ازآنجا نشئت گرفت که فرماندار کهگیلویه از مهار آتش در ساعات پایانی شب خبر داده بود و همین موضوع اعلام مهار آتش، باعث شد تا نیروهای مردمی امدادرسان که در حال حضور در منطقه بودند از نیمهراه بازگردند اما آتش نیمه خاموش دوباره شعلهور شد و به جان جنگل افتاد.
جمشید محبت خانی، فرمانده یگان محیط زیست با اشاره به اعزام تعداد بیشتری از نیروهای بومی و محلی برای اطفای حریق به این منطقه از ضعف مدیریت بحران در این استان ابراز تأسف کرده و در گفت و گو با خبرنگار مهر اذعان نموده است: در تمامی مراتع و جنگلها اطفای حریق به عهده سازمان جنگلهاست و محیطزیست نمیتواند در این خصوص تصمیمگیری کند. متأسفانه نیروهای محیطزیست اجازه مقابله با آتش را ندارند و باید ابتدا به منابع طبیعی گزارش دهند و این فرصت سوزی باعث گسترش آتش در مناطق میشود.
بههرروی، پس از یک بهار پربارش که نویدبخش بهبود وضع رودخانهها، تالابها، و سفرههای آب زیرزمینی بود و رویش خوب گیاهان مرتعی را نیز در پی داشت، با گرم شدن غیرعادی و ناگهانی هوا، چند هفته است که شاهد آتشسوزیهای پرشمار در مناطق جنگلی و مرتعی کشور هستیم. در استانهای بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، خوزستان، و… آتشسوزیهای گستردهای رخ داده که سبب آسیبدیدگی شدید رویشگاهها و حیاتوحش شده است. نهتنها در استانهایی که امکانات کمی دارند، بلکه حتی در تهران که قاعدتانیروی انسانی و تجهیزات بیشتر هم دارد، در تابستان گذشته، آتشسوزیهای زیادی را در نقاطی از کوههای شمال شهر مانند منطقهی سوهانک دیدیم.
این آتشسوزیها طبیعی نیستند و علت آنها بیش از هر چیز، عامل انسانی است. نخست اینکه گرم شدن شدید هوا نتیجه پدیده «تغییر اقلیم» است که بر اثر افزایش گازهای گلخانهای ناشی از سوزاندن فرآوردههای نفت ، گاز و دستکاری بشر در پوسته زمین رخ داده است. در سالهای اخیر، همزمان با بالا رفتن دمای میانگین کره زمین که در منطقههای گرم و خشک مانند ایران زیادتر از جاهای دیگر هم هست، مجموعهای از پدیدههای جوی دیگر رخ داده و پیوسته بیشتر هم میشود که به رویدادهای «فرین»یا حدی معروفاند. این پدیدهها شامل چرخههای غیرعادی خشکسالی ،سیل، سرمازدگی و گرمایش شدید، توفانهای بیسابقه، و دیگر رویدادهای جوی است که با روند متعادل و دیرآشنای زمین همخوانی ندارد. رویدادهای فرین، آسیبپذیری طبیعت را بسی بیشتر کرده، چرا که گیاهان و جانوران و بستر زیست آنها در یک روند آرام و میلیونها ساله، با تغییر فصل و دیگر اتفاقهای آبوهوایی تطبیق یافته که اکنون با این بالا و پایین شدنهای شدید، میتوان به تعبیری گفت که دچار سرگیجه شدهاند.
اما، عاملهای انسانی دیگری بهجز گرم شدن زمین هم در افزایش آتشسوزی در جنگل و مرتع مؤثرند؛ شاید مهمترین عامل در این ارتباط، حضور غیرمسئولانه در طبیعت باشد. درحالیکه در چند دهه اخیر جمعیت کشور به بیش از دو برابر، و میزان سفرهای ماشینی و غیرماشینی چندین برابر شده، آموزش رفتار صحیح در پیمایش طبیعت، رشدی متناسب با این افزایش نداشته است. میتوان گفت که در این چند دهه،دولتهای ما که طبق اصل سیام قانوناساسی مسئولیت آموزشوپرورش رایگان و همگانی را بر عهده دارند، قصور زیادی در انجام شایسته این وظیفه داشتهاند. این قصور، در زمینه آموزش اصول حفظ محیطزیست بسیار چشمگیر است. روشن کردن آتش بهصورت دلبخواه در کوه و دشت، ریختوپاش زباله که بعضی از آنها مانند بطریهای شیشهای یا پلاستیکی در زیر آفتاب بدل به عدسیهای متمرکزکننده نور و گرما میشوند، آتش زدن کاه وکلش محصولات کشاورزی، ورود با خودرو و موتورسیکلت به پهنههای طبیعی، و گاه متأسفانه انتقامجویی از مأموران حفاظت از طبیعت… که همگی ناشی از فقر آموزش محیطزیست است، نقش زیادی در آتش گرفتن سرمایههای گرانقدر طبیعیمان دارند.
چه باید کرد؟
در موضوع تغییر اقلیم، به دو دسته اقدام اشاره میکنند: یکی اقدامهای کاهشدهنده، و دیگر اقدامهای تطبیقی. اقدامهای کاهشدهنده شامل آن دسته از کارهاست که سبب کند شدن روند گرمایش زمین میشوند. مهمترین کار در این ردیف، کاهش مصرف سوختهای فسیلی است که شوربختانه کشور ما هیچ کارنامه قابل قبولی در این زمینه ندارد و برعکس، با تولید خودروهای پرمصرف و افزایش بیرویه مصرف برق، به نسبت میزان جمعیت و تولید، بیش از میانگین جهان در گرم کردن زمین نقش دارد. در زمینه اقدامهای تطبیقی، اگر بخواهیم به موضوع مشخص آتشسوزی در مراتع و جنگلها بپردازیم، با قاطعیت میتوان گفت که اگر یکصدم همین بودجههایی که غالبامسئولان سازمان جنگلها و مراتع از ناچیز بودن آن میگویند، به آموزشهای همگانی و به امر تهیه امکانات تخصصی آتشنشانی اختصاص یافته بود، شاهد بروز چنین مصیبتهایی در طبیعت سرزمینمان نبودیم و آمادگی بسیار بیشتری برای تطبیق دادن خود با شرایط جدید مییافتیم. برای مثال، در شرایطی سازمان جنگلها و مراتع از بدهی سی میلیارد تومانی به وزارت دفاع (که موجب همکاری نکردن این وزارتخانه در فرستادن بالگرد شده) میگوید که فقط در دو سال اخیر چند هزار میلیارد تومان را صرف ساختن انواع سیلبند در کوههای کشور کرده است. ساخت این سیلبندها که به نادرست «عملیات آبخیزداری» خوانده شده، نقشی در کاهش سیلهای مخرب نداشته (و یا در مقایسه با حفظ پوشش گیاهی، نقش بسیار ناچیزی داشته) و سبب به هم ریختن سامانههای آبشناختی (هیدرولوژیک) رودخانهها هم شده است.
اکنون ضرورت دارد که بهسرعت، در هر دو دسته اقدامهای کاهشدهنده گرمایش زمین و اقدامهای تطبیقی، فعالیت مؤثری آغاز شود. همچنین در موضوع اطفای حریق جنگل و مرتع، دستگاههای دولتی باید همکاری و هماندیشی بیشتری را با نیروهای مردمی داشته باشند. در چند سال اخیر، گروههای خودجوش مردمی در چندین مورد از عملیات آتشنشانی در طبیعت نقش کارآمد داشتهاند. برای مثال یادآور میشوم که اعضای انجمن دوستداران دماوندکوه و انجمن کوهنوردان ایران در مازندران، انجمن کوهنوردان ایلام، یگانهای مردمی اطفای حریق در کردستان، گروههای مردمی مورد حمایت انجمن پشتیبان زیستبوم در منطقه روشنکوه استان فارس، و گروههای مدافع کوه بیرمی در استان بوشهر، در کنار مأموران دولتی بوده و توانستهاند بسیاری از آتشها را فرونشانند. اگر دولت بودجه اندکی را به حمایت و تجهیز این گروهها اختصاص دهد و شرایط فعالیت آنها را تسهیل کند، تغییر محسوسی را در موضوع مهار آتشسوزیها خواهیم دید.
آتش , آتش سوزی جنگل های زاگرس , زاگرس , عباس محمدی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.