بیم وامیدهای بازگشت به مدرسه
گروه اجتماعی
امروز که پس از ۲۰ ماه مدارس بازگشاییشده، همچنان نظرات ناهمسان و مغایر است. طیفی این تصمیم را خطرناک و طیفی دیگر، اگرچه حضور در کلاسهای درس را بیخطر نمیدانند اما عمیقا بر این باورند که باید زیستن در وضعیت کرونا را بیاموزیم و در صورت تداوم خانهنشینی دانش آموزان، آنچه عایدمان میشود، بیتحرکی و انزوای اجتماعی و افسردگی و اضافهوزن است. بااینحال، معاون بهداشت وزارت بهداشت، نسبت به بازگشایی مدارس و احتمال اوج گرفتن بیماری کرونا، ابراز نگرانی کرده و گزارش این نگرانی را با صراحت تمام به ستاد ملی کرونا هم ارائه داده است. این سخنان کمال حیدری، دیروز رسانهای شد و باتوجه به آنکه امروز، حضور دانش آموزان مقاطع ابتدایی و دوره اول متوسطه در کلاسهای درس الزامی است، حیدری تأکید کرده اگر واقعانظارت نکنیم و دستورالعملها را جدی نگیریم، هر آن ممکن است شرایط بدی را تجربه کنیم. معاون بهداشت وزارت بهداشت اتمامحجت کرده است که کلاسها باید با حداقل ظرفیت و رعایت پروتکلها اعم از تهویه و ماسک تشکیل شود.
حیدری در حالی وظیفه اصلی رعایت موازین بهداشتی را متوجه وزارت آموزشوپرورش میداند که علیرضا کمرئی- معاون وزیر و سخنگوی وزارت آموزشوپرورش از تراکم کلاسی و عدم امکان رعایت فاصلهگذاری بیمناک است، بااینوجود میگوید: «ممکن است هنوز آمادگی بهویژه در مدارس پرجمعیت ایجاد نشده باشد که در روزهای آینده این آمادگی کسب میشود. درمجموع زمان آغاز فعالیت حضوری برای همه مدارس از امروز (دوشنبه) است.»
کمرئی در توضیح اینکه، چرا نمیتوانیم فعالیت حضوری تماموقت داشته باشیم، گفته است: «رعایت فاصلهگذاریها این امکان را فراهم نمیکند که تمام دانشآموزان را یکجا در کلاس درس داشته باشیم و در این صورت پروتکل نقض خواهد شد.
به همین دلیل ناچار هستیم که زمان آموزش را در هفته بهروزهای معینی که از قبل به دانشآموزان اطلاع دادیم، اختصاص دهیم و آنها در مدارسی که پرجمعیت هستند، حضورشان نیمهوقت یا یک روز در میان باشد.»
دغدغه دلتا و پیک ششم
موضوع سرایتپذیری دلتا و عواقب وقوع پیک ششم و میزان تأثیراتی که بازگشایی مدارس میتواند بر این موارد داشته باشد، بارها موردبررسی قرارگرفته و رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه شهید بهشتی نسبت به سرایتپذیری بسیار بالای این واریانت هشدار داده و پای این احتمال را به میان کشیده است که ورود یک یا دو بیمار در کلاس درس ممکن است همه را تحت تأثیر قرار دهد. اما گروهی از متخصصان بیماریهای عفونی تصریح میکنند: «اگرچه پزشکان گزارشهایی مبنی بر بیماری کودکان به کرونا را ارائه کردهاند، اما هنوز به هیچ شواهد علمی قابلاعتمادی نرسیدهایم که کرونای دلتا باعث تشدید بیماری در کودکان شده باشد.»
علیرضا ناجی، برای پاسخ به این سؤال که آیا ممکن است با بازگشایی مدارس، رنج سنی ابتلا به کووید ۱۹ به سمت سنین زیر ۱۸ سال برود، خاطرنشان کرده: قریب به ذهن است که این اتفاق بیفتد. با توجه به اینکه درحال حاضر فشار واکسیناسیون بیشتر برروی بزرگسالان است، بازگشایی مدارس و دانشگاهها میتواند شیوع بیماری را به جوامع با سنین پایینتر سوق بدهد. اینیک هشدار است. واضح است که تعداد تختهای اطفال و کودکانمان زیاد نیست. در پیک پنجم نیز که درگیری کودکان زیاد شد، بیمارستانهای کودکان ما بسیار مشغول شدند و فشار زیادی به آنها آمد. به همین دلیل این موضوع میتواند بهشدت خطرآفرین و محتمل باشد.
او به الزامات بازگشایی اشاره و تصریح کرده، ازنظر فضای فیزیکی کاملامشخص است که باید حداقل یک تا یک و نیم متر بین افراد فاصله باشد و کلاسها تهویه مناسب داشته باشند، ایجاد چنین فضای یک و نیم متری که بهصورت یک دایره درنظر بگیریم، در بسیاری از مدارس ما اصلاامکانپذیر نیست. باید با طمأنینه عمل کرد، مدتی صبر کرد و میزان واکسیناسیون را بالا برد و اقدامات درمانی بسیار سفتوسخت را به وجود آورد. شیوع بسیار بالای بیماری که الان وجود دارد را باید بتوانیم کم کنیم. ما درحال حاضر خطر شکم به شکم شدن پیک پنجم و ششم راداریم، همانطور که برای پیک چهارم و پنجم این اتفاق رخ داد. به علت اینکه ما مدت زیادی است که تعداد موارد مثبتمان در روز کاهش پیدا نکرده و درحد بالایی باقیمانده است. این همان خطری است که باعث میشود به پیک ششم برسیم. شواهد بسیار زیادی نیز وجود دارد که تعداد موارد مثبت بسیاری از شهرها درحال بالا رفتن است و درحال ورود به پیک ششم هستند. اینها مسائلی است که باید بسیار به آن توجه کرد و الان اصلاجای تصمیمات غیرعلمی گرفتن نیست.
مسعود یونسیان- دبير كميته اپيدميولوژی و پژوهش كميته علمی كشوری مقابله با كوويد۱۹ نیز نگرانیاش را از ورود موج جديدی كه تقريبا اجتنابناپذير است، پنهان نکرده و گفته است: «زمان بروز پیک ششم مشخص نيست. البته اميدوارم تا پايان آذرماه بروز پیک جديد به تأخیر بيفتد تا ميزان واکسیناسیونمان افزايش يابد.
در اين صورت انتظار داريم كه اگر موجی رخ داد، فقط موارد خفيف و سرپايی را ايجاد كند، نه موارد شديد و مرگهای بالا.»
آثار زیانبار دوری از مدرسه بر کیفیت زندگی
با تمام این اعلامخطرها و پیشآگهیها، شواهد موجود از اثرات زیانبار تعطیلی مدارس میگوید که سلامت جسمی و روانی دانش آموزان را تهدید میکند. دشوارتر شدن شرایط و مشکلات مانند افسردگی و اضطراب در میان دانشآموزان، عدم ارتباط با همسالان، پیامدها و مشکلات روانشناختی و اجتماعی و پرخاشگری در دانشآموزان و کاهش اثربخشی آموزشها را نباید نادیده گرفت. خانهنشینی دانش آموزان موجب تغییر در ساعات خواب و بههمریختگی در نظم و انضباط روزانه و تغییر سبک زندگی آنان شده و بازماندگی از تحصیل هم روی دیگر خود را در این مدت نشان داده است. اخیرا مسعود یونسیان- در نشست مجازی «واکسیناسیون دانشآموزان و بازگشایی مدارس» تعطیلی مدارس را بهمثابه یک زخم دانسته که هرچه دیرتر التیام پیدا کند، شانس ترمیم کمتر خواهد شد. هرچه این دوری از مدرسه در جمعیتهای محرومتر رخ دهد، احتمال اینکه هرگز به مدرسه برنگردند بیشتر است. در مرحله بازگشایی مدارس باید قوانین دستوپا گیر را حذف کنیم و با قرار دادن کلاسهای جبرانی حتی کمکحال کسانی باشیم که در سالهای قبل ترک تحصیل کردند، از قانون همه و یا هیچ استفاده نکنیم تا انعطافپذیری زیادی وجود داشته باشد که جامعه از این مرحله عبور کند.»
بازگشایی مدارس و هر اقدام دیگری که به جامعه ارتباط دارد، نیازمند اعتماد اجتماعی است و اعتماد یکی از ارکان مهم به شمار میرود و مردم باید نقشه راه کلی را داشته باشند تا بدانند به چه شکل و چگونه این بازگشایی صورت میگیرد. اما سوای این اعتمادسازیها، رضا قاسم پور کارشناس آموزش، بخشی از آسیبهای جدی آموزش الکترونیکی را بهاینترتیب بیان کرده است: « لوث شدن سیستم سنجش و رشد تصاعدی پدیده تقلب در امتحانات، تنزل شأن و منزلت معلمان، آسیب دیدن چشم و بینایی معلمان و دانش آموزان در اثر چشم دوختن به صفحات مغناطیسی گوشی و تبلت، دخالت و اظهار فضل افراد فاید صلاحیت در کار آموزش و بیاعتباری تدریجی شغل معلمی، بیسوادی ملموس دانش آموزان سال اول ابتدایی،عاصی شدن اولیا از حضور مستمر دانش آموزان در منزل و غیرقابلکنترل شدن رفتارهای دانش آموزان در شبکههای اجتماعی.»
به همه این پیامدها باید افزایش آمار ترک تحصیل دانش آموزان را نیز افزود. آمار دانشآموزانی که در این مدت ترک تحصیل کردند یا از حضور در مدرسه و کلاس درس بازماندهاند، بسیار افزایشیافته و سه میلیون دانشآموز فاقد امکانات آموزش مجازی هستند. قاسم پور میگوید: «از میان ۱۵میلیون دانشآموز، فقط ۱۲درصد تلفن همراه دارند، ۵۲ درصد از موبایل مادر، ۱۲ تا ۱۷درصد از موبایل پدر و مابقی نیز از موبایل خواهر یا برادر و بستگان استفاده میکنند.»
سرانه استاندارد آموزشی مدارس را نمیتوان افزایش داد/ سیستم حملونقل عمومی فاجعهبار
محمودرضا اسفندیار بهعنوان کارشناس آموزش، بهرغم آنکه آموزش حضوری را دارای تأثیرگذاری بالاتر میداند و باآنکه تصریح میکند، آموزش مجازی آموزگاران را خسته و کلافه کرده اما معتقد است که رعایت پروتکلهای بهداشتی در مدارس ما ممکن نیست، چراکه زیرساختهای لازم فراهم نشده است.
اسفندیار به «رسالت» میگوید: «از شهریورماه سال گذشته تاکنون، به جزء واکسیناسیون اتفاق جدیدی نیفتاده و از حیث توجه به مدارس و زیرساختهای بهداشتی، کاری صورت نگرفته است. حتی سرانه بهداشتی ارائهشده نیز بسیار ناچیز بوده و اگرچه مدیران مدارس، امکاناتی را مهیا کردهاند اما سرانه استاندارد آموزشی مدارس را هیچ مدیری نمیتواند افزایش دهد و یا حیاط مدرسه را که نمیتوان بسط و گسترش داد. رعایت فاصله فیزیکی ۱٫۵ تا ۲ متر برای دانش آموزان در حیاط مراکز آموزشی امکانپذیر نیست و فضاهای کلاسی نیز فاجعهبار است. تراکم کلاسی ما در تهران برای مقطع ابتدایی به بالای ۳۱ نفر رسیده و در دوره متوسطه نیز چیزی در حدود ۲۷ یا ۲۸ نفر است. بنابراین مشکل ما فقط فضای مدارس هم نیست که بتوانیم با چند نوبته کردن و گروهبندی کلاسها و یا آموزش ترکیبی بهنوعی این محدودیت را مدیریت کنیم. اگر همه این موارد را کنار بگذاریم، بحث تردد را چه کسی میخواهد حل کند، سیستم حملونقل عمومی ما فاجعهبار است و با تراکم بسیار بالا در بی آرتی و مترو و اتوبوسهای بینشهری مواجه هستیم و روزانه باید۷۲۰ هزار نفر از کارکنان آموزشی و حدود ۱۴- ۱۵ میلیون دانشآموز از مسیر منزل تا مدرسه تردد کنند. در مقطع ابتدایی بسیاری از اولیا، دانش آموزان را تا مدرسه همراهی میکنند که با احتساب آنها، جمعیتی ۲۰-۲۵ میلیونی است و اگر دانشآموز و معلمی مبتلا شود، به دلیل شرایطی است که ما ایجاد کردهایم. آیا اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا با بی آر تی رفتوآمد کردهاند؟ آیا سرپرست آموزشوپرورش و شورای معاونین که نسبت به بازگشایی اصرار داشتهاند، به این موارد اندیشیدهاند؟ فراموش نکنیم که هنوز آمارها سهرقمی است و روزانه بالغبر ۱۰۰ نفر جانشان را براثر ابتلا به کرونا از دست میدهند که رقم کمی نیست و نباید خوشحال باشیم که روزانه از رقم ۷۰۰ نفر جانباخته به ۱۰۰ نفر رسیدهایم. البته که معلمان ترجیح میدهند آموزش به شیوه حضوری ادامه یابد و بسیاری از آموزگاران ما در آپارتمانهای ۵۰- ۴۰ متری فضا و امکاناتی برای ضبط دروس ندارند. اولیای ما هم شرایط مشابهی دارند و کشور توسعهیافتهای نیستیم که بتوانیم در این نوع از آموزش موفق عمل کنیم. چهبسا که بسیاری از دانش آموزان به ابزار این آموزش هم دسترسی ندارند و طبق آمارها، امسال ۳ میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندهاند.
آموزش مجازی به شکاف و بیعدالتی آموزشی منجر شده است. در بسیاری از مدارس ما در مناطق محروم، آموزش به شکل حضوری نیز کیفیت لازم را ندارد و بیتردید آموزش مجازی به آنها ضربه بیشتری وارد کرده است. درگذشته هم تعداد بازماندگان از تحصیل کم نبودهاند اما تدریس مجازی نیز مزید بر علت شده است. همه اینها نشان میدهد که معلمان مخالفتی با بازگشایی مدارس ندارند اما بسیاری از کلاسهای درس، فاقد تهویه مناسب است و فقط دارای پنجره هستند که در فصول سرد، بازگذاشتن پنجره میتواند تبعات دیگری داشته باشد؛ وارونگی دما باعث آلودگی هوا میشود و اینورژن میتواند آلودگی را به محیط مدرسه هم هدایت کند. خیلی از مدارس ما هواکشهای مکنده مناسبی هم ندارند، چه برسد به داشتن سیستم تهویه مرکزی و فاقد فضای استاندارد هستند و بعضا کلاسها در طبقات زیر همکف است که حتی نور و تهویه مناسبی هم بهطور عادی ندارند.»
اسفندیار، ضمن اشاره به اینکه پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش بارها بیانیهای مبنی بر بازگشایی مدارس و عقبماندگی دانش آموزان از تحصیل صادر و ما را با کشورهای توسعهیافته مقایسه کرده، میگوید: « ما بهخوبی میدانیم که آموزش حضوری بهتر است و آموزش مجازی، پایهای نیست و درنهایت میتواند بهعنوان آموزش مکمل مطرح باشد اما این پژوهشگاه باید راهکار ارائه میکرد. از سویی اغلب کارشناسان نظام سلامت نیز مخالف بازگشاییاند و میگویند هنوز ۸۰ درصد جامعه واکسینه نشدهاند و هیچیک از اصول بهداشتی و پروتکلها در مدارس قابلیت اجرا ندارند. هیچچیز ما در حوزه آموزشوپرورش شبیه به کشورهای توسعهیافته نیست، فضای مدارس در این کشورها استاندارد است و همانند ما تراکم کلاسی ندارند. باید همه جوانب را میسنجیدیم و شتابزده عمل نمیکردیم. درست است که سلامت روحی روانی دانشآموز نیز اهمیت دارد اما اولیای ما بلدند که چگونه سلامت روان دانش آموزان را تقویت و تأمین کنند.»
سردرگمی معلم و دانشآموز با دوگانه آموزش حضوری- مجازی
این کارشناس آموزش از دوگانه آموزش حضوری- مجازی نیز انتقاد کرده و تأکید میکند: «معلمان و اولیا و حتی کادر اداری مدارس با این شیوه آموزشی کلافه خواهند شد و درواقع این دوگانگی باعث سردرگمی دانشآموز و معلم میشود و در این فرآیند، یادگیری تکمیلنشده و زنجیره آموزش بازهم ناقص است و بهناچار دوباره، آموزشها به شکل مجازی دنبال خواهد شد که معلم را مستهلک کرده و این روش خستهکننده است. آموزگاران در بدو شیوع کرونا و گسترش آموزش مجازی، بسیار اذیت شدهاند و ترجیح میدهند که آموزش حضوری باشد اما نباید با شیوه ترکیبی، فعالیت مضاعفی را از معلم درخواست کنیم. بهطورکلی موافق دوگانه آموزش حضوری- مجازی نیستم، چراکه تمرکز را از معلم و دانشآموز میگیرد و برنامهریزی را دشوار میسازد. ضمن آنکه مفهوم آموزش ترکیبی مشخص نیست.
ما یک مدل برنامهریزی داریم و باید کلاسهای درس یا حضوری و یا غیرحضوری باشد.
در آموزش ترکیبی، یک کلاس ۴۰ نفره را باید حداقل به ۴ گروه تقسیمبندی کرد؛ به این مفهوم که آموزگار باید ۴ بار در یک کلاس تدریس کند و این فرآیند آموزش را ابتر میکند.»
رضایت «ارکان مدرسه» از بازگشایی به شیوه کنونی
اما مجید علیپور در قامت مدیر مدرسه، به موضوع بازگشایی مدارس از این منظر مینگرد که بسیاری دلتنگ مدرسه هستند. علیپور به «رسالت» میگوید: «کافیست در فضای مجازی یا در گفتوگوهای حقیقی دوستانه، اشارهای به موضوع تعطیلی مدارس شود؛ آنگاه خواهیم دید که بیش از آنکه صحبتها پیرامون خطرات کرونا و پیامدهای ناگوار بازگشایی مدارس باشد؛ جملاتی سرشار از ابراز احساسات و بیان دلتنگی و حسرت از محروم ماندن بچهها از فرصت باهم بودن و یا تنزل کیفیت آموزش در دوره مجازی میشنویم.
از شواهد پیداست که بعد از یکسال و اندی تعطیلی مدارس و مراکز آموزشی، بازگشایی مدارس جزو دغدغهها و مطالبات قریب بهاتفاق معلمان، دانش آموزان و خانوادهها شده است. شاهد این مدعا روند رو به افزایش مراجعات حضوری یا تماسهای تلفنی خانوادهها برای پیگیری زمان و چگونگی بازگشایی مدارس است. به نظر میرسد هرسه گروه دخیل در امور مدرسه (معلمان، دانش آموزان و خانوادهها) از تعطیلی طولانیمدت مدارس خسته و مستأصل شدهاند و بسیاری از آنها تمایل به پایان پذیرفتن هرچه سریعتر این وضعیت دارند. جالب آنکه تقاضاها و پیگیریهای دانش آموزان بیش از سایر گروههاست و بهدفعات از معلمان یا کادر مدرسه پیگیر بازگشایی مدارس شدهاند. هرچند خسته شدن از یک وضعیت، توجیه محکمهپسندی برای تغییر استراتژیهای مدیریت بحران نیست اما روشن است که بیعملی و انفعال را هم نمیتوان راهحلی برای عبور از بحران دانست.»
علیپور تأکید میکند: «سیاست درپیش گرفتهشده از سوی آموزشوپرورش برای بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جاری، روش پسندیده و قابلتقدیری بود. به نظر میرسد همانگونه که معلمان و دبیران دلسوز ایرانی، پیش از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی متوجه ظرفیت فضای مجازی برای تداوم تدریس شدند و از همان نخستین روزهای اسفند ۱۳۹۸ از تعطیلی جریان آموزش در کشور جلوگیری کردند؛ این بار نیز وزارت آموزشوپرورش است که با اتخاذ سیاستی قابل دفاع، آموزش حضوری را از مدارس روستایی، عشایری و کمجمعیت آغاز و در ادامه، بازگشایی مدارس پرجمعیت را به تشخیص مدیران و شوراهای مدارس واگذار کرد تا هر مدرسه بنا بر شرایط ویژه و خاص خود، وارد گفتوگوی اقناعی با خانوادهها شده و روند بازگشایی را مدیریت نماید. تفویض اختیار به مدیران مدارس و نقشآفرینی مؤثر شورای مدرسه در این خصوص، اتفاق مبارکی است که میبایست آن را به فال نیک گرفت و با اطمینان میتوان ادعا کرد که در آینده نیز میتوان به نتایج این اعتماد به مدارس، در سایر امور آموزشی و تربیتی نیز استناد کرد.از همین روست که بسیاری از معلمان و مدیران مدارس از اینکه گوش شنوایی در وزارتخانه پیداشده و مدیریت بازگشایی را به خود مدارس سپردهاند راضی و خشنودند. چراکه حتی یک مطالعه میدانی ساده هم ثابت میکند که وضعیت مدارس در نقاط مختلف کشور و یا حتی یک شهرستان و ناحیه با دیگر مدارس آن شهر و ناحیه متفاوت است و نمیتوان نسخهای واحد برای همه آنها تجویز کرد. چنانکه در سال تحصیلی گذشته شاهد صدور چندین دستور بهظاهر قاطع از طرف وزیر وقت آموزشوپرورش برای بازگشایی کلیه مدارس کشور بودیم اما همه آن مصاحبههای محکم و دستورات عتابآلود خطاب به مدیران ارشد استانی و شهرستانی، نهایتا به دیوار سخت بیاعتمادی و بیتفاوتی خانوادهها برخورد کرد و کاری از پیش نبرد. چهبسا اگر آن تمرکزگرایی بیوجه، دستوری و عتابآلود در سال تحصیلی گذشته در پیشگرفته نمیشد و چنان نتایج مأیوسکنندهای به بار نمیآورد، امکان بازگشایی زودهنگام مدارس از نیمه دوم شهریورماه هم به وجود میآمد و میشد بازگشایی مدارس را با همین روند آرام و تدریجی و به شکل بهمراتب بهتری بهپیش برد.»
این مدیر مدرسه در خاتمه عنوان میکند: «شروع بازگشایی مدارس از مناطق روستایی و عشایری که دچار محرومیت و نابرخورداری بیشتری ازلحاظ دسترسی به امکانات فضای مجازی هستند، اعتمادبهنفس ازدسترفته مسئولان و نگرانیهای ایجادشده در خانوادهها و کارشناسان را به میزان زیادی تعدیل و ثابت کرد میتوان هم از ترک تحصیل یا محرومیت جمعیت بزرگی از دانش آموزان از مزایای آموزش حضوری جلوگیری کرد و هم از دامن زدن به موجهای بعدی کرونا در کشور کاست. بههرروی همچنان میبایست سلامت و جان افراد جامعه، اولویت اصلی سیاستگزاران و مدیران خرد و کلان نظام آموزشی باقی بماند و به هیچ رو نسبت به آن مسامحه و سادهانگاری صورت نگیرد.
بهویژه آنکه در آغاز ماههای سرد قرار داریم و چهبسا سهلانگاری در این خصوص باعث بروز موج جدیدی از بیماری و یا دامن زدن به نگرانی خانوادهها شود و درنتیجه بازگشایی مدارس بازهم به زمانی دیگر موکول گردد.»
آموزش حضوری , بازگشایی مدارس , کرونا , مدرسه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.