بیابان‌زایی؛ خوش‌آمدگویی به ریزگردها - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 63871
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 22 فروردین 1401 - 22:00 |
کارشناسان در کنار عوامل خارجی، از نقش خشکسالی، فرونشست و کاهش منابع آب زیرزمینی در خیزش گرد و خاک می گویند

بیابان‌زایی؛ خوش‌آمدگویی به ریزگردها

پای ریزگردها دوباره به میان آمده و به رسم همیشه از منشأ و عوامل مختلفی نام برده می شود. اگرچه به اذعان مسئولان ذیربط «پروژه سدسازی ترکیه موسوم به «گاپ» عملأ بخش اعظمی از حق‌آبه دجله و فرات را قطع می‌کند و زمین‌هایی که بر اثر قطع حق‌آبه به منشأ گرد و غبار تبدیل شده‌اند، با وزش ضعیف‌ترین بادهای عمودی و افقی گرد و غبار را به کشور ما می‌آورند.» اما علل دیگری هم در این ماجرا نقش دارند.
بیابان‌زایی؛ خوش‌آمدگویی به ریزگردها

گروه اجتماعی 
پای ریزگردها دوباره به میان آمده و به رسم همیشه از منشأ و عوامل مختلفی نام برده می شود. اگرچه به اذعان مسئولان ذیربط «پروژه سدسازی ترکیه موسوم به «گاپ» عملأ بخش اعظمی از حق‌آبه دجله و فرات را قطع می‌کند و زمین‌هایی که بر اثر قطع حق‌آبه به منشأ گرد و غبار تبدیل شده‌اند، با وزش ضعیف‌ترین بادهای عمودی و افقی گرد و غبار را به کشور ما می‌آورند.» اما علل دیگری هم در این ماجرا نقش دارند و کاهش بارندگی و روند گرمایش زمین، فرونشست دشت‌ها به دلیل فرسایش خاک و کاهش منابع آب زیرزمینی از آن جمله اند که هریک در جای خود حائز اهمیت است. 
طی دو روز اخیر، عوامل مؤثر در هجوم ریزگردها را در بوته نقد و بررسی قرار داده ایم، از سهم ترکیه با اجرای طرح‌های بزرگ سد سازی مانند گاپ که روز گذشته به آن پرداخته شد، تا هم اینک که به سراغ عوامل داخلی از خشکسالی و مصرف بی رویه آب و فرونشست دشت‌ها رفته ایم.  گفته می شود، کشور ما از حدود ۳۵ هزار کیلومترمربع چشمه‌های تولید گردوغبار داخلی برخوردار است و مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی و زیست‌محیطی سازمان زمین‌شناسی تصریح می کند، مرز این چشمه‌های ریزگرد بسته به فصل و این‌که چه میزان رطوبت جذب می‌کند، متغیر است.
 سفره‌های آب زیرزمینی در بحران
به گفته «رضا شهبازی»، این موضوع همانند پدیده فرونشست، یک مسئله چندوجهی و مولفه‌ای از تخریب سرزمین است. برای فهم بهتر آن، می توان به بحران آب اشاره کرد، بحرانی که بر سفره‌های زیرزمینی کشور سایه افکنده و آماری که در این باره اعلام می‌شود، به غایت نگران کننده است؛ تمامی دشت‌های کشور با افت سطح منابع آب زیرزمینی مواجه هستند و ۴۰۰ دشت ایران که بیش از ۹۵ درصد پتانسیل آب زیرزمینی کشور در این دشت‌ها قرار دارد در وضعیت ممنوعه قرار دارد. 
استمرار خشکسالی و افزایش دما سبب شده تا میزان تغذیه آب‌های زیرزمینی کاهش یابد و در مقابل تخلیه این منابع روند افزایشی به خود بگیرد. بنابراین با توجه به شرایط اقلیمی کشور استمرار بهره‌برداری و برقراری کشاورزی در کشور نیازمند اصلاح و تعدیل پروانه‌ بهره‌برداری چاه‌هاست. سخنی که از سوی محمدجواد سمیعی- كارشناس ارشد حوزه آب از گروه مهندسی- اجتماعی آبانگاه مورد تأکید قرار گرفته است. هرچند سمیعی در گفت و گو با ما عنوان می کند، «در مورد نقش و سهم نابودی منابع آب زیرزمینی و به تبع آن، پیامدهایی مثل فرونشست زمین و یا بحث فرسایش خاک و اینکه چه درصدی از ریزگردهایی که کشور را در برگرفته به این موضوع مربوط می شود، نمی توانم اظهارنظر قاطعی داشته باشم، چراکه گزارش‌ها در این ارتباط در حال تکمیل است و نهایی نشده، اما مسلما منابع آبی ما به شدت تضعیف شده و این تضعیف شدگی فقط مربوط به شرایط کنونی که بارندگی ها کاهش یافته، نیست. حتی سال ۹۸ که میزان بارندگی ها در برخی از استان هابالاتر از حد نرمال بوده، گزارش رسمی شرکت مدیریت منابع آب ایران نشان می دهد که با کسری مخزن وحشتناکی مواجه بوده ایم. کسری مخزن هم به زبان بسیار ساده، تفاضل میزان برداشت‌های ما نسبت به ورودی ها و تغذیه آبخوان است. ما از محل آب‌های زیرزمینی، چک های بی محل زیادی کشیده ایم، بنابراین حتی در سالیانی که بارندگی خوب است، متأسفانه این کسری مخزن چندان جبران نمی شود.»
 حفر چاه‌های جدید در دستور کار!
سمیعی، یک نکته بسیار نگران کننده را تقریبا در مورد تمامی کلانشهرها و حتی شهرها و روستاها مطرح می کند، اینکه برای عبور از تابستان پیش رو باتوجه به میزان بارندگی ها و وضعیت سدها، از سوی استانداران و وزارت نیرو و نمایندگان مجلس، فشارهای متعددی وارد شده، تا چاه های جدیدی برای شرب حفر شود. این بی برنامگی و شتابزدگی در حالی رخ می دهد که از آبان و آذرماه سال گذشته این هشدار داده شد که سال آبی جاری، خشک است و گفتند برهه ای در زمستان احتمالا میزان بارش‌ها خوب خواهد بود اما در بهار با وضعیت خشکی روبه رو خواهیم بود. این مسئله پیش بینی شده و گزارش‌های هواشناسی نیز موجود است، بنابراین مسئولان ما فرصت داشته اند و باید پاسخ دهند که  چرا به جای حفر چاه، برای خریداری از چاه‌های موجود اقدام نکرده اند؟ اگرچه این اقدام سخت تر و گرانتر است اما مسئولان ما باید هزینه اش را بپردازند تا به کسری مخزن بیش از این اضافه نشود. متأسفانه هزینه ها را نمی پردازیم و مجبوریم بحران‌های نفس گیری مثل ریزگردها و به مراتب بدتر از آن ها را تحمل کنیم. اکنون چاه‌های بسیاری در اختیار شرکت‌های آب و فاضلاب گذاشته شده. حال آنکه تمامی تمرکز جمعیتی و شهرهای ما، بر روی دشت‌های ممنوعه قرار دارند، دشت هایی که در آن مدت هاست از لحاظ فنی، ظرفیت حفر چاه جدید به پایان رسیده است. به عنوان مثال مشهد به عنوان یکی از بحرانی ترین شهرهای ما از نظر منابع آب زیرزمینی، از نیمه دهه ۴۰ شمسی، ممنوعه اعلام شده، به این معنا که حفر چاه جدید در اینجا ممنوع است. اما مشکل این است که نگاه مدیران ما کوتاه مدت است. احتمال دارد بسیاری این پرسش را مطرح کنند که مگر آب شرب اولویت ندارد و نباید چاه جدید حفر کرد؟ اما طرح این موضوعات یک مغلطه دامنه دار است، اگرچه آب شرب اهمیت دارد، اما نه به قیمت آنکه سالانه چاه‌های جدیدی را در دشت‌های ممنوعه حفر کرده و زیرپایمان را خالی کنیم. اگر بناست به آب شرب اولویت داده شود، باید بودجه اختصاص داده و چاه‌های موجود خریداری شوند و تعدادی از آنها مسدود و تعدادی هم به بخش شرب منتقل شود. اما مسئولان به خیال خود می خواهند با کمترین هزینه از این بحران رد شوند. درحالی که هزینه های گزاف تری را ایجاد کرده  و هر سال سطح آبخوان های ما پایین و پایین تر می رود.»
او با بیان اینکه وزیر نیرو اخیرا در سفری به مشهد مطرح کرده است که ۳ هزار میلیارد تومان برای رفع دائمی تنش آب اختصاص می دهد، عنوان می کند: «دیدگاه یک کارشناس در مورد این سخن، آن است که وزیر نیرو پوپولیستی صحبت کرده و یا ناآگاه است. در شهری که سالانه ۲۵ سانتی متر؛ ۲۵۰ میلی متر فرونشست دارد، تنها با پول و اجرای پروژه های سازه ای مثل انتقال آب می خواهید مشکل را حل کنید، آن هم با رقم ۳ هزار میلیارد تومان؟ مگر در چند تابستان دیگر می توانید چنین راهکارهایی را پیاده سازی کرده و نسبت به حفر چاه‌های جدید اقدام کنید؟ در دوران وزارت دکتر اردکانیان به عنوان یک متخصص و استاد حوزه آب نیز همان روند گذشته، یعنی نابودی ادامه یافت و در برخی مواقع با شیب بیشتری، آبخوان‌های کشور تحت فشار قرار گرفت. به طور مثال مجوز حفر ۵۷ چاه جدید را در کلانشهر مشهد صادر کرد و متأسفانه این چاه های جدید فقط در مشهد نبود؛ در تهران، اصفهان، شیراز و بسیاری از شهرهای دیگر، در تابستان ۹۷ به عنوان یکی از تابستان‌های خشک نیم قرن اخیر، گاه تا ۱۰۰ حلقه چاه جدید حفر شد. این مسئله در دوره ای رخ داده که وزیر نیروی وقت، کاملا با مباحث آبی در سطح ملی و بین المللی آشنا بود اما فرصت ها از دست رفت و ریل گذاری ها؛ عموما ناکارآمد و حتی مضر و مشکل دار بود اما متأسفانه هیچ روندی برای ارزیابی و بازخواست چه در سطح استان ها و چه در سطح ملی وجود نداشته و ندارد. بنابراین حرف های بی‌مبنا، ادعاهای بی اساس و اقداماتی که برای منافع ملی و محیط زیست و منابع آب مضر است، بدون هیچ مسئولیتی، زمینه تداوم دارد.»
این کارشناس ارشد حوزه آب در پاسخ به اینکه، آیا احیای آب‌های زیرزمینی ممکن است، می گوید: «احیای سفره های آب زیرزمینی به این معنا که شرایط به قبل از دهه ۳۰-۴۰ برگردد ممکن نیست. فرونشست آخرین مرحله مرگ آبخوان است. اگر آبخوان را مثل یک اسفنج در نظر بگیریم، این اسفنج فشرده شده و فضایی ندارد تا آب جدید را به خود جذب کرده و یا نگهداری کند. آبخوان ها در سراشیبی از بین رفتن هستند. منابعی که گاه چند صد هزار سال طول می کشد تا مجدد تشکیل شوند. منابع و  ورودی ما محدود است و تقریبا میزان بارش مشخصی داریم که با تغییر اقلیم، کمتر هم شده است، بنابراین کاهش مصارف ضروری است و طبق برنامه ششم توسعه باید میزان مصارف را ۱۱ میلیارد متر مکعب کاهش دهیم اما بی توجه به این مسئله در حال حفر چاه‌های جدید هستیم. وقتی میزان مصارف کاهش یابد، تعادل بخشی ممکن است و وضعیت حداقل از این بدتر نمی شود و درصدی قابل احیاست، اما باید بپذیریم که بخشی را برای همیشه از دست داده ایم.»
آب های زیرزمینی نادیدنی هستند و نابودی شان از نظر کمی و کیفی به چشم همگان نمی آید، سمیعی سعی کرده، تا حدی که ممکن است، با چهار عدد آب‌های زیرزمینی را دیدنی کند: «عدد ۱۴۰ میلیارد متر معکب، میزان کسری مخزن است که به شکل تجمعی روی هم جمع شده و این رقم بسیار وحشتناک است. عدد ۴۰۰ نشان می دهد که این میزان دشت، از مجموع ۶۰۹ دشت در کشور ما، ممنوعه هستند. ۴ هزار، رقمی است که مربوط به شاخص کیفیت و یا شوری آب‌های زیرزمینی است و شاخص و خط‌کشی که به ما می‌گوید، یک آب، چقدر ازنظر شوری و کیفی، مناسب است و  رقمی که در سال‌های اخیر، به‌طور متوسط در آبخوان‌های کشور، گزارش‌شده. این میزان در ابتدای دهه ۶۰ شمسی، تقریبا ۲ هزار بوده است و ۴ عددی که می‌گوید چند درصد بودجه بخش آب کشور در ۴۰ سال اخیر، در بخش آب زیرزمینی هزینه شده، به این معنا که مدام به آب سطحی و احداث سد و کانال و … فکر کرده ایم، حال آنکه کشور ما، دارای اقلیم خشک و نیمه خشک است و چون منابع آب زیرزمینی نادیدنی بوده، توجه نکرده ایم و شاید هجوم ریزگردها در این روزها فرصت خوبی باشد برای تأمل در این مسئله که موضوعات مطرح شده از سوی کارشناسان و فعالان محیط زیست، لوکس و ویترینی نیست. وقتی می گوییم آب زیرزمینی ما با این سرعت شدید در آستانه سقوط است، سخنی لوکس را بر زبان نمی آوریم. طبیعت برای نشان دادن عواقب اقدامات ما، کند و آرام حرکت می کند اما امروز به نقطه ای رسیده ایم که رئیس سازمان محیط زیست می گوید، باید دعا کنیم که باران ببارد و احتمالا در آینده ای نزدیک به نقطه ای می رسیم که برای تأمین آب شرب هم باید چشم به آسمان بدوزیم تا باران ببارد و این برای کشوری با جمعیت ۸۵ میلیون نفر بسیار شکننده است. اگر از این روند غلط دست برنداریم، عواقب بدتری از ریزگرد در انتظارمان خواهد بود و چنانچه امروز هم اقدام کنیم، زمان می برد تا این قطار بایستد، بنابراین شرایط بغرنج تر خواهد شد و بخشی از آن رقم ۱۴۰ که به آن اشاره کردم برای همیشه از دست رفته اما می توان با اقداماتی، مانع ادامه این روند شد. چراکه با سرعت کنونی سالانه در حدود ۵-۶ میلیارد به این رقم اضافه می شود.»
  فرونشست زمین، زخمی که سر باز کرد
به هر ترتیب، استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، علاوه بر افت شدید سطح سفره‌های آب زیرزمینی، بحران دیگری را نیز به صورت کانون‌های گرد و غبار پدید آورده، اما پر واضح است که فشار بر آبخوان ها به تشدید پدیده فرونشست و بازهم در نهایت به بروز گردوغبار منجر می شود. این پدیده به گفته دکتر علی بیت اللهی- عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی عمدتا در جنوب و جنوب غرب تهران متمرکز است که در حال پیشروی به سمت مناطق مرکزی و شرق تهران است.
بیت اللهی می گوید: «متأسفانه در سال آبی جاری، در مقایسه با سال‌های آبی اخیر، ۱۵ تا ۲۰ درصد ورودی کمتری به منابع آب‌های زیرزمینی داریم. وقتی حجم آب‌های سطحی مانند رودخانه‌ها کم می‌شود، فشار بیشتری به سفره‌های زیرزمینی وارد می‌آید؛ زمانی در تهران ۹۰ درصد منابع آبی از محل آب‌های سطحی تأمین می‌شد اما در حال حاضر کمتر از ۵۰ درصد آن را تشکیل می‌دهد و بیشتر به سمت استفاده از آب‌های زیرزمینی حرکت کرده‌ایم.» 
برای کنترل فرونشست زمین، گام نخست آن است که چاه های غیرمجازی که به طور غیرقانونی و کنترل نشده و بی رویه هم از آب استفاده می کنند، مسدود شوند، به گفته بیت اللهی، تعداد این قبیل از چاه ها در استان های مختلف کم نیست، به عنوان نمونه، در استان تهران طبق آمار های موجود حدود ۵۰ هزار حلقه چاه حفر شده، تعدادی در حدود۳۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز هم وجود دارد که بی محابا آب را بیرون می کشند. اقدام مهم دیگر، صرفه جویی در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی است. این کار با مدیریت کشت و زرع در بخش کشاورزی قابل انجام است. وقتی که در نواحی کم آب، محصول کشاورزی با «نیاز آبی» بالا کاشته می شود، به طور طبیعی، آب بیشتری از سفره آب زیرزمینی بیرون کشیده می شود، در اغلب اوقات نیز، آب استحصالی به مراتب بیشتر از حد مجاز تعادل بیلان سفره آب زیرزمینی است، در چنین شرایطی سطح آب زیرزمینی پایین می رود و به تبع آن سطح زمین هم فرونشست می کند. 
اسماعیل کهرم- بوم‌شناس و فعال محیط زیست، تأکید می کند که فرونشست دشت‌ها به دلیل فرسایش خاک و کاهش منابع آب زیرزمینی از دلایل خیزش گردوخاک است و در گفت و گو با ما می گوید:«این موضوع می تواند از این به بعد بسیار نگران کننده تر باشد، چراکه فراتر از ظرفیت، از منابع آبی استفاده کرده ایم. برف و باران وقتی به زمین می رسد، آنقدر پایین می رود، که به یک لایه غیرقابل نفوذ می رسد و آنجا تلمبار می شود که به آن اصطلاحا سفره آب زیرزمینی می گوییم. این موضوع با آب‌هایی که در بالاست، ارتباط دارد، یعنی ذراتی از این آب وقتی پایین می رود، بین ذرات خاک گرفتار می شود و هنگامی که از سفره آب زیرزمینی برداشت می کنیم، در واقع آن ذرات آب را که بین ذرات خاک هست، برمی داریم، بنابراین آن ستونی از آب که سطح خاک را نگه داشته، کوتاهتر می شود؛ تا جایی که به یکباره به دو صورت خاک فرو می ریزد، یکی به صورت فرونشست دشت‌ها و دیگری به صورت فروچاله است. تصور کنید که منطقه ای به طول صد متر و به عرض ۵ متر و به عمق ۳ متر یک مرتبه فرو می ریزد، چون آبی بین ذرات خاک نیست و نمونه های آن در میناب بندرعباس و یا همدان قابل مشاهده است. این شرایط نتیجه دیگری هم دارد، اینکه متأسفانه ذرات خاک را شل می کند و یا ماده ای چسبناک، ذرات خاک را به هم می چسباند، اما وقتی آب نباشد، این ذرات از هم جدا می شوند و وزش باد آنها را بلند کرده و به حرکت در می آورد. از این نظر، برداشت بیش از حد آب باعث چنین مسئله ای شده، از طرف دیگر، وقتی ۳ یا ۴ برابر ظرفیت مراتع، چرای دام انجام می شود، پوشش گیاهی از سطح خاک بلند شده و به این ترتیب، خاک عریان می شود
 و وزش باد باعث خیزش گردوغبار می شود. این عوامل داخلی در کنار عوامل خارجی در سوریه و ترکیه، عراق و عربستان و شرق آفریقا، به صورت تصادفی در ایران وعده ملاقات گذاشته اند. یعنی تمام این عوامل به قوه باد حرکت کرده و در ایران تلاقی پیدا کرده اند.»
این فعال محیط زیست بر حرکت در مسیر توسعه پایدار اصرار دارد، اگرچه در مسئولان اراده ای برای تبعیت از اصول توسعه پایدار مشاهده نمی شود. کهرم می گوید: «این کشور روز به روز مدیریت می شود و سیاستگذاری‌های بلندمدت در نظام برنامه ریزی ما جایگاهی ندارد. اما اگر قرار باشد برمبنای توسعه پایدار عمل کنند، حداقل ۱۰ سال زمان می برد تا در قالب برنامه ریزی های میان مدت، کاری کنند که آب به سفره‌های زیرزمینی بازگردد و در عین حال به صورت منطقی از این منابع برداشت کرده و تغییراتی را در شیوه کشت و نوع محصولات کشاورزی اعمال کنند، در این صورت ظرف ۱۰ سال آینده شرایط کمی بهبود می یابد.  البته در کشور ما معمولا مشکلات مورد توجه قرار نمی گیرند، مگر اینکه کارد به استخوان برسد و اگر وضعیت بر همین منوال باشد، طی ۵ تا ۱۰ سال آینده به نقطه ای می رسیم که زیر گردوغبار دفن خواهیم شد و آن زمان است که شاید مسئولان بودجه ای را به این موضوع اختصاص داده و دست به دامان متخصصان داخلی و خارجی شوند.»
  از دست رفتن تالاب‌ها
خشکیدگی بستر تالاب ها و رودخانه ها نیز در ماجرای هجوم ریزگردها سهم دارد. استفاده غیرمنطقی از آب تالاب ها و یا زهکشی و خشک کردن اراضی با تلاقی و تبدیل آنها به اراضی کشاورزی، از موارد قابل توجه و مخاطره آمیزی است که در سال های اخیر، بدون اطلاع از ویژگی های مناطق تالابی و اهمیت آنها، صورت پذیرفته است. وسعت این دخالت های ناآگاهانه به اندازه ای است که حتی تالاب های بین المللی کشور را نیز به مخاطره انداخته است. خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که خسارات زیادی به زندگی انسان و اکوسیستم های طبیعی وارد می آورد، بنابراین طوفان های شن، غلظت گرد و غبار وافزایش ریزگردهای ناشی از خشکسالی و خشک شدن بستر تالاب ها مشکلات عدیده ای را برای مردم به وجود می آورد. 
دکتر علی بیت اللهی-دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی آماری ارائه کرده، مبنی برآنکه حداقل ۳۰ درصد مساحت تالاب های کشور از بین رفته اند: «تالاب گاوخونی که مقصد انتهایی زاینده  رود است بیش از ۱۵ سال است که از حق‌آبه زیست محیطی خود بی بهره و در مرز «لیست قرمز مونترو» قرار گرفته است و فرونشست زمین در شهر تاریخی و زیبای اصفهان و  آسیب دیدگی ساختمان ها و منازل مسکونی مردم، یکی از آثار ملموس آن است. حال تالاب های ایران خوب نیست. در سال ۱۳۹۷ اعلام شد که ۳۰ درصد مساحت تالاب های کشور، معادل ۶۰ تالاب به‌طور کامل خشک شده اند. در گاو‌خونی حدود ۹۰ درصد، تالاب ارومیه ۷۰ درصد و تالاب گندمان ۲۰ درصد خشک شده است. جازموریان و هامون و هورالعظیم نیز به‌طور کامل خشکیده اند.»
دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی با اشاره به اینکه، حق‌آبه زیست محیطی جریان آبی است که می بایست در یک رودخانه، تالاب یا یک حوزه   ساحلی وجود داشته باشد تا بتواند بهره وری و بقای اکوسیستم آن را تضمین نماید، عنوان می کند: « کمبود آب و عدم تأمین حق‌آبه‌ تالاب ها در کشور ما به‌طور عمده ناشی از دخالت ها و دستکاری های انسانی و به‌ویژه بهره برداری غیر اصولی از منابع آب است.»
رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی نیز می کوشد تا از سهم مصرف بی رویه آب در شکل گیری خیزش گردوخاک بگوید. احد وظیفه عنوان می کند: طی ۵۰ سال گذشته، بارندگی‌ها به طور سالانه یک میلیمتر نسبت به دوره قبل کاهش یافته و مصرف بی‌رویه آب و توسعه خشکسالی زمینه خیزش گرد و خاک را فراهم می‌کند. از سوی دیگر، عباس محمدی در قامت فعال محیط زیست، معتقد است که نباید منشأ  داخلی را نادیده گرفت. محمدی در گفت و گو با ما توضیح می دهد: «به غیر از ریزگردهایی که به چشم می آید و خوزستان، ایلام و کردستان را تحت تأثیر قرار می دهد و گاهی همانند روزهای گذشته تا پایتخت هم خود را می رساند، تقریبا در تمام طول سال گردوغبار داریم که اغلب از میزان استاندارد بالاتر است، لذا منشأ داخلی را نباید نادیده گرفت. به عنوان مثال بستر رودخانه کن خشک است، درحالی که برای این بستر مثل هر رودخانه دیگری باید حق‌آبه محیطی زیستی در نظر می گرفتیم. از همه بدتر دریاچه چیتگر است که هیچ آبی در طول سال در این رودخانه جاری نیست و اینجا را به یک معدن روباز شن و ماسه تبدیل کرده ایم. یعنی صدها چاله حفر شده و به شن چاله های رود دره کن معروف است. این ماجرا در تمام رودخانه های کوچک و بزرگ کشور تکرار شده؛ این موارد نشان می دهد برای رودخانه ها هیچ گونه ارزش اکولوژیکی قائل نیستند. دستکاری در نظام رودخانه ها از عوامل ایجاد ریزگرد است. عامل دیگر هم معدن است که نامش را کوه بری گذاشته ام، کوه‌ها را می کنند تا خاک و شن هایش را برای ساختمان سازی استفاده کرده و یا به کشورهای دیگر صادر کنند. در واقع برای کالایی کم ارزش که قابلیت جایگزینی دارد، کوه‌ها را که ارزشمندترین آبخیز ماست تخریب کرده و به کانون‌های گردوغبار تبدیل کرده اند.» 

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای بیابان‌زایی؛ خوش‌آمدگویی به ریزگردها بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.