بوطیقای بندگی و زندگی
گروه فرهنگی
در میان ادعیهای که از معصومین به ما رسیده برخی جملاتی را میبینیم که در محترمانهترین بیان ممکن، آنها را نمیفهمیم. میخوانیم، اما درک نمیکنیم و هیچگونه امکان همذاتپنداری با آنها را نداریم. امام خمینی(ره) وقتی در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام سخن میگوید، نقطه حیرتآور وجود آن حضرت را در دعای کمیل مییابد. در فرازی که حضرت میفرماید: «صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ؟» گویی حضرت میفرماید: «عذاب آتش که چیزی نیست، با دوری تو چه کنم؟ اگر در جهنم توان سخن گفتن داشته باشم، ضجهام از سوزش آتش نیست؛ از دوری و محبت توست…» اگر قرار باشد کسی این سخنان را درک کند، همین امام خمینی است؛ که او نیز واعجبا سر داده. در مناجات شعبانیه میخوانیم: «أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ، حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ». چشم قلبمان حجابهای نور را بدرد؟ یا سیدالشهدا علیهالسلام در دعای عرفه با « آویزههای راههای نور چشمش، و چینهاى صفحه پیشانىاش، و روزنههاى راههاى نفسش، و پرّههاى نرمه تیغه بینىاش و حفرههاى پرده شنوایىاش و آنچه كه ضمیمهشده و بر آن بر هم نهاده دو لبش و حرکتهاى سخن زبانش و جاى فرورفتگی سقف دهان و آروارهاش و محل روئیدن دندانهایش و…» شهادت میدهد نمیتواند شکر خدا را بهجا بیاورد.
این حرفها قواره دهان کسی نیست جز امام معصوم؛ ما فقط از روی آن میخوانیم و تأیید میکنیم. این سخنان لطیف ، باشکوه ، لذتبخش و معرفتافزاست، اما گویی دست ما به آن نمیرسد. در میان این ادعیه اما متونی هم وجود دارد که نوشتهشده. این متون در کتابی است که از اساس کاربرد آموزشی دارد. و آن صحیفه سجادیه است. دعای کمیل، دعای عرفه یا مناجات شعبانیه یا ابوحمزه ثمالی، دعاهاییاند که اهلبیت از سمت خود و از سویدای دل خویش به خدا عرضه میدارند و توسط دیگران ثبت و ضبطشده و به ما رسیدهاند. این ادعیه یک مخاطب دارند و آن خداست اما صحیفه سجادیه بهغیراز خداوند، برای همه ما شیعیان هم پیامهایی دارد. امام سجاد این دعاها را نوشته و به یاران خود داده، نه اینکه برای خود بخواند و دیگران آن را بشنوند و ثبت کنند. پس اساسا با یک کتاب آموزشی طرفیم که به ما یاد میدهد چگونه باخدا حرف بزنیم، چه خلقیاتی باید داشته باشیم و چه چیزهایی از خدا بخواهیم. خواندن ادعیهای که زبان حال خود امام معصوم است بسیار مهم و مؤثر است، اما زبان حال ما با خداوند چگونه باید باشد؟ ما در تنهایی و خلوت خود، میتوانیم به خدا بگوییم با ریزبهریز اجزای بدنمان تو را گواهی میدهیم؟ چه باید بگوییم که بتوانیم با آن باخدا ارتباط بگیریم؟ این را امام سجاد در صحیفه به نمایش میگذارد. این دعاها زمان و مکان
به خصوصی ندارند و لازم نیست همچون دعای کمیل و دعای عرفه، برای آنها مراسم برپا کرد؛ بلکه برای ارتباط منفردانه ما باخدا تألیف و تدوینشدهاند. صحیفه همچنین تنها کتابی است که از تألیفات ائمه علیهمالسلام به ما رسیده است.
صحیفه سجادیه پر از صلوات است، یعنی واسطه استجابت دعاهای ما محمد و آل محمدند. یعنی بین ما و خداوند، باید امام و ولی واسطه باشند. همچنین پر از راهنماهای عملی برای زندگی ماست؛ با این فرق که نمیگوید این کار را بکن، میگوید این را از خدا بخواه! در دعای بیستم صحیفه، دعای بینظیر مکارمالأخلاق میخوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا ، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا.» یعنی خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مکن، مگر آنکه به همان اندازه نزد خودم پَست گردانی؛ و عزّت آشکاری برایم ایجاد مکن، مگر آنکه به همان اندازه، خواری باطنی برایم ایجاد کند. این دعا نهتنها طریقه سخن گفتن باخدا، که راه و روش زندگی کردن را هم به ما میآموزد.
آنچه امام سجاد در ادامه این دعا میآورد، بهخوبی بیانگر ذات آموزشی کتاب صحیفه است: «خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا به زیور شایستگان بیارای و زینت پرهیزکاران را به من بپوشان که زیور و زینت شایستگان و پرهیزکاران در این امور است: گسترش عدالت، فروخوردن خشم، خاموش کردن آتش فتنه، جمعکردن پراکندهشدگان، اصلاح بین مردم، آشکار کردن کارهای خوب مردم، پوشاندن عیوب انسانها، نرمخویی، فروتنی، خوشرفتاری، آرامش، وقار، خوشاخلاقی، پیشی گرفتن بهسوی فضیلت، انتخاب نیکی و احسان، ترک سرزنش، خوبی کردن به غیر مستحق، حقگویی گرچه سنگین باشد، اندک شمردن گفتار و کردار خوبم، هرچند زیاد باشد؛ و زیاد شمردن گفتار و رفتار بدم، هرچند اندک باشد؛ و همه این امور را به دوام اطاعتم از حضرتت و همراهی با مسلمانان و دست برداشتن از اهل بدعت و آنان که رأی ساختگی در دین را به کار میگیرند، کامل کن.»
اگر قرآن را کتاب مرجع و دایره المعارف زندگی و بندگی در نظر بگیریم، صحیفه همچون یک کتاب کمکآموزشی است که رابطه ما باخدا، با خلق و رابطه ما با خودمان را تصویرسازی میکند. از مجموعه این کتاب، شخصیتی برای ما ترسیم میشود که همچون قهرمان یک داستان قابل الگوگیری است. شخصیتی که رابطه او با دشمنان و دوستان و خانواده و خداوندش در حالات مختلف بیماری و سلامتی یا فقر و ثروت و اندوه و سپاسگزاری توصیف و تشریح شده است.
صحیفه سجادیه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.