بلاتکلیفی وزارت بیوزیر
مرضیه صاحبی
وزارت آموزشوپرورش را باید اینگونه معرفی کرد: بزرگترین و نابسامانترین دستگاه اجرایی كشور که همواره با كسری بودجه دستبهگریبان بوده و در مشكلات مالی غوطهوراست و هیچگاه کسی این توفیق را نیافته تا گرهی از كلاف سردرگم مطالبات فرهنگیان و سرانه آموزشی بگشاید و برون داد آن انباشت چالشهایی است که خود بیانگر گفتاردرمانی بهجای عملگرایی است. وزارتخانهای با مصائب ریشهدار و درهمتنیده و بودجه سنواتی نامتناسب با جایگاه حاکمیتی آنکه میطلبد مجموعه مدیریتی جدید ضمن اشراف و تسلط بیشتر در گام نخست به تغییر نگرش سیاستگذاران از نگاه مصرفی به سرمایه محور همت گمارند اما فعلا این وزارتخانه بی وزیر است و بلاتکلیف.
سوم شهریورماه مجلس شورای اسلامی از میان ۱۹ وزیر پیشنهادی، به ۱۸ تن رأی اعتماد داد و تنها حسین باغ گلی، وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش از حضور در کابینه سیزدهم بازماند و نتوانست مجلس را قانع کند. پسازآن بهطور رسمی، نام گزینه دیگری به میان نیامد. خیلیها تصور میکردند پیش از ماه مهر، این وزارتخانه صاحب وزیر میشود و به سروسامانی میرسد اما این تصور درست از آب درنیامد. حالآنکه رئیس مجلس شورای اسلامی پس از رأی عدم اعتماد مجلس به گزینه پیشنهادی رئیسی برای تصدی آموزشوپرورش اعلام کرده بود: «مجلس این آمادگی را دارد تا رئیسجمهور هرچه سریعتر وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش را به مجلس معرفی و هرچه سریعتر روند بررسی صلاحیت وزیر آموزشوپرورش در مجلس قبل از فرارسیدن مهر و آغاز مدارس طی شود.»
روشن است که دولت گزینههای دیگری در چنته دارد و این تأخیر و تعلل میتواند به علت جایگاه خطیر و گرانمایه نظام تعلیم و تربیت و گستردگی جامعه مخاطبانش باشد اما بهارستانیها بر ضرورت معرفی عاجلانه وزیر آموزشوپرورش از سوی رئیسجمهور به مجلس شورای اسلامی جهت اخذ رأی اعتماد تأکید دارند.
«محمدرضا احمدی» نماینده مردم رشت انتظار دارد تا گزینه موردنظر هرچه زودتر به مجلس معرفی شود. او بهرغم تشکر از رئیسجمهور به خاطر برخی رویکردها، از تأخیر در معرفی وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش گله کرده است: «پس از اینکه حسین باغگلی از مجلس رأی لازم را کسب نکرد، ما همچنان منتظر گزینه بعدی آقای رئیسجمهور هستیم. ما در این حوزه، کلی کار و مشکلداریم. از طرفی، انتصابات زیادی در این بخش بهواسطه تغییر دولت میباید اتفاق بیفتد و مهمتر از همه، چند صباحی است که ماه مهر که زمان شروع مدارس است را آغاز کردیم. اگر بخواهیم در این حوزه مهم به موفقیت برسیم باید متولی آن را زودتر معرفی کنیم.»
«علی بابایی کارنامی» نماینده ساری از رئیسجمهور خواسته است که وزیر آموزشوپرورش را معرفی کند. این نماینده تصریح کرده، سرپرست برای چنین وزارتخانهای کفایت نمیکند. بنابراین درنگ جایز نیست، چراکه زیانبار است و اسباب سرگردانی. پژوهشی در دست نیست که خسارت مادی بی وزیر ماندن وزارتخانه آموزشوپرورش را با عدد و رقم برآورد کرده باشد و معمولا نظام تعلیم و تربیت ما با کلی کمبود و نارضایتی از سالی به سال دیگر میرود و ارزیابی این ضرر و زیان، ذهن محاسبهگر و قدرت تحلیلگر میخواهد.
حجتالله بنیادی- پژوهشگر عرصه آموزش، در گفتوگو با «ما» مصداقی سخن میگوید و آفت تأخیر در معرفی وزیر را نه در قالب عدد و رقم که با کارهای مغفول مانده میسنجد: « ماهیت کار آموزشوپرورش را نمیتوان بهصورت مادی سنجید، در بسیاری از دستگاهها که خدماتشان شفاف و قابلاندازهگیری است میتوان موضوع خسارتها را با ارائه ارقامی مشخص رصد کرد ولی در آموزشوپرورش و مجموعههای اینچنینی فقط میتوان در بلندمدت، خسارت کمتوجهی دولتهای مختلف را نسبت بهنظام آموزشی ارزیابی نمود. بخش عمدهای از مشکلات کشور ما بهاینعلت است که آموزشوپرورش در اولویت دولتها نیست و این آسیب، موردسنجش قرار نگرفته است. کمبود نیروی انسانی، مسئله کمی نیست که نیاز به برنامهریزی بلندمدت دارد و حتی یک ساعت از دست دادن فرصت و تأخیر در معرفی وزیر، به این موضوع بسیار لطمه میزند. مجلس چندین طرح را در خصوص ساماندهی نیروی انسانی آموزشوپرورش در دستور کار دارد و وقتی وزیری نباشد و یا معاون پشتیبانی وزارت هم بهصورت سرپرستی اداره شود و متولیان اصلی این حوزه مشخص نباشند، آن طرحی که در مجلس است بهخوبی پیش نمیرود و ممکن است بسیاری ازنقطهنظرهای کارشناسی وزارت آموزشوپرورش بهدرستی لحاظ نشود. حضوری شدن مدارس نیز موضوع دیگری است و چنانچه وزیری در وزارتخانه ایفای نقش کند، نسبت به فردی که سرپرست است و اختیارش در بسیاری از زمینهها محدود است، بهتر و درستتر میتواند برنامهریزی کرده و تصمیم بگیرد.
در کنار اینها، رتبهبندی معلمان مطالبه بر زمینمانده حداقل ۱۰ ساله است و هرروز خبرهایی را دراینباره میشنویم و وقتی وزیری بتواند همه جوانب را بسنجد و پیگیری کند و در دولت و سازمانهای مرتبط با دولت و از آنسو در مجلس، چانهزنی و رایزنی مناسب داشته باشد، این طرح به سرانجام میرسد. بحث مطالبات و پاداشهای بازنشستگی معلمان و بر هوا رفتن طرح معلمان تماموقت بهنوعی نظم کاری را تحت تأثیر قرار میدهد و آموزشوپرورش وضعیت خوبی ندارد.»
دولت در آستانه تدوین قانون برنامه هفتم توسعه و انجام هماهنگیهای اولیه آن است که تعیین نشدن وزیر آموزشوپرورش میتواند اثرات نامطلوبی را بر جایگاه و برنامههای این وزارتخانه بهجای بگذارد. هر بخشی در این مجموعه، مسئله است و هرگونه تأخیر و تعللی حتی برای یک ساعت هم میتواند خسارت آفرین باشد، چه رسد به اینکه چند روز و چند هفته و چند ماه این مهم به درازا بکشد. بحث مطالبات استخدامی هم مطرح است که «بنیادی» به آن اشاره دارد: «عدهای هرروز جلوی ساختمان مجلس و وزارتخانه تجمع میکنند و باید پاسخ شفافی داده شود و این موضوع، نگاه واقعبینانه دولت جدید را میطلبد؛ اگر این افراد ذیحق هستند که راهکار منصفانهای تدوین شود و اگرنه، حداقل پاسخ منطقی بدهند. سوای این مطالبات و وضعیت نابهنجار، ما به فصل بودجه نزدیک میشویم و اگر بخواهیم برنامهریزی بلندمدت و درستی برای آموزشوپرورش داشته باشیم باید از هماکنون بودجه آموزشوپرورش شفاف شده باشد. کمبود نیروی انسانی و نامناسب بودن فضای مدرسه و اعتبار موردنیاز برای اجرای رتبهبندی در سال آینده و سالهای بعد باید در ساختار بودجه بهدرستی لحاظ شود.»
لازمه همه اینها تعیین وزیر در اسرع وقت است و بدتر از همه اینکه آموزشوپرورش، معاونت پشتیبانی ندارد و سایر مدیران آنطور که بایدوشاید دستودلشان به کار نمیرود، چون فاقد قدرت تصمیمگیریاند و معمولا با آغاز به کار دولت جدید بسیاری از مدیران استانی و ستادی تغییر میکنند و در حال حاضر آموزشوپرورش مدیری ندارد و دچار روزمرگی شده است. طبق قوانین کشور، هر وزارتخانهای باید یک معاون ثابت داشته باشد و معمولا این معاون ثابت، معاونت پشتیبانی است و تغییر آن با نظر هیئت دولت انجام میشود. به این خاطر که اگر وزیری جابهجا شد، کسی باشد که گذشته را بداند و کارها به مشکل برنخورد. مهمترین بخشهای آموزشوپرورش ازنظر «بنیادی» بحث منابع انسانی و بودجه است که این دو بخش بدون متولی هستند و به این سبب، تکلیف انسجام اجتماعی و پاسخگویی به مطالبات معلمان و موضوع برنامهریزی در آینده و حضوری شدن مدارس نامعلوم است.
تعلل در انتخاب وزیر، این پیام را القاء میکند که وزارت آموزشوپرورش ازقلمافتاده و فراموششده و اگر چنین باشد قابل نقد است ولی اگر به گفته «محمد داوری»- عضو ارشد سازمان معلمان، حاکی از این باشد که رئیسجمهور پیام منتقدین گزینه قبلی که موردقبول جامعه فرهنگیان و نمایندگان مجلس و جریان همسو نبود را دریافت کرده و به دنبال یافتن گزینه مناسب است، عذر این تأخیر را میتوان پذیرفت، منوط بر آنکه گزینه مناسبی پیدا شود و انتظار میرود با این تلنگر، پاسخ مناسبی دریافت کنیم.
بلاتکلیفی مدیریتی و آسیبها
این پرسش به ذهن متبادر میشود که تبعات درنگ در انتخاب وزیر آموزشوپرورش چه خواهد بود؟ سیستم دستگاههای ما ازجمله آموزشوپرورش، متمرکز است و تکلیف این وزارتخانه گسترده، بهاضافه ۳۲ اداره کل و بیش از۷۰۰ منطقه، نامعلوم است و «داوری» از این تعلل اظهار ناخرسندی کرده و به «ما» میگوید: «هماکنون معاونین، وضعیت نامشخصی دارند و نمیدانند وزیر جدیدی که بر سرکار میآید، آنها را نگه میدارد یا خیر. مدیران کل و رؤسای مناطق نیز چنین وضعیتی دارند. این بلاتکلیفی مدیریتی به دلیل اینکه وزیر پیشنهادی رأی نیاورده، در آغاز سال تحصیلی تا حدودی موردقبول است ولی اگر بیش از مهرماه و یا حداکثر هفته اول آبان ماه به طول بینجامد، آسیب شدیدتری به همراه دارد و بسیاری از نیروها انگیزهای برای فعالیت ندارند. درست است که شعار میدهند اگر یک روز از کارمان باقیمانده باشد، تمام تلاشمان را صرف میکنیم ولی درواقع به این صورت نیست. همه این نیروها باتوجه به آنکه از دولت قبل بودهاند، میدانند که با روی کار آمدن وزیر جدید، تغییر خواهند کرد و این موضوع به بیتحرکی و عدم پویایی دامن میزند و زمان به ضرر دانش آموزان و نیازهای آموزشی تمام میشود، بهخصوص آنکه در سال تحصیلی حساسی قرار داریم و این بحث ادامه دارد که کلاسها حضوری یا نیمهحضوری باشد.»
گاهی خبرهایی بهصورت غیررسمی منتشرشده و افرادی برای تصدی پست وزارت معرفی میشوند و بهروشنی مشخص است، اینکه هرروز از یک گزینه رونمایی میشود، یعنی هنوز تصمیمی برای انتخاب گزینه مناسب اتخاذ نشده و این موضوع جامعه فرهنگیان را نگران کرده است که نکند انتظارها برای انتخاب وزیر طولانیتر شود.
«کسی نمیداند در پشتصحنه، رئیسجمهور و کارگروه انتخاب وزیر چه ملاحظاتی دارند اما مگر از تعلیم و تربیت و اعتماد عمومی و انگیزه معلمان، ملاحظهای بالاتر وجود دارد، چرا باید اینهمه تعلل کرد؟ درحالیکه باید بلافاصله پسازآنکه وزیر پیشنهادی نتوانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد، فرد دیگری معرفی میشد.» راوی این عبارت، «سحر بیات»- عضو هیئت مؤسس مجمع متخصصین و نخبگان ایران و دبیر دفتر تعلیم و تربیت است. او که از منتقدان جدی وضعیت کنونی است به «ما» میگوید: «درحالحاضر مدیران نمیدانند چقدر ماندگار هستند و متأسفانه این موضوع سبب شده برخی افراد از فرصت سوءاستفاده کرده و کارهای ناتمام خود را در وزارتخانه تمام کنند.»
«بیات» در تفسیر این کارهای ناتمام، از اعزام سرپرستان مدارس خارج از کشور میگوید: رئیس مرکز بینالملل و رئیس کمیته انتصابات و سرپرست وزارتخانه که از مدیران دولت قبل است، از بین مدیرانی که ۸ سال مدیرکل بودهاند، در حال انتخاب افرادی برای سرپرستی مدارس خارج از کشورند و این نشان میدهد گروهی از افراد که منافعشان پس از ۸ سال مدیریت تکمیلنشده، به دنبال گرفتن امضاهای طلایی از سرپرست هستند تا کارهای اعزامشان به مدارس خارج از کشور انجام شود و به این طریق، دست دولت و وزیر جدید بسته میماند. مدیران دولت قبل بعد از چرخیدن در صندلیهای مدیریتی به مدارس خارج از کشور رفتهاند و ماهیانه ۷ تا ۸ هزار یورو حقوق دریافت میکنند و برگرداندن آنها به کشور راحت نیست، چون سهمیه ویزای ما میسوزد و برخی از کشورها ممکن است دوباره ویزا ندهند.
سنجش میزان کارآمدی وزارتخانه با مدیریت سرپرست
وزارتخانه آموزشوپرورش هماکنون با سرپرست اداره میشود و شاید اینطور به نظر برسد که چندان جای نگرانی نیست اما در اداره هر سازمانی با سرپرست یا مدیر موقت، بسیاری از اموری که باید ترتیب اثر داده شود، معلق و مختل شده و سرپرست با نگاه آیندهنگرانه و مبتنی بر هدفگذاری و برنامهریزی عمل نمیکند و روزمرگی کامل بر آن مجموعه حکمفرما میشود و این موضوع برای دستگاهی مثل آموزشوپرورش که به اذعان «حجتالله بنیادی» اقداماتش در بلندمدت نتیجه میدهد، بزرگترین آسیب است: «اداره این دستگاه بهصورت روزمره، آن را از کیفیت و خدمترسانی مناسب به دانشآموز و برنامهریزی برای آینده دور و دورتر میکند و اگر هر مدیری برای هریک از زیرمجموعههایش اولویتی قائل باشد، بلافاصله سعی میکند، ثبات مدیریتی ایجاد کند. ما در دوره قبل هم این تجربه تلخ را داشتیم که سه ماه وزارت آموزشوپرورش با سرپرست اداره شد اما حاشیههایی که در این مدت ایجاد میشود مبنی بر اینکه چه کسی وزیر خواهد شد و آن جنگ و جدالهای پنهانی که در بدنه آموزشوپرورش رخ میدهد، کار را مختل میکند و تمرکز افراد، معطوف بر برنامهریزی نیست و مدیران سطوح پایینتر همه معلق هستند و نمیدانند نگرش وزیری که بر سر کار میآید تا چه حدی ممکن است به نگرش آنها نزدیک باشد.»
«محمد داوری»- عضو ارشد سازمان معلمان معتقد است:
« سرپرست ازلحاظ حقوقی همان جایگاه وزیر را دارد و اگر فردی یک روز هم در مقام سرپرست ایفای نقش کند، میتواند مثل وزیر عمل کند.» «داوری» به تجارب سرپرستی این وزارتخانه در گذشته گریزی میزند که بهزعم او، گاهی سرپرستها بسیار قوی عمل کرده و کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشتهاند: «ازجمله سیدجواد حسینی که بعد از بطحایی در یک دوره سهماهه سرپرست بود و عملکرد رضایتبخشی داشت و یا در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، علیاصغر فانی
سه ماه سرپرست بود. اما علیرضا کاظمی در این ۴۰ روز نشان داده از آن جنس سرپرستها نیست که بتواند امور را بهخوبی پیش ببرد. ضمن آنکه اوایل بهعنوان یکی از گزینههای تصدی پست وزارت مطرح بود اما اکنون ورق برگشته و سرپرستی که احتمال میدهد گزینه وزارت نباشد، انگیزه کمی خواهد داشت، درنتیجه اداره وزارتخانه با سرپرست آنهم سرپرستی که احتمال مطرح بودن او برای تصدی این پست، ضعیف است، بلاتکلیفی را در مجموعه وزارتخانه بیشتر خواهد کرد.»
سیستم متمرکز ما نیازمند تصمیمگیری در رأس هرم است و حتی صد هزار مدرسه نیز خود را به این شرایط وفق دادهاند که وزیر تصمیم بگیرد و حرف آخر را بزند. اغلب یک بخشنامه و سخنرانی و مصاحبه وزیر در حال و هوای مدرسه هم اثرگذار است و معلمان و کارکنان مراکز آموزشی به این اظهارات رجوع کرده و استناد میکنند، به این دلیل که سیستم متمرکز است، بنابراین اداره وزارتخانه با سرپرست باعث رکود و کندی فعالیتها میشود و با سرپرستی که مطلع است بهعنوان وزیر معرفی نمیشود، این کندی و رکود عمیقتر و وسیعتر خواهد بود.
«سحر بیات»- بر این باور است که «سرپرست قدرتی برای عزل و نصبهای جدی ندارد و مدیران و کارشناسان میگویند مشخص نیست که سرپرست ماندگار شود، بنابراین از او حرفشنوی ندارند. عملابه دلیل عدم حرفشنوی بسیاری از امور بر زمین میماند و بسیاری از فرآیندها با همان رویه معیوب پیش میرود. در حال حاضر تمام مدارس کشور، درگیر سامانه سیدا هستند و سرپرست این وزارتخانه نتوانسته برای این موضوع چارهاندیشی کند. وقتی مقام مافوق قدرت عزل و نصب ندارد و ماندن و رفتنش مشخص نیست، اقدامات لازم صورت نمیپذیرد. ما در بخش کمبود نیرو نیز دچار مسئله هستیم و موضوع بازگشایی مدارس نامعلوم است. برخی از کلاسها در شاد برگزار میشود و برخی کلاسها بهصورت حضوری فعالیت میکنند و دانش آموزان و معلمان سردرگماند و برنامهریزیها منسجم نیست و بلبشو و بلاتکلیفی در حوزه آموزش را نمیتوان نادیده گرفت.»
چه کسی وزیر باشد؟
نامهای زیادی برای صدارت در این وزارتخانه بیانشده و بارها فرهنگیان به این سؤال تکراری پاسخ دادهاند که چه کسی وزیر باشد. «انتخاب وزیری جوان خارج از سیستم آموزشوپرورش، میتواند نجاتبخش کشتی طوفانزده نظام تعلیم و تربیت باشد.» این خواسته «سحر بیات» است که بر آن پافشاری کرده و میگوید: «هرکسی از داخل سیستم آموزشوپرورش بیاید، مخصوصا کسانی که رزومه بلندبالایی را برای خود ترتیب دادهاند، حتما اهل مماشت و زدوبند خواهند بود و در تله رودربایستی گرفتار میشوند.» عضو هیئت مؤسس مجمع متخصصین و نخبگان ایران خواستار تصدی پست وزارت از سوی فردی «متخصص است که در حوزه تعلیم و تربیت فعالیت کرده و دارای پژوهش و مدرک دکتری باشد و مدرسه را خوب بشناسد. فردی با چنین ویژگیهایی میتواند انتصابات دقیقی داشته باشد و جلوی تخلفات جدی را بگیرد.»
«محمد داوری» انتظار دارد که به دلیل تأخیر و تعللها، انتخاب بهتری صورت بگیرد و مباحثی که مخالفین و منتقدین باغ گلی مطرح کردهاند و واکنشهای انتقادآمیز و انتظارات فرهنگیان و فعالین حوزه آموزشوپرورش در انتخاب گزینه بعدی مدنظر باشد. «حجتالله بنیادی» برای تصدی پست وزارت از دوروی یک سکه میگوید که لازم است هر دو روی این سکه در انتخاب وزیر موردتوجه قرار گیرد: «یکرو، بحث مدیریت کلاس و ایدههای تربیتی است، اینکه معلم با چه نگرشی، به مسئله نگاه کرده و از چه الگوهایی برای تدریس استفاده میکند. فلسفه تعلیم و تربیت و برنامهریزی درسی و روش تعامل دانشآموز و معلم هم در این بخش خلاصه میشود و کسی میتواند بهعنوان وزیر نقش ایفا کند که حداقل روی این بعد کار کرده باشد و معلمی در روستا و کلاس چندپایه را حس کرده و محیط مدرسه را بشناسد.»
اما روی دیگر سکه است که بسیار اهمیت دارد و اغلب وزرا در این بعد دچار مشکل بودهاند؛ بحث مدیریت کردن یکمیلیون پرسنل و برنامهریزی برای حقوق و رفاه آنها و تأمین مسکن و اینکه نسبت به دیگر کارمندان دولت در وضعیت معیشتی مناسبی قرار داشته باشند. «بنیادی» میگوید: «شاید تمام پرسنل بعضی از وزارتخانهها به ۶۰ هزار نفر نرسد ولی آموزشوپرورش در یکسال فقط ۶۰ هزار نفر بازنشسته دارد و باید همین تعداد هم نیرو جایگزین کند که کاری بسیار دشوار است. ما ۱۰۰ هزار مدرسه داریم که قریب به ۳۰ درصد این مدارس فرسوده بوده و مدیریت ساختوسازشان آسان نیست. بودجه آموزشوپرورش تقریبا در میان بودجه سازمانهای دولتی، بزرگترین عدد را به خود تخصیص میدهد، لذا اشراف و تسلط بر مدیریت مالی و ساختار بودجه از دیگر ویژگیهای وزیر آینده آموزشوپرورش است. کسی میتواند در قامت وزیر موفق عمل کند که بر روی هر دو بعد مسلط باشد و مهم است که بر روی بعد دوم، تسلط کاملتری داشته باشد و اگر بودجه را بهصورت مستقل کار نکرده، حداقل بحث منابع انسانی را بداند و اگر در بحث عمرانی تخصصی ندارد نسبت به نظام مکانیابی مدارس و آمایش سرزمین آگاه باشد ولی متأسفانه در این چهار دهه، کمتر با وزیری روبهرو بودهایم که بر هر دو بعد مسلط باشد. افراد یا نگاه مدیریتی صرف داشتهاند و ابعاد تربیتی و آموزشی را بهدرستی درک نکردهاند و یا به آموزشوپرورش بهعنوان سازمانی اداری نگریستهاند و یا افرادی بودهاند که آموزشوپرورش را فقط، کلاس درس و مدرسه و رابطه دانشآموز و معلم و محتوای آموزشی دیدهاند که هر دو نگرش خطاست و کسی برای مقام وزارت شایسته است که هر دو حیطه را بهصورت کامل بشناسد و بهنوعی تجربه کرده باشد.»
مرضیه صاحبی , معلمان , وزارت آموزش و پرورش , وزیر آموزش و پرورش
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.