براندازی در بحران رؤیا - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 74941
  پرینتخانه » سیاسی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 05 آبان 1401 - 6:32 |

براندازی در بحران رؤیا

راه‌اندازان و دست‌اندرکاران _یا بهتر بگویم _ اولیا و مربیانِ تجمع برلین، مجموعه‌ای از ضوابط و مقررات اخلاقی و رفتاری را برای جماعت برانداز، مقرر کردند که یک وقت زیادی گند نزنند به آبروی اپوزیسیون! نوشتند: «شما می‌توانید پرچم خود را به همراه بیاورید، با وجود این از شما خواهشمندیم به حفظ اتحاد توجه کنید. نکته مهم این است که پرچم‌ها در جمعیت پخش باشند و در یک قسمت جمع نشوند. هرگونه لفظ توهین‌آمیز، ناراحت‌کننده و تبعیض‌آمیز ممنوع است.
براندازی در بحران رؤیا

سیدمقدام حیدری
راه‌اندازان و دست‌اندرکاران _یا بهتر بگویم _ اولیا و مربیانِ تجمع برلین، مجموعه‌ای از ضوابط و مقررات اخلاقی و رفتاری را برای جماعت برانداز، مقرر کردند که یک وقت زیادی گند نزنند به آبروی اپوزیسیون! نوشتند: «شما می‌توانید پرچم خود را به همراه بیاورید، با وجود این از شما خواهشمندیم به حفظ اتحاد توجه کنید. نکته مهم این است که پرچم‌ها در جمعیت پخش باشند و در یک قسمت جمع نشوند. هرگونه لفظ توهین‌آمیز، ناراحت‌کننده و تبعیض‌آمیز ممنوع است. لطفا در نظر داشته باشید که شعار دادن در حین سخنرانی‌ها مجاز نیست. چنانچه مایل به گرفته شدن عکس و فیلم از چهره خود نیستید ما از شما می‌خواهیم که چهره خود را با ماسک بپوشانید. می‌توانید نشانه‌ای به شکل دایره روی ماسک خود بکشید تا ما تصویرتان را در رسانه‌های اجتماعی منتشر نکنیم. هرگونه رفتار زننده، توهین‌آمیز، تحریک‌آمیز و مربوط به نژاد، قومیت، ملی‌گرایی، مذهب، رفتار علیه جوامع مسلمان یا افراد باحجاب، کرد، عرب، افغان، بلوچ، هزاره، و سایر جوامع، رفتار توهین‌آمیز مربوط به هویت جنسی یا جنسیتی قابل تحمل نخواهد بود. زن‌ستیزی و کوئیرستیزی و هر گونه آزار و اذیت جسمی و جنسی در این تظاهرات جایی ندارد. از شما تقاضا داریم که به محیط زیست و محیط پیرامون خود احترام بگذارید و از ریختن زباله در جایی غیر از سطل زباله خودداری کنید!»

از همین تذکرها پیدا است با چه جماعتی طرفیم!  با همین ضوابط، رسما معرفی کردند جماعت برانداز را؛ که مگر به ضرب و زور تذکر و هزار خواهش و تمنّا، و صد البته  باتوم و شوکر پلیس آلمان، بشود جمعشان کرد. همین مانده بنویسند: آدم‌خواری و وحشی‌گری ممنوع! 
نمی‌خواهیم شلوغش کنیم؛ ولی به آدم بی‌آزار که این تذکرها را نمی‌دهند. می‌دهند؟ فرض کن سازمان تبلیغات اسلامی قب ل از راه‌پیمایی ۲۲ بهمن، اطلاعی ه دهد که: توصیه می‌شود مردم انقلابی ایران در هنگام راه‌پیمایی، اکیدا از فحش‌های ناموسی، شعارهای زن‌ستیزی، نژادپرستی، و هر گونه آزار و اذیت جسمی و جنسی خودداری کنند! هم‌چین اطلاعیه‌ای بدهند، توهین آشکار به مردم ایران است. مگر این که _ـ خدای نکرده_واقعا مردم، استعداد و زمینه‌  چنین بزه‌کاری‌هایی داشته باشند. 
به کسی بر نخورد، همه را هم نمی‌گوییم. لابد آدم باشخصیت هم در میان تجمع برلین هست. ولی با همین مقررات و ضوابط و تذکرهای عجیب و غریب معلوم شدلیدرهای اپوزیسیون، جماعتِ خودشان را دقیقا همان طور که ما در این یک ماه شناختیم‌شان، می‌شناسند؛ یک مشت فاشیست بزه‌کار بی‌فرهنگ تکفیری! معلوم شد خودشان هم می‌دانند که این جماعتی که با اتوبوس ریختند کف برلین تا شعار «زن زندگی آزادی» بدهند، اگر ولشان کنند نه زن باحجاب از دستشان ایمن است، نه بی‌حجاب. چشم پلیس را دور ببینند، روی زن‌ستیز و نژادپرست و دین‌ستیز و کلا همه‌چیزستیزشان بالا می‌زند. 
بد نیست حامد اسماعیلیون روشنمان کند که رؤیاهای شیک و مجلسی نطقش را باور کنیم یا تذکرهای عصر حجری به جماعت بی‌فرهنگ را؟ دقیقا با کدوم جماعت می‌خواهد رؤیاهایش را محقق کند؟! با همین جماعتی که به ضرب و زور تذکر اولیا و مربیان و پلیس آلمان کنترل شده‌اند؟!
 ما پشت دست این دو رهبر بازی می‌کنیم!
فرض کن خبری غیبی، قطعی و یقینی به تیم ملی می‌رسید که در جام جهانی، تیم‌تان به فینال می‌رسد و می‌برد. چه اتفاقی می‌افتاد؟ یک‌باره بچه‌های تیم بمب انرژی می‌شدند و در عین حال، آرامش و خاطرجمعی همه وجودشان را فرا می‌گرفت. در گیر و دار تمرین و مسابقات و رده‌بندی و جام حذفی، هزار جور مشکل و درگیری و مصدومیت و حتی شکست، ممکن است به جان تیم بیفتد، حتی شاید بعضی‌ها شک کنند که پس کو آن وعده‌  بُرد؟ ولی کسی که به این خبر یقین کرده، خاطرش جمع است که بالأخره می‌بریم. هر چالشی هم پیش آمد، شگفت‌زده می‌پرسد: یعنی ما هم‌چین چالشی را هم می‌توانیم رد کنیم و نمی‌دانستیم؟ یعنی ما هم‌چین قدرتی داشتیم و نمی‌دانستیم؟
ماجرای انقلاب ماست. هم امامین انقلاب وعده‌های سفت و سخت دادند که این انقلاب تا آخر می‌ماند، هم دیگر اولیای الهی! بالأخره شستمان خبردار شده که خبری درکار است، وگرنه این مقدار تاب‌آوری انقلاب، طبیعی نیست. آرامش عجیب و غریب دو امام انقلاب هم در برخورد با طوفان بحران‌ها جالب است؛ گویا می‌دانند چه خبر است! 
چند سال پیش سید حسن نصرالله در همایش اجتهاد و نوآوری فکری امام خامنه‌ای گفت: در جنگ ۳۳روزه که اراده‌‌اش جهانی بود، حمایت مالی‌اش عربی بود و اجرایش اسرائیلی، و هدف آن از بین بردن مقاومت لبنان بود، که همه‌ شما قساوت و خشونت و وحشی‌گری اسرائیل را دیدید و در شرایطی که سخن از هر گونه پیروزی، بلکه خلاصی و به سلامت بیرون آمدن از این جنگ، چیزی شبیه به جنون بود، چرا که تو با جنبش مقاومتی طرفی که امکاناتش معلوم است، آن هم در کشوری کوچک، و همه‌  دنیا بر علیه‌اش توطئه کرده و جنگی با چنین قساوت و خشونتی بر آن تحمیل کرده است، در آن شرایط که ساختمان‌ها یکی یکی زیر بمباران اسرائیل فرو می‌ریخت، یکی از دوستان نامه‌ای شفاهی از مقام معظم رهبری به دستم رساند که برخی از جملاتش چنین است: «برادرانم، این جنگ، بسیار شبیه جنگ خندق و احزاب است؛ آن‌گاه که قریش و یهود همه‌  عشایر و قبائل و همه‌  توان خود را بسیج کردند و رسول خدا(ص) را محاصره کردند و عزمشان را جزم کردند که این جماعت مؤمن را از بین ببرند. این جنگ، شبیه آن جنگ است و جان‌ها به گلو خواهد رسید، ولی به خدا توکل کنید. من به شما می‌گویم: شما حتما پیروزید؛ بلکه بیشتر از آن را هم بگویم که بعد از این که این جنگ با پیروزی شما به پایان رسید، به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ قدرتی در برابر شما نتواند بایستد.» سید حسن نصرالله بعد از خواندن این جملات گفت: چه کسی می‌توانست چنین چیزی را پیش‌بینی کند و به چنین نتیجه‌ای برسد، آن هم در آن روزهای اول!
در جنگ داعش هم همین شد. جوری مثلثِ شومِ غربی عبری عربی، با داعش بر سر سوریه ریخت که دوست و دشمن همه یقین کردند کار بشار تمام است؛ الا رهبر انقلاب! این شد که سید حسن نصرالله از آن طرف، حاج قاسم و سردار پرافتخار ما، شهید حسین همدانی از این طرف خاطرجمع زدند به خط. و هر چه اوضاع ناجورتر می‌شد، دلشان به وعده‌ رهبرمان خوش بود که سوریه به دست داعش نمی‌افتد و آینده‌  منطقه را نه آمریکا رقم می‌زند، نه اسرائیل نه عربستان؛ ما رقم می‌زنیم. و همین هم شد!
دشمنان ما با این همه رصد و جاسوسی و بانک اطلاعات، ۴۰ سال است که دائم شمارش معکوس چند ماهه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، کلید می‌زنند و هر بار کنف می‌شوند. خمینی را ولی وقتی ساواک دستگیر کرد، مأموری از او پرسید با کدام یار می‌خواهید انقلاب کنید؟ گفت: سربازان من در گهواره‌ها هستند. سیاستمدار واقع‌بینِ نقطه‌زن یعنی این؛ شمارش معکوس پیروزی انقلاب را ۱۵ ساله آغاز کرد و تمام! هی مثل این سیاستمدارهای فیک، ریست نکرد شمارش معکوسش را! نامه به گرباچف داد که کارتان تمام است و باز، تمام! 
قداست و حکمت نایب امام زمان(عج) به کنار؛ این دو رهبر، در تحلیل و پیش‌بینی حوادث انقلاب و منطقه و جهان، نقطه‌زنی کرده‌اند. خیلی دین و ایمان نمی‌خواهد، به حکم تجربه و عقل ترجیح می‌دهیم پشت دست این دو رهبر بازی کنیم. گفتند این انقلاب ماندنی است پس می‌ماند. براندازها هر چه دلشان می‌خواهد در برلین، رؤیا بفروشند؛ ما پشت دست سیدعلی، واقع‌بینانه داریم برای جهانِ بدون اسرائیل، بلکه بدون آمریکا برنامه‌ریزی می‌کنیم. سر راه‌مان هم اگر وقت شد، گاهی جواب شما را می‌دهیم. این توصیه‌  خود آقا به شهید خوش‌لفظ بود: آرام باشید!

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای براندازی در بحران رؤیا بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.