اخبار ویژه »
شناسه خبر : 83188
پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 24 اسفند 1401 - 6:17 |
دفاع مقدس جنگی عاشقانه و شاعرانه بود
باکری؛ ستارهای بر شانه انقلاب
فرماندهان جنگهای دنیا، ارزش و مرتبه خود را از ستارههایی میگیرند که روی شانههایشان نصب میشوند. فرماندهان دفاع مقدس ایران اما خود ستارههایی بودند بر دوش نهضت اسلامی مردم. ستارههایی که وقتی به آنها فکر میکنیم، مقام و مرتبه دنیایی آنها را فراموش میکنیم. عارفانی زاهد و جنگاورانی که نگاهشان به جنگ، دقیقا همان نگاه یاران باوفای امیر مؤمنان به جنگ بود.
گروه فرهنگی
فرماندهان جنگهای دنیا، ارزش و مرتبه خود را از ستارههایی میگیرند که روی شانههایشان نصب میشوند. فرماندهان دفاع مقدس ایران اما خود ستارههایی بودند بر دوش نهضت اسلامی مردم. ستارههایی که وقتی به آنها فکر میکنیم، مقام و مرتبه دنیایی آنها را فراموش میکنیم. عارفانی زاهد و جنگاورانی که نگاهشان به جنگ، دقیقا همان نگاه یاران باوفای امیر مؤمنان به جنگ بود. جنگ برای آنها یک فرصت بود برای سمت خدا رفتن. در همین حال آنها نهایت تلاش خود را برای پیروی میکردند. شهادت، مقصود آنان نبود امام مقصدشان شد. هدف آنها شهادت نبود، آرزویشان بود. یکی از چهرههای عجیب که سندی ابدی برای حجیت نهضت و نظام اسلامی است، سردار جوان، کمحرف، نحیف، باوقار و عارفمسلکی بود که استاد تاکتیک جنگ بود. سردار شهید حاجمهدی باکری که از حاجقاسم سلیمانی گرفته تا رهبر انقلاب در بحر راز لحظات آخر زندگی این شهید ماندهاند: «کاش میشدی اینجا ببینی چه جای باصفاییه… خلاصه وقت کردی بیا… بیا و تماشا کن…». این جملات عجیبوغریب مربوط به یک فیلم تخیلی نیست. مربوط به یک افسانه نیست و حتی خاطرهای نیست که کسی تعریف کند و ما بتوانیم در آن شک و شبهه کنیم. این جملات مربوط به صوتی است که باقیمانده و شهید باکری خطاب به شهید کاظمی گفته.
تا امروز بهترین روایتی که از این قهرمان بینظیر سراغ داریم، فیلم «موقعیت مهدی» هادی حجازیفر است که بهزودی شاهد سریال آنهم خواهیم بود. برخی از این فیلم بهعنوان روایتی شاعرانه از جنگ یادکردهاند. این عنوان برای موقعیت مهدی هم درست و هم غلط است. درست است چون موقعیت مهدی بهواقع فیلمی شاعرانه است و هادی حجازی فر هم در مصاحبهای خود را بیشتر شاعر خوانده تا کارگردان. ساختار «موقعیت مهدی» هم شبیه ساختار یک غزل است. بیتهای یک غزل، ظاهرا به هم مربوط نیستند. اما پیرنگ کمرنگی دارند که آنها را به لحاظ حسی و احساسی به یکدیگر شبیه میسازد. غزلی که شاید شاهبیت آن، اپیزود مربوط به دو نوجوانی است که با یکدیگر دوستی عمیقی دارند. وقتی یکی شهید میشود، دیگری عزم میکند که جسدش را برگرداند. دیگران به او میگویند از آقامهدی شرم کند، چراکه او از بازگرداندن پیکر برادر خود امتناع کرد. نوجوان در جواب آنها گفت: «من مهدی باکری نیستم». این جمله هم تعظیم و تکریم شهید باکری است و هم تعظیم خود شخصیت قائل جمله. گفتهاند حسنات الأبرار، سیئات المقربین… اما اینکه بگوییم اینیک روایت شاعرانه از جنگ است از جهتی هم غلط است، چراکه گویی این بیان میگوید اینیکی از نگاههایی است که میتوان به دفاع مقدس داشت. واقعیت این است که دفاع ما اساسا شاعرانه بود. نفس وجود فرماندهای همچون مهدی باکری این حقیقت را گواهی میدهد. فرماندهای که در لحظات آخر عمر، زیر آتش سنگین، خسته از تمام داغهایی که برجانش نشسته و اندوهزده از شکست عملیات، خود را در بهشت خدا مییابد و با دوست خود احمد کاظمی به این شکل وداع میکند، بیش از آنکه یک جنگ را رقم بزند، شعری عاشقانه و حماسی میسراید. موقعیت مهدی روایت طبیعی یک رخداد عاشقانه و شاعرانه بود. این شاعرانگی، منافاتی با دقت و جدیت ندارد؛ چنانکه شهید باکری هردوی اینها را دارا بود. محسن رضایی در سخنرانیای درباره او میگوید: «مهدی در تاکتیک فوقالعاده بود. همیشه بعد از اتمام جلساتی که با فرماندهان در خصوص طراحی و مانور عملیات تشکیل میدادم، دو نفر را نگه میداشتم و در خصوص تاکتیک آن عملیات با آنها صحبت میکردم: یکی، مهدی باکری بود و دیگری، حسین خرازی. اگر آنها در بعد تاکتیک، عملیات را تأیید میکردند، تصمیم نهایی را اتخاذ میکردم. بعد از جنگ، سردار غلامعلی رشید به شهید کاظمی این موضوع را از قول من گفته بود و احمد در پاسخ و با تأیید این موضوع گفته بود: حسین خرازی خدای تاکتیک بود.
آقا مهدی هم یکی از نادرترین طراحان تاکتیکی جنگ بود. در تاکتیک – که مجموعهای از اصول و قواعد رزم است – نوآوری و ابتکار عمل، چه در شکستن خط، چه در پاکسازی خطوط دفاعی، چه در هماهنگسازی پیشرویها، چه در خنثی کردن پاتکهای دشمن، از سختترین بخشهای جنگ است. درواقع، فرماندهان لشکر باید هم از شجاعت بینظیری برخوردار باشند، هم از نفوذ و تأثیرگذاری بر رزمندگان، هم از تدبیر تاکتیکی که شامل نوآوری و ابتکار، پختگی و تجربه در حلوفصل مسائل و ابهامات و مشکلات و رفع موانع رزم و درگیری است. آقامهدی باکری، استاد عبور از این موانع و مشکلات رزمی بود».
فرماندهان جنگهای دنیا، ارزش و مرتبه خود را از ستارههایی میگیرند که روی شانههایشان نصب میشوند. فرماندهان دفاع مقدس ایران اما خود ستارههایی بودند بر دوش نهضت اسلامی مردم. ستارههایی که وقتی به آنها فکر میکنیم، مقام و مرتبه دنیایی آنها را فراموش میکنیم. عارفانی زاهد و جنگاورانی که نگاهشان به جنگ، دقیقا همان نگاه یاران باوفای امیر مؤمنان به جنگ بود. جنگ برای آنها یک فرصت بود برای سمت خدا رفتن. در همین حال آنها نهایت تلاش خود را برای پیروی میکردند. شهادت، مقصود آنان نبود امام مقصدشان شد. هدف آنها شهادت نبود، آرزویشان بود. یکی از چهرههای عجیب که سندی ابدی برای حجیت نهضت و نظام اسلامی است، سردار جوان، کمحرف، نحیف، باوقار و عارفمسلکی بود که استاد تاکتیک جنگ بود. سردار شهید حاجمهدی باکری که از حاجقاسم سلیمانی گرفته تا رهبر انقلاب در بحر راز لحظات آخر زندگی این شهید ماندهاند: «کاش میشدی اینجا ببینی چه جای باصفاییه… خلاصه وقت کردی بیا… بیا و تماشا کن…». این جملات عجیبوغریب مربوط به یک فیلم تخیلی نیست. مربوط به یک افسانه نیست و حتی خاطرهای نیست که کسی تعریف کند و ما بتوانیم در آن شک و شبهه کنیم. این جملات مربوط به صوتی است که باقیمانده و شهید باکری خطاب به شهید کاظمی گفته.
تا امروز بهترین روایتی که از این قهرمان بینظیر سراغ داریم، فیلم «موقعیت مهدی» هادی حجازیفر است که بهزودی شاهد سریال آنهم خواهیم بود. برخی از این فیلم بهعنوان روایتی شاعرانه از جنگ یادکردهاند. این عنوان برای موقعیت مهدی هم درست و هم غلط است. درست است چون موقعیت مهدی بهواقع فیلمی شاعرانه است و هادی حجازی فر هم در مصاحبهای خود را بیشتر شاعر خوانده تا کارگردان. ساختار «موقعیت مهدی» هم شبیه ساختار یک غزل است. بیتهای یک غزل، ظاهرا به هم مربوط نیستند. اما پیرنگ کمرنگی دارند که آنها را به لحاظ حسی و احساسی به یکدیگر شبیه میسازد. غزلی که شاید شاهبیت آن، اپیزود مربوط به دو نوجوانی است که با یکدیگر دوستی عمیقی دارند. وقتی یکی شهید میشود، دیگری عزم میکند که جسدش را برگرداند. دیگران به او میگویند از آقامهدی شرم کند، چراکه او از بازگرداندن پیکر برادر خود امتناع کرد. نوجوان در جواب آنها گفت: «من مهدی باکری نیستم». این جمله هم تعظیم و تکریم شهید باکری است و هم تعظیم خود شخصیت قائل جمله. گفتهاند حسنات الأبرار، سیئات المقربین… اما اینکه بگوییم اینیک روایت شاعرانه از جنگ است از جهتی هم غلط است، چراکه گویی این بیان میگوید اینیکی از نگاههایی است که میتوان به دفاع مقدس داشت. واقعیت این است که دفاع ما اساسا شاعرانه بود. نفس وجود فرماندهای همچون مهدی باکری این حقیقت را گواهی میدهد. فرماندهای که در لحظات آخر عمر، زیر آتش سنگین، خسته از تمام داغهایی که برجانش نشسته و اندوهزده از شکست عملیات، خود را در بهشت خدا مییابد و با دوست خود احمد کاظمی به این شکل وداع میکند، بیش از آنکه یک جنگ را رقم بزند، شعری عاشقانه و حماسی میسراید. موقعیت مهدی روایت طبیعی یک رخداد عاشقانه و شاعرانه بود. این شاعرانگی، منافاتی با دقت و جدیت ندارد؛ چنانکه شهید باکری هردوی اینها را دارا بود. محسن رضایی در سخنرانیای درباره او میگوید: «مهدی در تاکتیک فوقالعاده بود. همیشه بعد از اتمام جلساتی که با فرماندهان در خصوص طراحی و مانور عملیات تشکیل میدادم، دو نفر را نگه میداشتم و در خصوص تاکتیک آن عملیات با آنها صحبت میکردم: یکی، مهدی باکری بود و دیگری، حسین خرازی. اگر آنها در بعد تاکتیک، عملیات را تأیید میکردند، تصمیم نهایی را اتخاذ میکردم. بعد از جنگ، سردار غلامعلی رشید به شهید کاظمی این موضوع را از قول من گفته بود و احمد در پاسخ و با تأیید این موضوع گفته بود: حسین خرازی خدای تاکتیک بود.
آقا مهدی هم یکی از نادرترین طراحان تاکتیکی جنگ بود. در تاکتیک – که مجموعهای از اصول و قواعد رزم است – نوآوری و ابتکار عمل، چه در شکستن خط، چه در پاکسازی خطوط دفاعی، چه در هماهنگسازی پیشرویها، چه در خنثی کردن پاتکهای دشمن، از سختترین بخشهای جنگ است. درواقع، فرماندهان لشکر باید هم از شجاعت بینظیری برخوردار باشند، هم از نفوذ و تأثیرگذاری بر رزمندگان، هم از تدبیر تاکتیکی که شامل نوآوری و ابتکار، پختگی و تجربه در حلوفصل مسائل و ابهامات و مشکلات و رفع موانع رزم و درگیری است. آقامهدی باکری، استاد عبور از این موانع و مشکلات رزمی بود».
برچسب ها
شهید باکری
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=83188
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای باکری؛ ستارهای بر شانه انقلاب بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.