بازگشت مذموم؟
چند روزی است بحث دامنهداری پیرامون بازگشت دو مجری به صداوسیما مطرح است. دو مجری که در وقایع سال گذشته رفتاری نسبتا محافظهکارانه داشتهاند اما از مجموع مواضعشان، همراهی با نظام در آن برهه بر نمیآمد. مخالفان حضور دوباره این افراد در رسانه ملی، معتقدند نباید از نقش هرچند ناچیز آنها در وقایع سال گذشته صرف نظر کرد و این کار در حقیقت نوعی بیاحترامی و بیاعتنایی به نیروهای وفاداری است که برای کمک به برقراری هرچه سریعتر آرامش و امنیت، جان و آبروی خود را به میدان آوردند. مخالفت با این تصمیم رسانه ملی تا آنجا ادامه یافت که مجری برنامه «پاورقی» از ادامه کار در این سازمان انصراف داد و برخی دیگر از فعالین انقلابی فضای مجازی نیز در واکنش به این تصمیم، از پایان فعالیت خود خبر دادند. در مورد این کنش و واکنشها، میتوان نکاتی را ذکر کرد.
در وهله نخست باید پذیرفت که مماشات با خائنین به انقلاب و ارزشها خود خیانت است و عاقبت خوبی ندارد. منطقی نیست میدان دادن به فرد یا افرادی که از هر فرصتی برای تیشه زدن به ریشههای کشور استفاده میکنند. چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه اقتصاد و سیاست. میدان دادن دوباره به آتشافروزان، قطعا دهنکجی به نیروهای مخلصی است که جان خود را برای خاموش کردن آتشی وسط میگذارند.
اما افراط در این زمینه، سبب استمرار شرایط «ناعادی» در کشور میشود. این همان دستاوردی است که دشمن برای آن هزینه و تلاش فراوان میکند. القای حس امنیتی بودن شرایط و خفقان، کارویژه رسانههای وهمپراکن بیگانه است. وقتی پای رسانه وسط میآید، ماجرا باز هم متفاوتتر میشود. رسانه با سازمانها و ادارههای دیگر فرق دارد چراکه وجود رنگبندیهای مختلفی از افراد و برنامهها، ویژگی ذاتی و ضروری آن است.
در یک اداره که مثلا در یک زمینه اقتصادی فعالیت میکند، در هر اتاقی را که باز کنی و به هر طبقهای که بروی یک حال و هوا میبینی. اما تلویزیون وقتی تلویزیون میشود که یک شبکهای اخبار بگوید، شبکه دیگرش «عصر جدید» روی آنتن باشد، شبکه دیگرش «سمت خدا» و شبکه دیگر برنامه «چهارسوی علم»، مثلا. تازه همه این شبکهها در زمانهای مختلف باید از تنوع و رنگبندی برخوردار باشند. این ویژگی ذاتی تلویزیون است که این رسانه با آن تعریف میشود.
حتی اگر تمام مردم ایران یک عقیده داشتند و یک سلیقه و یک سن و یک جنس و یک شغل، باز هم تلویزیونی برایشان جذاب بود که هزار چهره داشته باشد. این هیچ منافاتی با رعایت اصول و سیاستهای واحد ندارد. بر این مبنا باید پذیرفت رسانه جای آمد و شد افرادی است که از نظر مواضع اجتماعی و سیاسی یکرنگ نیستند؛ اما در هیچ شرایطی به خط قرمزها نیز تعدی نمیکنند.
نکته دیگر که باز هم به ذات رسانه مربوط است، این است که قدرتنمایی در رسانه بر خلاف خیلی از محیطهای دیگر، به وجود افراد مختلف و حتی متضاد است. رسانه پیروز رسانهای است که با وجود میدان دادن به افراد مختلف، در نهایت پیام مد نظر خود را به اذهان مخاطبانش انتقال دهد. از این جهت خصوصا در شرایط امروز که دشمن سعی دارد دست نظام را از نظر نیروی انسانی خالی جلوه دهد و شرایط را شکننده بنماید، وجود چهرههای مختلف باطلالسحر است. در این ماجرا هم آنکه از بازگشت چهرهها به رسانه ملی ناراحت میشود براندازانند.
مقوله دیگری که رسانه با آن شناخته میشود مخاطب است. نباید تلاش رسانه برای جذب مخاطب را تحقیر کرد. در فرهنگ ما تلاش برای دیدهشدن و موردپسند مردم واقع گشتن مذموم است؛ اما گاهی مفاهیم خلط میشوند و گمان میشود جذب مخاطب برای رسانه هم امری خلاف شأن است.
نکته آخر مربوط به رسانه نیست بلکه مربوط به مفهوم سلبریتی است. باید مراقب بود با غیرت بیجا نشان دادن، خود به خود جایگاه سلبریتیها را بالا نبریم.
جواد شاملو
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.