بازتولید نابرابری آموزشی
رضا قاسمپور
روزنامهنگار و کارشناس آموزش
کمتر کسی کنکور را آزمونی در سطح برابر و گزینش گری مناسب تلقی میکند و همواره نفرات برتر کنکور از مدارس خاص هستند و باز هم جای مدارس دولتی خالی میماند اما این آمار هشداری نسبت به نظام طبقاتی آموزش کشور است که حالا دانشگاهها و رشتههای برتر را هم از آن طبقات خاص جامعه کرده و وقتی میگوییم تلاش برای ارزانتر تمام شدن اداره آموزش و پرورش، این حرف، مدارس دولتی را هدف قرار داده است و نابرابری آموزشی را بازتولید میکند.
تراژدی کنکور
نگاهی به نامآوران کنکور سال ۹۸، خود تأییدی بر ادعای سیستم تبعیضآمیز آموزشی ماست.
از بیست نفر از رتبههای یک تا چهار کنکور در رشتههای ریاضی فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی، زبانهای خارجی و هنر،
۹ نفر تهرانی بوده و ۶ نفر دیگر از سایر کلانشهرها هستند، یعنی ۱۵ نفر برتر کنکور ۹۸ متعلق به پنج کلانشهر هستند که این خود نشاندهنده توزیع ناعادلانه امکانات بین استانها و تجمیع و انباشت داراییهای مادی و معنوی کشور در پایتخت است. در جریان کنکور ۹۹ نیز این اتفاق را شاهد بودهایم و از میان ۴۰ نفر رتبههای برتر کنکور ۹۹، ۱۱ نفر تهرانی و بیشتر نفرات برتر از مدارس خاص و غیردولتی بودهاند.
صفر مطلق سهم ماست
از منظری دیگر ۱۵ نفر از بیست نفر رتبه برتر کنکور ۹۸ متعلق به مدارس سمپاد (استعدادهای درخشان-تیزهوشان) هستند، ۳ نفر غیرانتفاعیو سهم مدارس نمونه دولتی و هیئتامنایی هر کدامیک نفر است. همانطور که اشاره کردم، مروری بر محل تحصیل برترینهای کنکور سال ۹۹ نیز نشان میدهد مانند سنوات گذشته مدارسی خاص و آموزشگاهها سهم قابلتوجهی در برترینها داشتند و سایر مدارس از قافله عقب ماندند و باشگاه خبرنگاران جوان طی مصاحبه با ۳۹ داوطلب رتبه برتر کنکور سراسری ۹۹ متوجه شده است که از بین آنها فقط ۲ داوطلب حائز رتبه تکرقمی در مدارس دولتی تحصیل کردهاند. این دو داوطلب که یکی از آنها در شهرستان و دیگری در یک روستا ساکن است در شرایطی کاملا متفاوت با سایرین رتبه برتر را کسب کردهاند.
به عبارت روشنتر بهره مدارس دولتی که دربرگیرنده بیش از ۹۰درصد دانشآموزان کشور هستند، صفر مطلق است.
پداگوژی انحصارطلبانه
در جغرافیای آموزش و پرورش سوای مافیای کنکور، آموزشگاههای علمی و آزاد، گروههای مافیایی جدیدی در حال شکلگیری است تا بازار پرمشتری آینده را از آموزش زبانهای خارجه گرفته تا تربیت معلم، مدرکفروشی به بهانه پایش و سنجش مستمر و سالیانه صلاحیتهای شغلی و حرفهای معلمان و دیگر آموزشهای کوتاهمدت، کارگاههای رنگارنگ آموزشی و نشستهای به اصطلاح علمی در حوزه دانش پداگوژی را در انحصار خویش بگیرد. نمونهای از فلان مجتمع آموزشی در شمال تهران که با اخذ مجوزهای لازم، آموزش نیروی انسانی را در انحصار خود گرفته تا برای برخی از همکاران خود، چک سفید امضا و به عنوان پاداش تقدیم کند.
۱٫گزینش دانشجو و عدالت استحاله شده
به زعم بنده کنکور دانش مملکت را ویران میکند. گرچه آلترناتیو بدیلی برای آن نیست ولی سیستم کنکور و گزینش دانشجوی فعلی با روح و روان جوانان و خانوادههای ما
گرگم به هوا بازی کرده و تبعات سنگین پسا کنکور روزافزون و فلجکننده است. از منظر علمای تعلیم و تربیت سنجش معلومات، قابلیتها و مهارتهای یک دانشآموز در یک جلسه استرسزای کنکور سخت و ناعادلانه بوده و به همین سبب جلسه کنکور نوعی قبض روح برای دانشآموز و خانواده وی است. از منظری دیگر پولداران و موقعیت داران و از ما بهتران با صرف میلیونها تومان به مدارس، آموزشگاهها، اساتید طراح سؤال و….عملا دوپینگ کرده و قبراق در سر جلسه کنکور حاضر میشوند و لو رفتن و فروش سؤالات کنکور،امتحانات نهایی و… هرساله سریال تکراری حوزه آموزش است. صندلی فروشی نیز در حوزه دانشجو گزینی از مسیرهای فراقانونی و میانبر است. یکی از دانشجویان پزشکی تعریف میکرد که از پنجاه نفر همدورهایهای ما
سی نفرشان اصلا معلوم نیست از چه مسیری سر از دانشگاه تهران درآوردهاند. من حیث المجموع متأسفانه، وجوه مختلف ناعدالتی در گزینش دانشجو نهتنها استثنا نبوده بلکه در حال تبدیل شدن به یک قاعده است.
۲٫اثرات کروناویروس بر پروسه آموزش در مدارس و کنکور
از طرفی ظهور و بروز کروناویروس، تغییرات و تأثیرات شگرفی در حوزه آموزش در جهان و ایران به وجود آورد درحالیکه آموزش الکترونیکی در کشورهای پیشرفته دنیا امری جاافتاده و روزافزون بوده است. قبل از کرونا در ایران حداکثر در برخی از دروس دانشگاه پیام نور این شیوه مرسوم بوده و اژدهای هفت سر کرونا بنیانهای سنتی آموزش ما را همچون سونامی به این سمت هدایت نمود و به سرعت آموزش الکترونیکی در ابعاد مختلف شبکه شاد برای مدارس عادی دولتی و شبکههای پیشرفتهتری چون اسکایپ و…برای مدارس خاص راهاندازی شد.
ظهور شق جدید تبعیض در بهرهمندی از آموزش مجازی نیز خود را نشان داد درحالیکه روح و روان میلیونها دانشآموز و خانوادههایشان با شبکه ناقصالخلقه و همیشه در حال بهروزرسانی شاد درنبردی بیامان درگیر بود. در مدارس خاص دولتی و غیردولتی آزادانه از شبکههای پیشرفتهتری استفاده میشد، به عبارت روشنتر سامانههای تجربهشده و روزآمدی که برای مدارس خاص دولتی و غیردولتی مباح و ثواب مینمود در مدارس عادی دولتی حرام شرعی مینمود. از سوی دیگر چشمانداز یکسانسازی آموزشی در ایران کماکان مبهم است.
در چشمانداز طرح یکسانسازی آموزشی بر اساس دوآلیته (مدارس دولتی و غیردولتی) ضمن کاسته شدن از سرعت انفجاری طبقاتی شدن جامعه، در تقلیل روانی ترافیک و کم شدن آلودگی هوا، کاهش آسیبهای اجتماعی معطوف به تبعیضهای ناروا نیز در دورنمای روشنی قابلتصور است.
۳٫جدال بر سر شهر،رشته و دانشگاههای خاص
امروزه به واسطه رشد قارچ گونه انواع و اقسام دانشگاههای رنگارنگ رقابت در کنکور معنا و مفهوم سابق را ندارد و در علوم ریاضی و انسانی عملا میزان پذیرش نزدیک به صد و پنجاه درصد است.
رشتههای دانشگاهها را میتوان در سه دسته قرار داد:
۱٫رشتههای کم متقاضی:
این رشتهها بهدلیل مبهم بودن آتیه شغلی خواهان چندانی ندارند. رشتههایی مانند کشاورزی و علوم انسانی (بهجز حقوق) طالبین چندانی نداشته لذا کنکور عملا در این دسته حذف شده است.
۲٫رشتههای پرمتقاضی:
رشتههای گروه پزشکی (پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی) و وکالت صرفا بهدلیل آینده نسبتا روشن شغلی از رشتههای پرطرفدار کنکورند. طبیعی است که حذف کنکور برای این گروه غیرممکن و غیرمنطقی است.
۳٫باقی رشتهها:
سایر رشتهها بخش معقولی از داوطلبان را در خود جای میدهند. در این گروه رقابت منطقی و منصفانهتر بوده و عملا دانش آموزان آمادهتر گزینش میشوند.
در ادامه نگاهی آماری به تعداد داوطلبان کنکور ۱۴۰۰ میاندازیم:
تعداد داوطلبان امسال به تفکیک رشته نشان میدهد که رشته تجربی باز هم رکورددار است.
تعداد داوطلبان رشته علوم تجربی: ۵۵۴،۸۶۰ نفر
تعداد داوطلبان رشته علوم انسانی: ۳۷۰،۱۱۲ نفر
تعداد داوطلبان رشته علوم ریاضی: ۱۴۲،۰۶۲ نفر
تعداد داوطلبان رشته زبانهای خارجه: ۱۷۵،۷۷۶ نفر
تعداد داوطلبان رشته هنر: ۱۲۵،۱۲۱ نفر
تعداد کل داوطلبان: ۱،۳۶۸،۰۰۰ نفر
این آمار خود گویا بوده و نشان میدهد که اصولا در دو رشته علوم انسانی و ریاضی رقابتی به مفهوم رایج وجود ندارد و تمام متقاضیان تحصیل پذیرش خواهند شد.
رقابتی که در این دو رشته دیده میشود اصولا معطوف به شهر، دانشگاه و رشته خاص است. بهطور مثال در رشته علوم انسانی تراکم و رقابت بر سر قبولی در رشته حقوق دانشگاه تهران و در رشته ریاضی کشمکش در دانشگاههایی چون شریف است.
بحث بعدی در خصوص چیستی سنجش از دانش آموزان در جلسه کنکور است؛ یعنی آیا سازمان سنجش در حال سنجیدن آموزههای دانش آموزان از کتب درسی رایج در مدارس است؟ یا در حال سنجش از جزوات آموزشی و کتب کنکوری مؤسسات مافیای کنکور است؟
اصولا آیا میتوان در یک جلسه ۴ ساعته توانایی، قابلیت و سواد یک دانشآموز را دقیقا موردسنجش قرار داد؟
۴٫محصول نظام آموزشی معطوف به کنکور
واقعیت آن است که کلیت سیستم آموزشی ما تلنبار و انباشت مطالبی کهنه و غیر کاربردی در مخیله دانشآموز بوده و آموزش ما تهی از فراگیری مهارتهای زندگی است. در بحث انطباق آموزههای دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها با نیازهای بازار کار نیز موفقیت درخوری نداریم به عبارتی فارغالتحصیلان دیپلم و دانشگاهها فاقد توانایی ایجاد اشتغال بوده و اکثرا به دنبال استخدام دولتی و اداری چرخ میزنند. بخش دیگری که جذب بازار کار میشوند عملا از آموزههای دانشگاهی خود نمیتوانند در شغل خود بهره گیرند و عملا دهه اول اشتغالشان صرف مهارتآموزی و کسب تجربه شغلی شده و واحدهای فراگرفته در دانشگاه دستشان را نمیفشارد.
اصولا دانشجوی رشته مهندسی برق چرا باید کلی واحدهای نامرتبط با رشته و شغل خود را در دانشگاه پاس کند؟ چند درصد تناسب و تطابق بین واحدهای پاس شده یک دانشآموخته علوم پزشکی با جامعه هدف وجود دارد؟
۵٫مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی
برداشت عمومی از حذف کنکور آن است که هرکسی میتواند در هر رشته و شهری در دانشگاه مطلوب خود ثبتنام و ادامه تحصیل دهد. در صورتی که این داستان نه منطقی است و نه عملی.
داستان اصلی کنکور چیست؟
کنکور کشمکشی بین وزارتین آموزش و پرورش، علوم و مجلس بوده و دو قطعه دیگر پازل کنکور خانوادههای سرگردان و مافیای کنکور است. از دیرباز سازمان سنجش بهعنوان بازوی اجرایی وزارت علوم مدافع سرسخت کنکور فعلی است.
آموزش و پرورش نیز در کارگروه پنج نفره حذف کنکور، تنها با یک نماینده در تلاش است تا به جای برگزاری کنکور سوابق تحصیلی را جایگزین انتخاب دانشجو نماید.
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم ناظر، واسط و بعضاحامی یکی از طرفین کشتی کج بین آ.پ و وزارت علوم است.
طبق قانون، وظیفه سنجش بر عهده آ.پ و وظیفه پذیرش در صلاحیت وزارت علوم است.
وزارت علوم به واسطه سازمان سنجش همواره در حال شبهه افکنی در صحت و سقم سوابق تحصیلی دانش آموزان به بهانه استاندارد نبودن آزمونهای نهایی آ.پ است. مشوق اصلی این شبهه افکنی نیز صنعت و مافیای کنکور است.
مصوبه مجلس؛ حذف کنکور تا سال۹۰
در سال ۸۶ مجلس مصوب نمود تا سال ۹۰ به تدریج کنکور در شکل رایج حذف و پذیرش دانشجو با رجوع به سوابق تحصیلی دانش آموزان صورت گیرد، ولی بهدلایلیچند این مصوبه بایکوت شد. در سال ۹۲ مجلس مصوبه قبلی خود را اصلاح و مقرر نمود تا در کنکور ۹۸ ،هشتاد درصد گزینش دانشجو با مراجعه به سوابق تحصیلی داوطلبان صورت گیرد، ولی در کنکور ۹۷ سهم سوابق تحصیلی درصد نازلی را شامل میشد و در سال آتی نیز روش تستزنی حرف اول و آخر را در پذیرش داوطلبان خواهد زد.
موافقان و مخالفان کنکور
کنکور به شکل فعلی موافقان و مخالفان سرسختی دارد. مخالفان کنکور معتقدند که بهدلیل افزایش ظرفیت دانشگاهها امکان پذیرش تمام داوطلبان موجود فراهم بوده و رقابت اصلی فقط در ۱۰٪ رشتهها (گروه پزشکی، حقوق و…) است. سیستم تستزنی بهخاطر ۱۰ درصد، ۱۰۰٪ داوطلبان را وارد گردونه رقابت و استرس نموده و همچنین باعث سطحی شدن آموزش میشود. مرحوم پرویز شهریاری، مترجم شهیر کتب ریاضی معتقد است تا زمانی که کنکور حالت تستزنی داشته باشد آموزش ریاضی به جایی نرسیده و باعث تنزل سطح آگاهیهای عمومی جوانان شده و درنتیجه کنکور دانش مملکت را ویران میکند.
علی لاریجانی رئیس سابق مجلس عقیده دارد با انحلال سازمان سنجش بساط کنکور نیز بهطور اتوماتیک برچیده خواهد شد.در مقابل، موافقان تداوم کنکور معتقدند که با وجود نواقصاتی در برگزاری کنکور فعلی، هنوز هیچ بدیل روشنی برای کنکور وجود ندارد.منصور غلامی وزیر علوم در واکنش به سخنان لاریجانی میگوید: « برای حذف کنکور باید الگوی جدید پذیرش در دانشگاهها تعریف شود.»از دیگر حامیان مانایی کنکور فعلی، سازمان سنجش است. فعالین صنعت کنکور نیز چون منتفع از وضعیت آشفته فعلی هستند بهشدت بر طبل تداوم کنکور کوبیده و بازار ۱۰ هزار میلیارد تومانی مافیای کنکور را در انحصار خود نگه داشتهاند.
۶٫ آلترناتیوهای حذف کنکور
اصالت کنکور یا سوابق تحصیلی؟
سازمان سنجش با تحلیل خاص خود (امنیت بالای کنکور، سلیقهای بودن تصحیح اوراق امتحانات نهایی و احتمال لو رفتن و تقلب در امتحانات آ.پ) اصالت را به روش تستزنی فعلی داده و از پشتیبانی وزارت علوم و مافیای کنکور و برخی از نمایندگان مجلس برخوردار است.
در عوض آ.پ معتقد است که وظیفه وزارت علوم پذیرش دانشجوست نه سنجش وی.برای حذف تدریجی کنکور باید تمهیدات لازم اندیشیده شود.تعیین سقف زمانی بدون کار کارشناسی، درنظر نگرفتن ساختار فعلی، عدم لحاظ منابع و نیروهای انسانی و… در تصمیمگیریها رفتن در باتلاق آزمون و خطاست.
میتوان در مرحله اول، رقابت در رشتههای پرمتقاضی را
به دست سازمان سنجش با سازوکار کنکور فعلی داده و گزینش دانشجو در باقی رشتهها را با رجوع به سوابق تحصیلی
دانش آموزان به آ.پ احاله نمود.
به هرحال باید سیستم ارزشیابی؛ شفاف، عدالت محور و پاسخگو باشد.
رضا قاسمپور , سازمان سنجش , کنکور
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.