ایران زیر سایه مهر خدا
گروه فرهنگی
سلسلهها از پی یکدیگر میروند و میآیند، شاهان قدرتمند و شاهان ضعیف تاج بر سر میگذارند، ایران مورد حمله قرار میگیرد و اشغال میشود، ایران کم و زیاد میشود، جنگ میشود، صلح میشود و این خلاصهای است از تاریخ ایران. اما مهمترین رخداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، ورود مردی است به این دیار که تمام پادشاهان ایران ذیل سلطنت او شاه شدند. مردم ایران علاقه داشتند او را سلطان بخوانند، در کنار امام. مردم او را شاه و سلطان میدانستند و حرمش را نهتنها بهعنوان پایگاهی معنوی و مقدس، که همچون تختگاه سلطان کشورشان ارج مینهادند. این حرم برای آنها مأمن دعا و حاجتگیری بود، برای آنها جایی برای ارتباط با خدا و عالم غیب بود و مکانی هم بود برای دستور گرفتن. برای بهیاد آوردن اینکه سلطان کیست. نمیدانم این رسم در دیگر آیین یا جغرافیاها نیز به چشم میخورد که مردمی قدیس خدانشان خود را شاه و سلطان بخوانند و درگاهش را ببوسند و رابطهشان نه تنها محبتآمیز، که دستکم در ظاهر شبیه رابطه مطیع و مولا باشد. حرم امام علی بن موسی الرضا، قلبی هویتبخش در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ایران بوده است. آنچه هویت دینی و شیعی مردم ایران را تضمین میکند، وجود مبارک علی بن موسی الرضا در این کشور است و از همین رو هر که میخواهد در این کشور به قدرتی برسد، ابتدا آستان او را بنده میشود و کسی که با او عداوت کرده و به او توهین کند، حکم اسقاط ابدی خود از چشم جامعه ایران را مهر کرده است. حرم امام رضا ستونی است که آسمان معنویت و دین و خداباوری را بر سر این کشور نگاه میدارد. این شاید هدیهای بود از سمت خداوند به مردم این سرزمین که برای سالها احیاگر تشیع و اسلام ناب محمدی بودند. حرم امام رضا جای بوسه خداوند است بر پیشانی ایران. دیوارهای این حرم، مرزهای اعتقاد مردماند.
او را به خورشید میشناسیم و رأفت و جالب آنکه در زبان فارسی برای این دو، یک کلمه وجود دارد: مهر. او شمسالشموس است و امامالرئوف و ایران نیز از دیرباز دیار خورشید و مهر بوده است. عاطفه، عنصری اساسی است که در کالبد فرهنگ ایرانی و تبلور غزل به عنوان مهمترین جلوه هنر فارسی گواه این است. عشق و عرفان پی رنگ بوم فرهنگ ایرانند و این مردم زبان عاطفه را از هر زبان دیگر بهتر میشناسند. در طول تاریخ ایرانیان آهویی بودهاند که شکارچی روزگار به ستوه شان آورده و آنان آغوشی جز دامن ضامن آهو نشناختهاند. خورشید نیز از دیرباز دوست این مردم است. در این دیار آیین باستانی داشتهایم به نام میترائیسم یا مهرپرستی که خورشید را ستایش میکرده. همچنین بخش وسیعی از ایران همواره خراسان نام داشته، یعنی آستان خورشید و عجب آنکه شمسالشموس نیز ساکن این منطقه شد تا نام خراسان از هر زمان دیگری با مسمیتر شود. آری مردمی که با تابش و درخشش قدرتمند انوار خورشید بر فلات ایران آشنا باشند میفهمند معنای شمسالشموس را. ایران، سرزمین عشق و اشراق است و خدا درست در شرق این سرزمین طلوعی ابدی از معنویت و مهربانی را برای مردم برپا کرد. آه که چه چیرهدست شاعری است خداوند و آه که چه زیبا تقدیری دارند ایرانیان. خورشید بودن و مهر تابیدن در ذات مبارک امام هشتم، این ذات درک ناشدنی نهفته است؛ و ما زیر سایه خورشیدیم.
امام رضا(ع) , مشهد
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.