ایران در مسیر تمدن نوین
وحید عظیمنیا
خبر کوتاه بود و مهم: «رهبر انقلاب نوبت اول واکسن ایرانی کرونا را دریافت کردند»؛ از ظهر روز جمعه که این خبر منتشر شد موجی از واکنشهای ریزودرشت در فضای حقیقی و مجازی شکل گرفت و طبق قاعده، وطندوستان را خوشحال و مسرور و صدالبته دشمنان این آبوخاک را مأیوس و عصبانی کرد؛ همانهایی که از حداقل ۲۰۰ سال قبل ایران را به ورطه غربزدگی کشاندهاند خشمگین شدند و با اندکی تأمل در نظر سازیها و ایجاد شک و شبهه در اصالت واکسن ایرانی، عمق خشم و کینه خود را نمایان کردند. آنها غالبا فارسی حرف میزنند، اما ردی از ریشه ایرانی بودن ندارند چه آنکه از بودجه سرویسهای جاسوسی ملکه انگلیس و پادشاه عربستان و رژیم آمریکا ارتزاق میکنند. جالب آنکه از رژیم سعودی که هرگز رنگ انتخابات را ندیده است پول میگیرند تا انتخابات ایران را زیر سؤال ببرند! این جماعت بیریشه دم از حقوق مردم ایران میزنند، اما وقتی به هموطنانمان در کشورهای مدعی دموکراسی، صرفا به خاطر شرکت در انتخابات و مشارکت در تعیین سرنوشت خویش بهصورت وحشیانه حمله میشود، لال میشوند و حتی صدای نهادهای بهاصطلاح مدافع حقوق بشر هم شنیده نمیشود. در چنین عصری که قانون جنگل حاکم است و هر آنکه قدرت نداشته باشد محکومبه مرگ است، ساخت «واکسن ایرانی» مگر میتواند مهم نباشد؟ قطعا مهم است؛ اما چرا؟
با اندکی سیر در تاریخ و ورق زدن کتاب ارزشمند «نخستین رویارویی اندیشهگران ایران با دورویه تمدن بورژوازی غرب» نوشته مرحوم عبدالهادی حائری به حقایقی میتوان دستیافت که امپراتوری رسانهای غرب هرگز آنها را نگفته و نخواهد گفت. ولی مگر میشود حقایق را پنهان کرد. ابوبکر محمد بن زکریای رازی نخستین پزشک ایرانی تفاوت «سرخک» و «آبله» را نوشته بود، اما کشف واکسن «آبله» در پایان سده ۱۸ دقیقاً سال ۱۷۹۶ میلادی به نام «ادوارد جنر» پزشک انگلیسی ثبت شد. سَده ۱۸ یعنی بین سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی به دلیل اکتشافهای نو، سده روشنگری نام گرفت و در این سده، سررشته پول و سرمایه و قدرت علمی دست بورژوازی افتاد؛ طبقه نوپای مرفه که با به کار گرفتن دیگران ثروتمند میشد.
تمدن بورژوازی از همان زمان با پیشرفتهای گسترده درزمینههای علمی، فنی، فکری و کلا امور مادی زندگی، استعمار کشورها و بهرهکشی از دیگر ملتها و به عبارت بهتر «جنایت علیه انسان» را آغاز کرد. طلایهداران عصر روشنگری در گفتهها ونوشتههای خود به ناروا و بهدروغ به جهانیان باوراندند که جهان آنسوی مرزهای اروپا (وبعدها آمریکا) از مردمی وحشی تشکیلشده و تنها اروپاست که دربردارنده بالاترین تمدنهاست و شایستگی دارد به همه امور جهان چیرگی یابد. این توطئه به سه طریق انجام میشد:
۱. سکوت در برابر شکوه و عظمت تمدنهای غیراروپایی
۲. وارونه جلوه دادن ارزشهای دیگر تمدنها
۳. وانمود کردن این گزاره به جهانیان که «دورشدن از سنتها و عادات کهنه» اروپا را از دیگران برتر کرده است نه لزوما دستیابی به دانش و فن و کارشناسی. با همین توطئه سوم، دیگر ملتها را از دستیابی به دانش منع و راه پیشرفت آنها را دورانداختن هویت و فرهنگ و سنت معرفی میکردند! شوربختانه در آغاز اوج استعمار بورژوازی، نخستین سفرای ایران در اروپا مانند عسکر خان رومی، میرزا ابوالحسن خان ایلچی و میرزا صالح شیرازی فراماسون شدند و واقعیت ماجرا را به مردم خودشان نگفتند که راه سعادت ملت از «دانش بومی» میگذرد نه «وابسته شدن به دیگر ملتها.»
متأسفانه این پیروی کورکورانه از غرب از حدود ۲۰۰ سال قبل عامل بدبختی و تیرهروزی این ملت بوده و سعادت و رفاه ایران مستلزم کَندن ریشه این فکر نکبت است. ساخت واکسن «ایرانی» کرونا، نشانه بزرگ ابطال توطئه غرب است و نشان داد میشود ضمن حفظ فرهنگ و هویت و اعتقاد «پیشرفت» هم کرد وای بسا، معتقدان به ظرفیتهای داخلی، عاملان توسعه و پیشرفت این کشور هستند، که هستند. ساخت «واکسن ایرانی» کرونا از آنجایی مهم میشود که نشان داد ایران در مسیر تمدن نوین اسلامی قرار دارد و باید به تمدن نوین اسلامی اعتقاد داشت و برای توسعه آن تلاش کرد. «واکسن ایرانی» و حامی اصلی آن یعنی رهبر حکیم انقلاب، نشان داد در مسیر این تمدن هستیم؛ انشاءالله.
حال یکبار دیگر خبر را بخوانیم: «حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز (جمعه)
دُز اول واکسن کوو ایران برکت را دریافت کردند. این واکسن که محصول تلاش محققان و دانشمندان جوان ایرانی است بهتازگی مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرد و ایران به یکی از ۶ کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شد.»
حرکت بهسوی تمدن نوین اسلامی میسور نیست مگر اینکه راهبری از جنس «ما میتوانیم» معتقد به تواناییهای درونی باشد؛ همان رهبر حکیمی که پس از تزریق واکسن ایرانی کرونا فرمودند: به من اصرار میشد از مدتی پیش -از چند ماه قبل از این- که من از واکسن استفاده کنم؛ من اولاً مایل نبودم که از واکسن غیر ایرانی استفاده کنم و به دوستان هم گفتم -هم به کسانی که اصرار میکردند، هم به بعضی از دوستان دیگر- که منتظر میمانیم تا انشاءالله واکسن داخل کشور تولید بشود و از واکسن خودمان استفاده کنیم؛ این افتخار ملی را به معنای واقعی کلمه پاس بداریم. این خیلی مهم است که ما وقتی امکان پیشگیری یا امکان علاج در داخل کشور داریم، چرا باید از آن استفاده نکنیم؟ حالا یکوقت هست که در کنار واکسن داخلی، واکسنهای خارجی هم مورداستفاده است، موردنیاز است، ایرادی ندارد، من اشکالی به آن ندارم؛ اما بالاخره باید به واکسن ایرانی احترام بگذاریم و به این زحمتی که کشیدند.
دانشمندانی که آقای مخبر از این دانشمندها استفاده کردند، غالبا جواناند و پُرتلاش و فعال، زحمت کشیدند این کار را کردند. همچنین از بقیه مراکزی که چند مرکز دیگر همالان در مراحل مختلف مشغول تولید واکسن هستند، باید تشکر کنیم.
اولا ازاینجهت من قبول نکردم واکسن بزنم، بعد هم گفتم بالاخره مایلم که در وقت خود، یعنی آنوقتی که بهحسب تقسیم طبیعی واکسن در کشور، نوبت به ما میرسد آنوقت بزنم؛ خب الحمدلله پیرمردهای همسن ما -هشتاد سال به بالا- اغلبشان واکسن زدهاند -حالا ممکن است بعضی نزده باشند- ما هم در ردیف آنها واکسن بزنیم؛ این بود که تا امروز تأخیر افتاد و حالا هم که الحمدلله زحمت کشیدید و ایشان هم زحمت کشیدند و واکسن را تزریق کردند. امیدواریم همهچیز به خیروخوشی و عافیت باشد و آقای دکتر مرندی هم هر چه زودتر سلامت خودشان را به دست بیاورند به حقّ محمّد و آل محمّد.»
آمریکا , بیگانگان , واکسن کرونا , وحید عظیم نیا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.