ایران؛ جامعه فرزندخواه
رسول قبادی، دانشآموخته جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
یکی از مؤلفههای اصلی برای سیاستگذاری در حوزه فرزندآوری و جمعیت توجه ویژه به فرزندخواهی مردان و زنان آن کشور است. ایران در این زمینه از منظر سیاست افزایش جمعیت، وضعیت مطلوبی دارد. زنان و مردان ایرانی به داشتن بیش از سه فرزند تمایل دارند، اما این میزان از فرزندخواهی با تعداد فرزندآوری همخوانی ندارد. با توجه به دادههای حاصل از نگرش سنجیهای صورت گرفته و تغییرات آنها طی سالهای اخیر؛ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی رفتارها و نگرشهای ایرانیان در موضوع فرزند آوری را مورد رصد و بررسی قرار داده است. در چکیده این گزارش و بازنشر آن در خبرگزاری ایرنا آمده است: « داشتن فرزند در جامعه ما همچنان یک امر ارزشمند و هنجارین است بهنحویکه در تمامی نظرسنجیهای صورت گرفته، ۰٫۵ درصد جامعه، مخالف فرزند آوری بودهاند. تنها استثنا در این زمینه پیمایش ایسپا در سال ۱۴۰۰ است که با توجه به رشد قابلتوجه درصد تمایل به بیفرزندی در آن در مقایسه با پیمایش ملی خانواده در سال ۱۳۹۸ یعنی تنها طی دو سال بعد تحلیل این داده نیازمند بررسی بیشتر و تکرار نظرسنجی است.» نتایج دومین پیمایش ارزشها و نگرشها در سال ۱۳۸۲ نشان میدهد، ۷۴ درصد از مردم ایران تعداد مطلوب را ۲ فرزند اعلام کردند. در این راستا، ۱۱/۵ درصد یک فرزند، ۱۰/۷ درصد سه فرزند و ۳/۹ درصد بیش از ۴ فرزند را بهعنوان تعداد فرزند مطلوب عنوان کردند. بهبیاندیگر در سال ۱۳۸۲ میانگین تعداد فرزند مطلوب در بین ایرانیان ۲/۱ فرزند بوده است. پس از ۱۲ سال در سومین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال ۱۳۹۴، تغییر مهمی در نگرش مردم به فرزندخواهی ایجاد شد. بر اساس نتایج این پیمایش، سهم مطلوبیت دو فرزند نزد ایرانیان ۴۸/۶ درصد، سه فرزند ۲۲/۳ درصد، بیش از ۴ فرزند ۲۰/۳ درصد و کمتر از ۲ فرزند ۸/۸ درصد بود. افزایش فرزندخواهی در سالهای بعد نیز ادامه داشته و بر اساس نتایج پیمایش ملی زندگی خانوادگی در ایران- تعداد فرزند مطلوب در بین ۴۱/۵ درصد از ایرانیان ۴ فرزند و بیشتر بوده است. ۳۸/۹ درصد تا ۲ فرزند را تعداد مطلوب دانستهاند و ۱۹/۶ درصد سهفرزندی را شمار مطلوب فرزند در خانواده به شمار آوردهاند. همانطور که در جدول ۱ مشاهده میشود، فرزندخواهی طی سالهای گذشته در کشور افزایشیافته و در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۶ میانگین تعداد فرزندان مطلوب در خانواده ایرانی از ۲/۱ فرزند به ۳/۱ فرزند رسیده است. بهبیاندیگر فرزند در جامعه ایرانی همچنان یکی از ارزشهای غالب به شمار میرود. بر اساس نتایج دیگر پیمایش ملی زندگی خانوادگی در ایران، میزان فرزندآوری مطلوب در نزد ایرانیان بهطور میانگین ۳/۱ فرزند است؛ بررسی دقیقتر این نتایج نشان میدهد تنها ۳/۴ درصد مردم ایران تکفرزندی و ۰/۵ درصد بیفرزندی را تعداد فرزند دلخواه خود اعلام نمودهاند.
نمودار ۱ – تعداد فرزند دلخواه در نگاه مردم
بااینحال بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری سال ۱۳۹۵، ۷/۴ درصد از زنانی که در سنین باروری مرسوم نیستند (بالای ۴۰ سال) تکفرزند بودهاند. همچنین این نتایج نشان میدهد زنان متولد دهه ۱۳۶۰ بااینکه بهطور میانگین نیمی از فرصت باروری خود را پشت سر گذاشتهاند، ۱۸٫۱ درصد بیفرزند و ۳۶٫۳ آنان، تکفرزند بودهاند.
نمودار ۲ – میانگین تعداد فرزند مطلوب در بین ایرانیان
اما همانطور که در نمودار ۲ نشان دادهشده است علیرغم تبدیل هنجار دوفرزندی در سال ۱۳۸۲ به هنجار سهفرزندی در سال ۱۳۹۶، نرخ باروری زنان به حد جانشینی نرسیده و یکی از دلایل عمده این اتفاق تأثیرگذاری وضعیت کلان اقتصادی و همچنین وضعیت اقتصادی خانوار، مبهم بودن آینده پیش رو ، افزایش تمایل به پیشرفت فردی، تجربه زیست منفی از خانوادههای پُرجمعیت، تغییرات اجتماعی چون افزایش سطح تحصیلات و میزان اشتغال زنان و دشواری در هماهنگی نقشی برای زنان، بیاطمینانی و ماهیت نهادها و ساختارهای اجتماعی است که به کاهش تعداد فرزندآوری منجر شده است. این موضوع در شرایطی رخ میدهد که از سال ۱۳۹۳ رویکرد سیاستهای جمعیت در کشور تغییر کرده و با حذف سیاست تحدید نسل، سیاست تشویقی اعمالشده است، اما بهرغم تمایل خانوادههای ایرانی نسبت به فرزندآوری بیشتر، این مهم در عمل رخ نداده است.
هرچند در سالهای اخیر روند فرزندخواهی ایرانیان افزایشیافته و میانگین فرزندان مطلوب حداقل سه فرزند است. بااینحال، بررسی نرخ باروری در سالهای گذشته نشان میدهد این نرخ در زیر حد جانشینی ثابت مانده است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، با توجه به دادههای حاصل از نگرش سنجیهای صورت گرفته و تغییرات آنها طی سالهای اخیر نیز حاکی از آن است که «در مقایسه با دهه ۸۰ در کشور، شاهد تغییر گفتمانی در حوزه فرزندآوری هستیم بهنحویکه از غلبه گفتمان دو فرزندی کاسته شده و در مقابل مطلوبیت
سه فرزند و بیشتر از آن در جامعه به لحاظ نگرشی، از پذیرش بالاتری برخوردار است.»
اما ذکر دلایلی مانند نگرانی از آینده فرزند یا سخت بودن تربیت فرزند در پیمایشهای صورت گرفته بهعنوان مهمترین دلایل کمفرزندی گویای آن است که زوجین جوان بیش از آنکه درگیر نیازهای اولیه کودک در سالهای ابتدایی عمر او باشند در یک اقدام بازاندیشانه بیشتر بر آینده کودک و تأمین آیندهای مطلوب برای او در بازه زمانی طولانی متمرکز هستند که نشان از تغییر نگرش خانواده ایرانی در فرآیند فرزندپروری دارد. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بابیان این موارد، بیان کرده است: «مطالعات ملی بسیار کمی به احصا و رصد علل تمایل به کمفرزندی یا چالشهای فرزندآوری در خانواده ایرانی پرداختهاند. از طرف دیگر پژوهشهای موجود نیز دلایل کلی را احصا و مراد از برخی دلایل بهدستآمده نیز چندان روشن نیست. بر این اساس فقدان پژوهشهای ملی در حوزه موانع و چالشهای پیش روی خانوادهها در حوزه فرزندآوری به تفکیک گروههای مختلف اجتماعی، الگوهای نگرشی در خصوص فرزندآوری و فرزندپروری، گروه های مرجع اثرگذار و… ازجمله خلأهای پیش رو است. لازمه سیاستگذاری مناسب در راستای حمایت و تشویق به فرزندآوری، سنجش رفتارهای باروری در بین گروههای مختلف اجتماعی و همچنین نگرش به این مسئله بهصورت مشخص و فارغ از کلینگری است.»
مرکز پژوهشها با اشاره به مقایسه دادههای این دو بخش (رفتارها و نگرشها) که نشان میدهد در جامعه ما، میان رفتارهای فرزند آوری و نگرش جامعه به این مقوله شکاف وجود دارد، براین مهم تأکید کرده است:« اگرچه نگاهی به دادههای جمعیتی نشان از گرایش خانوادههای ایرانی به محدود کردن فرزندان به حدود دو فرزند دارد، اما به لحاظ نگرشی مطلوبیت فرزندآوری در جامعه رو به افزایش است. در توضیح علت این شکاف باید گفت رفتار باروری لزوما منبعث از نگرش نسبت به مطلوبیت فرزند نبوده و عوامل متعددی بر تصمیم گیری زوجین دخیل است.» اما بهطورکلی با توجه به تغییر رویکرد سیاستهای جمعیتی در کشور و تصمیم حاکمیت بر تشویق فرزندآوری و حمایت از رسیدن نرخ باروری به بالاتر از حد جانشینی، ضرورت دارد راهبردهایی همچون اجرای سیاستهای «حمایت از خانواده»، تقویت «ارزش مادری»، تبیین «ارزش و مطلوبیت فرزند»، امیدآفرینی و تقویت «امید به آینده» باهدف رسیدن نرخ باروری به میانگین موردنظر خانوادههای ایرانی، اجرایی شود.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی به این گزاره اشاره دارد که خانواده ایرانی همچنان فرزند را ارزشمند و مطلوب میداند، اما در عمل به علت چالشهای ساختاری یا نهادی و عدمحمایتهای لازم، فرزندان کمتری را به دنیا میآورد. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در راستای برونرفت از چالشهای مذکور و با تکیهبر نگرش و تمایل خانوادههای ایرانی بر فرزندآوری تدوین و به تصویب رسیده است، اما تسهیل فرآیند فرزندپروری ذیل آن کمتر دیدهشده است. بنابراین تدوین قوانینی باهدف رفع نگرانی خانوادهها از آینده فرزندان بهویژه در حوزه تحصیل و تسهیل فرآیند فرزندپروری ضروری به نظر میرسد.
با توجه به رفتارهای باروری ایرانیان و در اکثریت بودن خانوادههای دارای دو فرزند و تکفرزند در کشور، سیاستهای مشوق فرزندآوری باید به نحوی تنظیم شود که در عین بهرهمندی تمامی خانوادهها از مشوقهای فرزند آوری، نحوه سیاستگذاریها بهگونهای باشد که از خانوادههای دارای سه فرزند و بیشتر حمایت گستردهتری صورت گیرد، براین اساس، لزوم رصد جامع و مستمر شاخصهای آماری حوزه فرزندآوری و توجه به چالشهای هریک از این شاخصها در تبیین وضعیت موجود، ارزیابی مستمر قانون در حین اجرا، نظارت و مطالبه گری در راستای حذف تشتت دادههای آماری در شاخص نرخ باروری کل، لزوم سیاستگذاری مناسب در راستای تسهیل ازدواج و کاهش میانگین سن ازدواج جهت افزایش نرخ باروری، لزوم سیاستگذاری مناسب در خصوص کاهش میانگین سن فرزندآوری ضمن حفظ سلامت مادر و کودک، لزوم طراحی و حمایت از پژوهشهای تخصصی ملی در حوزه جمعیت و فرزندآوری (در دو بُعد رفتاری و نگرشی)، عدم سیاستگذاری تک ساحتی و توجه به تمام عوامل مؤثر و گروههای اجتماعی جهت ارتقای نرخ باروری، لزوم سنجش و احصای عوامل تأثیرگذار بر شکاف بین رفتارها و نگرشهای ایرانیان در حوزه فرزندآوری ازجمله توصیههای سیاستی است که در گزارش مرکز پژوهش های مجلس مورد تأکید قرار گرفته است.
افزایش حمعیت , خانواده , رسول قبادی , فرزند آوری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.