اکوتوریسم پایداری محیط زیست یا سبزشویی؟
گروه اجتماعی: رحیم ملک نیا
عضو هیئت علمی دانشگاه
امروزه اکوتوریسم واژهای آشنا برای عموم جامعه و به طور خاص، فعالین بخشهای محیطزیست و منابع طبیعی است. این واژه اگرچه تعاریف متعددی دارد؛ اما در تمام این تعاریف، برخی مفاهیم به طور مشترک وجود دارند، سفر مسئولانه، مقصد گردشگری طبیعی و کمتر دست خورده، سفر با هدف یادگیری، تلاش برای بهبود معیشت جوامع محلی و کاهش وابستگی آنان به منابع طبیعی و درنهایت حفظ طبیعت، ویژگیهایی هستند که اکوتوریسم را بهعنوان نوعی خاص از گردشگری از سایر گردشگریهای مبتنی بر طبیعت و گردشگری انبوه، متمایز میکند.
از اینرو، این بخش از گردشگری بهعنوان راهحلی سبز جهت حفاظت از طبیعت و به طور خاص در مناطق حفاظت شده، توجه ویژهای را از سوی جامعه علمی، مدیران منابع طبیعی، فعالین و طرفداران محیطزیست و رسانه به خود جذب کرده است. اما نکته کلیدی در این مبحث، تفکیک اکوتوریسم از سایر گردشگریهای طبیعت محور و توجه به ویژگیهای خاص آن است تا بتوان از آن بهعنوان ابزاری برای توسعه پایدار جوامع محلی و حفاظت از محیطزیست استفاده کرد.
سوءبرداشت از مفهوم اکوتوریسم!
در وصف توان اکوتوریسم برای رسیدن به توسعه پایدار، مزیتهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی بیان میشود، اما بهراستی هر حضوری در طبیعت را میتوان اکوتوریسم در نظر گرفت؟ یا هر عاشق طبیعت میتواند خود را یک اکوتوریست بداند؟ نگاهی به رخدادهای گردشگری طبیعت محور به خوبی نشان میدهد که در موارد بسیاری، این وقایع نهتنها سنخیتی با معیارهای تعریف اکوتوریسم ندارند، بلکه میتوان آنها را گردشگری انبوه در نظر گرفت که صرفا در بستر یک محیط طبیعی رخ میدهند. در سطح جهانی و ملی میتوان مثالهای بسیاری از هجوم بیضابطه گردشگران به مناطق طبیعی نام برد. در ایران جنگلهای هیرکانی و دریای خزر از نمونههای قدیمیتر طبیعت قربانی شده در توسعه گردشگری انبوه به شمار
می روند که در سالیان اخیر مناطق دیگری در نقاط مختلف کشور به این جمع اضافه شده است. تنگه کافرین و شیرز در زاگرس، تنگه واشی در البرز و جزایر خلیج فارس از بارزترین مواردی هستند که غالب بازدیدکنندگان آنها، خود را بومگرد و عاشق طبیعت میدانند، اما وضعیتی مشابه گردشگری انبوه با تخریب طبیعت را در آنها شاهد هستیم. از دیدگاه محیطزیستی، سوءبرداشت از مفهوم اکوتوریسم میتواند منجر به خسارات متعدد برای محیطزیست شود. از مهمترین این خسارتها، تجاری شدن حیات وحش است. در این حالت تنها بخشی از حیات وحش موردتوجه قرار میگیرد که برای گردشگران دارای جذابیت است. هر بخشی از تنوع زیستی که فاقد جذابیت در برنامههای گردشگری است، در برنامههای حفاظتی جایی نخواهد داشت و ممکن است قربانی حضور گسترده انسان در زیستگاه خود شود.
آلودگی منابع آبوخاک ناشی از ناتوانی یا عدم وجود سیستمهای مدیریت فاضلاب و پسماند یا انباشت زباله در مناطق طبیعی، از دیگر خسارتهای بیتوجهی به مبانی اکوتوریسم است. عدم تناسب سیستمهای مدیریت پسماند با تعداد گردشگر در شمال کشور یا نبود سیستمهای تصفیه فاضلاب در خانههای پراکنده بومگردی، باعث آلودگی جنگل و رودخانهها شده است.
تخریب مؤلفههای دیگرزیستی همچون صخرههای مرجانی در اثر قایقرانی تفریحی، آفرود در اکوسیستم شکننده بیابان، برداشت خاک سرخ هرمز جهت سوغات و یادگاری یا کندن گیاهان خاص برخی رویشگاهها، از خسارات گردشگرانی است که خود را عاشق طبیعت میدانند!
عدم توجه به ظرفیت برد زیستگاه نیز از دیگر مسائلی است که میتواند باعث خسارت محیطزیست شود. ازدحام جمعیت در گردشگاههای طبیعی که زیستگاه جانوران یا گیاهان خاص بوده یا تردد بیبرنامه کوهنوردان در مناطق کوهستانی، از مصادیق چنین شرایطی است. این تردد بیضابطه که حتی زمانبندیهای لازم مرتبط با مؤلفههای جانوری و گیاهی را در نظر نمیگیرد، گردشگری در طبیعت را از اهداف بیان شده برای اکوتوریسم دور میکند. دستی شدن حیات وحش و عادت کردن به حضور انسان در زیستگاه آنان، از دیگر عواقب گردشگری بیبرنامه در طبیعت است. غذا دادن به حیوانات، نزدیک شدن به آنان برای عکس و فیلم، آلودگی صوتی ناشی از حضور خودرو و افراد در زیستگاه، همگی میتوانند بر زندگی حیات وحش تأثیر منفی گذاشته و باعث تغییر در زیستگاه و رفتارهای آنان شود. در کنار این تأثیرات منفی محلی حضور در طبیعت، میتوان اثرات جهانی آن بر محیطزیست را نیز بررسی نمود. این نکته را هم باید در نظر داشت که تأثیر انتشار گازهای گلخانهای ناشی از سفر بر تغییر اقلیم یا افزایش مصرف انرژی و تولید پسماند در طی سفر و فشار حاصل از آن بر منابع، از اثرات منفی جهانی گردشگری هستند. بنابراین صرف استفاده از پیشوند اکو برای گردشگری نمیتواند منجر به ایجاد یک صنعت سبز شده و حافظ محیطزیست باشد.
اکوتوریسم مستلزم آموزش، قوانین مناسب و نظارت دقیق
اکوتوریسم دارای ویژگی هایی است که بسیاری از تورهای گردشگری طبیعی فاقد آن هستند. برای آنکه گردشگری مبتنی بر طبیعت تبدیل به اکوتوریسم شده و حافظ محیط زیست شود، نیاز به آموزش، قوانین مناسب و سیستم نظارت دقیق است، در غیر این صورت این لغت به ابزاری برای سبزشویی یک صنعت مخرب در حوزه طبیعت بدل خواهد شد. این نکته را هم باید از قول زهرا قلیچیپور، دکترای اکوتوریسم در نظر داشت؛ اینکه «میتوان به این نوع از گردشگری به دید راهکاری برای حفاظت بیشتر نگاه کرد. در این شیوه گردشگران با نظارت و کنترل در مناطق ممنوعه حضور مییابند و بخشی از هزینههای حفاظت از این طریق تأمین میشود. در این میان حلقه واسط روند کنترلشده اکوتوریسم، مشارکت مردم محلی است. به این مفهوم که مردم محلی در این تورگردانیها و درآمد حاصل از گردشگری مشارکت داشته و بهره ببرند. روندی که در کشور ما دقیقا به شیوه معکوس اجرا میشود:
«این گردشگری که به مناطق وارد میشود، مربوط به مردم محلی نیست. این گردشگران را تورگردانان و مدیریت منطقه وارد منطقه حفاظت شده میکنند و عملا مردم محلی از این پروسه سودی نمیبرند.
در سالهای اخیر تأکید شده که مردم محلی را در منافع حاصل از گردشگری دخیل کنند اما متأسفانه هنوز این مسئله جا نیفتاده و مدیریت چندانی هم روی آن نیست.» گردشگری میتواند کمک حال حفاظت باشد و فرصتهایی را برای حفاظت بیشتر فراهم کند، البته منوط به اینکه با مشارکت جوامع محلی باشد: «بیشترین مزیت این روش ایجاد اشتغال برای جوامع محلی و درآمدزایی و حفظ معیشت آنها است.» در این شیوه برخلاف روش قبلی که مردم محلی را از انتفاع از منطقه حفاظتشده ممنوع میکرد، حس مالکیت و تعلق خاطر جوامع محلی به مناطق حفاظتشده را افزایش میدهد: «در شیوه قبلی بخش بزرگی از آسیبها از سمت جوامع محلی متوجه منطقه میشد و مردم برای کسب درآمد با شیوههای مختلف وارد منطقه میشدند.» گردشگری که با مشارکت مردم محلی باشد، راهکاری میانه است: «میتوان با استفاده از آن از آسیبهایی که از طریق جوامع محلی ایجاد میشد، جلوگیری کرد.» (۱)
به اذعان این دکترای اکوتوریسم، «تغییر سرزمین، تخریب زیستگاه، شکار و صید بیضابطه و غیرقانونی، فرسایش و فشردگی خاک تنها بخشی از آسیبها است و باید برای ورود گردشگر به هر منطقهای در ابتدا ظرفیت گردشگری آن منطقه بررسی و زونها مشخص شود: «اگر میخواهیم گردشگری را در مناطق تحت حفاظت توسعه دهیم باید توجهکنیم که این موضوع با توجه به رده حفاظتی و شناخت بومشناسی منطقه باشد، باید زونهای گردشگری به دقت مشخص شود و بدانیم که چه تعداد گردشگر با چه فعالیتهایی میتوانند وارد منطقه شوند.» (۲) چراکه شواهد به روشنی گویای آن است که شیوه رایج اکوتوریسم در کشور ما، بهصورت ماهوی با تعریف استاندارد اکوتوریسم و گردشگری پایدار درتضاد است و تنها جنبه مفرح بودن در آنها لحاظ شده است!
گردشگران باید جز رد پا چیزی از خود در طبیعت بر جا نگذارند، همه کارشناسان محیط زیست بر این موضوع اتفاق نظر داشته و می گویند «گردشگران باید پسماندهای مواد غذایی خود را جمع آوری و به بهانه نبود سطلزباله در دل طبیعت رها نکنند. اغلب انبوهی از پسماند زباله در طبیعت دیده میشود که هم برای طبیعت و گونههای گیاهی و جانوری و منابع طبیعی بسیار مضر است و هم محیطزیست انسانی را با مخاطره و آسیب مواجه میکند، نباید به ۱۰۰ متری رویشگاههای حساس و محیطهای تالابی نزدیک شد و یا آلودگی صوتی ایجاد کرد، لازم است در حد توان برای روشنکردن آتش از پیکنیکهای گازی و سفری استفاده کنند و در غیر این صورت به جای استفاده از چوبهای خشک منطقه با خود ذغال به همراه داشته باشند و حتما در پایان کار آتش را خاموش کنند.» تقویت گردشگری بدون رعایت این مؤلفه ها، به شدت مخرب است و اگر ظرفیت برد به رسمیت شناخته نشده و هر اکوسیستم از هر سرزمینی بیش از حد مشخصی گردشگر بپذیرد، آسیبهای زیست محیطی به دنبال دارد چراکه اکوتوریستها اغلب به مناطق و محیط های شکننده ای پا میگذارند که به شدت در معرض خطر قرار دارند و همانطور که پیشتر اشاره شد، اختلال در زندگی حیات وحش و حذف پوشش گیاهی با جمعآوری گیاهان به دلیل حضور بازدیدکنندگان در منطقه از جمله پیامدهای احتمالی این مسئله است.
پی نوشتها:
۱- گردش در طبیعت تخریب یا حفاظت/ منتشر شده در رسانه محیط زیستی «پیام ما»
۲- همان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.