اخبار ویژه »
شناسه خبر : 50851
پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه
تاریخ انتشار : 25 شهریور 1400 - 6:57 |
راهکارهایی که میتواند از مرگهای خودخواسته جلوگیری کند
اهمیت خودمراقبتی در سلامت جامعه
برخی واقعیتهای اجتماعی مثل مرگهای خودخواسته، مربوط به مکان و زمان خاصی نیست، بلکه جهانشمول است به این معنا که در همه زمان و همهجا اما به میزان متفاوتی وجود دارد. امروزه آمارها حاکی از آن است که روند خودکشی در بسیاری از کشورهای جهان افزایشی است، امری که میتواند بسیار نگرانکننده باشد و نیازمند اقدامات اساسی و سیاستگذاریهای درخور و پیشگیرانه است.
گروه اجتماعی- سید مهدی مرتضوی
برخی واقعیتهای اجتماعی مثل مرگهای خودخواسته، مربوط به مکان و زمان خاصی نیست، بلکه جهانشمول است به این معنا که در همه زمان و همهجا اما به میزان متفاوتی وجود دارد. امروزه آمارها حاکی از آن است که روند خودکشی در بسیاری از کشورهای جهان افزایشی است، امری که میتواند بسیار نگرانکننده باشد و نیازمند اقدامات اساسی و سیاستگذاریهای درخور و پیشگیرانه است.
وقتی پدیدهای مانند خودکشی اتفاق میافتد بهطور حتم عوامل مختلفی در شکلگیری و تصمیم آن فرد برای کشتن خود دخالت دارد که میطلبد همه متخصصان حوزه انسانی و سلامت،
جامعه شناسان، روانشناسان، روانپزشکان، دولتمردان، سیاستگذاران و مسئولان آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان واکنش نشان دهند و پاسخگو باشند.
تمایل به پایان دادن به زندگی، مرگ خودخواسته یا به زبان راحتتر خودکشی، پدیدهای مختص به یک جامعه یا فرهنگ نیست اما عواملی همچون فشارهای اجتماعی، خشونت یا احساس ناتوانی میتواند شهروندان را به سمت فکر به خودکشی یا اقدام به آن سوق دهد و آموزش مهارت در چگونگی کنترل و مقابله با آن بیشازپیش ضروری به نظر میرسد. احسان کاظمی در قامت روانشناس، راهکارهایی را برای پیشگیری از خودکشی ارائه کرده است: «آموزش وگسترش فرهنگ مشاوره بسیار اهمیت دارد. مشاوره تنها برای زمانی نیست که دچار مشکل میشویم، مشاور کسی است که به فرد راههای حل مسئله، تابآوری در برابر مشکلات، راههای ارتقای کیفیت زندگی افراد و تبدیل چالشها به فرصتها را میآموزد. برخی افراد مشکلات را در خانواده میبینیم ولی به دلایل متفاوتی نظیر ترس از آبرو به فکر مشاوره نمیافتیم ولی وقتی اتفاق افتاد که فراتر از ظرفیت روانی خانواده بود به مشاور روی میآورند. خانواده باید حداقل هر ۶ ماه یکبار به مشاور مراجعه کنند حتی اگر مشکلی ندارند تا ازنظر روانی، خانواده بررسی شود. لازم است روحیه امید، دلخوشی، تلاش و احساس مثبت را در خانواده ایجاد کنیم. اخبار، رسانهها، فضاهای اجتماعی پر از انرژی و اخبار منفی است حتی فیلم و سریالها نیز سرشار از نشان دادن بدبختیها هستند تا وقتیکه مدام در زندگی اخبار، خاطرات و انرژیهای منفی در اطراف ما تکرار میشود ما چگونه امید به زندگی داشته باشیم؟ باید آموزشهای مراقبت روان و خودمراقبتی را از کودکی به افراد بیاموزیم. اگر صلح را بهجای خشونت به کودک یاد دهیم حتی اگر خود کودک خطایی مرتکب شد قادر است که خود را ببخشد و دچار خودسرانشی مفرط که منتهی به خودتخریبی و قتل خود است، نشود. باید بیاموزیم که فرد اگر مشکلی داشت به نهادهای مراقبتکننده و افراد متخصص مراجعه کند. خانوادهها نسبت به مسائل فرزندان خود باید آگاهی پیدا کنند و شیوههای تربیتی و مراقبتی را بهگونهای که فرد را به نابودی خویشتن نکشاند در پیش بگیرند. حمایتهای اجتماعی، فکری و معنوی میتواند در پیشگیری از خودکشی مؤثر باشند. افراد تأثیرپذیرند و بستگی به قدرت تأثیرگذاری ما دارد. اگر افراد دیگری ازنظر فکری، روانی و عاطفی او را پشتیبانی کنند قطعافرد میتواند از اقدام به خودکشی نجات یابد.»
در همین ارتباط، دکتر علیاکبر رحیمی، مشاور خانواده، به «رسالت» میگوید: آدمیزاد از ابتدای خلقتش تاکنون، هم رنج را تجربه کرده و هم خشم را و صدالبته برای رهایی از این رنجها، راههایی را در پیشگرفته است. قتل، حذف فردی است که ما را به رنجی عمیق فروبرده و خودکشی طرف دیگری از حل مسئله بشر برای رنجهای مداومی است که مثل استخوان روحش را میخراشد و نمیتواند از آن فرار کند.
رحیمی ادامه میدهد: «رنجهایت را توی خودت بریز و حالا که زورت به دنیا نمیرسه، بدان که قسمت تو شادی نیس، خودت رو از آدمها کنار بکش وقتی کسی حواسش به تو نیس، وقتی خدا هم یادش رفته آفریدهای داره که حال دلش خرابه، حالا که غم هزار آرزو روی دلم سنگینی می کنه، بگذار این تیغ لعنتی، رگ هامو پاره کنه، بگذار احساسای مسخره ام رو دار بزنم، با خون رگهام، اسمش
رو روی دیوار میزنم، خودم رو کنار میکشم، حالا که هیچکس حواسش بهم نیست …» اینها آخرین نوشتههای یکی از مراجعینی بود که بعدازاینکه نتیجه گرفته بود، رفتن بهتر از ماندن است و خودش را حلقآویز کرده بود، بهدستم رسید.
عضو سازمان نظام روانشناسی ایران بیان میکند: درباره خودکشی دیدگاه و تحلیلهای زیادی وجود دارد، همه ادیان توحیدی و بهویژه اسلام، بهصورت کلی این امر را حرام میدانند، در قرآن و روایات اسلامی بر حرام بودن این اتفاق تأکید فراوان شده است. از نگاه فرهنگی نیز هیچگاه خودکشی در فرهنگ ایرانی پسندیده شمرده نشده است، اما سؤال اینجاست، چه اتفاقی میافتد که فرد حاضر میشود باتحمل رنججان دادن، زندگی را با همه تعلقهایش ببخشد و نباشد؟
رحیمی بابیان اینکه افسردگی را مهمترین علت این رویداد میشمارند، ادامه میدهد: انسان افسرده، تمایلی برای زیستن ندارد، دلیلی برای از خواب بیدار شدن و انگیزهای برای نوشتن و یا دستکم در ذهن پروردنهدف ندارد. از گوش دادن به موسیقیهای غمبار سیر نمیشود، باورش این است که هیچ رویدادشگفتانگیزی در جهان اطرافش وجود ندارد؛ تا دستکم به خاطر همان لحظه «عه چه جالب!» هم که شده، خندهای بر لبش بشکفد یا ابروهایش از طاقچه چشمش بالاتر برود .
عضو انجمن مشاوره ایران اضافه میکند: نوع نگاه به خودکشی، سادهانگارانه است زیرا مسئله اصلی در این فرآیند، نوعخودکشی نیست، که البته این هم مهم است، چرا باید سمومکشاورزی به این راحتی در خانهها به دست بیاید، چرا باید قرصهای آرامبخش بدون نسخه پزشک، بهراحتی خریداری بشود؟ مسئله مهم اینجاست که چرا باید فردی افسرده بشود؟
رحیمی میافزاید: مگر نه اینکه در تعریفانسان، گفتهاند حیوانی اجتماعی است؟ پس ایراد کار کجاست که از ابتدا تا انتهای فرآیند افسرده شدنیک نوجوان ۱۴ ساله، زنجوان تازه به خانه بخت رفته، جوان جویای کار و نام، در تمام این مسیر چرا کسی مراقب این پرتگاه نبوده و اگر بوده، چرا جلوی پیشرفت این روند گرفته نشده است؟ این روانشناس میگوید: در روز و روزگاری که بهانه برای دلگیری زیاد است و اندوه بیهیچ اطلاع قبلی خودش را به ما تحمیل میکند، درست در همین روزها و بهطورخاص در روزگار کرونایی، که تمام مؤسسههای روانشناختی و روانپزشکی دنیا و ایران گزارش دادهاند که آمار اختلالات روانی و بهطورخاص، مشکلات اضطرابی و افسردگی در جهان و ایران افزایش خیلی زیادی داشته است،
در همین روز و شبها باید حواسمان به اطرافمان بیشتر از قبل باشد. رحیمی معتقد است: خودکشی حاصل یک فرآیند ناکام شونده طولانی است و خانواده، اولین و مهمترین گروهی است که تا آخر عمر آن را تجربه میکنیم، گزارشهای روانشناختی خودکشی نشان میدهد که بیشترین عامل مؤثر و زمینهساز خودکشیها، خانواده است و اصلمحتوای افسردگی، ناکامی در حل مسئله است. خانواده و بهطورخاص پدر و مادر، با رفتارشان، الگوی ما در حل مسائلی میشوند که در زندگی هر بشری به وجود میآید و نکته اساسی اینجاست که بیشتر ما والدین و بزرگترها، هیچگاه به این شیوه رفتارمان دقت نمیکنیم.رحیمی ادامه میدهد: گاهی از فشار شرایط مالی، رفتارهای توهینآمیز یک فرد نزدیک، مسائل و بیماریهای جسمی، شکست اقتصادی، آموزشی و نمونههای مشابه، به تنگ آمدهایم؛ درست در همین زمانها، شاید جایی از دهانمان بیرون پریده که «لعنت به این شانس، خوش به حال اونا که رفتن، مردن بهتر از این زندگی هست، خدایا کاش بخوابم بیدار نشم، سال دوازده ماه فقط رنج و بدبختی داریم»، این جملهها همان الگوی حل مسئلهای هست که به کودکانمان یاد میدهیم و بعدها البته انتظار داریم سالها بعد اگر به مشکلی دشوار در زندگیشان رسیدند، از آن استفاده کنند.مدرس دورههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی میافزاید: عمومی کردن آموزشها، در دسترس
قرار دادن خدمات سلامت روان محلی، فعال کردن اورژانس اجتماعی، همه اینها را میتوان راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی عنوان کرد. برای مقابله با خودکشی بهترین جایی که باید روی آن متمرکز شد، خانواده است.وی درباره نقش خانواده در مقابله با این پدیده توضیح میدهد: روابط همسری را تقویت کنیم، مراقب استفاده از کلمات و جملههایمان درباره کودکان و نوجوانان باشیم، برای حل تنشها و چالشهای زنوشوهری، بچهها را درگیر دعواها نکنیم. در دوره نوجوانی، مراقب رفتارهایی مثل گوشهگیری و ساکت بودن و گوش دادن به موسیقیهای غمگین و گذاشتن وضعیت (استوریهایی که حاکی از ناامیدی دارد باشیم. حس تعلقخاطر را بین فرزندانمان تقویت کنیم تا در زمان بحرانها، بهجای پناه بردن بهتنهایی، با برادر و خواهرشان درد دل کنند و همیشه راه گفتوگو را برای فرزندانمان باز بگذاریم حتی وقتیکه اشتباهی هرچند بزرگ را مرتکب شده باشند. همیشه حرف زدن، بهتر از سکوت و پناه بردن به حل مسئلههای یک نفره سراسر احساساتی است و با دیدن هرگونه صحبت کردن کودک و نوجوانمان درباره مرگ، رها شدن از زندگی، حتی به شوخی، آن را جدی بگیریم و با همدلی، به او کمک کنیم تا مشکلش را مطرح کند.این مدرس دانشگاه بیان میکند: تنها وجودی که نمیرنجد و کامل است، خداست و انسان، با همه تواناییهایش، بازهم ضعیف است؛ بهخصوص که نوجوان باشد. طوری رفتار کنیم که در بین اطرافیانمان، اگر کسی احساس کرد هیچ راهی برای حل مسئلهاش وجود ندارد، بتواند روی حمایتهای ما حساب باز کند.
***
سایر راهکارها برای پیشگیری
آموزش توانایی سازگاری، برای همه افراد مهم است، مخصوصا کسانی که زمینه انجام خودکشی را در آنها حس میکنید. فرد باید بداند نسبت به شرایط سخت چگونه رفتار کند و چگونه به بحرانها واکنش نشان دهد. خودکشی در مقابل تمام شدن یک رابطه عاطفی سطحی و کوتاهمدت و یا خودکشی بهخاطر مشروط شدن در دانشگاه قطعا راهحل مناسبی نیست. مهارتهای حل مسئله به افراد کمک میکند تا در زمانهای بحرانی بادید بهتری به موضوع نگاه کنند.هرکس در زندگی افرادی را نیاز دارد که او را دوست داشته باشند و به او اهمیت دهند. داشتن خانواده مهربان و دلسوز، داشتن دوستان فداکار و صمیمی و داشتن یک رابطه عاشقانه کامل و لذتبخش، همه و همه به فرد مستعد، انگیزه ادامه زندگی، حتی در شرایط سخت را خواهد داد. از طرفی مهمترین علت خودکشی بیانگیزگی است. لازم است که صحبتهای عزیزانتان درباره آینده و ناامیدی او را جدی بگیرید. علل بیانگیزگی او را کشف کرده و از متخصص برای راهنمایی کمک بگیرید. داشتن یک شغل مناسب، انجام فعالیتهای هنری و ورزشی و انگیزههای تحصیلی، میتواند به فرد برای ادامه زندگی محرک کافی را بدهد. درمانهای شناختی نیز به فرد برای اصلاح تفکر نسبت به زندگی و تغییر نگرشهای منفی بسیار لازم است.
در بسیاری موارد اقدام برای خودکشی و پرورش دادن افکار خودکشی به وجود اختلال افسردگی در افراد مربوط میشود. افسردگی بیماری است که بدون بهرهمندی از روشهای رواندرمانی و جلسات مشاوره قابلدرمان نیست و در صورت خوددرمانی علائم آن هرچند وقت یکبار با شدت بیشتری برمیگردد و درنهایت ممکن است پیامدهایی همچون خودکشی را به دنبال داشته باشد.
برخی واقعیتهای اجتماعی مثل مرگهای خودخواسته، مربوط به مکان و زمان خاصی نیست، بلکه جهانشمول است به این معنا که در همه زمان و همهجا اما به میزان متفاوتی وجود دارد. امروزه آمارها حاکی از آن است که روند خودکشی در بسیاری از کشورهای جهان افزایشی است، امری که میتواند بسیار نگرانکننده باشد و نیازمند اقدامات اساسی و سیاستگذاریهای درخور و پیشگیرانه است.
وقتی پدیدهای مانند خودکشی اتفاق میافتد بهطور حتم عوامل مختلفی در شکلگیری و تصمیم آن فرد برای کشتن خود دخالت دارد که میطلبد همه متخصصان حوزه انسانی و سلامت،
جامعه شناسان، روانشناسان، روانپزشکان، دولتمردان، سیاستگذاران و مسئولان آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان واکنش نشان دهند و پاسخگو باشند.
تمایل به پایان دادن به زندگی، مرگ خودخواسته یا به زبان راحتتر خودکشی، پدیدهای مختص به یک جامعه یا فرهنگ نیست اما عواملی همچون فشارهای اجتماعی، خشونت یا احساس ناتوانی میتواند شهروندان را به سمت فکر به خودکشی یا اقدام به آن سوق دهد و آموزش مهارت در چگونگی کنترل و مقابله با آن بیشازپیش ضروری به نظر میرسد. احسان کاظمی در قامت روانشناس، راهکارهایی را برای پیشگیری از خودکشی ارائه کرده است: «آموزش وگسترش فرهنگ مشاوره بسیار اهمیت دارد. مشاوره تنها برای زمانی نیست که دچار مشکل میشویم، مشاور کسی است که به فرد راههای حل مسئله، تابآوری در برابر مشکلات، راههای ارتقای کیفیت زندگی افراد و تبدیل چالشها به فرصتها را میآموزد. برخی افراد مشکلات را در خانواده میبینیم ولی به دلایل متفاوتی نظیر ترس از آبرو به فکر مشاوره نمیافتیم ولی وقتی اتفاق افتاد که فراتر از ظرفیت روانی خانواده بود به مشاور روی میآورند. خانواده باید حداقل هر ۶ ماه یکبار به مشاور مراجعه کنند حتی اگر مشکلی ندارند تا ازنظر روانی، خانواده بررسی شود. لازم است روحیه امید، دلخوشی، تلاش و احساس مثبت را در خانواده ایجاد کنیم. اخبار، رسانهها، فضاهای اجتماعی پر از انرژی و اخبار منفی است حتی فیلم و سریالها نیز سرشار از نشان دادن بدبختیها هستند تا وقتیکه مدام در زندگی اخبار، خاطرات و انرژیهای منفی در اطراف ما تکرار میشود ما چگونه امید به زندگی داشته باشیم؟ باید آموزشهای مراقبت روان و خودمراقبتی را از کودکی به افراد بیاموزیم. اگر صلح را بهجای خشونت به کودک یاد دهیم حتی اگر خود کودک خطایی مرتکب شد قادر است که خود را ببخشد و دچار خودسرانشی مفرط که منتهی به خودتخریبی و قتل خود است، نشود. باید بیاموزیم که فرد اگر مشکلی داشت به نهادهای مراقبتکننده و افراد متخصص مراجعه کند. خانوادهها نسبت به مسائل فرزندان خود باید آگاهی پیدا کنند و شیوههای تربیتی و مراقبتی را بهگونهای که فرد را به نابودی خویشتن نکشاند در پیش بگیرند. حمایتهای اجتماعی، فکری و معنوی میتواند در پیشگیری از خودکشی مؤثر باشند. افراد تأثیرپذیرند و بستگی به قدرت تأثیرگذاری ما دارد. اگر افراد دیگری ازنظر فکری، روانی و عاطفی او را پشتیبانی کنند قطعافرد میتواند از اقدام به خودکشی نجات یابد.»
در همین ارتباط، دکتر علیاکبر رحیمی، مشاور خانواده، به «رسالت» میگوید: آدمیزاد از ابتدای خلقتش تاکنون، هم رنج را تجربه کرده و هم خشم را و صدالبته برای رهایی از این رنجها، راههایی را در پیشگرفته است. قتل، حذف فردی است که ما را به رنجی عمیق فروبرده و خودکشی طرف دیگری از حل مسئله بشر برای رنجهای مداومی است که مثل استخوان روحش را میخراشد و نمیتواند از آن فرار کند.
رحیمی ادامه میدهد: «رنجهایت را توی خودت بریز و حالا که زورت به دنیا نمیرسه، بدان که قسمت تو شادی نیس، خودت رو از آدمها کنار بکش وقتی کسی حواسش به تو نیس، وقتی خدا هم یادش رفته آفریدهای داره که حال دلش خرابه، حالا که غم هزار آرزو روی دلم سنگینی می کنه، بگذار این تیغ لعنتی، رگ هامو پاره کنه، بگذار احساسای مسخره ام رو دار بزنم، با خون رگهام، اسمش
رو روی دیوار میزنم، خودم رو کنار میکشم، حالا که هیچکس حواسش بهم نیست …» اینها آخرین نوشتههای یکی از مراجعینی بود که بعدازاینکه نتیجه گرفته بود، رفتن بهتر از ماندن است و خودش را حلقآویز کرده بود، بهدستم رسید.
عضو سازمان نظام روانشناسی ایران بیان میکند: درباره خودکشی دیدگاه و تحلیلهای زیادی وجود دارد، همه ادیان توحیدی و بهویژه اسلام، بهصورت کلی این امر را حرام میدانند، در قرآن و روایات اسلامی بر حرام بودن این اتفاق تأکید فراوان شده است. از نگاه فرهنگی نیز هیچگاه خودکشی در فرهنگ ایرانی پسندیده شمرده نشده است، اما سؤال اینجاست، چه اتفاقی میافتد که فرد حاضر میشود باتحمل رنججان دادن، زندگی را با همه تعلقهایش ببخشد و نباشد؟
رحیمی بابیان اینکه افسردگی را مهمترین علت این رویداد میشمارند، ادامه میدهد: انسان افسرده، تمایلی برای زیستن ندارد، دلیلی برای از خواب بیدار شدن و انگیزهای برای نوشتن و یا دستکم در ذهن پروردنهدف ندارد. از گوش دادن به موسیقیهای غمبار سیر نمیشود، باورش این است که هیچ رویدادشگفتانگیزی در جهان اطرافش وجود ندارد؛ تا دستکم به خاطر همان لحظه «عه چه جالب!» هم که شده، خندهای بر لبش بشکفد یا ابروهایش از طاقچه چشمش بالاتر برود .
عضو انجمن مشاوره ایران اضافه میکند: نوع نگاه به خودکشی، سادهانگارانه است زیرا مسئله اصلی در این فرآیند، نوعخودکشی نیست، که البته این هم مهم است، چرا باید سمومکشاورزی به این راحتی در خانهها به دست بیاید، چرا باید قرصهای آرامبخش بدون نسخه پزشک، بهراحتی خریداری بشود؟ مسئله مهم اینجاست که چرا باید فردی افسرده بشود؟
رحیمی میافزاید: مگر نه اینکه در تعریفانسان، گفتهاند حیوانی اجتماعی است؟ پس ایراد کار کجاست که از ابتدا تا انتهای فرآیند افسرده شدنیک نوجوان ۱۴ ساله، زنجوان تازه به خانه بخت رفته، جوان جویای کار و نام، در تمام این مسیر چرا کسی مراقب این پرتگاه نبوده و اگر بوده، چرا جلوی پیشرفت این روند گرفته نشده است؟ این روانشناس میگوید: در روز و روزگاری که بهانه برای دلگیری زیاد است و اندوه بیهیچ اطلاع قبلی خودش را به ما تحمیل میکند، درست در همین روزها و بهطورخاص در روزگار کرونایی، که تمام مؤسسههای روانشناختی و روانپزشکی دنیا و ایران گزارش دادهاند که آمار اختلالات روانی و بهطورخاص، مشکلات اضطرابی و افسردگی در جهان و ایران افزایش خیلی زیادی داشته است،
در همین روز و شبها باید حواسمان به اطرافمان بیشتر از قبل باشد. رحیمی معتقد است: خودکشی حاصل یک فرآیند ناکام شونده طولانی است و خانواده، اولین و مهمترین گروهی است که تا آخر عمر آن را تجربه میکنیم، گزارشهای روانشناختی خودکشی نشان میدهد که بیشترین عامل مؤثر و زمینهساز خودکشیها، خانواده است و اصلمحتوای افسردگی، ناکامی در حل مسئله است. خانواده و بهطورخاص پدر و مادر، با رفتارشان، الگوی ما در حل مسائلی میشوند که در زندگی هر بشری به وجود میآید و نکته اساسی اینجاست که بیشتر ما والدین و بزرگترها، هیچگاه به این شیوه رفتارمان دقت نمیکنیم.رحیمی ادامه میدهد: گاهی از فشار شرایط مالی، رفتارهای توهینآمیز یک فرد نزدیک، مسائل و بیماریهای جسمی، شکست اقتصادی، آموزشی و نمونههای مشابه، به تنگ آمدهایم؛ درست در همین زمانها، شاید جایی از دهانمان بیرون پریده که «لعنت به این شانس، خوش به حال اونا که رفتن، مردن بهتر از این زندگی هست، خدایا کاش بخوابم بیدار نشم، سال دوازده ماه فقط رنج و بدبختی داریم»، این جملهها همان الگوی حل مسئلهای هست که به کودکانمان یاد میدهیم و بعدها البته انتظار داریم سالها بعد اگر به مشکلی دشوار در زندگیشان رسیدند، از آن استفاده کنند.مدرس دورههای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی میافزاید: عمومی کردن آموزشها، در دسترس
قرار دادن خدمات سلامت روان محلی، فعال کردن اورژانس اجتماعی، همه اینها را میتوان راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی عنوان کرد. برای مقابله با خودکشی بهترین جایی که باید روی آن متمرکز شد، خانواده است.وی درباره نقش خانواده در مقابله با این پدیده توضیح میدهد: روابط همسری را تقویت کنیم، مراقب استفاده از کلمات و جملههایمان درباره کودکان و نوجوانان باشیم، برای حل تنشها و چالشهای زنوشوهری، بچهها را درگیر دعواها نکنیم. در دوره نوجوانی، مراقب رفتارهایی مثل گوشهگیری و ساکت بودن و گوش دادن به موسیقیهای غمگین و گذاشتن وضعیت (استوریهایی که حاکی از ناامیدی دارد باشیم. حس تعلقخاطر را بین فرزندانمان تقویت کنیم تا در زمان بحرانها، بهجای پناه بردن بهتنهایی، با برادر و خواهرشان درد دل کنند و همیشه راه گفتوگو را برای فرزندانمان باز بگذاریم حتی وقتیکه اشتباهی هرچند بزرگ را مرتکب شده باشند. همیشه حرف زدن، بهتر از سکوت و پناه بردن به حل مسئلههای یک نفره سراسر احساساتی است و با دیدن هرگونه صحبت کردن کودک و نوجوانمان درباره مرگ، رها شدن از زندگی، حتی به شوخی، آن را جدی بگیریم و با همدلی، به او کمک کنیم تا مشکلش را مطرح کند.این مدرس دانشگاه بیان میکند: تنها وجودی که نمیرنجد و کامل است، خداست و انسان، با همه تواناییهایش، بازهم ضعیف است؛ بهخصوص که نوجوان باشد. طوری رفتار کنیم که در بین اطرافیانمان، اگر کسی احساس کرد هیچ راهی برای حل مسئلهاش وجود ندارد، بتواند روی حمایتهای ما حساب باز کند.
***
سایر راهکارها برای پیشگیری
آموزش توانایی سازگاری، برای همه افراد مهم است، مخصوصا کسانی که زمینه انجام خودکشی را در آنها حس میکنید. فرد باید بداند نسبت به شرایط سخت چگونه رفتار کند و چگونه به بحرانها واکنش نشان دهد. خودکشی در مقابل تمام شدن یک رابطه عاطفی سطحی و کوتاهمدت و یا خودکشی بهخاطر مشروط شدن در دانشگاه قطعا راهحل مناسبی نیست. مهارتهای حل مسئله به افراد کمک میکند تا در زمانهای بحرانی بادید بهتری به موضوع نگاه کنند.هرکس در زندگی افرادی را نیاز دارد که او را دوست داشته باشند و به او اهمیت دهند. داشتن خانواده مهربان و دلسوز، داشتن دوستان فداکار و صمیمی و داشتن یک رابطه عاشقانه کامل و لذتبخش، همه و همه به فرد مستعد، انگیزه ادامه زندگی، حتی در شرایط سخت را خواهد داد. از طرفی مهمترین علت خودکشی بیانگیزگی است. لازم است که صحبتهای عزیزانتان درباره آینده و ناامیدی او را جدی بگیرید. علل بیانگیزگی او را کشف کرده و از متخصص برای راهنمایی کمک بگیرید. داشتن یک شغل مناسب، انجام فعالیتهای هنری و ورزشی و انگیزههای تحصیلی، میتواند به فرد برای ادامه زندگی محرک کافی را بدهد. درمانهای شناختی نیز به فرد برای اصلاح تفکر نسبت به زندگی و تغییر نگرشهای منفی بسیار لازم است.
در بسیاری موارد اقدام برای خودکشی و پرورش دادن افکار خودکشی به وجود اختلال افسردگی در افراد مربوط میشود. افسردگی بیماری است که بدون بهرهمندی از روشهای رواندرمانی و جلسات مشاوره قابلدرمان نیست و در صورت خوددرمانی علائم آن هرچند وقت یکبار با شدت بیشتری برمیگردد و درنهایت ممکن است پیامدهایی همچون خودکشی را به دنبال داشته باشد.
برچسب ها
جامعه , سید مهدی مرتضوی
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=50851
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای اهمیت خودمراقبتی در سلامت جامعه بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.