انقلاب رضوی
علی پژوهش
انقلاب اسلامی ایران را همواره انقلابی متأسی از سرخی نهضت عاشورا و پرچم سبز حکومت جهانی حضرت قائم (عج) معرفی کردهاند، شعارهایی که آن روزها حین تظاهرات مردمی نیز داده میشد بهنوعی بر این ادعا صحه میگذارد، ازجمله شعار «تا آوای مظلومان به گوش است، خون مظلومان به جوش است» که صراحتا دلدادگی مردم ایران به حسین بن علی علیهالسلام را فریاد میزد.
اساسا میتوان ادعا کرد که اگر این نهضت به سرانجام رسید به پشتوانه فلسفه حسینی است، غیر آن بود کدام جوانی حاضر میشد مقابل تیر مستقیم اسلحه( ژ۳ )بایستد و فریاد مرگ بر شاه سر دهد؟! مگر تخریب وحشتناک این سلاح را ندیده بودند بنابراین با قطعیت میتوان گفت مرام عاشورایی در کالبد این انقلاب جریان داشت و البته هنوز نیز وجود دارد
ارادهای که از قاسم بن الحسن نوجوان تا حبیب بن مظاهر پا به سن گذاشته را در مسلخ عشق فدای اسلام میکند.
نکتهای که در طول این سالها مغفول مانده است، نقش و اهمیت مهمان عزیز ایرانیان در شکلگیری این نهضت است
مهمانی که در کسوت میزبان در ایران اسلامی حضور دارد و وجود مبارکش سرمنشأ برکات بسیاری برای ایران و مردم آن بهخصوص خراسانیان بوده است، در این سالها كمتر کسی از نقش فرهنگ رضوی و تأثیر مکتب این امام معصوم در پیروزی انقلاب اسلامی ایران سخن به میان آورده درحالیکه درروند شکلگیری انقلاب اسلامی شاهد نقش پررنگ
خراسان رضوی و مردم آن بهخصوص حوزه مشهد هستیم بنابراین میتوان استدلال کرد که فرهنگ رضوی یکی از ارکان اصلی بسط قدرت این نهضت مردمی بوده است.
حضرت امام رضا علیهالسلام از امامانی بوده که در طول عمر پربرکت خویش فتنههای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند
زندگی ایشان مملو از آموزههای علمی، فرهنگی و سیاسی بود که باید گفت پیر جماران بهدرستی از این حکمتها استفاده کرد، فتنه اکبری که آبروی خاندان عصمت و طهارت را نشانه گرفته بود، توسط ایشان خنثی شد، میگویند آبرو از جان هم مهمتر است، خلیفه عباسی تلاش داشت با نیرنگ و حیله خاندان پیامبر را خوار کند اما خود در دنیا ونيز آخرت خوار شد. بزرگ بودن این فتنه ازآنجهت است که در ظاهر برای حضرت درهرصورت ضرر بود. اگر نمیپذیرفتند، مأمون مدعی میشد که «ای اهالی بلاد مسلمین، من حقی را که امامان شیعه همواره مدعی هستند از زمان رحلت رسول خدا برای آنها بوده و غصب شده است را به آنان دادم ولی خود ایشان نپذیرفتند». بنابراین اگر پسازاین شیعیان قیام کنند و آنان را سرکوب کنیم، محق به این کار هستیم از سوی دیگر پذیرش ولایتعهدی این خطر را داشت که مأمون تمام کارشکنیهای خود و نزدیکانش را به ذمه امام بگذارد ولی امام هر دو فرض را درزمانی که ولایت را پذیرفتند خنثی کردند، نفس قبول این سمت بهانه اول را از مأمون گرفت و در وهله دوم شرط عدم دخالت در عزل و نصبها و امور سیاسی باعث ناکامی خلیفه در مقصود دوم شد .
رفتار امام سرشار از الگوهای برخورد با ظالم، بسط اسلام سیاسی و هدایت جامعه مسلمین در شرایط مختلف است بنابراین تلاش کردیم از نگاهی دیگر به انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران بپردازیم، پرسش اصلی این است، آیا همانطور که میگوییم این انقلاب حسینی و مهدوی بود، میتوانیم با صدایی رسا بگوییم که این نهضت، «انقلاب رضوی» بود؟!
بر همین اساس از دکتر محمدهادی همایون، عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام دعوت کردیم تا با پاسخگویی به سؤالات ما به تبیین این موضوع بپردازند.
با توجه بهقاعده نفی سبیل امام رضا علیهالسلام بر چه اساس ولایتعهدی مأمون لعنت الله را پذیرفت ؟
درباره پذیرش ولایتعهدی مأمون عباسی توسط امام رضا علیهالسلام ، ورای تحلیلهای متداولی که وجود دارد، تصور بنده این است که یک رویکرد میتواند نگاه فتنه انگارانه به این واقعه باشد، فکر میکنم نفس این اتفاق یک فتنه بزرگ و خطرناک برای جامعه مسلمین بوده است . اطلاع دارید دلیل شهرت «بنیهاشم» از دیدگاه عباسیان که توسط ما شیعیان اهلبیت خوانده میشوند، بیاعتنایی ایشان به امور مربوط به دنیا بود، اهلبیت دنیا و مواهب آن را پست میدانستند .اگر گاهی اهلبیت علیهالسلام ویاران نزدیک ایشان توجهی به امور حکومتی داشتند، بهطورقطع هدف آنها دل بستن به جاذبههای دنیای فانی نبوده است . مأمون عباسی تصور میکرد با انجام این حرکت میتواند با یک فعل چند هدف را محقق سازد که مهمترین هدف وی نیز اقناع افکار عمومی در خصوص دنیادوستی اهلبیت علیهالسلام بود . وی میخواست اثبات کند، دلیل ملامت دنیاپرستی توسط این خاندان، عدم دسترسی ایشان به مواهبش بوده است و اگر بتوانند از این امتیازات برخوردار شوند، آن را پس نخواهند زد . بر همین اساس مأمون عباسی در ابتدا به امام رضا علیهالسلام پیشنهاد پذیرش خلافت را میدهد بنابراین باید اذعان کرد، در وهله اول با فتنه بسیار بزرگتری مواجه بودهایم، چنانچه حضرت در آن مقطع ولایت را میپذیرفت
مردمی که حکومت را قسمتی از فروع دین میدانستند و قائل به اصالت آن نبودند، دچار فتنههای جدی میشدند تا حدی که ممکن بود در این فتنهها غرق شوند. این فتنه یک شمشیر دو لبه برای اهلبیت علیهالسلام بود
چراکه اگر امام رضا علیهالسلام این پیشنهاد را رد میکردند
خلیفه عباسی برای اقناع افکار عمومی میتوانست استدلال کند که اراده و خواست خاندان عصمت و طهارت را اجابت کرده است اما آنها خود نپذیرفته بودند، خواستهای استوار بر اصل ولایت که از ماجرای سقیفه بهناحق غصب شده بود. البته خود مأمون می خواست با این کار خطر قیامهای عاشورایی راخنثی کند وباید تأکید کرد امام رضا علیهالسلام به بهترین نحو ممکن در طول ولایتعهدی خود این تهدید را تبدیل به فرصت کردند .
با توجه به اینکه قطعا در آن دوران نیز شبهاتی ازایندست مطرحشده است، برخی از مصادیق تلاش حضرت برای بصیرت افزایی مردم و جلوگیری از مشروعیت یافتن مأمون در طول این دوران را میفرمایید؟
بله درست می فرمايید . از همان روز احضار امام به مرو که صراحتا خطاب به اطرافیان میگویند؛ «من به اختیار خود نمیروم و بازگشتی نیز برای این سفر وجود ندارد» همچنین امر زنان به نوحهخوانی و اشک ریختن، اولین تلاشهای حضرت برای انجام این روشنگری است که بعدها با عدم پذیرش خلافت تکمیل میشود . امام در هنگام پذیرش ولایتعهدی به خلیفه عباسی یادآور میشوند که سن ایشان از خلیفه بیشتر است بنابراین در عمل ولایتعهدی بیمعنا است . البته به اعتقاد بنده کاریترین ضربه امام بر پیکره خبیث خلیفه آنجایی محقق شده که ایشان میفرمایند بهشرط عدم دخالت در انتصابات و برکناریها ولایت را میپذیرند . بازهم تأکید میکند طراحی و رفتار امام رضا علیهالسلام باعث شد که این فتنه به اهداف خود نرسد و مسلمانان از کنار آن کمترین آسیب را دریافت کنند، بلکه شاید حتی بتوان ادعا کرد خطر جدی متوجه آنها نشد و این فتنه بهآرامی خنثی شد .
آیا سیره رضوی در پارادایم فکری امامین انقلاب اسلامی در راهبری جمهوری اسلامی ایران مؤثر بوده است ؟ اگر بلی تبیین می فرمايید؟
باید بگویم بله، قطعا تأثیر داشته است . مهمترین میراثی که انقلاب اسلامی از ائمه اطهار علیهالسلام و بهطور خاص سیره رضوی به آن دستیافته است، توجه این پارادایم فکری
به تشکیل حکومت است، نظامی که بتواند جریان شکلگیری تمدن بزرگ اسلامی را تسهیل کند، بهجرئت میگویم؛ اگر حکومتی نتواند مقدمات هدایت و رشد این تمدن را فراهم کند عاری از کلمه اسلامی در حکومت خواهد بود .در طول تاریخ شاهد هستیم که انسانهای مؤمنی و باتقوایی
در مقابل جور قیام کردند، نهضتهایی که گاهی پیروزهایی نیز به دست آوردند، دستکم در فضای خفقان معاصر خود برای مقطعی توفیقاتی نیز به دست آوردهاند . معتقدم بزرگترین درس رضوی برای انقلاب اسلامی ایران، تغییر سیاستهای تشکیل حکومتی به اراده حفظ و گسترش این اراده است که منجر به رشد و پویایی تمدن نوین اسلامی خواهد شد . نقش حکومت اسلامی ایران در هدایت مردم بهسوی تحقق تمدن نوین اسلامی است که نشئت گرفته از عمر با برکت ۴۳ سال انقلاب اسلامی است .
در طول حیات انقلاب اسلامی گفتهاند انقلاب اسلامی بر پایه گذشته عاشورایی و آینده مهدوی بناشده است
نقش سیره رضوی در تحقق این آینده سبز چیست ؟
سیره رضوی و مکتب امام رضا علیهالسلام در تحقق این آینده سبز که تمام بشریت مژده آن را دریافت کردهاند بسیار جدی و حیاتی است . ائمه اطهار علیهالسلام پس از وقوع جریان عاشورای حسینی، امت اسلامی را به سمت پیریزی یک تمدن بزرگ اسلامی هدایت کردند، تمدنی که اساسامیتوان شکلگیری «حماسه حسینی» را نقطه شروع آن دانست . معتقدم در کنار حکومتداری، یکی از مهمترین مؤلفههایی که در سیره رضوی میتوان به آن دستیافت، علمآموزی و تکیه بر مبنای علمی است، برای اهلبیت علیهالسلام اقدام به تشکیل حکومت در آن مقطع بسیار دشوار بود اگر ایشان با تنگناهای مختلف رودرو نبودند، به ضرس قاطع باید گفت، توجه به اصول علمی یکی از بایستههای حکومت الهی بود که قطعا به آن توجه میشد .وضعیت اصحاب، ظرفیتهای اجتماعی، شرایط سیاسی و مؤلفههای دیگر، علم و علمآموزی را که پایه دیگر تحقق اراده امامان شیعه برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی هست از حرکات باز نیانداخت، از دوره امام سجاد علیهالسلام با توجه به شرایط خفقان آن روزها توجه به علم و تربیت شاگرد برای تحقق این تمدن بزرگ شروع شد، ایشان شاگردانی را پرورش میدادند، به سطح جامعه میفرستادند تا گامی در مسیر این حرکات عظیم بردارند . این پایههای علمی به حدی در دوران باقرین آل محمد (ص) فراگیر شد که حتی غیر شیعه نیز ایشان را جریان سازان عرصه علمی تمدن اسلامی میدانستند اما نقطه پایانی شگفتانه های نهضت اسلامی این گسترش علوم و تربیت شاگردان در زمان باقرین نیست. بعد از اینکه بنیعباس متوجه تلاش اهلبیت علیهمالسلام برای
جریان سازی شیعی شد، تلاش کرد از این مهم جلوگیری کند به همین جهت حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام را در زندان به شهادت رساندند و پسازآن جانشین هارون، تلاش کرد بهظاهر خود را متمایل به مکتب و شخصیت امام رضا علیهالسلام نشان دهد. روایتی از
حضرت محمد صلالله علیه و آله و سلم نقلشده است که عالم خاندان ایشان، حضرت امام رضا علیهالسلام هستند این موضوع نشان میدهد که جریان علمی که پس از واقعه عاشورا شروع شد در زمان زعامت حضرت علی بن موسیالرضا علیهالسلام به اوج خود رسید، مباحث عمیق توحیدی و امامت مراحل تکوینی خود را در زمان ایشان طی میکند تا شیعه مجهز به علمی تمدن ساز شود. جریان علمی تمدن سازی اسلامی در زمان امام رضا علیهالسلام تکامل میيابد اما به نظر میرسد که هنوز برای تحقق این آرمان بلند نیروی انسانی کافی تربیتنشده است و نیاز بهصرف زمان بیشتری است. معتقدم این زمان معاصر با حضور حضرت در ایران فرارسید و با وقوع انقلاب اسلامی تکامل یافت تا شیعه آماده عبور از عصر غیبت به آخر زمان شود، آنهم در سرزمینی که پیامبر اکرم صلالله علیه و آله و سلم نشانی آن را به آیندگان داده بودند و امام رضا علیهالسلام این نهضت کادرسازی برای آخر زمان را در ایران آغاز کردند. اینکه پیامبر اسلام میفرمایند اگر علم در ثریا هم باشد مردمانی از پارس به آن دست پیدا میکنند، صرفا یک تمجید نیست بلکه یک راهبرد برای آینده اسلام است که تصریح میکند برای ورود به آخر زمان. نهال دانش اسلامی در کدام سرزمین باید کاشته شود تا در زمان معین ثمره آن قابلاستفاده باشد. معتقدم که امام رضا علیهالسلام با هجرت به ایران در حقیقت به دنبال بسط معرفت اهلبیت در جغرافیای ایران بهمنظور شکلدهی تمدن بزرگ اسلامی بودند.هجرت امام و فرزندان حضرت امام موسی کاظم علیهمالسلامبه ایران سبب شکلگیری جریانی در ایران گردید که درنهایت بهوقوع انقلاب اسلامی منجر شد تا جریان علمی و کادر سازی اسلامی در این مقطع با یکدیگر پیوند خورده و زمینهساز ظهور شوند، انشاءالله.
امام رضا(ع) , انقلاب اسلامی , مشهد
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.