امام علم و عشق
گروه فرهنگی
از خراسان تا مدینه راه زیاد است. بیابان پشت بیابان و صحرا پشت صحرا. راه زیاد است حتی برای کسی که سواره باشد، آنکه پیاده است، راه دشوارتر و مقصد دورتر. در راه موکبی نیست، سرپناهی نیست، درمانگاهی نیست. در راه، خطر دزد هست و وحوش و مرض و انواع خوف و بلیات. مرد خراسانیتبار اما راهی است. میخواهد کسی را ببیند که پیامبر به طور ویژه به او سلام رسانده. در حدیث جابر، حدیثی که یکی از اسناد شیعه برای اثبات حقانیت خود است. آنجا که جابربن عبدالله انصاری از رسول خدا میپرسد: « یا رسولالله، ما خدا و رسول او را شناختيم، اولى الأمر كيستند كه خداى تعالى اطاعت آنان را دوشادوش اطاعت خود و شما قرار داده است؟ پیامبر در پاسخ او فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند که اولِ ایشان علی بن ابیطالب است و بعد از او به ترتیب حسن، حسین، علی بن حسین و محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است و تو در هنگام پیری او را خواهی دید و هر وقت او را دیدی، سلام مرا به او برسان». مرد میخواهد به دیدن کسی برود که نوه سید و سالار شهیدان است و پدرش زینت عابدان. اولین کسی که از نسل رسولالله، هم فرزند امام حسین است و هم فرزند امام حسن. کسی که از طیفها و گروههای مختلف فکری از اقصی نقاط دنیا به دیدنش میآیند و محفل درسش مملو از جمعیت است. علوم همانند هندوانههای دربستهاند؛ او انگار از وسط آنها را قاچ میزند و داخلشان را نمایان میکند. او همان است که میگویند در زمان کربلا کودک بوده و آن ماجراها را به چشم خود دیده. او همان است که با همه جاه و جلال عبادی و دینی و علمی و نسبی، همچون دیگر مردم کار میکند و برای معاش خویش عرق میریزد.
مرد خراسانی به مدینه میرسد. با چهره آفتابسوخته، تن لاغر و تکیده شده و پاهای آش و لاش. خانه افتخار عرب و عجم، پیشوای عابدان و عالمان دور از دسترس نیست. آنان که به سفر اربعین رفتهاند، میدانند وقتی به کربلا میرسیم چگونه شوق و خستگی در کنار هم مینشینند. مردم خراسانی اکنون در محضر یادگار کربلا بود. او که راه طولانی فرسودهاش ساخته بود خطاب به حضرت عرض کرد: « به خدا جز دوستی شما اهل بیت، هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است. امام فرمود: والله لو احبنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الا الحب؟ ان الله یقول: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ…» و قال: « یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِم» و هل الدین الا الحب؟».
به خدا اگر سنگی ما را دوستبدارد، خداوند او را با ما محشور میکند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند میفرماید: [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و همچنین خداوند فرمود: کسانی را که به سوی آنها مهاجرت میکنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟
مردی که به زیارت امام رفته بود در اصل هاجر ألی الله بود و از همین رو امام این آیه را برایش تلاوت فرمود. امام باقر علیهالسلام هدیه بزرگی به آن مرد داد و به برکت او، به تمام ما. نشانه دین، محبت است. محبت خدا و اولیای خدا که در کنارش به طبع، بغض و کینه دشمنان خدا را هم در پی دارد. این محبت است که عمل در پی میآورد و این محبت است که موجب جهاد با ظالمان میشود. محبت مادر تمام ارزشهای دینی است. دین در این بیان امام باقر، یعنی دوست داشتن خدا و دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا. حب و بغض است که باعث میشود در ذهن ما، صف حق و باطل از هم جدا باشد. معیار حب و بغض و سلم و حرب نیز در مسلک ما اولیای دین و اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم هستند. با این نگاه، کار بسیاری از اختلافات به بغض و کینه نمیکشد و نگاه ما به جامعه، وسیعتر و گشادهتر میگردد. با همین نگاه، بغض ما از دشمنان محکمتر میگردد و دفاع ما از دوستان ثابتتر. وقتی با جبهه باطل دشمن باشیم، جبهه حق را با بروز برخی ایرادات و اشکالات تضعیف نمیکنیم و وقتی حق را قلبا دوست بداریم، باطل را خواسته یا ناخواسته یاری نمیدهیم. حاجقاسم سلیمانی، نهضت و نظام جمهوری اسلامی را حق میدانست و نظار بر همین اصل دینی حب و بغض بود که ارتباط قلبی با ولایت فقیه را رمز عاقبت به خیری میدانست.
امام محمد باقر (ع)
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.