اخبار ویژه »
شناسه خبر : 24054
پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه
تاریخ انتشار : 09 تیر 1399 - 8:12 |
تأثیرپذیری نوجوانان و جوانان از سلبریتیهایی با رفتارهای ساختارشکنانه؛
الگوهای پوشالی ولی جذاب!
برای ما دهه شصتیها کمی عجیبوغریب بوده و هست که نسل جدید بهشدت متأثر از فضای مجازی و تابع رفتارهای سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی باشد. نمیتوان واقعیت را کتمان یا بر آن سرپوش نهاد، به این علت که درست یا غلط، سلبریتیها در الگوبرداری افراد از رفتار، ظاهر و سبک زندگیشان بهعنوان ابزار قدرتمندی شناخته میشوند و آنان بعضا با رفتارهای خارج از عرف، ساختارشکنانه و به دور از پسند اکثریت جامعه، جذابیت زیادی برای نسل جوان داشتهاند.
| گروه اجتماعی|
برای ما دهه شصتیها کمی عجیبوغریب بوده و هست که نسل جدید بهشدت متأثر از فضای مجازی و تابع رفتارهای سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی باشد. نمیتوان واقعیت را کتمان یا بر آن سرپوش نهاد، به این علت که درست یا غلط، سلبریتیها در الگوبرداری افراد از رفتار، ظاهر و سبک زندگیشان بهعنوان ابزار قدرتمندی شناخته میشوند و آنان بعضا با رفتارهای خارج از عرف، ساختارشکنانه و به دور از پسند اکثریت جامعه، جذابیت زیادی برای نسل جوان داشتهاند.
*رفتارهایی که خاستگاه اجتماعی دارد
دراینباره میتوان شخصیتها و چهرههای معروف زیادی را مثال زد. مثل خواننده رپی که سالهای اخیر با کژ رفتاری، اظهارات غیراخلاقی و پستهای جنجالی توانسته بهاصطلاح تبدیل به شاخ مجازی شود و میلیونها فالوور جمع کند. در روزهای قرنطینه هم بازار لایوهای اینستاگرامی او بسیار داغ بود و لایو مشترک این خواننده با یکی دیگر از اینفلوئنسرها جزو پربینندهترین، لایوهای اینستاگرامی در این ایام قرار گرفت و با بیش از ۶۰۰ هزار بیننده توانست رکورد بشکند.
شاید به تعبیر محمدرضا محبوب فر، در قامت جامعهشناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی در نبود برنامهسازیهایی که مورد اقبال جوانان و نوجوانان است و یا فقدان یک رسانه آزاد که جذابیت لازم را در داخل کشور به لحاظ امکانات، تجهیزات و برنامهسازی داشته، به وجود میآیند. وقتیکه در داخل کشور چنین رسانه و برنامههای جذابی وجود ندارد و صداوسیما برنامههایی که مورد اقبال و توجه جوانان در کشور است را حذف یا سانسور میکند عدهای از جوانان هم در این شرایط به سمت برنامههای زنده در فضای مجازی میروند. «محبوب فر» بر این باور است که رفتارها و سخنان سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی خاستگاه اجتماعی دارد که خود از شکاف بین نسلی در جامعه حکایت دارد و تمامی حرکات، روابط و رفتاری که چهرههای معروف و سلبریتیها از خود بروز میدهند و عدهای فکر میکنند ناهنجاری است توسط سایر اقشار در زیر پوست جامعه جریان دارد. به همین خاطر هم این چهرهها برای مخاطبان جذابیت دارند.
*سلبریتیهای « نوکیسه » تنها به دنبال دیده شدن
این مدل از سلبریتیها که یک جامعهشناس از آنها تحت عنوان « سلبریتیهای نوکیسه » یاد میکند، تنها در پی نشان دادن خود، به هر سبک و سیاقی هستند. البته تمامی افراد به نحوی نیاز به دیده شدن و خاص بودن را در خود دارند ولی این رفتار در نزد سلبریتیها بیشتر دیده میشود. «کامل دلپسند» در این زمینه به انصاف نیوز میگوید: « این سلبریتیها با گرفتن فیلم از خود، قدرت داشتن اسلحه یا اسلحه سرد را نشان میدهند. این موارد همگی نشاندهنده خاص بودن است که در بسیاری از موارد ممکن است مردم این رفتارها را نپسندند. لذا این مخاطب محوری و رغبت دیگران به دیدن چنین افرادی، باعث میشود که سلبریتیهای نوکیسه همگی خوراک رسانههای زرد شوند. سلبریتیها تبدیل به کارگزار رسانهای میشوند که خارج از عرف معمول و رایج جامعه رفتارهای هنجارشکنانه دارند. لذا کنکاش مخاطبان در زندگی خصوصی سلبریتیها که این افراد چه کاری انجام میدهند؟ کجا میروند؟ باعث تهییج بیشتر سلبریتیهای نوکیسه میشود که رفتارهایی از خود نشان بدهند تا تمایز خودشان را بیشتر به نمایش بگذارند.»
اما چه جذابیتی در این جنس از سلبریتیها وجود دارد که جوانان آنان را الگو و سرمشق خود قرار میدهند؟ نسل جوان دهههای اخیر حرفها و خواستههایش را از زبان این سلبریتیها میشنود. حرفهایی که بدنه سنتی جامعه نهتنها گوش شنوایی برایش ندارد، بلکه هیچگاه نخواسته است او و تفاوتهایش را با نسلهای قبل ببیند. اما بخشی هم به گفته یک متخصص آسیبشناسی اجتماعی نیاز به الگوهای رفتاری بهعنوان یکی از غریزههای فطری و ضرورتهای اساسی دوران نوجوانی و جوانی است. جوانان به دنبال الگو هستند و فوتبالیست، هنرپیشه و … را بهعنوان گروههای مرجع رفتاری انتخاب میکنند. اگر ما این الگوها را به آنها ارائه دهیم فبها وگرنه آنها خودشان به دنبال الگو میروند. اکنون در مقطعی قرارگرفتهایم که الگوها خودشان را به جوانان تحمیل میکنند. اگر فرض کنیم به یک دانشجوی دختر یا پسر بگویند که نام چهار شاعر معاصر ایران یا چهار نویسنده را بگوید ممکن است نتواند بگوید یا چهار مقالهای که از ایران در ISI امتیاز گرفته را بگوید، آقای دانشجوی مقطع دکترا نمیتواند! چون اصلاً در باغ این حرفها نیست.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس در یادداشتی از دچار شدن اکثریت جامعه یعنی جوانان به «شناخت حسی» سخن میگوید و آن را زمینهساز بزرگ شدن و دیده شدن شاخهای اینستاگرامی و سلبریتیها میداند. این جامعهشناس در این خصوص توضیح میدهد: « ما در زمینه شناخت دو گونه کلی داریم: یکی حسی است و افراد تحت تأثیر احساسات و عواطف و چیزهایی که میبینند و میشنوند، قرار میگیرند. دومی هم شناخت ادراکی است و آنها از آنچه میبینند و میشنوند، به برداشت و تحلیل و تفکری میرسند و همواره به دنبال دلیل میگردند و میپرسند چرا اینطور شد؟ افراد حسی بیشتر ظاهربین هستند و افراد ادراکی به باطن توجه نشان میدهند و شناختشان از شناخت حسی بهتر است. بهویژه هر چه سن پایینتر باشد این برخوردها حسیتر است و هر چه سن بالاتر میرود، آدمها بیشتر با شناخت ادراکی با مسائل شان برخورد میکنند. بنابراین جوانان کمتر شک میکنند و در فضاهای مجازی وقتی شاخهای اینستاگرامی را میبینند که مورد توجه میلیونی واقع شدهاند، بیآنکه فکر کرده باشند، تصور میکنند روش آنها درست است و چشمبسته پیرو آنان میشوند.»
*دنبال کنندگانی با اهداف مختلف
جامعهشناسی دیگر با ارائه تحلیلی اجتماعی در خصوص دنبال کنندگان این افراد معتقد است: این دنبال کنندگان یکسان نیستند. «علیرضا شریفی یزدی» این دنبال کنندگان را در سه گروه قرار داده و به ایرنا توضیح میدهد: «گروهی از افراد هستند که اساسا از سلبریتیها و اینگونه افراد نوعی قهرمان میسازند؛ و این قهرمان خیالی را در ذهن خود میپرورانند و موفقیت را در این میبینند که فردی مشهور، نامدارو پولدار شوند؛ گروهی دیگر از افراد هستند که اصولا از سر کنجکاوی این افراد را دنبال کرده و کامنت میگذارند؛ این دسته شامل آدمهایی هستند که از مرحله وب کاوی به مرحله وب گردی و از آن به ول گردی مجازی رسیدهاند؛ یعنی آدمهایی که اعتیاد مجازی دارند و ساعات طولانی در پیجها و شبکههای مختلف اجتماعی میگردند و از هرجایی به دنبال موارد و جذابیتهای شاخهای اینستاگرامی و حواشی آن هستند؛ گروهی هم هستند که در جهت مخالفت به این ماجراها ورود میکنند، غافل از اینکه اساسا کامنت گذاشتن زیر پست چنین آدمهایی، خود نوعی رسمیت بخشیدن و بها دادن و بازتولید رفتارهای این افراد است. »
این جامعهشناس تأکید میکند: جامعه ما با خلایی مواجه است که باعث میشود هر از چند گاهی یک پدیده کمارزش و کوچک، ناگهان مانند بمب بترکاند و چند روزی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. وی این رفتار را ناشی از این میداند که اکثریت مردم برای زندگی خود برنامهای ندارند و از طرفی نداشتن اوقات فراغت درست و مؤثر باعث میشود از هرجایی سر دربیاوریم.
*سلبریتیهایی که با هوشمندی و شناخت نیازهای جامعه، جذب مخاطب میکنند
بر همین اساس «سید حسن موسوی چلک» در گفتوگو با « رسالت » یکی از ویژگیهای سنین جوانی را تبعیت از گروههای مرجع میداند. به گفته او، این گروه مرجع میتواند گاهی یک ورزشکار و رهبر مذهبی و استاد دانشگاه باشد که متأسفانه کمتر است یا یک هنرپیشه و خواننده که بسته به علاقه افراد، گرایشاتشان و دسترسیشان به اطلاعات و حتی گاهی حضور پررنگ خود گروههای مرجع و هوشمندیشان در شناخت نیازهای مردم انتخاب میشود.
این کارشناس اجتماعی، گروه مرجع شدن را مستلزم این میداند که نماد آن گروه را در سطح جامعه بتوانیم بیابیم. فالوور بالا نشانه گروه مرجع بودن نیست و ازآنجاییکه نماد افرادی از جنس شاخهای اینستاگرام را در جامعه نمیبینیم پس گروههایی از این دست را نمیتوان گروه مرجع دانست. وی در خصوص اقبال جوانان و نوجوانان به چنین افرادی توضیح میدهد: « امثال تتلو با ترانههایی که میخوانند، با رفتارهایی که دارند و با اشعاری که انتخاب میکنند توانستهاند فالوور بالایی را جذب کنند. سلبریتیها به معنای عام خود سعی میکنند با هوشمندی جذب مخاطب کنند. این افراد برای حفظ ارتباط با مخاطب وقت میگذارند و برای استمرار این ارتباط، خلاقیت به خرج میدهند و از ترفندهای مختلفی استفاده میکنند. شما در حال حاضر چند استاد دانشگاه خوب میشناسید که در فضای مجازی حضور داشته باشد و دنبال فالوور باشد و برای این کار وقت بگذارد؟ اگر هم حضور مجازی داشته باشند مباحث علمی مطرح میشود که ممکن است خیلی جذابیتی نداشته باشد. مدتی قبل دو خواننده برنامه لایو گذاشته بودند و با هم حرف معمولی میزدند و چیزی در حدود ۵۰ هزار فالوور برنامه آنها را آنلاین تماشا میکردند، دقیقا همان زمان جای دیگری بحث علمی خیلی خوب و ضروری در قالب لایو مطرح میشد که در خوشبینانهترین حالت شاید تنها ۵۰ نفر بیننده داشت. درواقع این مدل افراد نیاز جامعه را رصد میکنند و بر روی همانها متمرکز شده و رفتار میکنند و سعی دارند مخاطب شناسی خوبی داشته باشند.»
«موسوی چلک» با اشاره به اینکه ما نتوانستیم گروههای مرجع قویای را معرفی کنیم، میگوید: « این گروههای مرجع میتوانست جهانپهلوان تختی باشد، یا یک رهبر سیاسی، یک مدیر خوب یا یک هنرپیشه و ورزشکار خوب باشد. حقیقت این است که رشته کار بهنوعی از دستمان در رفته است و فکر نمیکردیم روزی تتلوها و شاخهای اینستاگرامی و برخی از سلبریتیها طرفدار پیدا کنند. این افراد به خوبی توانستهاند خلأیی که در جامعه ایجاد شده است را با هوشمندی خود پر کنند. طبیعتا وقتی فردی میآید و حرفی را میزند که نگرانی مردم هم هست، مخاطب خودش را جذب میکند. ضمن اینکه اقتضای جامعه امروز و گسترش فضای مجازی این امر را موجب شده است. در دوران ما اگر هزار فرد سخیف مثل تتلو هم بود، چون فضای مجازی وجود نداشت، کسی نمیتوانست آنها را بشناسد. امروز نقش فضای مجازی و تکنولوژی و فناوریهای نوین در معرفی افراد غیرموجه بسیار حائز اهمیت است و لذا نمیشود جلو این فضا را گرفت و اساسا امکانپذیر نیست. چرا که این فضاها محصول فکر آدم است و اگر تعطیل هم بشود، باز راه دیگری پیدا خواهد شد. لذا فضای مجازی در معرفی این افراد خیلی تأثیر دارد. وقتی هم اینها میآیند و حرفهایی را بر اساس شرایط روز جامعه مطرح میکنند که خیلی از افراد ممکن است نتوانند بزنند، مخاطب پیدا میکنند. درواقع وقتی ما در داخل، نیازها را خوب نشناسیم و برای برآورده کردن آنها برنامهریزی خوبی نداشته باشیم، طبیعی است که این گروهها با هوشمندی جایگزین گروههای مرجع واقعی میشوند. » این کارشناس اجتماعی، میزان تأثیرگذاری افراد را گذرا دانسته و معتقد است: این علاقهمندی و الگوپذیری دوران گذار دارد و مدام در حال تغییر از فردی به فرد دیگر است و دلیل چنین امری،چرخش بالای اطلاعات در دنیای امروزی است، بهگونهای که هر کسی خودش را یک الگو میداند، حالآنکه در گذشته به دلیل دسترسی محدود به اطلاعات، این مسئله خیلی رواج نداشت و به این سبب، گروههای مرجع تأثیرگذاری بالاتری داشتند.»
برای ما دهه شصتیها کمی عجیبوغریب بوده و هست که نسل جدید بهشدت متأثر از فضای مجازی و تابع رفتارهای سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی باشد. نمیتوان واقعیت را کتمان یا بر آن سرپوش نهاد، به این علت که درست یا غلط، سلبریتیها در الگوبرداری افراد از رفتار، ظاهر و سبک زندگیشان بهعنوان ابزار قدرتمندی شناخته میشوند و آنان بعضا با رفتارهای خارج از عرف، ساختارشکنانه و به دور از پسند اکثریت جامعه، جذابیت زیادی برای نسل جوان داشتهاند.
*رفتارهایی که خاستگاه اجتماعی دارد
دراینباره میتوان شخصیتها و چهرههای معروف زیادی را مثال زد. مثل خواننده رپی که سالهای اخیر با کژ رفتاری، اظهارات غیراخلاقی و پستهای جنجالی توانسته بهاصطلاح تبدیل به شاخ مجازی شود و میلیونها فالوور جمع کند. در روزهای قرنطینه هم بازار لایوهای اینستاگرامی او بسیار داغ بود و لایو مشترک این خواننده با یکی دیگر از اینفلوئنسرها جزو پربینندهترین، لایوهای اینستاگرامی در این ایام قرار گرفت و با بیش از ۶۰۰ هزار بیننده توانست رکورد بشکند.
شاید به تعبیر محمدرضا محبوب فر، در قامت جامعهشناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی در نبود برنامهسازیهایی که مورد اقبال جوانان و نوجوانان است و یا فقدان یک رسانه آزاد که جذابیت لازم را در داخل کشور به لحاظ امکانات، تجهیزات و برنامهسازی داشته، به وجود میآیند. وقتیکه در داخل کشور چنین رسانه و برنامههای جذابی وجود ندارد و صداوسیما برنامههایی که مورد اقبال و توجه جوانان در کشور است را حذف یا سانسور میکند عدهای از جوانان هم در این شرایط به سمت برنامههای زنده در فضای مجازی میروند. «محبوب فر» بر این باور است که رفتارها و سخنان سلبریتیها و شاخهای اینستاگرامی خاستگاه اجتماعی دارد که خود از شکاف بین نسلی در جامعه حکایت دارد و تمامی حرکات، روابط و رفتاری که چهرههای معروف و سلبریتیها از خود بروز میدهند و عدهای فکر میکنند ناهنجاری است توسط سایر اقشار در زیر پوست جامعه جریان دارد. به همین خاطر هم این چهرهها برای مخاطبان جذابیت دارند.
*سلبریتیهای « نوکیسه » تنها به دنبال دیده شدن
این مدل از سلبریتیها که یک جامعهشناس از آنها تحت عنوان « سلبریتیهای نوکیسه » یاد میکند، تنها در پی نشان دادن خود، به هر سبک و سیاقی هستند. البته تمامی افراد به نحوی نیاز به دیده شدن و خاص بودن را در خود دارند ولی این رفتار در نزد سلبریتیها بیشتر دیده میشود. «کامل دلپسند» در این زمینه به انصاف نیوز میگوید: « این سلبریتیها با گرفتن فیلم از خود، قدرت داشتن اسلحه یا اسلحه سرد را نشان میدهند. این موارد همگی نشاندهنده خاص بودن است که در بسیاری از موارد ممکن است مردم این رفتارها را نپسندند. لذا این مخاطب محوری و رغبت دیگران به دیدن چنین افرادی، باعث میشود که سلبریتیهای نوکیسه همگی خوراک رسانههای زرد شوند. سلبریتیها تبدیل به کارگزار رسانهای میشوند که خارج از عرف معمول و رایج جامعه رفتارهای هنجارشکنانه دارند. لذا کنکاش مخاطبان در زندگی خصوصی سلبریتیها که این افراد چه کاری انجام میدهند؟ کجا میروند؟ باعث تهییج بیشتر سلبریتیهای نوکیسه میشود که رفتارهایی از خود نشان بدهند تا تمایز خودشان را بیشتر به نمایش بگذارند.»
اما چه جذابیتی در این جنس از سلبریتیها وجود دارد که جوانان آنان را الگو و سرمشق خود قرار میدهند؟ نسل جوان دهههای اخیر حرفها و خواستههایش را از زبان این سلبریتیها میشنود. حرفهایی که بدنه سنتی جامعه نهتنها گوش شنوایی برایش ندارد، بلکه هیچگاه نخواسته است او و تفاوتهایش را با نسلهای قبل ببیند. اما بخشی هم به گفته یک متخصص آسیبشناسی اجتماعی نیاز به الگوهای رفتاری بهعنوان یکی از غریزههای فطری و ضرورتهای اساسی دوران نوجوانی و جوانی است. جوانان به دنبال الگو هستند و فوتبالیست، هنرپیشه و … را بهعنوان گروههای مرجع رفتاری انتخاب میکنند. اگر ما این الگوها را به آنها ارائه دهیم فبها وگرنه آنها خودشان به دنبال الگو میروند. اکنون در مقطعی قرارگرفتهایم که الگوها خودشان را به جوانان تحمیل میکنند. اگر فرض کنیم به یک دانشجوی دختر یا پسر بگویند که نام چهار شاعر معاصر ایران یا چهار نویسنده را بگوید ممکن است نتواند بگوید یا چهار مقالهای که از ایران در ISI امتیاز گرفته را بگوید، آقای دانشجوی مقطع دکترا نمیتواند! چون اصلاً در باغ این حرفها نیست.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس در یادداشتی از دچار شدن اکثریت جامعه یعنی جوانان به «شناخت حسی» سخن میگوید و آن را زمینهساز بزرگ شدن و دیده شدن شاخهای اینستاگرامی و سلبریتیها میداند. این جامعهشناس در این خصوص توضیح میدهد: « ما در زمینه شناخت دو گونه کلی داریم: یکی حسی است و افراد تحت تأثیر احساسات و عواطف و چیزهایی که میبینند و میشنوند، قرار میگیرند. دومی هم شناخت ادراکی است و آنها از آنچه میبینند و میشنوند، به برداشت و تحلیل و تفکری میرسند و همواره به دنبال دلیل میگردند و میپرسند چرا اینطور شد؟ افراد حسی بیشتر ظاهربین هستند و افراد ادراکی به باطن توجه نشان میدهند و شناختشان از شناخت حسی بهتر است. بهویژه هر چه سن پایینتر باشد این برخوردها حسیتر است و هر چه سن بالاتر میرود، آدمها بیشتر با شناخت ادراکی با مسائل شان برخورد میکنند. بنابراین جوانان کمتر شک میکنند و در فضاهای مجازی وقتی شاخهای اینستاگرامی را میبینند که مورد توجه میلیونی واقع شدهاند، بیآنکه فکر کرده باشند، تصور میکنند روش آنها درست است و چشمبسته پیرو آنان میشوند.»
*دنبال کنندگانی با اهداف مختلف
جامعهشناسی دیگر با ارائه تحلیلی اجتماعی در خصوص دنبال کنندگان این افراد معتقد است: این دنبال کنندگان یکسان نیستند. «علیرضا شریفی یزدی» این دنبال کنندگان را در سه گروه قرار داده و به ایرنا توضیح میدهد: «گروهی از افراد هستند که اساسا از سلبریتیها و اینگونه افراد نوعی قهرمان میسازند؛ و این قهرمان خیالی را در ذهن خود میپرورانند و موفقیت را در این میبینند که فردی مشهور، نامدارو پولدار شوند؛ گروهی دیگر از افراد هستند که اصولا از سر کنجکاوی این افراد را دنبال کرده و کامنت میگذارند؛ این دسته شامل آدمهایی هستند که از مرحله وب کاوی به مرحله وب گردی و از آن به ول گردی مجازی رسیدهاند؛ یعنی آدمهایی که اعتیاد مجازی دارند و ساعات طولانی در پیجها و شبکههای مختلف اجتماعی میگردند و از هرجایی به دنبال موارد و جذابیتهای شاخهای اینستاگرامی و حواشی آن هستند؛ گروهی هم هستند که در جهت مخالفت به این ماجراها ورود میکنند، غافل از اینکه اساسا کامنت گذاشتن زیر پست چنین آدمهایی، خود نوعی رسمیت بخشیدن و بها دادن و بازتولید رفتارهای این افراد است. »
این جامعهشناس تأکید میکند: جامعه ما با خلایی مواجه است که باعث میشود هر از چند گاهی یک پدیده کمارزش و کوچک، ناگهان مانند بمب بترکاند و چند روزی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. وی این رفتار را ناشی از این میداند که اکثریت مردم برای زندگی خود برنامهای ندارند و از طرفی نداشتن اوقات فراغت درست و مؤثر باعث میشود از هرجایی سر دربیاوریم.
*سلبریتیهایی که با هوشمندی و شناخت نیازهای جامعه، جذب مخاطب میکنند
بر همین اساس «سید حسن موسوی چلک» در گفتوگو با « رسالت » یکی از ویژگیهای سنین جوانی را تبعیت از گروههای مرجع میداند. به گفته او، این گروه مرجع میتواند گاهی یک ورزشکار و رهبر مذهبی و استاد دانشگاه باشد که متأسفانه کمتر است یا یک هنرپیشه و خواننده که بسته به علاقه افراد، گرایشاتشان و دسترسیشان به اطلاعات و حتی گاهی حضور پررنگ خود گروههای مرجع و هوشمندیشان در شناخت نیازهای مردم انتخاب میشود.
این کارشناس اجتماعی، گروه مرجع شدن را مستلزم این میداند که نماد آن گروه را در سطح جامعه بتوانیم بیابیم. فالوور بالا نشانه گروه مرجع بودن نیست و ازآنجاییکه نماد افرادی از جنس شاخهای اینستاگرام را در جامعه نمیبینیم پس گروههایی از این دست را نمیتوان گروه مرجع دانست. وی در خصوص اقبال جوانان و نوجوانان به چنین افرادی توضیح میدهد: « امثال تتلو با ترانههایی که میخوانند، با رفتارهایی که دارند و با اشعاری که انتخاب میکنند توانستهاند فالوور بالایی را جذب کنند. سلبریتیها به معنای عام خود سعی میکنند با هوشمندی جذب مخاطب کنند. این افراد برای حفظ ارتباط با مخاطب وقت میگذارند و برای استمرار این ارتباط، خلاقیت به خرج میدهند و از ترفندهای مختلفی استفاده میکنند. شما در حال حاضر چند استاد دانشگاه خوب میشناسید که در فضای مجازی حضور داشته باشد و دنبال فالوور باشد و برای این کار وقت بگذارد؟ اگر هم حضور مجازی داشته باشند مباحث علمی مطرح میشود که ممکن است خیلی جذابیتی نداشته باشد. مدتی قبل دو خواننده برنامه لایو گذاشته بودند و با هم حرف معمولی میزدند و چیزی در حدود ۵۰ هزار فالوور برنامه آنها را آنلاین تماشا میکردند، دقیقا همان زمان جای دیگری بحث علمی خیلی خوب و ضروری در قالب لایو مطرح میشد که در خوشبینانهترین حالت شاید تنها ۵۰ نفر بیننده داشت. درواقع این مدل افراد نیاز جامعه را رصد میکنند و بر روی همانها متمرکز شده و رفتار میکنند و سعی دارند مخاطب شناسی خوبی داشته باشند.»
«موسوی چلک» با اشاره به اینکه ما نتوانستیم گروههای مرجع قویای را معرفی کنیم، میگوید: « این گروههای مرجع میتوانست جهانپهلوان تختی باشد، یا یک رهبر سیاسی، یک مدیر خوب یا یک هنرپیشه و ورزشکار خوب باشد. حقیقت این است که رشته کار بهنوعی از دستمان در رفته است و فکر نمیکردیم روزی تتلوها و شاخهای اینستاگرامی و برخی از سلبریتیها طرفدار پیدا کنند. این افراد به خوبی توانستهاند خلأیی که در جامعه ایجاد شده است را با هوشمندی خود پر کنند. طبیعتا وقتی فردی میآید و حرفی را میزند که نگرانی مردم هم هست، مخاطب خودش را جذب میکند. ضمن اینکه اقتضای جامعه امروز و گسترش فضای مجازی این امر را موجب شده است. در دوران ما اگر هزار فرد سخیف مثل تتلو هم بود، چون فضای مجازی وجود نداشت، کسی نمیتوانست آنها را بشناسد. امروز نقش فضای مجازی و تکنولوژی و فناوریهای نوین در معرفی افراد غیرموجه بسیار حائز اهمیت است و لذا نمیشود جلو این فضا را گرفت و اساسا امکانپذیر نیست. چرا که این فضاها محصول فکر آدم است و اگر تعطیل هم بشود، باز راه دیگری پیدا خواهد شد. لذا فضای مجازی در معرفی این افراد خیلی تأثیر دارد. وقتی هم اینها میآیند و حرفهایی را بر اساس شرایط روز جامعه مطرح میکنند که خیلی از افراد ممکن است نتوانند بزنند، مخاطب پیدا میکنند. درواقع وقتی ما در داخل، نیازها را خوب نشناسیم و برای برآورده کردن آنها برنامهریزی خوبی نداشته باشیم، طبیعی است که این گروهها با هوشمندی جایگزین گروههای مرجع واقعی میشوند. » این کارشناس اجتماعی، میزان تأثیرگذاری افراد را گذرا دانسته و معتقد است: این علاقهمندی و الگوپذیری دوران گذار دارد و مدام در حال تغییر از فردی به فرد دیگر است و دلیل چنین امری،چرخش بالای اطلاعات در دنیای امروزی است، بهگونهای که هر کسی خودش را یک الگو میداند، حالآنکه در گذشته به دلیل دسترسی محدود به اطلاعات، این مسئله خیلی رواج نداشت و به این سبب، گروههای مرجع تأثیرگذاری بالاتری داشتند.»
برچسب ها
الگوهای پوشالی , سلبريتي
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=24054
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای الگوهای پوشالی ولی جذاب! بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.