اشتباه برجامی اروپا
گروه بینالملل
طی روزهای اخیر، جوزف بورل بنا بر تعهدی که به دولت آمریکا« در خصوص عدم ارسال سیگنال مثبت در خصوص احیای برجام»داده است، مواضعی در راستای تسریع مذاکرات اتخاذ نکرده است. بااینحال برخی تحلیلگران غربی معتقدند که انفعال بورل و استناد وی به تاکتیک خرید زمان تا پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا میتواند وضعیت جبرانناپذیری را برای غرب در روند احیای توافق هستهای به وجود آورد.
رمزگشایی از بازی بورل
رمزگشایی از مواضع جوزف بورل، در گروی«چینش همزمان» پیامها و سیگنالهای ارسالی دولت بایدن و تروئیکای اروپایی« انگلیس، آلمان و فرانسه» در قبال برجام و ایران میباشد.
سال گذشته، درست در همان زمانی که جوزف بورل بهعنوان رئیس کمیته مشترک برجام از حق ایران مبنی بر «بیاعتمادی به آمریکا- اروپا» سخن به میان میآورد، بر همگان مسجل بود که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در عرصه «دیپلماسی پنهان» هرگز برخلاف راهبردهای کلان مطرحشده از سوی دولت بایدن اقدامی صورت نمیدهد. مطابق تقسیمکاری که میان اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده «دولت جدید بایدن» صورت گرفته است، قرار است هر دو بازیگر غربی در یکبرهه زمانی، دست به ارسال پیامها و سیگنالهای متفاوت و در ظاهر متمایزی بزنند. این بازی قبلا نیز در رویکرد مشترک برجامی دموکراتهای آمریکا-اتحادیه اروپا مسبوق به سابقه بوده است. در جریان برگزاری سلسله مذاکرات هستهای میان ایران و اعضای ۱+۵ در ژنو و وین «بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ »صورت گرفت.
در آن زمان، «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه نقش«پلیس بد» و «فرانک والتر اشتاینمایر»
وزیر امور خارجه آلمان نقش«پلیس خوب» را در قبال پرونده هستهای ایران ایفا میکردند. اکنون، با خروج ترامپ از کاخ سفید، تقسیمکار دوبارهای میان مقامات اروپایی و آمریکا صورت گرفته است. بر اساس این تقسیمکار جدید، قرار است اتحادیه اروپا ضمن ارسال سیگنالهای متناقض و هدفمند به ایران، زمینه لازم را برای نقشآفرینی خاص آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به پرونده برجام فراهم سازند. سکوت جوزف بورل در برهه حساس کنونی در چنین فضایی قابل تفسیر است. در این معادله چندلایه و پیچیده، توافق هستهای نه حکم یک«توافق حقوقی مستقل» و نه حکم یک«سند بینالمللی مورد تأيید شورای امنیت سازمان ملل متحد» را خواهد داشت! یکی از اصلیترین دلایل عدم احیای توافق هستهای طی یک سال و نیم اخیر، همین نگاه غیرحقوقی نسبت به توافق هستهای « مخصوصا به لحاظ ماهوی» بوده است.
آیندهپژوهی رفتار اروپا
نکته مهم بعدی مربوط به«آیندهپژوهی رفتار اروپا» میشود. بدیهی است که اتحادیه اروپا همچنان در مذاکرات موسوم به احیای برجام بهعنوان متغیر و تابعی از ایالاتمتحده آمریکا در نظام بینالملل ایفای نقش خواهد کرد.
در اینجا حتی نمیتوان از اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپایی بهمثابه بازیگرانی«واسطهگر»یادکرد. این «متغیر وابسته» هرگز به یک «متغیر مستقل» تبدیل نخواهد شد. بنابراین، محاسبات راهبردی، تاکتیکی و حتی رفتاری حوزه سیاست خارجی کشورمان باید بر مبنای « پیوستگی برجامی آمریکا-اروپا »تنظیم و تعریف شود. هرگونه وزن و جایگاهی که فراتر از آن برای «اروپای واحد» لحاظ شود، بهمثابه
«نقطه انحراف راهبردی» خواهد بود .
واشنگتن به لحاظ متنی بازی را باخته است. فراموش نکنیم که افرادی مانند آنتونی بلینکن وزیرامور خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا حدود یک سال قبل، راستی آزمایی در قبال بازگشت آمریکا به برجام و ارائه تضمینهای فنی و اعتباری به ایران در مسیر احیای توافق هستهای را غیرقابلقبول و خط قرمز خود قلمداد میکردند اما اکنون ناچار به پذیرش آنها شدهاند. کار بهجایی رسیده است که وزارت خزانهداری آمریکا اکنون باید زیرساختهای ارائه تضمین به شرکتهای خارجی سرمایهگذاری در ایران بهصورت فوری فراهم سازد. این در حالی بود که وزارت خزانهداری آمریکا مقاومت زیادی کرد تا در این پروسه ورودی پیدا نکند و صرفا بهعنوان یک «بازیگر تحریم ساز»علیه کشورمان به فعالیت خود ادامه دهد.طی روزهای منتهی به اعلام توافق احتمالی هستهای، دولت بایدن درصدد است از طریق رسانههای تأثیرگذار در فضای سیاسی آمریکا اینگونه القا کند که پاسخ آمریکا نسبت به پیشنهاد جوزف بورل و پاسخ ایران ، قاطعانه و سخت بوده و بسیاری از موارد خواستهشده توسط ایران در این پاسخ پذیرفتهنشده است. به عبارت بهتر ،دموکراتها تلاش میکنند بازگشت خود به توافق هستهای را از منظر قدرت دانسته و به لحاظ ماهوی، آن را نوعی بازی با حاصل جمع صفر« به سود آمریکا» قلمداد کنند .بدیهی است که واشنگتن «جنگ روایتها»را تسریع کرده و ابعاد گوناگون آن را بسط و گسترش داده است.
جنگ روایتها
فراموش نکنیم که درکنار «جنگ پشت میز مذاکره» اکنون ما وارد« جنگ روایتها با دشمن» شدهایم. در این برهه حساس و سرنوشتساز ، جنگ روایتها نسبت به جنگ «حقوقی-فنی» با آمریکا و تروئیکای اروپایی از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا با پذیرش نسبی «ارائه تضمینهای اعتباری» از سوی غرب، تقریبا بازی در میدان مذاکره با سود جمهوری اسلامی ایران پایان یافته است. البته این پیروزی نسبی زمانی پررنگتر خواهد شد که در مصاف با مسائل پادمانی و بازرسیهای سیاسی و غیرحقوقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز گارد بسته خود را حفظ کنیم.
درهرحال، بدیهی است که انفعال در صحنه جنگ روایتها سبب خواهد شد تا طرف آمریکایی شکست پشت میز مذاکره را باپیروزی در میدان روایتگری از مذاکرات عوض کند. در این خصوص تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان به همراه رسانههای جریان انقلاب باید روایتگری مؤثری را منطبق با واقعیات مذاکرات برای افکار عمومی ایران و دنیا صورت دهند.فراموش نکنیم که خوانش واقعیات مذاکرات خط قرمز غرب در مقطع کنونی محسوب میشود و نتیجه بازی روایتها را نیز به سود منافع کشورمان تغییر میدهد.بنابراین، باید در مواجهه با پاسخ آمریکا دو قاعده را در نظر بگیریم:یکی اصرار بر لزوم حلوفصل پروندههای ادعایی و سیاسی آژانس و دیگری مواجهه با بازی واشنگتن در عرصه دیپلماسی عمومی. در این خصوص حتی لحظهای نباید تعلل کرد….
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.