از ماست که بر ماست - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 30990
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 15 مهر 1399 - 22:18 |
نقد رفتار غیرمسئولانه مدیران و بخشی از بدنه اجتماعی که سبب تشدید کرونا شد؛

از ماست که بر ماست

نمی‌توان با کرونا نجنگید و از در صلح وارد شد، این ویروس ذاتا مخاطره‌جو است، اگر چنین نبود، کم‌توجهی به پروتکل‌های بهداشتی خود را درروند صعودی آمار مبتلایان و جان‌باختگان نمایان نمی‌کرد.
از ماست که بر ماست

گروه اجتماعی
نمی‌توان با کرونا نجنگید و از در صلح وارد شد، این ویروس ذاتا مخاطره‌جو است، اگر چنین نبود، کم‌توجهی به پروتکل‌های بهداشتی خود را درروند صعودی آمار مبتلایان و جان‌باختگان نمایان نمی‌کرد. گزارش‌های مستمر وزارت بهداشت هم مؤید همین نکته است و روند تشدید شیب تند ابتلا به کرونا در کشور و بازگشت مناطق سفید به وضعیت قرمز، نشان از آن دارد که در نبود واکسن و داروی مؤثر برای درمان این بیماری، یگانه راه پیشگیری از شیوع این ویروس بدقلق، تغییر برخی از رفتارهای اجتماعی و توجه نسبت به رعایت ملاحظات بهداشتی است و این سلسله ملاحظات در ضرورت استفاده از ماسک و رعایت فاصله‌گیری فیزیکی در محل‌های پررفت‌وآمد، مثل ایستگاه‌های مترو و اتوبوس و پرهیز از سفرهای غیرضروری خلاصه می‌شود.  به گفته کارشناسان بهداشتی از میان تمامی موارد ذکرشده، استفاده از ماسک مهم‌ترین عامل بازدارنده در انتقال ویروس است،  اما هزاران  توجیه و بهانه برای عدم استفاده از این مهم‌ترین عامل کنترلی توسط شهروندان مطرح می‌شود و معمولا در برابر این پرسش که «چرا ماسک نمی‌زنید؟» با پاسخ‌های فراوانی روبه‌رو می‌شویم، مثل:«اعتقاد نداشتن»، «تأثیر نداشتن» و «قرار باشد بگیریم به این چیزها نیست» یا «فلانی رعایت می‌کرد ولی مُرد»،«نفسم می‌گیرد»، «سردرد می‌شوم» 
و… . نظرسنجی‌های سازمان نظام پزشکی کشور هم روایتگر این واقعیت است که میزان استفاده از ماسک در کشور به‌شدت کاهش‌یافته است. حال‌آنکه مسعود مردانی از اعضای کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا عدم استفاده شهروندان از ماسک را مهم‌ترین علت افزایش بیماری در کشورمی داند و هشدار می‌دهد؛ ویروس در حال چرخش در جامعه است و عادی شدن رفتارها و سست شدن اجرای پروتکل‌های بهداشتی، به ویروس کرونا میدان بیشتری برای حضور می‌دهد.  
البته عده‌ای هم از سر لجبازی با سیاست‌های کرونایی که از سوی مسئولین مربوطه اتخاذشده، تابع رعایت پروتکل‌های بهداشتی نیستند، چون احساس می‌کنند مسئولان و تصمیم‌گیران نسبت به‌سلامتی و جان آنان بی‌تفاوت هستند.
در همین رابطه، محمدمهدی رحمتی، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه گیلان، سیاستگذاری در مورد شیوع کرونا را از همان ابتدا دچار مشکل دانسته و در توضیح این مسئله به خبرگزاری ایمنا تأکید کرده است که ابتدا کروناویروس از سوی مسئولین جدی گرفته نشد و این نبود جدیت به شکل‌های مختلف بر مردم نیز اثر گذاشت. نبود شفافیت از طرف بسیاری از مدیران، مردم را نسبت به خواسته مسئولان مبنی بر رعایت مسائل بهداشتی و حتی زدن ماسک بی‌اعتماد کرد. ناشناختگی و ابهام در رویارویی با این ویروس، تردید و بی‌اعتمادی مردم را افزایش داد.
این جامعه‌شناس اظهار کرد: یکی از تناقض‌های مهم که به سیاستگذاری در مورد کروناویروس ارتباط دارد ممنوع کردن حضور در برخی از تجمعات و همزمان صدور مجوز تجمع در برخی دیگر با ذکر رعایت پروتکل‌های بهداشتی است. چگونه ممکن است از مردم بخواهیم در جمعی حضور پیدا کنند، اما درعین‌حال دستورالعمل‌ها و پروتکل‌های بهداشتی را هم رعایت کنند، مثل این است که بگوییم در استخر بروید، اما مراقب باشید خیس نشوید، قطعا این غیرممکن است!
بی‌تردید رعایت فردی پروتکل‌ها و باور ذهنی افراد در توجه به‌سلامتی خود و دیگران نیز تابعی از سیاستگذاری عمومی است، اما در شرایطی که پاییز با خود موج سوم کرونا را به همراه آورده و شرایط بسیاری از شهرها من‌جمله پایتخت چندان مساعد نیست و استفاده از ماسک ضرورتی دوچندان یافته، سخنگوی وزارت بهداشت از روند کاهشی استفاده از ماسک و رعایت پروتکل‌های بهداشتی در هفته‌های اخیر خبر می‌دهد. موضوعی که علی ربیعی، سخنگوی دولت را نیز به واکنش وا‌داشت. وی ضمن اعلام این‌که استفاده از ماسک در کشور با کاهش روبه‌رو بوده و به عدد ۵۸ درصد رسیده است از دادن اختیارات وسیع‌تر به استان‌ها برای اعمال محدودیت و بررسی برخورد قضائی با افرادی که ماسک نمی‌زنند از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا خبر داد. بر همین اساس برخی بر اعمال مقررات اجباری استفاده از ماسک و  تعیین جریمه برای خاطیان به‌مانند سایر کشورها تأکید و بر اجرای آن پافشاری دارند، اما پرسش این است که آیا جریمه چاره‌ساز است یا راهکار نهایی را باید در آگاهی‌بخشی‌های وسیع‌تر و شیوه‌های دیگری جست‌وجو کرد؟ 

خستگی فرهنگی و  روانی پیشاکرونا، جامعه ایرانی را مستعد رفتارهای غیرمسئولانه کرده است
«عباس نعیمی جورشری»، جامعه‌شناس و پژوهشگر برای پاسخ به این سؤال و ارائه نقطه‌نظر خویش، در گفت‌وگو با «رسالت» ایرانیان پایان قرن سیزدهم شمسی را دچار خستگی فرهنگی و روانی می‌داند و معتقد است همین امر اثرگذاری مؤلفه‌های تنبیهی در سوق دادن آنان به رعایت شیوه‌ای خاص از زندگی را ناکارآمد جلوه می‌دهد: «جامعه‌شناسی فرهنگی و روانشناسی اجتماعی، نکاتی را به ما متذکر می‌شود؛ اول این‌که به‌منظور سوق دادن توده‌ها و عموم مردم به سمت شیوه‌ای از زندگی و گونه‌ای از هنجار، می‌بایست هم از مؤلفه‌های تشویقی استفاده شود و هم از مؤلفه‌های تنبیهی. یعنی اساسا بخش تربیت و پرورش آدمیان درگرو دودسته عوامل تشویقی و تنبیهی است. دوم این‌که علوم مرتبط با مقوله تربیت، همچون جامعه‌شناسی،  هواشناسی اجتماعی و علوم تربیتی و فلسفه تعلیم و تربیت تأیید می‌کنند که«تشویق» همواره اثرگذاری به‌مراتب عمیق‌تری نسبت به تنبیه دارد. حال بر اساس این دو نکته تئوریک اگر بخواهیم وضعیت ایرانیان در برابر کرونا یا هر بحث متناظر دیگر را در سال ۹۹ یعنی در پایان قرن تشریح و توصیف کنیم، باید بدانیم ایرانیان و مردمان ما خستگی فرهنگی و روانی دارند. خستگی فرهنگی و روانی به چه معناست؟ بخشی از این خستگی روانی به‌مانند سایر مردمان جهان ناشی از درگیری با ویروسی به نام کروناست که زندگی آن‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار داده و بر محدودیت‌های زیستی آنان افزوده است؛ اما چرا علی‌رغم این‌که این فرسودگی روانی در همه جای دنیا وجود دارد، رفتارهای متفاوتی در جغرافیاهای مختلف مشاهده می‌کنیم؟ پاسخ را می‌توان در خستگی فرهنگی جست. به این دلیل که مردم ما یک خستگی روانی پیشاکرونا هم دارند و من آن‌ها را مردمی «خسته» می‌نامم و عنوان «خستگی فرهنگی» را به آن اطلاق می‌کنم. چرا؟ بدین خاطر که اواخر دهه ۸۰ و به‌طور خاص دهه ۹۰، دهه‌هایی بوده‌اند که طبقه متوسط، کوچک و طبقه فقیر، بزرگ‌شده است. یعنی سفره خانوار ایرانی سفره کوچکی شده ، معیشت آن‌ها دشوارتر شده و مردم با دشواری بیشتری می‌توانند رفاهیات حداقلی را در مورد خود، خانواده خود و کسانی که دوست می‌دارند فراهم کنند. بنابراین امید به پیشرفت، ترقی و دستاوردهای بزرگ هم به همین میزان کاهش پیداکرده است. پژوهش‌های اجتماعی و پیمایش‌هایی که جسته‌وگریخته توسط محافل آکادمیک انجام‌شده‌اند نیز این سخن را تأیید می‌کنند.» 

«نعیمی جورشری» شاخ‌وشانه کشیدن، تهدید، توبیخ و جریمه را برای مردمانی این‌چنین خسته، فاقد اثرگذاری کافی می‌داند، هرچند به اعتقاد وی شاید در کوتاه‌مدت این روش‌ها پاسخگو باشند، اما درنهایت می‌تواند به خروش‌ها و اعتراضات دامن بزند. وی در چرایی این سخن خود خاطرنشان می‌کند: « مردم کم‌وبیش نوع مدیریت کرونا را در شرایطی که در آن گرفتار آمده‌اند مقصر می‌دانند. ازاین‌جهت که می‌گویند در فلان کشور اگر افراد را توبیخ و جریمه می‌کنند، بسته‌های حمایتی هم در اختیار مردمشان قرار می‌دهند. کشورهای توسعه‌یافته بسته‌های غذایی و رقم‌های قدرتمند مالی و معیشتی خاصی در اختیار خانواده‌ها قراردادند و حمایت‌های خاصی را از شغل‌های آسیب دیده به عمل آوردند. فارغ از کم و کیف و حت‌وسقم این خبرها، روان عمومی می‌پرسد که خب این‌ها در کشور ما صورت گرفت؟ اگر صورت گرفت کجا و به چه میزان صورت گرفت؟ کم بوده؟ زیاد بوده؟ چگونه بوده؟ نگاه عامه این‌ها را کمتر دیده و علی‌رغم همه تلاش‌هایی که توسط خیرین و مدیریت دلسوز، برای بهتر شدن شرایط صورت گرفته، اما توفیق چندانی حاصل نشده است. ضمن این‌که وجهی از بی‌نظمی در برنامه‌ها مشاهده‌شده است. به‌عنوان‌مثال در خصوص نهادهای آموزشی و دایر بودن یا نبودن کلاس‌ها، اجباری یا اختیاری بودن کلاس‌ها چندگانگی تصمیم مشاهده شد. این‌ها همه شواهد و مستنداتی است که مردم را به این باور می‌رساند که خیلی هم شرایط تحت کنترل نیست؛ این باور که کسی خیلی به فکر آن‌ها نیست.  این باور فارغ از صحیح یا غلط بودنش، باوری است که خستگی فرهنگی و روانی را افزایش می‌دهد. کسی که خستگی روانی دارد آماده خروشیدن است و بنابراین نمی‌توان او را با فشار «جریمه» تهدید کرد، چراکه او دیگر ظرفیتی برای به جان خریدن این فشار ندارد. ظرفیت روانی در اینجا مؤلفه‌ای مهم است و نقش تعیین‌کننده‌ای دارد برای آنکه سیاستی معقولانه قلمداد شود یا غیر معقولانه. لذا در پاسخ به شما گمان نمی‌کنم جریمه و تنبیه در شرایطی که گفتم، شیوه صحیح و مردم‌دارانه‌ای برای مدیریت بحران باشد.»
این جامعه‌شناس مسئولیت اجتماعی را تابع چند متغیر دانسته و مدیریت ضعیف دولت و رفتارهای غیرمسئولانه برخی از مردم را نه نافی یکدیگر که مکمل و منبعث از یکدیگر می‌داند و می‌گوید: « واقعیت این است که در مثال پایتخت، مردم ناگزیرند روزانه سرکار بروند و برای این امر مجبور به استفاده از وسایل نقلیه عمومی همچون مترو و اتوبوس بی آر تی هستند. دراین‌بین هر چقدر هم مردم مسئولانه ماسک بزنند و نکات بهداشتی را رعایت کنند اما آیا فاصله اجتماعی را می‌توانند رعایت کنند؟ پاسخ منفی است. بنابراین پروتکل‌های بهداشتی صحیح و توصیه‌شده ابدا نمی‌تواند در مقام اجرا، کامل عملیاتی بشود. هرچند بخشی از این مسئله به مسئولیت‌های اجتماعی مردم برمی‌گردد و شما بعضا شاهد رفتارهای غیرمسئولانه از جانب قسمتی از بدنه اجتماعی هستید اما بخشی هم به این برمی‌گردد که مدیریت، ضعیف عمل کرده است. این دو مکمل یکدیگر بوده نه نافی هم. آن‌ها در کنار هم به بحرانی‌تر شدن شرایط دامن زده‌اند. باید توجه داشت که در وجهی از این شرایط، مردم مقصر نیستند، زیرا زیست عمومی‌شان و معیشتشان درگرو قضیه اشتغال است. آن‌ها حمایتی جدی دریافت نمی‌کنند. شما در نظر بگیرید که خود نهادهای ارزیاب اعلام کرده‌اند خط فقر برای یک خانوار ۴ نفره در تهران به ۱۰ میلیون تومان رسیده است. خب در این شرایط آیا مردم می‌توانند اشتغالشان را تعطیل کنند؟ آن‌ها بایستی از کجا بیاورند و بخورند؟ از کجا تأمین شوند؟ بنابراین این موضوع تردد عمومی، مسئولیت اجتماعی‌ای را که فرد از درون می‌خواهد به آن پایبند باشد تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، خستگی را افزايش می‌دهد. انسان خسته مسئولیتی این‌چنین  را یک‌بار مازاد بر دوشش می‌داند. یعنی امر مسئولیت که از جنس هنجار و ارزش است در بزنگاه‌های معیشتی همچون یک‌بار مضاعف بر دوش فرد و خانواده عمل می‌کند چنانکه او ترجیح می‌دهد این بار را زمین بگذارد. حمل بار ارزشی نیازمند روحیه متعالی و قدرت درونی است که نمی‌توان از عموم جامعه چنین انتظاری داشت.  بی‌مسئولیتی مذکور قطعا امر صحیح و مورد تأیید نیست، اما امری است که قابل‌درک و فهم است و  می‌توان آن را درک نمود.»

آیا مردم، مسئولان امر  را واجد رفتار مسئولانه می‌بینند؟
البته نعیمی جورشری رفتار غیرمسئولانه بخشی از بدنه اجتماعی را علی‌رغم ناصحیح بودن قابل‌تحلیل دانسته و در این خصوص توضیح می‌دهد: « شما دراین‌بین بخشی از مردم را هم می‌بینید که به بهانه‌های مختلف راهی سفر و جاده می‌شوند. شما تهران را تعطیل می‌کنید تا به این واسطه مردم سرکار نروند و ترددها کم بشود، اما بخشی از این جمعیت راهی شمال می‌شوند و این خودش یک بحران مضاعف است. آنجایی که شما به مسئولیت‌ناپذیری مردم اشاره می‌کنید به این جمعیت برمی‌گردد. در ارزیابی این پدیده می‌توان پرسش نمود آیا مردم، مسئولان امر را واجد رفتار مسئولانه می‌بینند یا خیر. این پرسش آنجا اهمیت دارد که بدانیم مردمان همواره به حاکمان نگاه می‌کنند و حاکمان اگر مسئولانه عمل کنند، مردم هم ذیل آن‌ها مسئولیت‌پذیری بیشتری از خود بروز می‌دهند. در این شرایط، حاکمان حق‌دارند افراد غیرمسئول را جریمه هم بکنند. مشروعیت اعمال زور در نظریات سیاسی تابع این شرح است. تمام رسانه‌های عمومی به کنار، شما عمدتا در گفت‌وگو‌های ویژه خبری که رسانه رسمی کشور آن را برگزار می‌کند، می‌بینید که یکی از نهادها، وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها زیر سؤال می‌رود و اتفاقا آن سازمان عمدتا نمی‌تواند پاسخگوی بریزوبپاش‌ها و بی‌نظمی‌های مطروحه باشد. وقتی مردم می‌شنوند و می‌بینند که مسئولان اجرایی، غیرمسئولانه رفتار می‌کنند و کشور را دچار این‌همه افت‌وخیز و نوسان قیمت و بی‌ثباتی اقتصادی کرده‌اند، با خود می‌گویند «چرا من باید مسئولانه عمل کنم؟» این مونولوگ مهمی است که در متن جامعه و کف خیابان وجود دارد. البته این حرف صحیحی نیست، چراکه مسئولیت اجتماعی ما نباید درگرو این باشد که دیگری مسئولانه عمل کند یا نکند. نفس انجام مسئولیت اجتماعی امری هنجارمند است و نباید این را گره بزنیم به این‌که یک مدیری کارش را درست انجام بدهد یا ندهد. این استدلال غلطی است، ولی می‌خواهم بگویم این به‌صورت یک جو و اتمسفر روانی بر جامعه حاکم می‌شود، هرچند اشتباه هم باشد. شما می‌بینید راننده کرایه را زیاد می‌گیرد و مغازه‌دار گران‌فروشی می‌کند. وقتی شما اعتراض می‌کنید به‌جای این‌که به شما پاسخ موجه بدهد و رفتارش را  اصلاح و مسئولانه رفتار کند، جواب می‌دهد که آیا این مملکت همه‌چیزش درست‌شده و فقط کرایه و نرخ من مانده؟ خب این به لحاظ علم منطق، سفسطه است.  اگر سیستم درجایی دارد بد مدیریت می‌کند، تو باید کارت را درست انجام بدهی و نباید این را به او گره بزنی. اگر مدیری در سازمانی دارد کارش را بدانجام می‌دهد، اگر رئیسی رفتارش ناپسند است، آیا قابل توجیه است منِ جامعه‌شناس کارم را بدانجام بدهم؟ پژوهشم جعلی باشد و تحلیلم منفعت‌جویانه باشد و تدریسم در دانشگاه ضعیف باشد؟ یا در کسوت یک معلم و آموزگار برای دانش آموزان خودم کم‌فروشی بکنم؟ اگر کم‌فروشی بر کشور حاکم است، مجوز اخلاقی به ما می‌دهد که ما هم کم‌فروشی بکنیم؟ اینجا بحث ما وارد یک بحث فلسفی می‌شود. ما اخلاقا مجاز نیستیم این‌گونه عمل کنیم، چون اخلاق اجتماعی و اخلاق در عرصه عمومی در نفس خودش قراردادهایی دارد که متکی به هنجار و ارزش‌های بشری است و جامعه را همچون یک سیمان اجتماعی نگه می‌دارد. بنابراین اگر کسی دارد بدعمل می‌کند توجیه‌کننده رفتار بد من نیست. او در جای خودش باید توبیخ و نقد بشود، تو هم در جای خودت باید نقد بشوی؛ ولی خب این اتمسفر و جو روانی سبب می‌شود  فقدان مسئولیت اجتماعی هم گسترش پیدا کند. »

این پژوهشگر اجتماعی گسترش سفسطه‌هایی ازاین‌دست در جامعه و توجیه‌هایی که برای رفتارهای غیرمسئولانه از سوی بخشی از مردم اظهار می‌شود را به دو دلیل دانسته و در رابطه با آن بیان می‌دارد: « یک پدیده‌ای است که من با عنوان «تنبلی اخلاقی» از آن نام می‌برم، یعنی آدمیان اساسا میل دارند نسبت به حوزه‌های زیستی‌شان، تعهد کمتر و مزایای بیشتری داشته باشند. این در نهاد غریزی انسان قرار دارد. دلیل دیگر موضوع «مشاهده» است. یعنی شما اصلا این بحث ذات گرایانه و فطرت گرایانه را هم نداشته باشید، مشاهده می‌کنید که یک خودروی ضعیف دارید یا همان خودرو را هم ندارید ، خانه ندارید و به‌زحمت، روزمره خودتان را می‌گذرانید، اما آن‌سو کسی و کسانی اختلاس‌های عجیب‌وغریب انجام می‌دهند، سرمایه‌های کلان دارند و تفاوت آن‌ها با شما چشمگیر و غیرمنصفانه است. یا یک مجموعه‌ای که متولی تولید و توزیع خودرو است گه‌گاه قیمت خودرو را افزایش می‌دهد. آن‌گاه شما خودتان را رصد می‌کنید و به ارزیابی او و خودتان می‌نشینید. آدمی به این مونولوگ می‌رسد که من به‌عنوان یک کارمند معمولی یا یک کارگر در تمام طول عمرم _اگر بنا را بر این بگذارم که چیزی نخورم و چیزی نپوشم و تمام درآمد خودم را هم ذخیره کنم_ درنهایت نمی‌توانم  یک آپارتمان ۵۰ متری یا یک خودروی استاندارد برای خودم بخرم و این آرزو دوردست می‌شود. این امیدها از دست می‌رود. آدمی در برنامه‌هایش رنجور می‌شود. حس نابرابری و بی‌عدالتی، حسی خانمان‌برانداز است. وجود بی‌عدالتی و فواصل غیرمنصفانه سبب قطبی شدن جامعه و متلاشی شدنش می‌شود. هنگامی‌که آرزوهای آدمیان از دسترس‌شان دور می‌شود، آن‌ها دچار خشم می‌شوند. خشم برحقی هم هست. آن‌گاه غیرمسئولانه عمل کردن و سفسطه‌ای که در موردش صحبت کردیم یکی از راه‌های بروز این خشم است. نهایتا باید برای این جامعه کاری کرد. کنشگران اجتماعی و مصلحان مدنی در برابر این ناملایمات مکلف هستند. در اندیشه و سخن و قلم و عمل. این تکلیف درونی است برای بهبود زیست مردم و بسامان سازی موقعیت. »

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای از ماست که بر ماست بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.