از فسادهای علمی تا بدنه نحیف آموزش عالی در بودجه
| سیدجواد میری- پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی|
تولید رسالهها و پایاننامههای فاقد محتوا و کیفیت لازم به تداوم سطح کیفیت آموزش عالی در کشور ربط دارد و این پدیده گسترده بوده و بهصورت آشکار، دانشجویان و اساتید و دستگاهها و نهادهای آموزش عالی درگیر اقتصاد پنهانی هستند که در آن پایاننامهها خریدوفروش شده و مقالاتی در نشریات داخل و نشریات مربوط به « ISI» منتشر میشود. عجیبتر آنکه در آموزش عالی برای اینکه اساتید بتوانند ارتقا پیدا كنند و دانشجویان قادر باشند از پایاننامه خود دفاع کنند، مصوبات و چارتهایی تعریف شده و این چارتها بهگونهای تعبیه شده که با آن اقتصاد مافیایی و زیرزمینی مرتبط بوده و در این قالب، افراد ملزم هستند چه در دانشگاهها و چه پژوهشگاهها این مصوبات را درونی و نهادینه کنند و بعد جالب است که در هر دانشگاه و پژوهشگاه، هیئتامنایی وجود دارد که میدانند، این مصوبات فسادزاست، بااینحال بهصورت یک قانون نانوشته آن را میپذیرند و برای اینکه اساتید بتوانند از سطح استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استادی ارتقا یابند، مصوبات جدیدی در همین یک سال اخیر توسط آموزش عالی تصویب شده که بر این اساس اگر اساتیدی بخواهند ارتقا پیدا کنند باید سه طرح بیرونی داشته باشند، به این معنا که با یک نهاد و شرکتی قرارداد ببندند و بعد که پروژه انجام شد، ۱۵ تا ۲۰ درصد را به پژوهشگاه یا دانشگاه مقصد خودشان بدهند تا ارتقا پیدا کنند اما پرسشی که در اینجا وجود دارد، این است: چرا چنین مصوبهای وجود دارد؟ منطقش چیست؟باید به طرح این موضوع بپردازیم که خریدوفروش تکالیف دانشگاهی و مقالات و رسالهها، فقط مختص ساختار آکادمیک کشور ماست یا اینکه بحثی جهانی است؟ در این زمینه یکی از دوستانم که استاد دانشگاه بریستول است، مقالهای نوشته و اتفاقا به همین موضوع اشاره میکند که چه عواملی باعث شده، در انگلستان طی یک دهه اخیر این پدیده بیشتر شود، اگر با وضع قوانین، براین مسئله برچسب جرم بزنیم و مجرمان را مجازات کنیم، این نوع جرائم در سطح آکادمیک کاهش مییابد؟ پاسخ استاد دانشگاه بریستول این است که چنین اقدامی مؤثر نیست و باید دید این جرائم در چه بستر اجتماعی رخ میدهد و سپس به دو علت اشاره میکند: ۱- کم بودن فرصتهای شغلی در فضاهای آکادمیک که این مسئله منجر بهنوعی اضطراب و رقابت میشود و این رقابتها بر سر دستیابی به پستهایی است که به نسبت متقاضیانش بسیار کم است، یعنی کمبود شغلهای آکادمیک و بعد رقابت بسیار بالاست اما علیرغم رقابت، مسئله رانت و امکانات و رابطه سالاری هم نقش ایفا میکند. بهعنوان مثال ممکن است برای جذب نیرو، کل وزارت علوم و هیئت دولت و بسیاری از دستاندرکاران آکادمی برای اینکه بخواهند، یک نفر را وارد دانشگاه و پژوهشگاهی کنند، کل فرآیند جذب را دور زده و سیستم را معطل کنند تا آن کس را که تمایل دارند، وارد پست موردنظر کنند. اما برای فهم این مسئله نیاز داریم، بستر جامعهشناختی و جامعهشناسی را بفهمیم که در این زمینه، استاد دانشگاه بریستول میگوید، ما نیازمند، یک رفرم رادیکال در نسبت با نظام اجتماعی و یا ساختار اجتماعی در ارتباط با اشتغال و تحصیل هستیم. در اینجا میتوانیم این راهم اضافه کنیم که جدا از مسئله ساختارهای اجتماعی، انگارههای ذهنیای هم در بین ایرانیان وجود دارد، مبنی بر اینکه تحصیل و رفتن به دانشگاه میتواند ثروت آفرینباشد و اگر فرد دانشگاه نرود، نمیتواند، ثروتمند شود. درحالیکه تمامی مطالعات نشان میدهد، کسانی که دانشگاه میروند، اتفاقا نمیتوانند ثروتمند شوند، حتی اگر به ساختار بودجه کشور نگاه کنیم، قسمت نحیف آن به آموزش عالی و آموزشوپرورش تعلق میگیرد و در این ساختار اساسا امکان ثروتمند شدن وجود ندارد ولی میتوان از طریق راههای ناصواب و رابطههای غیرآکادمیک ثروتاندوزی کرد، حال باید دید چه راهکاری درست است؟ اینکه چنین پدیدهای یعنی رسالهها و پایاننامههای فاقد محتوا و کپی پیست را جرم انگاری کرده یا یک رفرم رادیکال در ساختارهای آکادمیک خودمان در نسبت با فرصتها شغلی و درآمدها داشته باشیم.
پایان نامه , دانشگاه , سید جواد میری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.