اخبار ویژه »
شناسه خبر : 51173
پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه
تاریخ انتشار : 31 شهریور 1400 - 6:34 |
دوسالی که از شرکت در اربعین منع شدیم فرصتی برای شناخت بیشتر آن حرکت است
اربعین جلوه نوین اعجاز
فرض کنیم در روزگارمان معجزهای رخ بدهد. مثلا ماهی دونیم شود یا خورشیدی جابهجا شود. مردهای زنده شود یا عصایی اژدها. چنین خبری بر سر خبرگزاریها و روزنامهها و رسانهها چه خواهد آورد؟ مگر نه اینکه مثل یک بمب منفجر خواهد شد و تا مدتها سوژه اخبار و گزارشها و تحلیلها باقی میماند؟
در زیارت اربعین، حضرت سیدالشهدا نه تنها مقصد، که مقصود زائران است!
گروه فرهنگی
فرض کنیم در روزگارمان معجزهای رخ بدهد. مثلا ماهی دونیم شود یا خورشیدی جابهجا شود. مردهای زنده شود یا عصایی اژدها. چنین خبری بر سر خبرگزاریها و روزنامهها و رسانهها چه خواهد آورد؟ مگر نه اینکه مثل یک بمب منفجر خواهد شد و تا مدتها سوژه اخبار و گزارشها و تحلیلها باقی میماند؟ گفتم بمب، گفتم معجزه؛ یاد بمب اتمی که روی سر هیروشیما و ناکازاکی رها شد افتادم و دیدم که این هم میتواند یک معجزه باشد، اما معجزه انسان. انسان هم با کمک شیطان میتواند معجزه بیافریند؛ همانگونه که عقلمان عاجز میماند از فهم این حادثه که چگونه ممکن است به همین راحتی صدها هزار انسان بیگناه را تبدیل به زغال کنند؟ این قارچی که از زمین هیروشیما روئید جای بوسه ابلیس است بر پای ضحاکان زمان… اما فعلا صحبتمان از معجزات الهی است. قرن ما قرن معجزاتی است که دوری از خدا میتواند رقم بزند. معجزه جنگهای جهانی، معجزه ویتنام، معجزه داعش، معجزه حمله عربستان سعودی به یمن و قحطی چندساله سرزمین اویس قرن، معجزه نابودی زیستبوم کره زمین که تا چندسال دیگر، تبدیل به یک فاجعه غیرقابلجبران میشود، معجزه قانونی شدن پلیدترین اعمالی که از بشر میتواند سر بزند مثل همجنسبازی و ازدواج با محارم. قرن ما قرن معجزات است. معجزاتی که از عدم وجود خدا در زندگی انسانها رقم خواهد خورد و همین معجزات نیز برای ایمان آوردن به خدا، کافی است. حال فرض کنیم در میان زمانه معجزات تاریکی، یک انفجار نوری رقم بخورد و معجزهای اتفاق افتد. چهقدر درباره آن نوشته خواهد شد؟
ما باور داریم معجزه بزرگ پیامبرمان یک کتاب است. نه اژدها کردن عصا و نه مرده کردن زندگان. این یعنی خدا خیلی روی بلوغ بشر حساب کرده. یعنی عقل آدمها دیگر به چشمشان نیست، این اندازه فرهنگ و عقلانیت و فرهیختگی کسب کردهاند که دریابند یک کتاب، میتواند یک معجزه باشد. در همین حال، در تفاسیر قرآن و نیز در احادیث داریم که بزرگترین معجزه نبی گرامی اسلام، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفیشده است. حتی اگر حدیثی و روایتی و تفسیری هم دراینباره نبود، انسان میتواند به این نکته برسد. چراکه امیرالمؤمنین نتیجه مکتب حضرت رسول است. حضرت امیر دانشآموخته و پرورشیافته رسول خدا و دین مبین اسلام و حجت حقانیت آن است. پیدا ست که معجزه یک فرهنگ و یک مکتب، انسانی است که آن مکتب میتواند پرورش دهد. همانگونه که ثمره نهضت امام خمینی، شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم و کسی چون حاجقاسم سلیمانی است. شهدای این مکتب، حجت حقانیت آن هستند. شهدا بزرگترین دستاورد نظام اسلامی هستند و وجود مبارک شهید محراب حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام، بزرگترین دستاورد نهضت پیامبر عظیمالشأن اسلام. ظهور اسلام از اساس نشانه این است که بشر به بلوغی دست یافته که بتواند تشخیص دهد معجزه تنها از جنس امور خارقالعادهای نیست مثل زنده کردن مردگان و دو نیم کردن ماه، البته که آنها نیز جز با ار اده خاص خداوندی امکانپذیر نیستند و ارزش والایی دارند، اما معجزه حقیقی رساندن روح انسانی به قرب الهی است. اینکه در ماه انشقاقی ایجاد شود عجیبتر است یا اینکه انشقاق بینهایت میان انسان و خدا، به «قاب قوسین او ادنی» برسد؟انتظار میرفت پس از چهارده قرن که بشر به سن بلوغ فرهنگی رسیده است، درک کنیم اعجاز حضوری همچون زیارت اربعین را. در قرن خشونت و بیحیایی و خانوادهگریزی و حرص و انحصار، چگونه میلیونها نفر مسافتی طولانی را با قدمهایشان میشمارند تا روبه روی مضجعی برسند و به او سلام کنند و بازگردند؟ در همین صد-صدوپنجاه سال گذشته نبود که بشر گفت با سکولار شدن دولتها، انسان از شر جنگهای مذهبی خلاص شد؟ در همین یک قرن خردهای نبود که دو جنگ کاملا غیرمذهبی دمار از روزگار تمام جهان درآورد؟ حالا این کدامین دین است که بزرگترین اجتماع بشری را رقم میزند، آنهم با کمترین دخالت دولتی و با نظامی مردمی که نه تنها عدالت، بلکه مواسات را اجرا میکند؟
شاید این دو سالی که از شرکت در مراسم پیادهروی اربعین منع شدیم، فرصتی باشد که بیشتر درباره آن فکر کنیم و بنویسم و آن را بشناسیم.اربعین در درجه اول، تفاوت مهمی با دیگر سفرهای زیارتی دارد. در اغلب سفرهای زیارتی، یک مقصد مقدس وجود دارد اما در طول آن مسیر، نشان چندانی از آن مقصد مقدس به چشم نمیآید. اربعین اما سفری است که از بدو ورود به مسیر، حضور مقصد مقدس کاملا احساس میشود. در واقع در زیارت اربعین، حضرت سیدالشهدا نه تنها مقصد، که مقصود زائران است! نه تنها منظر و چشمانداز، که منظور زائران است! اربعین سفری نیست که مقصدش حضرت حسین باشد، بلکه این سفر اصلا سفر حسین علیهالسلام است.تفاوت دیگر مربوط به تفاوت این راهپیمایی با راهپیماییهای دیگر است. شاید از اساس، لفظ راهپیمایی برای این زیارت چندان لفظ دقیقی هم نباشد. اربعین در واقع یک سفر پیاده است. در روزگاری که فقیرترین انسانها هم میتوانند با استفاده از ماشین مقصدها را کوتاه کند، اغنیای عشق پیاده به سمت مقصدی میروند. این پیادهروی الزاما منوط به جمعیت هم نیست؛ برعکس راهپیمایی که با جماعت معنا پیدا میکند، پیادهروی اربعین می تواند یک عمل کاملا فردی نیز باشد. این پیادهروی ناشی از اعتراض یا حامل پیام خاصی نیست، بلکه از سر احترام است و تعظیم مقصد مقدس. این نوع از احترام، نمونهای نادر و بینظیر است در جهانی که احترام از آن رخت بربسته و فردگرایی و انسانپرستی، راه فهم آن را بر آدمها بسته است. این نوع از احترام، جلوهای از عظمت روح آدمی را عیان میکند که برای بشر امروز غریبه است. مدتها است که دیگر هیچ انسانی به دیگری اینگونه احترام نگذاشته…
زیارت اربعین در بیان اهل سنت
عدهای که سرتاپای وجودشان را ناآگاهی فراگرفته، اینگونه پنداشتهاند که زیارت اربعین یک رسم عراقی است. شیعی هم نه! بلکه تنها عراقی! برای تفهیم این نکته به این دانشمندان بزرگ که حرفشان تحقیقا یاوه است؛ ما زیارت اربعین را در بیان علمای اهل سنت بررسی میکنیم تا مشخص شود که زیارت فرزند رسولالله یک رسم انسانی، اسلامی و شیعی است و نه تنها رسمی عراقی!در کتب حدیثی اهلسنت، بر اهمیت کربلا و رنج و مصیبتی که در آن سرزمین بر اهلبیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله واردشده روایات فراوانی وجود دارد؛ حتی بعضی از محدثین معروف اهل سنت، روایاتی که در آن نحوه شهادت و آوردن خاک کربلا از جانب جبرئیل خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمده را بیان کردهاند. عایشه همسر پیامبر گرامی اسلام نیز یکی ازجمله کسانی است که با ذکر این خبر، پرده از اهمیت خاک مقدس کربلا برداشته است.طبرانی، عالم نامآشنای اهل سنت در کتاب خود به نقل از عایشه مینویسد: «جبرئیل برای رسول خدا مقداری خاک سرخرنگ آورد و به پیامبر عرض کرد در این خاک، فرزندت حسین کشته میشود که نام آن سرزمین، طف است. هنگامیکه جبرئیل از محضر پیامبر مرخص شد، رسول خدا درحالیکه در دستانشان خاک کربلا بود و گریه میکردند، از اتاق خارج شدند و به من فرمودند: ای عایشه! جبرئیل برای من خبر آورد که فرزندم حسین در سرزمین طف به شهادت میرسد.»یکی از حقوق مهمی که قرآن کریم ادای آن را بر عهده هر مسلمانی واجب میداند و در حقیقت، آن را اجر و مزد رسالت نبی اکرم معرفی میکند، مودت اهلبیت علیهمالسلام است. جدای از دوست داشتن پیامبر خدا و اهلبیت ایشان خصوصا حضرت اباعبدالله الحسین بهعنوان سبط رسول خدا و وارث ایشان، زیارت قبر آنان، عهدی الهی است که در روایات اهل سنت به آن اشارهشده است.به نقل از محدثین اهل سنت، زیارت مضجع شریف رسول خدا همانند بیعت با ایشان در زمان حیات حضرت است. عدهای از مسلمانان در زمان حیات طیبه رسول خدا و اهلبیت ایشان توفیق تشرف به محضر مبارک آن انوار طیبه را داشتهاند و از خورشید فروزان وجودشان، کمال بهره را بردهاند ولی امروز که توفیق نصیب ما نشده تا همانند مسلمانان صدر اسلام، پیامبر خدا و ائمه هدی را در حیات جسمانیشان ملاقات و با آنان بیعت کنیم، امر شدهایم تا با حضور کنار قبور مطهر آنان، بیعت خود را بهصورت آشکارا اعلام کنیم.حسن بصری که نزد علمای اهل سنت، از جایگاه ویژهای برخورداراست، در حدیثی نقل میکند: «پیامبر خدا فرمودند: هر کس مرا بعد از وفاتم زیارت کند، همانند آن است که مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است و هر کس که مرا درک نکرده و با من بیعت نکرده سپس بعد از وفاتم به شهر مدینه بیاید و بر من سلام فرستد و مرا در کنار قبرم زیارت کند، در حقیقت با من بیعت کرده است.»آنچه که مشخص است، شیعه باهدف اطاعت از امر خدای رحمان و بهقصد ادای مزد رسالت، حضور در مشاهده مشرفه بالاخص کربلای معلی را بهعنوان هدیهای بینظیر خدمت رسول خدا تقدیم میدارد. شیعیان با اشکهای خود در مصیبت ظلمی که به خاندان وحی شد و با قدمهایی که در مسیر حرم حسینی برمیدارند، بهنوعی هدیهای در حد توان را به محضر مبارک رسول خدا تقدیم میکنند؛ لذا در روایات اهلسنت بیانشده که اگر کسی برای زیارت برادر دینی خود و دادن هدیه به او راهی شود، در قبال هر قدم، اجر و پاداشی خاص، کسب میکند.ابومسهر از علمای اهل سنت درباره ثواب و مزد پیمودن مسیر برای دادن هدیه به برادر دینی در کتابش مینویسد: «سعید بن جبیر گفت: هر کس برای برادر دینی خود هدیهای ببرد، خداوند برای هر قدمی که برمیدارد یک حسنه مینویسد و یک گناه از او محو میکند.» نکته مهم در این روایت آن است که هدیه مادی و دنیایی به یک مؤمن اینچنین ارزش و ثواب زیاد دارد، حال اگر پیادهروی مسیر کربلا، هدیهای در قبال مزد رسالت پیامبر خدا باشد، نمیتوان بیان کرد که برای هر قدم چه ثوابی شامل حال اهداکننده میگردد.یکی از مواردی که خدای رحمان برای آن ثواب بیشماری معین کرده، زیارت برادر ایمانی است. ابن ابیاسامه سنی مذهب که از محدثین قرن سوم هجری است، در کتابش مینویسد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در آخرین خطبه خود فرمودند: «هر کس برادر مسلمان خویش را زیارت کند، برای هر قدمی که برمیدارد تا آنکه برود و بازگردد، ثواب عملش برابر است با آزاد کردن صد هزار بنده و از او صد هزار گناه پاک میشود و برای او صد هزار درجه نوشته میشود.» باید گفت پروردگار عالم در قبال زیارت و دیدار یک مؤمن از برادر ایمانیاش، این پاداش عظیم را عنایت میکند، پس برای زواری که با پای پیاده بهقصد زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) که اصلوفرع و اول و آخر ایمان است و کسی است که ایمان از او نشئت میگیرد، چه اجر و مزد و پاداشی عنایت خواهد کرد؟!
فرض کنیم در روزگارمان معجزهای رخ بدهد. مثلا ماهی دونیم شود یا خورشیدی جابهجا شود. مردهای زنده شود یا عصایی اژدها. چنین خبری بر سر خبرگزاریها و روزنامهها و رسانهها چه خواهد آورد؟ مگر نه اینکه مثل یک بمب منفجر خواهد شد و تا مدتها سوژه اخبار و گزارشها و تحلیلها باقی میماند؟ گفتم بمب، گفتم معجزه؛ یاد بمب اتمی که روی سر هیروشیما و ناکازاکی رها شد افتادم و دیدم که این هم میتواند یک معجزه باشد، اما معجزه انسان. انسان هم با کمک شیطان میتواند معجزه بیافریند؛ همانگونه که عقلمان عاجز میماند از فهم این حادثه که چگونه ممکن است به همین راحتی صدها هزار انسان بیگناه را تبدیل به زغال کنند؟ این قارچی که از زمین هیروشیما روئید جای بوسه ابلیس است بر پای ضحاکان زمان… اما فعلا صحبتمان از معجزات الهی است. قرن ما قرن معجزاتی است که دوری از خدا میتواند رقم بزند. معجزه جنگهای جهانی، معجزه ویتنام، معجزه داعش، معجزه حمله عربستان سعودی به یمن و قحطی چندساله سرزمین اویس قرن، معجزه نابودی زیستبوم کره زمین که تا چندسال دیگر، تبدیل به یک فاجعه غیرقابلجبران میشود، معجزه قانونی شدن پلیدترین اعمالی که از بشر میتواند سر بزند مثل همجنسبازی و ازدواج با محارم. قرن ما قرن معجزات است. معجزاتی که از عدم وجود خدا در زندگی انسانها رقم خواهد خورد و همین معجزات نیز برای ایمان آوردن به خدا، کافی است. حال فرض کنیم در میان زمانه معجزات تاریکی، یک انفجار نوری رقم بخورد و معجزهای اتفاق افتد. چهقدر درباره آن نوشته خواهد شد؟
ما باور داریم معجزه بزرگ پیامبرمان یک کتاب است. نه اژدها کردن عصا و نه مرده کردن زندگان. این یعنی خدا خیلی روی بلوغ بشر حساب کرده. یعنی عقل آدمها دیگر به چشمشان نیست، این اندازه فرهنگ و عقلانیت و فرهیختگی کسب کردهاند که دریابند یک کتاب، میتواند یک معجزه باشد. در همین حال، در تفاسیر قرآن و نیز در احادیث داریم که بزرگترین معجزه نبی گرامی اسلام، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفیشده است. حتی اگر حدیثی و روایتی و تفسیری هم دراینباره نبود، انسان میتواند به این نکته برسد. چراکه امیرالمؤمنین نتیجه مکتب حضرت رسول است. حضرت امیر دانشآموخته و پرورشیافته رسول خدا و دین مبین اسلام و حجت حقانیت آن است. پیدا ست که معجزه یک فرهنگ و یک مکتب، انسانی است که آن مکتب میتواند پرورش دهد. همانگونه که ثمره نهضت امام خمینی، شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم و کسی چون حاجقاسم سلیمانی است. شهدای این مکتب، حجت حقانیت آن هستند. شهدا بزرگترین دستاورد نظام اسلامی هستند و وجود مبارک شهید محراب حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام، بزرگترین دستاورد نهضت پیامبر عظیمالشأن اسلام. ظهور اسلام از اساس نشانه این است که بشر به بلوغی دست یافته که بتواند تشخیص دهد معجزه تنها از جنس امور خارقالعادهای نیست مثل زنده کردن مردگان و دو نیم کردن ماه، البته که آنها نیز جز با ار اده خاص خداوندی امکانپذیر نیستند و ارزش والایی دارند، اما معجزه حقیقی رساندن روح انسانی به قرب الهی است. اینکه در ماه انشقاقی ایجاد شود عجیبتر است یا اینکه انشقاق بینهایت میان انسان و خدا، به «قاب قوسین او ادنی» برسد؟انتظار میرفت پس از چهارده قرن که بشر به سن بلوغ فرهنگی رسیده است، درک کنیم اعجاز حضوری همچون زیارت اربعین را. در قرن خشونت و بیحیایی و خانوادهگریزی و حرص و انحصار، چگونه میلیونها نفر مسافتی طولانی را با قدمهایشان میشمارند تا روبه روی مضجعی برسند و به او سلام کنند و بازگردند؟ در همین صد-صدوپنجاه سال گذشته نبود که بشر گفت با سکولار شدن دولتها، انسان از شر جنگهای مذهبی خلاص شد؟ در همین یک قرن خردهای نبود که دو جنگ کاملا غیرمذهبی دمار از روزگار تمام جهان درآورد؟ حالا این کدامین دین است که بزرگترین اجتماع بشری را رقم میزند، آنهم با کمترین دخالت دولتی و با نظامی مردمی که نه تنها عدالت، بلکه مواسات را اجرا میکند؟
شاید این دو سالی که از شرکت در مراسم پیادهروی اربعین منع شدیم، فرصتی باشد که بیشتر درباره آن فکر کنیم و بنویسم و آن را بشناسیم.اربعین در درجه اول، تفاوت مهمی با دیگر سفرهای زیارتی دارد. در اغلب سفرهای زیارتی، یک مقصد مقدس وجود دارد اما در طول آن مسیر، نشان چندانی از آن مقصد مقدس به چشم نمیآید. اربعین اما سفری است که از بدو ورود به مسیر، حضور مقصد مقدس کاملا احساس میشود. در واقع در زیارت اربعین، حضرت سیدالشهدا نه تنها مقصد، که مقصود زائران است! نه تنها منظر و چشمانداز، که منظور زائران است! اربعین سفری نیست که مقصدش حضرت حسین باشد، بلکه این سفر اصلا سفر حسین علیهالسلام است.تفاوت دیگر مربوط به تفاوت این راهپیمایی با راهپیماییهای دیگر است. شاید از اساس، لفظ راهپیمایی برای این زیارت چندان لفظ دقیقی هم نباشد. اربعین در واقع یک سفر پیاده است. در روزگاری که فقیرترین انسانها هم میتوانند با استفاده از ماشین مقصدها را کوتاه کند، اغنیای عشق پیاده به سمت مقصدی میروند. این پیادهروی الزاما منوط به جمعیت هم نیست؛ برعکس راهپیمایی که با جماعت معنا پیدا میکند، پیادهروی اربعین می تواند یک عمل کاملا فردی نیز باشد. این پیادهروی ناشی از اعتراض یا حامل پیام خاصی نیست، بلکه از سر احترام است و تعظیم مقصد مقدس. این نوع از احترام، نمونهای نادر و بینظیر است در جهانی که احترام از آن رخت بربسته و فردگرایی و انسانپرستی، راه فهم آن را بر آدمها بسته است. این نوع از احترام، جلوهای از عظمت روح آدمی را عیان میکند که برای بشر امروز غریبه است. مدتها است که دیگر هیچ انسانی به دیگری اینگونه احترام نگذاشته…
زیارت اربعین در بیان اهل سنت
عدهای که سرتاپای وجودشان را ناآگاهی فراگرفته، اینگونه پنداشتهاند که زیارت اربعین یک رسم عراقی است. شیعی هم نه! بلکه تنها عراقی! برای تفهیم این نکته به این دانشمندان بزرگ که حرفشان تحقیقا یاوه است؛ ما زیارت اربعین را در بیان علمای اهل سنت بررسی میکنیم تا مشخص شود که زیارت فرزند رسولالله یک رسم انسانی، اسلامی و شیعی است و نه تنها رسمی عراقی!در کتب حدیثی اهلسنت، بر اهمیت کربلا و رنج و مصیبتی که در آن سرزمین بر اهلبیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله واردشده روایات فراوانی وجود دارد؛ حتی بعضی از محدثین معروف اهل سنت، روایاتی که در آن نحوه شهادت و آوردن خاک کربلا از جانب جبرئیل خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمده را بیان کردهاند. عایشه همسر پیامبر گرامی اسلام نیز یکی ازجمله کسانی است که با ذکر این خبر، پرده از اهمیت خاک مقدس کربلا برداشته است.طبرانی، عالم نامآشنای اهل سنت در کتاب خود به نقل از عایشه مینویسد: «جبرئیل برای رسول خدا مقداری خاک سرخرنگ آورد و به پیامبر عرض کرد در این خاک، فرزندت حسین کشته میشود که نام آن سرزمین، طف است. هنگامیکه جبرئیل از محضر پیامبر مرخص شد، رسول خدا درحالیکه در دستانشان خاک کربلا بود و گریه میکردند، از اتاق خارج شدند و به من فرمودند: ای عایشه! جبرئیل برای من خبر آورد که فرزندم حسین در سرزمین طف به شهادت میرسد.»یکی از حقوق مهمی که قرآن کریم ادای آن را بر عهده هر مسلمانی واجب میداند و در حقیقت، آن را اجر و مزد رسالت نبی اکرم معرفی میکند، مودت اهلبیت علیهمالسلام است. جدای از دوست داشتن پیامبر خدا و اهلبیت ایشان خصوصا حضرت اباعبدالله الحسین بهعنوان سبط رسول خدا و وارث ایشان، زیارت قبر آنان، عهدی الهی است که در روایات اهل سنت به آن اشارهشده است.به نقل از محدثین اهل سنت، زیارت مضجع شریف رسول خدا همانند بیعت با ایشان در زمان حیات حضرت است. عدهای از مسلمانان در زمان حیات طیبه رسول خدا و اهلبیت ایشان توفیق تشرف به محضر مبارک آن انوار طیبه را داشتهاند و از خورشید فروزان وجودشان، کمال بهره را بردهاند ولی امروز که توفیق نصیب ما نشده تا همانند مسلمانان صدر اسلام، پیامبر خدا و ائمه هدی را در حیات جسمانیشان ملاقات و با آنان بیعت کنیم، امر شدهایم تا با حضور کنار قبور مطهر آنان، بیعت خود را بهصورت آشکارا اعلام کنیم.حسن بصری که نزد علمای اهل سنت، از جایگاه ویژهای برخورداراست، در حدیثی نقل میکند: «پیامبر خدا فرمودند: هر کس مرا بعد از وفاتم زیارت کند، همانند آن است که مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است و هر کس که مرا درک نکرده و با من بیعت نکرده سپس بعد از وفاتم به شهر مدینه بیاید و بر من سلام فرستد و مرا در کنار قبرم زیارت کند، در حقیقت با من بیعت کرده است.»آنچه که مشخص است، شیعه باهدف اطاعت از امر خدای رحمان و بهقصد ادای مزد رسالت، حضور در مشاهده مشرفه بالاخص کربلای معلی را بهعنوان هدیهای بینظیر خدمت رسول خدا تقدیم میدارد. شیعیان با اشکهای خود در مصیبت ظلمی که به خاندان وحی شد و با قدمهایی که در مسیر حرم حسینی برمیدارند، بهنوعی هدیهای در حد توان را به محضر مبارک رسول خدا تقدیم میکنند؛ لذا در روایات اهلسنت بیانشده که اگر کسی برای زیارت برادر دینی خود و دادن هدیه به او راهی شود، در قبال هر قدم، اجر و پاداشی خاص، کسب میکند.ابومسهر از علمای اهل سنت درباره ثواب و مزد پیمودن مسیر برای دادن هدیه به برادر دینی در کتابش مینویسد: «سعید بن جبیر گفت: هر کس برای برادر دینی خود هدیهای ببرد، خداوند برای هر قدمی که برمیدارد یک حسنه مینویسد و یک گناه از او محو میکند.» نکته مهم در این روایت آن است که هدیه مادی و دنیایی به یک مؤمن اینچنین ارزش و ثواب زیاد دارد، حال اگر پیادهروی مسیر کربلا، هدیهای در قبال مزد رسالت پیامبر خدا باشد، نمیتوان بیان کرد که برای هر قدم چه ثوابی شامل حال اهداکننده میگردد.یکی از مواردی که خدای رحمان برای آن ثواب بیشماری معین کرده، زیارت برادر ایمانی است. ابن ابیاسامه سنی مذهب که از محدثین قرن سوم هجری است، در کتابش مینویسد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در آخرین خطبه خود فرمودند: «هر کس برادر مسلمان خویش را زیارت کند، برای هر قدمی که برمیدارد تا آنکه برود و بازگردد، ثواب عملش برابر است با آزاد کردن صد هزار بنده و از او صد هزار گناه پاک میشود و برای او صد هزار درجه نوشته میشود.» باید گفت پروردگار عالم در قبال زیارت و دیدار یک مؤمن از برادر ایمانیاش، این پاداش عظیم را عنایت میکند، پس برای زواری که با پای پیاده بهقصد زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) که اصلوفرع و اول و آخر ایمان است و کسی است که ایمان از او نشئت میگیرد، چه اجر و مزد و پاداشی عنایت خواهد کرد؟!
برچسب ها
اربعین , امام حسین (ع) , کربلا
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=51173
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای اربعین جلوه نوین اعجاز بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.