احساس خطیر حقانیت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 52935
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 04 آبان 1400 - 6:25 |
خودحق‌پنداری، آن روی سکه کینه‌توزی است

احساس خطیر حقانیت

احساس حقانیت کردن ضروری‌ترین احساسی است که در زندگی باید در پی آن بود. برای خوشبختی همین بس که بدانی حق با توست. نه اینکه هیچ‌گاه خشمگین، اندوهگین و یا حتی مستأصل و بیچاره نگردی. بلکه بدانی در احساساتت محقی. این خوشبختی را هم نزدیک می‌گرداند و هم دور.
احساس خطیر حقانیت

گروه فرهنگی
احساس حقانیت کردن ضروری‌ترین احساسی است که در زندگی باید در پی آن بود. برای خوشبختی همین بس که بدانی حق با توست. نه اینکه هیچ‌گاه خشمگین، اندوهگین و یا حتی مستأصل و بیچاره نگردی. بلکه بدانی در احساساتت محقی. این خوشبختی را هم نزدیک می‌گرداند و هم دور. چراکه در این شکل، خوشبختی در درون خودت می‌باشد و چیزی از بیرون نمی‌تواند مخل آن شود. اما از آن‌سو حق دادن به خودمان هم کار ساده‌ای نیست. تنها زمانی درمی‌یابیم که در حق دادن به خود چه اندازه باید دست به عصا و سختگیر باشیم که جلوی راهمان هیولاهایی را برخوریم که هر ظلمی بخواهند می‌کنند و هر آزار و اذیتی به دیگران می‌رسانند اما باز خودشان را مظلوم‌ترین و محق‌ترین می‌بینند. درواقع خودحق‌پنداری، آن روی سکه کینه‌توزی است. نشریه ترجمان در ترجمه مقاله‌ای از چارلی تایسون با عنوان «کینه‌توزی آخرین سلاح سرکوب‌شدگان است» می‌نویسد: « کینه‌توزی منطق نمی‌پذیرد؛ هجوم می‌بریم تا به کسی آسیبی برسانیم، حتی به ‌قیمت آسیب‌دیدن خودمان. ما آدم‌ها وقتی کینه‌توزانه رفتار می‌کنیم که میل به تنبیه‌کردن بر سایر ملاحظات غلبه می‌کند. کسی که غرق در لذت مسموم کینه‌توزی است برایش مهم نیست که به خودش آسیبی برسد یا دنیا را به هم بریزد؛ فقط می‌خواهد حس عداوتش را ارضا کند. ازآنجاکه کینه‌توزی هزینه‌ای شخصی نیز در پی دارد، این حس حقیر و ضداجتماعی شباهت‌هایی با دگرخواهی نیز دارد. بسیاری از کسانی که رفتار کینه‌توزانه دارند خودشان بر این باورند که رفتار نجیبانه‌ای دارند: چرا‌که عدالت را جاری می‌کنند.»
این مقاله ضمن ذکر کینه‌توزی‌هایی که به نفی سلطه و احقاق حق منجر می‌شود و عمدتا در حیطه اجتماع و سیاست بروز پیدا می‌کنند، درنهایت آن را احساس مثبتی برای جامعه نمی‌داند: «مک‌کارتی جونز در کتاب کینه‌توزی از چنین رفتارهایی دفاع می‌کند، زیرا معتقد است این رفتارها، با تارومارکردن ثروتمندان و بازکردن فضا برای فقرا، سبب برابری می‌شوند. اما این کار را صرفاً از روی اکراه انجام می‌دهد (تمرکز کتاب روی «نیمۀ پُر» کینه‌توزی شاید برآمده از این واقعیت باشد که حوزۀ نشر علوم‌ اجتماعی همه‌پسند نیاز به چارچوبی خلاف انتظار دارد). کینه‌توزی نشانۀ زوال اجتماعی است، ولی راهنمای مطمئنی برای عدالت‌جویی نیست. این حس زشت مانند باتلاق است، و نه به عدالت که به کینه‌توزیِ بیشتر منجر می‌شود. زیرا کینه‌توزی منحصر به فقرا و محرومان نیست. قربانی‌نمایی و ادعای اینکه تحقیر عده‌ای در راستای مصلحت عام است کار راحتی است. امروزه تقریباً هرکسی می‌تواند عقده‌های حقیر و دیگرآزارانۀ خود را همچون «قیام» جلوه دهد و مخاطب بیابد (در یک نظرسنجی تازه، ۷۵ درصد از جمهوری‌خواهان آمریکا گفتند که علیه محافظه‌کاران تبعیض جدی اعمال می‌شود؛ و ۴۹ درصد معتقد بودند که علیه سیاه‌پوستان تبعیض اعمال می‌شود). پژوهشگران نشان داده‌اند که آمریکایی‌ها، در‌کل، نابرابری در جامعۀ آمریکا را دست‌کم می‌گیرند (وضعیت برابری توزیع ثروت در چین بهتر از آمریکاست). برای همین نیز برداشت ما از اینکه چه کسی را باید «سر جایش نشاند» غالباً نادرست است. سیاست کینه‌توزانه سیاستی است که در آن اکثریتی فقیر‌شده در حال جدال بر سر سهمی ناچیز از اقتصاد هستند و همزمان ثروتمندان مانند همیشه به کارشان ادامه می‌دهند. نمی‌توانیم با «تنبیه» دیگران جامعه‌ای بسازیم که کمتر تنبیه کند.

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای احساس خطیر حقانیت بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.