احتمال تکرار تجربه موسسات غیر مجاز در بازار طلا
یک. چندی است که فضای بیلبوردها و سکوهای تبلیغات شهری در تهران و شهرهای بزرگ، پر از سایتها و نرمافزارهای کاربردی فروش طلاست. تبلیغات خریدوفروش طلای آبشده یا با کارمزد بسیار زیاد شده و طبیعی است که بخش زیادی از مردم در معرض این تبلیغات هستند، چه اینکه به دلیل تورم، به دنبال راهی برای حفظ ارزش پولاند و هم اکثرا شناخت دقیقی از سرمایهگذاری ندارند. مجموعههای خریدوفروش طلا هم اغلب در معرفی خود اعلام میکنند که حتی برای یک مشتری با نقدینگی صد هزار تومان، برنامه دارند و درواقع با این روش، کمترین سرمایهها از ضعیفترین اقشار را هم جذب میکنند.
دو. این یک هشدار جدی است. همان تجربه تلخی که در مؤسسات غیرمجاز رخ داد، ممکن است در سایتها و ابزارهای خریدوفروش طلا رخ دهد. برخی آمارهای غیررسمی حاکی از آن است که موجودی طلای برخی از این سایتها و اپلیکیشن ها، تکافوی ده درصد تعهدی که دادهاند را هم نمیکند. اغلب این سایتها مجوز ندارند و هرچند برخی از آنها از فعالان اقتصادی سالم کشورند، اما خلا قانونی موجود سوءاستفادهچیها و سوداگران را به طمع انداخته است، همانطور که در مؤسسات غیرمجاز نمونه آن را دیدیم و سرمایه بخش قابلتوجهی از جامعه نابود شد. آیا این بار هم قرار است پس از بروز بحران، سازوکارهای قانونی جدی و مؤثر ایجاد گردد و نظارتها تشدید شود؟
سه. وقتی امکان قانونی صریح و شفاف در خصوص اوراق بهادارسازی و رسمی طلا از طریق بورس کالا وجود دارد، چرا باید از مسیرهای فرعی و بدون نظارت، چنین بازار حساس و پرارزشی پیگیری شود؟ بانک مرکزی یا باید به سازوکار شفاف بورس کالا گردن نهد که تاکنون چنین نبوده و اتفاقا ممانعتهایی هم بهعملآمده است یا اگر بانک مرکزی چنین روشی را قبول ندارد، خود یک سازوکار رسمی ارائه کند، نه آنکه همچون مؤسسات مالی غیرمجاز بخواهد پس از آب شدن سرمایههای کوچک و بزرگ مردم به فکر علاج باشد.
چهار. نکته دیگر ورود حجم قابلتوجهی از طلا به کشور است، بهطوریکه در سال جاری، بالاترین میزان واردات کشور به طلا اختصاصیافته است. سؤال این است که بانک مرکزی بااینهمه طلا میخواهد چه کند؟ اگر این روشی برای مدیریت بازار ارز و طلاست که ناکارایی آن پیشازاین تجربهشده است. از سوی دیگر، مدیریت بازار ارز و طلا از طریق ارز پاشی و حراج طلا، پاک کردن صورتمسئله است. تلاطم و تشدید تقاضا در بازار طلا و ارز، معلول علت اقتصادی بالاتری است که همه میدانند. نمیشود بهجای درمان علت، معلول را با کارهای موقتی درمان کرد.
پنج. این حجم از واردات طلا اثر منفی بلندمدتی بر اقتصاد میگذارد و موجب غیرمولد شدن است. در شرایطی که هم عقل ایجاب میکند و هم سخن تمام مسئولان عالی کشور بر تولید تأکید دارد، آیا کار درستی است که سرمایههایی که باید جذب تولید شوند، جذب خرید و نگهداشت طلا شوند. با فرض تشدید تحریمها در دوران ریاست جمهوری جدید آمریکا، این حجم از طلا به چه کار می آید؟ آیا طلا کالای اساسی موردنیاز مردم است؟
شش. نکته دیگر پرداخت به موضوع از منظر سرمایهگذاری است. گفته شد در حال حاضر طلا واردات اول کشور است. یعنی وضع ما آنقدر خوب است و همهچیز داریم که طلا وارد کنیم و آنقدر مازاد سرمایهداریم که در طلا سرمایهگذاری کنیم؟! آنهم درحالیکه سرمایهگذاری در کشور منفی است.
هفت. از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، دستگاههای نظارتی و روسای قوا جدا انتظار است که به تمام ابعاد مسئله یعنی واردات سنگین طلا، حراجهای مداوم آن و خریدوفروش در سایتها و اپلیکیشن ها ورود کند. خطر در بیخ گوش ماست.
سید محمد بحرینیان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.