آن روی زنانه کودتا
زهراسادات هاشمینسب
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران
با آغاز حکومت پهلوی نوعی الگو و زیست تازهای از زندگی فردی و اجتماعی، زنان ایران را بهمرورزمان تحتتأثیر قرار داد. در این میان وقایع و حوادث اتفاق افتاده، کنش زنانه را در مقتضیات اجتماعی در دوران حکومت پهلوی بهصورت خشونتآمیز، تحقیرآمیز و بهدوراز شأنیت و حقوق زنان نشان داده است. در این میان تجددگرایی و سنتگرایی حول محور حقوق زنان ایران نمودهای زنده این رویارویی مقدر و اجتنابناپذیر شدند. باروی کار آمدن خاندان پهلوی و بهویژه پهلوی دوم، فضا برای استفاده جناحهای گوناگون از این زنان بیشتر فراهم گردید، بهنحویکه اوج آن را باید در دو ماجرای ۹ اسفند ۱۳۳۱ و مهمتر از آن در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دانست؛ که در اینجا به دو نوع کنش زنان میپردازیم.
انجمنهای زنان در بسیاری از مطالب در رابطه با حضور زنان در عرصه سیاست، انجمنها و فعالیت اجتماعی در دوران پهلوی خواندهایم. انجمنها و فضایی که زن را در قالب واژه به آزادی میرسانند اما آنها را به بازیگران بیچونوچرا خود تبدیل میکردند. در سال ۱۳۴۴ شمسی، شورای عالی سازمانهای زنان که توسط تعدادی از سازمانهای زنان تشکیل میشد بهدلیل یکپارچگی و کنترل سختتر با دستور درباریان منحل و سازمان زنان ایران تحت ریاست اشرف پهلوی و نایبرئیسی فریده دیبا، مادر فرح دیبا تشکیل شد.دهه ۴۰ شمسی، در ادامه تغییرات مدیریتی محمدرضا پهلوی و تبلیغ ایدئولوژی تمدن بزرگ، این تبلیغات که بهطورجدی جنبشهای زنان را دربرداشت. پهلوی پسر مسیر پدر خود را که عبارت بود از: «ایجاد یک سازمان دستپرورده دولت برای گنجاندن زنان درروند نوسازی بهعنوان سیاست رسمی و در عمل، جهت کانالیزه کردن مشارکت زنان در جامعه و آفریدن شهروندانی وفادار به سلطنت از آنها.» درپیش گرفت.
فرد هالیدی، متخصص امور غرب آسیا درباره فلسفه تشکیل این قبیل سازمانها در دوره پهلوی دوم مینویسد: «دولت ایران، خود را بهعنوان قهرمان حقوق زنان جلوه داده است، ولی مانند اصلاحات ارضی و اتحادیههای کارگری فرمایشی در این مورد نیز هدف آن بود که تغییراتی در جامعه ایران، برای تسهیل کار دولت به وجود آورند و از ظهور جنبشهای مستقل از دولت که میتوانند درخواستهای حاد و جدی داشته باشند جلوگیری کنند. الیز ساناساریان، دکتر علوم سیاسی طبق یافتههای خود مینویسد: «متمرکزسازی انجمنهای زنان ابتدا از طریق ایجاد شورای همکاری جمعیتهای بانوان و بعد از طریق شورای عالی جمعیت زنان ایران، روشی برای بسیج گروههای زنان بهمنظور عمل مشترک بود. اما باید دید چه گروههایی از زنان در این پروژه بزرگ درگیر شده بودند: گروههای زنانی که فاقد پویایی و استقلال بودند. سازمانهای جدید زنان صرفاً ویترین سیاستهای دولت بودند. بدینترتیب کلیه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان تحت کنترل کامل دولت قرار گرفت. زمانیکه این همگرایی و کنترل در فعالیتهای زنان به میزان قابلقبولی رسید، مسئله حق رأی زنان از طرف شاه طرح گردید.»
حق رأی زنان،انجمنهای زنانه، آزادی پوشش و تمامی مواردی که ذکر میکنند ظاهر ماجرا است. در باطن ماجرا به مواردی مانند شکنجههای زنان توسط ساواک، استفاده ابزاری برای پیشبرد اهداف و درنهایت بهتحقیر زنان منجر میشد. برای مثال، دادن حق رأی به زنان در ذیل انقلاب سفید در ظاهر امر موردپسند و زیبایی است درحالیکه در باطن چیزی جز استفاده ابزاری از زنان نبود. در اسناد ساواک به تاریخ ۶ خرداد ۱۳۴۲ به این موضوع کاملاً اشارهشده است: «دادن آزادی و حق رأی به زنان به این دلیل بود که زنان با استفاده از تجمل، خودنمایی و آرایشهای زننده در خیابانها به مبارزه بپردازند تا مردم متوجه شوند که با این شرایط هم میشود در امور اجتماعی کارهای مفید انجام داد اما همهچیز برعکس شد. زنان بعد از اعطای آزادی به بیبندوباری و اعمال سبک روی آوردند و هزینههایی انجام دادند که هیچ سود سیاسی، اجتماعی و مادی برای کشور نداشت؛ مانند دعوت جینالولوبریجیدا، ستاره ایتالیایی به ایران.»
شهرنو یا شرایط نو؟
در زمان پهلوی دوم مهمتر از انجمنهای سیاسی زنان، کنشهای سیاسی زنانی بود که تحتتأثیر شرایط و بهدلیل خاستگاه اجتماعی بد خود معمولاً دارای فقر اقتصادی و فرهنگی بودند. زنان با این شرایط بهدلیل فقر و فریب توسط قوادین راهی مراکز فساد ازجمله شهر نو میگردیدند. شهر نو، این قلعه که محل رسمی تجمع، زندگی و فعالیت زنان بدکاره بود توسط رضا میرپنج به وجود آمد. اوضاع این قلعه بهقدری فاجعهآمیز بود که حکومت اجازه گرفتن عکس و فیلم در این مکان را نداد و بههمین دلیل اسناد زیادی در دسترس نیست. محمدرضا پهلوی که با وضعیت انجمنها نمیتوانست از نیرو زنان در کودتا ۲۸ مرداد استفاده کند و از سوی دیگر برای به ثمر رسیدن کودتا نیازمند نیروهای دیگری برای درگیری در کنار شعبون بیمخ، حسن سهکله و… بود . بههمین دلیل طبق اسناد بهدستآمده تعدادی از زنان شهرنو به سرکردگی سکینه قاسمی، از مدیران شهر نو در کودتا ۲۸ مرداد نقش پررنگی داشتند. روزنامه نسیم بیداری در آن زمان نوشته است:
«کودتای ۲۸ مرداد نتیجه اتحاد لاتها و فاحشهها بود. در کنار شعبون بیمخ و طیب حاج رضایی،شهرنوییها هم بودند که توانستند جماعتی را با خود همراه کنند تا خیابانهای خالی قلب پایتخت را در عرض چندین ساعت بگیرند. سکینه قاسمی یا همان پری بلنده یکی از سرکردگان این عده بود و از خانم رئیسهای ثروتمند شهرنو. او زن لاغر و سبزهرویی بود که در خیابان اول قلعه شهر نو دوخانه بسیار بزرگ داشت و با مقامات بالای کشور صمیمیتی به هم رسانده و حتی با آنان رفتوآمد میکرد.یک اتومبیل شورلت(مدل ایمپالا)سفیدرنگ داشت که هرروز صبح رانندهاش او را به شهرنو میآورد و شبها هم پس از کار روزانه با همان اتومبیل به خانهاش میرفت.»
ملکه اعتضادی یکی دیگر از مدیران شهرنو بود که در یک خانواده مرفه بهدنیا آمد و در قبل از کودتای ۲۸ مرداد در توطئههای شاه و درباریانش علیه دکتر مصدق شرکت داشت و در روز کودتا نیز سوار بر یک تانک در خیابانهای تهران حضور داشت،گفته میشود این زن معشوقه افسران اسمورسمدار ارتش شاه بود. بعدها نیز به دلیل مشارکت در کودتای ۲۸ مرداد در نزدیکی منزل مصدق از سوی دربار به وی چندصد متر زمین اعطا شد. همچنین او یکی از سهامداران بانک ایران و ژاپن شد.
زنان این محله که به سرکردگی ملکه اعتضادی و پری آجودان قزی، روز ۲۸ مرداد در پشت ماشین سپهبد زاهدی حرکت میکردند و چون از سیاست سررشتهای نداشته و شعارهای سیاسی نمیدانستند، در مخالفت با دکتر مصدق و ملیّون کلمات و جملات سخیفی به کار میبردند و با الفاظ رکیک قربان صدقه شاه میرفتند. پس از کودتا و نخستوزیر شدن سرلشکر زاهدی این گروه زنان دستمزد خود را دریافت نمودند. چنانچه بهدستور زاهدی اطراف شهرنو را دیوارکشی نموده و تمام فواحش را در داخل آن آزاد گذاردند. با این کار تا حدودی آرامش و امنیت بیشتری برای اهالی شهرنو فراهم آوردند.
پسازآن بهدستور نخستوزیر پاسگاههایی بیرون از حصار شهرنو دایر کردند و مردم بهواسطه نقش زاهدی در دیوارکشی شهرنو، اسم این منطقه را «قلعه زاهدی» نامیدند و متعاقب این الطاف، زنان این محل ابزاری برای دولت شد تا در مواقع نیاز از آنها در زمینههای سیاسی، فرهنگی، جنسی و… بهرهبرداری و سودجویی نمایند.اینکه آمریکا از زنان استفاده ابزاری بکند موضوع تازهای نیست. نکته مهم این است که حکومت پهلوی به اسم آزادی همان اقدامات و ایدئولوژیهای مدنظر آمریکا را بر جامعه زنان ایران پیادهسازی کرد. به اسم آزادی باعث بیبندوباری در جامعه شدند؛ طوریکه بیشترین آمار خودکشی در دهه پنجاه شمسی متعلق به زنان است. ازنظر سواد نیز ۷۵درصد زنان آن زمان فاقد سواد بودند و گروهی میتوانستند به تحصیل در سطوح عالیه بپردازند که از نزدیکان دربار بودند و یا معیشت بسیار خوبی داشتند. این اوضاع بهقدری بد بود که برخی از زنان مجبور به کار در شهرنو بودند. جایی که زن را ازنظر اجتماعی، مالی، معیشتی و… برده خود میکردند و زن هیچ اختیاری از خود نداشت. مصداق عینی آن کودتای آمریکایی – انگلیسی ۲۸ مرداد است که میتوان نهایت ارزشی که برای زنان قائل بودند را مشاهده کرد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.