آستانه تحمل در وضعیت قرمز
گروه اجتماعی
پایین آمدن آستانه تحمل جامعه، واقعیتی غیرقابلانکار است. خیابانها، مکانهای عمومی و دیگر عرصههای حضور اجتماعی این روزها، صحنههایی از کاهش مدارا و تابآوری اجتماعی را نمایش میدهد. همهگیری یک ویروس تا حد زیادی روان انسانها را بیمار کرده و میتوان جلوهای ازآنچه بهعنوان کاهش آستانه تحمل یاد میشود را در انواع خشونتهای اجتماعی دید. بسیاری از درگیریهای کلامی که در سطح جامعه برای سبقت گرفتن، ایستادن در صف فروشگاهها و ادارهها و یا خرید و دریافت خدمات رخ میدهد، برخلاف زورگیریها و یا سرقت و قمهکشی، در آمارها جایی ندارد و سوای این مسئله، دعواها و جدلها و خشونتهای خانگی هم در بدو شیوع کرونا و خانهنشین شدن موقت یا دائمی اعضای خانواده افزایشیافته و محمود علیگو، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی از افزایش خشونتهای خانگی در سال ۹۸ خبر داد. بالطبع محدودیتهایی که در جامعه ایجادشده و ناتوانی در تخلیه هیجانات، واکنشهایی منفی را به دنبال داشته است.
اندوه از دست دادن عزیزان و عدم برپایی آیین سوگواری و تقسیم غم خود با دیگران هم، روح و جان آدمها را میآزارد، بنابراین اضطرابهای طولانیمدت و تلمبار شدن فشارهای روانی و فراوانی مشغولیتهای ذهنی، مسبب تنزل آستانه تحمل است و در چنین شرایطی پرخاشگری و بدخلقی در مراودات اجتماعی نشانهای بر لبریز شدن کاسه صبر افراد است که با کوچکترین تحریکپذیری، خشم آنها را به دنبال میآورد.
زندگی در کلانشهرها هم رنجهای خرد و كلانی را بر آدمی تحمیل میکند و از سوی دیگر حجم اطلاعاتی كه ذهن باید بهطور مرتب آنها را تحلیل و پردازش كند و تراكم كاركرد روانی بهخودیخود آستانه تحمل را به طرز معناداری پایین میآورد و نباید از خاطر برد که بسترهای اجتماعی، اقتصادی و انسانی موجود در جامعه، زمینهساز ناملایمات و رنجشهاست و از میزان صبر و شکیبایی افراد در موقعیتهای اضطرابآور میکاهد. در جوامع آسیبپذیر، آستانه تحمل و تابآوری اجتماعی در برابر مصائب و مشکلات بسیار کاهش مییابد و اغلب به مرحله آسیبپذیری شدید و هشداردهنده میرسد.
تنزل استانداردهای زندگی و کاهش تحمل و بردباری/ پای بیکاری در میان است
میگویند پایین بودن استانداردهای زندگی در کشور یعنی بیکاری و مشکلات ناشی از آن و تورم و مسائل اقتصادی در این زمینه نقش پررنگی دارد و واقعیت این است که وضعیت اقتصادی اکثریت افراد جامعه خیلی مناسب نیست. ما هماکنون با این پدیده مواجه هستیم که علاوه بر کسانی که در فقر به سر میبرند و یا زیرخط فقر هستند، طبقات متوسط هم روزبهروز وضعیت بدتری پیدا میکنند و ۹۰ درصد افراد جامعه استرس امرارمعاش دارند. دکتر شیوا دولتآبادی روانشناس با اشاره به رشد فقر و بیکاری در جامعه درباره کاهش آستانه تحمل فرد معتقد است که بهوجود آمدن صورتهای ذهنی كه همواره و بهصورت مستمر ذهن انسان را بهعنوان یک فردی كه از عهده مسئولیتهای خود برنیامده، فقر و فقدان امنیت شغلی و مالی در ایجاد پرخاشگری و زودجوشی نقش اصلی را ایفاء میكند. وظیفه هرکسی برای زندگی این است كه بتواند حداقل نیازهای خود را برآورده كند و مسئولیتهای محوله را پاسخگو باشد، بنابراین زمانی كه به دلایل فقر و بیكاری نتواند نیازهای خود را برآورد (وضعیت روانی منفی را تحمل كند) آستانه تحملش نیز پایین میآید.
دولتآبادی وجود شرایط و زمینههای اقتصادی واقعگرا و مناسب را در بالا بردن سطح تحمل افراد مؤثر دانسته و تأکید میکند «درصورتیکه شرایط زندگی و اجتماعی برای تمام افراد مطلوبتر، ایمنتر و نگاه به آینده خوشبینانهتر باشد، میتوان امیدوار بود كه خوشخلقی در جامعه گسترش یابد» اما تنگنای مشکلات اقتصادی مردم و نابسامانیهای اجتماعی و فرهنگی در یک دهه گذشته آنچنان زندگی مردم را تحتالشعاع قرار داده که دیگر نمیتوان با توصیه و سفارش، آستانه تحمل افراد را بالا برد و یا با ارائه یکسری از آموزشها، صبر و شکیبایی را در جامعه افزایش داد. یکی از پیامدهای مشکلات اقتصادی کلان کشور که در بدو شیوع کرونا وضعیت بدتری پیداکرده، بیکار شدن عدهای از مردم و بیکار ماندن عده زیادی بود که تا قبل از این هم کاری نداشتند، آخرین آمارها از وضعیت بیکارشدگان ناشی از کرونا نشان میدهد با شیوع این بیماری در کشور ۷۳۰ هزار نفر از بیمهشدگان تأمین اجتماعی شغل خود را از دست دادند. این آمار را دنیای اقتصاد منتشر کرده است و مطابق آنچه مرکز آمار ایران از جمعیت نیروی کار در بهار ۱۴۰۰ در مقایسه با فصل مشابه سال قبل ارائه و خبرگزاری تسنیم منتشر کرده، «بیش از ٤٩٩ هزار نفر به جمعیت فعال ازنظر اقتصادی (شاغل و بیکار) افزودهشده است. این میزان در فاصله بهار ١٣٩٨ نسبت به بهار ١٣٩٩ کاهشی معادل یک و نیم میلیون نفر داشته است. بااینوجود، جمعیت فعال ٢٥ میلیون و ٩٦٧ هزارنفری در بهار امسال، همچنان نسبت به جمعیت فعال ٢٧ میلیون و ۴۶۰ هزارنفری بهار ١٣٩٨ از فاصله قابلتوجهی برخوردار است. بررسی نرخ بیکاری افراد ١٥ ساله و بیشتر نشان میدهد که ٨/٨ درصد از جمعیت فعال (شاغل و بیکار)، بیکار بودهاند. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری حاکی از آن است که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ١٣٩٩) ۱ درصد کاهشیافته است. در بهار ۱۴۰۰، به میزان ۴۱/۴ درصد جمعیت ١٥ ساله و بیشتر، ازنظر اقتصادی فعال بودهاند؛ یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرارگرفتهاند. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از آن است که این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ١٣٩٩) ۰/۴درصد افزایشیافته است. جمعیت شاغلین ١٥ ساله و بیشتر در این فصل ٢٣ میلیون و ٦٧٦ هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل ٧١٣ هزار نفر افزایش داشته است. نرخ بیکاری جوانان ١٥ تا ٢٤ ساله حاکی از آن است که ۱ /۲۲درصد از فعالان این گروه سنی در بهار ۱۴۰۰ بیکار بودهاند. بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ١٣٩٩) ٢/٤ درصد کاهشیافته است. بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣٥ ساله نیز نشان میدهد که در بهار ۱۴۰۰، ۶ /۱۵درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند. این در حالی است که تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد این نرخ نسبت به بهار ١٣٩٩، به میزان ١/١ درصد کاهشیافته است. بررسی سهم اشتغال ناقص جمعیت ١٥ ساله و بیشتر نشان میدهد که در بهار، ۱۴۹/۸ درصد جمعیت شاغل، به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت بیشتر و…) کمتر از ٤٤ ساعت در هفته کارکرده و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. این در حالی است که ۴/۳۶درصد از شاغلین ١٥ ساله و بیشتر، ٤٩ ساعت و بیشتر در هفته کارکردهاند.»
از سوی دیگر افزایش هزینههای زندگی متناسب با درآمد افراد نیست و عده زیادی مجبورند شغل دوم انتخاب کرده و هزینههای زندگی خود را تأمین کنند، تمامی این مسائل دستبهدست هم میدهد تا افراد با کوچکترین تنشی، آشفته و پرخاشگر شوند. گاه در خیابان برای یافتن یک جای پارک ساده یا یک بوق زدن بیمورد، دعوایی اساسی به راه میافتد و چون فرهنگسازی و جامعهپذیری در جامعه ما ضعیف است و آموزشهای لازم در زمینه احترام به حقوق دیگران به افراد داده نمیشود، اوضاع بد و درگیریهای کلامی و فیزیکی تشدید میشود. از طرفی مهیاکردن محیط زندگی و جامعه مطلوب مستلزم آن است که مشکلات اقتصادی و اجتماعی اصلاحشده و از این طریق، وضعیت روحی و روانی جامعه بهبود یابد، در غیر این صورت جامعه دچار تنشهای روحی و روانی از قبیل پرخاشگری و کاهش آستانه تابآوری میشود که میتواند تبعات منفی بسیار به دنبال داشته باشد.
نگاهی به آمارها در حوزه نزاع و درگیری حکایت از آن دارد که سال ۹۵ حدود ۶ هزار و ۹۲۸ نفر به علت صدمات ناشی از نزاع به مراكز پزشكی قانونی استان تهران مراجعه كردند که شاید این آمار بیشتر باشد، چراکه بسیاری افراد به دلایل مختلف به پزشكی قانونی مراجعه نمیکنند.
سال ۹۷ هم حدود ۵۴۴ هزار و ۴۷۰ نفر به دلیل نزاع به پزشكی قانونی مراجعه كردند كه تهرانیها با ۹۳ هزار و ۲۹۵ مورد در صدر قرار دارند. بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، در سه ماه نخست سال جاری، ۱۶۲ هزار و ۵۵۴ مصدوم ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی کشور مراجعه کردهاند که از این تعداد ۱۱۰ هزار و ۶۵۱ نفر مرد و ۵۱ هزار و ۹۰۳ نفر زن بودند.
بر اساس این آمار، بیشترین آمار مراجعات در پی نزاع به مراکز پزشکی قانونی به ترتیب مربوط به استانهای تهران با ۲۳ هزار و ۷۵۵، خراسان رضوی با ۱۵ هزار و ۸۳ و اصفهان با ۱۱ هزار و ۱۸۶ نفر بوده است.
جامعه دچار گسست زنجیره پاسخگویی و مسئولیتپذیری
محبوبه موسیوندعضو هیئتعلمی پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا در تبیین این مسئله، جامعه ما را اینگونه تحلیل میکند، جامعهای که دچار خشم فروخفته و تلنبار شده از عدم توازن اجتماعی، اقتصادی و مدنی در تمام لایههای خود است، البته این خشم تنها در نسلهای جدید نمود پیدا نکرده، بلکه شاید در بین تمام مردم این امر متجلی است، ولی به علت گستردگی حضور نسل جدید در فضای مجازی این موضوع بیشتر به این نسل منتسب میشود. این پژوهشگر اجتماعی خشونت را یک معضل چندوجهی و نشئتگرفته از همدستی عوامل گوناگونی میداند و بهعنوان یک پژوهشگر حوزه اجتماعی معتقد است که وقتی جامعه دچار گسست زنجیره پاسخگویی و مسئولیتپذیری باشد، در تمام ساحت آن عدالت قربانی خواهد شد و در چنین جامعهای مؤلفه قدرت، از هر جنسی، نقش اول را در پیش برد مطالبات بازی خواهد کرد و نسلی که بیشتر از همه قربانی این عدم توازن است، نسل جوان بهعنوان ضعیفترین نسل اجتماعی، هم بیشتر از بقیه در معرض سرکوبهای نرم و سخت حقوق خود خواهد بود و هم بیشتر از بقیه خشونت را، بهعنوان گریزی ناگزیر، دستاویز مطالبات خود قرار خواهد داد. به عبارت بهتر، منشأ و زمینه بسیاری از نزاعها و درگیریها، قتلها و آسیبهای اجتماعی پایین آمدن آستانه تحمل مردم است که در مقابل کوچکترین انتقاد و اعتراض کلامی از خود واکنشهای خشن و تند بروز میدهند.
عدم شکایت و بازخورد منفی و متقابل
در این میان، علیرضا معماریان جامعهشناس بابیان اینکه آموزش مهارتهای لازم، دغدغههای اجتماعی را کاهش میدهد، تأکید میکند: برای آموزش صبر و گذشت در جامعه باید همه افراد بهویژه کودکان و نوجوانان در غالب بازی و برنامههای آموزشی این مهارتها را فراگیرند. باید فرهنگ مذاکره و تحمل تفکرهای مخالف و اشتباهات دیگران در جامعه نهادینه شود تا اینکه در برابر کوچکترین اشتباه دیگران موضعگیری نشان داده نشود و اگر کسی اشتباهی را مرتکب شد با توهین و رفتار خشن پاسخ ندهیم. جنبه دیگر این موضوع تحمل توهین و رفتار توهینآمیز دیگران است که نباید منجر به شکایت و بازخورد منفی و متقابل بشود.طاهره اصلانی در قامت خانواده درمانگر یادآوری میکند که در دوران کرونا، افراد به دلیل احساس ناامنی، ترس، حسرت از دست دادنها، ناامنی مالی و حس نگرانی از آینده دچار رنجهای زیادی هستند و با پایین آمدن آستانه تحمل و پریشانی زیاد پرخاشگری میکنند و قدم اول برای رهایی از این وضعیت تغییر نگرشها به زندگی است و قدم بعدی داشتن رفتارهای مهربان و فهمیدن فرد خشمگین، درک شرایط سخت کرونایی و التیام دادن به رنجهای شخص پرخاشگر و همدردی با او، عدم انتقاد و سرزنش نکردن است. باید به فرد پرخاشگر بفهمانیم رنج و نگرانی در کرونا فقط به او اختصاص ندارد و همه دنیا درگیر این مشکل شدند، اگر این موضوع رنج مشترک انسانی نشان داده شود رنج انسانهای پرخاشگر هم کاهش پیدا میکند. با مشاهده رفتار پرخاشگری سریع واکنش نشان ندهیم باید در این شرایط به انسانها فرصت داد و با رنجهای آنها هماهنگ شد.انجام فعالیتهای مفید برای بالا بردن احساس امنیت، در کنار هم بودن و تنها نبودن، نداشتن حس ناامنی و ایجاد باور مثبت در کرونا از دیگر توصیههای طاهره اصلانی است و باید افراد با فیلم دیدن و صحبت کردن در کاهش فشار و ناامنی ناشی از کرونا به خود و دیگران کمک کنند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.