شناسه خبر : 30817
پرینتخانه » بین الملل, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 14 مهر 1399 - 7:54 |
واکاوی موضع جمهوری اسلامی ایران درباره قرهباغ؛
آرامش منطقه؛ اولویت اول
جمهوریآذربایجان و ارمنستان چندین دهه است که بر سر قرهباغ کوهستانی درگیر هستند. این درگیری همواره در سطح سیاسی بین باکو و ایروان وجود داشته و در اظهارات مقامات دولتی دو کشور نمود پیدا میکند. اما بعضی اوقات تنش بین دو کشور به سطح نظامی نیز کشیده میشود. گذشته به ما نشان میدهد که عموما و نه همیشه، درگیریهای دوطرف در فاصله کمی به آتشبس منجر شده است.
معصومه پورصادقی-دبیر گروه سیاسی
جمهوریآذربایجان و ارمنستان چندین دهه است که بر سر قرهباغ کوهستانی درگیر هستند. این درگیری همواره در سطح سیاسی بین باکو و ایروان وجود داشته و در اظهارات مقامات دولتی دو کشور نمود پیدا میکند. اما بعضی اوقات تنش بین دو کشور به سطح نظامی نیز کشیده میشود. گذشته به ما نشان میدهد که عموما و نه همیشه، درگیریهای دوطرف در فاصله کمی به آتشبس منجر شده است.
از هفته گذشته بار دیگر جرقه جدال نظامی بین باکو و ایروان زده و تبدیل به آتشی شد که افق مشخصی برای پایان آن متصور نیست. هرچند که انتظار میرود کمی زودتر یا دیرتر به خاموشی گراید.
مسئله قرهباغ زخمی است که سالیان طولانی قدمت دارد و درگذر زمان هنوز التیام نیافته است. این مناقشه چند بُعد دارد که قابلتوجه است. ناظران تحولات قفقاز بر نقش مسائل داخلی در هر یک از دو کشور برای بروز درگیری فیمابین اشاره میکنند.
هر وقت که پایتختها دچار مشکلات داخلی میشوند، برای ایجاد وحدت ملی رو به گشودن آتش میکنند. شیوع ویروس کرونا اوضاع اجتماعی و اقتصادی در کشورهای مختلف ازجمله این کشورها را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بعید نیست که چنین مؤلفهای در کارزار فعلی در قفقاز مؤثر باشد. هرچند که هر کدام از دو پایتخت از منظر خود چنین تأثیری را برنمیتابند، اما طرف مقابل را متهم به این سناریوپردازی میکنند.
نکته دوم آن است که گهگاه درگیری بین جمهوریآذربایجان و ارمنستان به عنوان جنگ نیابتی بین برخی کشورهای منطقه دیده میشود. عدهای بر این باورند که آن کشورها سهمی در آتشافروزی یا دستکم حمایت از آنها در حین درگیری دارند. چنین وضعیتی پرونده قرهباغ را پیچیدهتر میکند و تا حدودی به این سؤال که چرا صلح در این منطقه آشفته محقق نشده، پاسخ میدهد.
بازیگران منطقهای دیگری نیز هستند که بر این آتش میدمند. رژیم صهیونیستی سه هدف را در این زمینه دنبال میکند. تلآویو بهدنبال ماهیگیری از آب گلآلود قرهباغ است تا اینکه با بازی دوگانه با طرفین ماجرا، آنها را وادار به عادیسازی روابطشان با خودش کند. این رژیم با فروش تسلیحات نظامی به باکو و افشای اسرار نظامی جمهوری آذربایجان برای ایروان، هر دو طرف ماجرا را در کنار خود داشته باشد. شاید اگر کمی هوشمندی و ذکاوت در این دو کشور بود، به این شکل در پازل و بازی صهیونیستی قرار نمیگرفتند.
رژیم صهیونیستی هدف دیگری را نیز دنبال میکند و آن امنیتی کردن محیط پیرامونی ایران است. این رژیم به واسطه واهمه از توان محور مقاومت که تا بیخ گوش تلآویو رسیده است، سعی میکند با حضور خود در منطقه، نوعی بازدارندگی علیه تهران ایجاد کند.
یکی از دستاوردهای جانبی این رژیم از شرایط فعلی، میتواند کسب سود و درآمد از محل فروش تسلیحات و اطلاعات به طرفین درگیری در قرهباغ باشد. این ماجرا یادآور مثل معروف انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.
ایران هم به واسطه همجواری و ارتباطات تاریخی خود با کشورهای منطقه ازجمله جمهوریآذربایجان و ارمنستان، ناگزیر یکی از بازیگرانی است که باید به هنگام تحلیل تحولات قفقاز بدان اشاره کرد.
تهران طی سالیان گذشته همواره سعی کرده است که استقرار صلح و آرامش در این منطقه را جزء اهداف خود تعریف کند و برای همین همیشه برای استفاده از ظرفیتهای خود برای کمک به طرفین به منظور آتشبس، ازسرگیری گفتوگو و برقراری صلح اعلام آمادگی کرده است.
مسلما یکی از ویژگیهای بازیگری که بخواهد میانجیگری کند یا اینکه برای پروسه برقراری صلح در منطقه ایفای نقش مؤثر کند، بیطرفی است. چراکه قرار گرفتن در هر کدام از جبهه و به نفع هر طرفی که بخواهد باشد، نتیجهای جز یارکشی بیشتر و گستردهتر شدن آتش خشم و نفرت و درگیری نخواهد بود.
مسئله اینجاست که ایران فرمول حل مشکلات منطقه را در راهحل نظامی نمیبیند و به دلیل همجواری با تحولات، گفتوگو را بهترین علاج مسائل میداند. طبیعی است که طرفهای معارض، مانند رژیم صهیونیستی، مسیری متفاوت که همان تهییج دو طرف برای استفاده از گزینه نظامی است، را دنبال کنند. باشرایطی که گفته شد و مسئله همجواری ایران با این بحران، میزان حساسیت ماجرای فوق، مشخص است.
اما طی روزهای گذشته شاهد این بودهایم که برخی از شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی بدون علم به ابعاد ماجرا و اشراف کافی بر پیچیدگیهای موضوع، ظاهرا از موضعی احساسی اظهارات یا اقداماتی را ایراد کردهاند. در همین حال، طرفهای درگیر در ماجرا همیشه سعی کردهاند که ایران را از رسالت اصلی خود که برقراری صلح است، دور کرده و آن را به درون جبهه و درگیری خود بکشند.
به نظر میرسد که اظهارات نسنجیده میتواند تکمیلکننده پازلهایی باشد که برای کشور تهیهشدهاند. طبیعتا مخالفتی با ایفای نقش ایران در این تحولات منطقهای نیست، اما دستکم تعیین میزان و کیفیت آن را باید به دست افراد کاردان و متخصص در این حوزه سپرد.
حوزه سیاست خارجی، حوزهای حساس است که به منافع و امنیتملی گره خورده است و ورود حسابنشده به آن میتواند تبعات جدی برای منافع کشور داشته باشد. البته در نیت بسیاری از افراد برای کمک به کشور شاید شکی نباشد، اما مسئله این است که مبادا افراد غیرمتخصص با تصور کمک به کشور، تیشه به ریشه منافع آن بزنند.
از طرفی دیگر، سیاست خارجی حوزه منافعملی است و نباید قربانی رقابتهای حزبی یا منافع منطقه ای شود. بنابراین بالطبع سیاست و صدای واحدی هم در این زمینه شنیده شود؛ دستکم صداهایی که منطبق بر منافعملی و سیاستهای کلی کشور باشد.
هرچند هرکسی بر اساس سلایق و سوابق خود شاید تمایلات و ترجیحات و استدلالهایی داشته باشد، اما روند سیاستگذاری و تصمیمگیری در حوزه سیاستخارجی در کشور مشخص است. شکر خدا، برای حرف زدن در حوزههای سیاستخارجی هم سخنگو کم نیست.
پس بهتر است چهرههای عزیزی که در حوزه های مختلف فعال هستند به مسائل و دغدغههای حوزه خود و مردم بپردازند و تعیین تکلیف در موضوعات مربوط به منافعملی را به افراد ذیربط بسپارند. یا اگر هم کسانی نمیتوانند خود را در ارائه تحلیلهای سیاست خارجی کنترل کنند، دستکم قبل از هر اظهارنظری از سیاستهای اصولی کشور اطلاع یابند.
همانگونه که در بالاتر گفته شد، ایران مسئله قرهباغ را یک مناقشه جغرافیایی میداند که تعمیم دادن آن به موضوعات دیگر نه نسبتی با واقعیت دارد و نه به طرفین ماجرا و منافع کشورمان کمکی میکند.
سیاست بیطرفی هم موضع اصولی کشور بوده است که هدف غایی آن پرهیز از تنشهای غیرضروری و رسیدن به صلح و آرامش در این منطقه است.
جمهوریآذربایجان و ارمنستان چندین دهه است که بر سر قرهباغ کوهستانی درگیر هستند. این درگیری همواره در سطح سیاسی بین باکو و ایروان وجود داشته و در اظهارات مقامات دولتی دو کشور نمود پیدا میکند. اما بعضی اوقات تنش بین دو کشور به سطح نظامی نیز کشیده میشود. گذشته به ما نشان میدهد که عموما و نه همیشه، درگیریهای دوطرف در فاصله کمی به آتشبس منجر شده است.
از هفته گذشته بار دیگر جرقه جدال نظامی بین باکو و ایروان زده و تبدیل به آتشی شد که افق مشخصی برای پایان آن متصور نیست. هرچند که انتظار میرود کمی زودتر یا دیرتر به خاموشی گراید.
مسئله قرهباغ زخمی است که سالیان طولانی قدمت دارد و درگذر زمان هنوز التیام نیافته است. این مناقشه چند بُعد دارد که قابلتوجه است. ناظران تحولات قفقاز بر نقش مسائل داخلی در هر یک از دو کشور برای بروز درگیری فیمابین اشاره میکنند.
هر وقت که پایتختها دچار مشکلات داخلی میشوند، برای ایجاد وحدت ملی رو به گشودن آتش میکنند. شیوع ویروس کرونا اوضاع اجتماعی و اقتصادی در کشورهای مختلف ازجمله این کشورها را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بعید نیست که چنین مؤلفهای در کارزار فعلی در قفقاز مؤثر باشد. هرچند که هر کدام از دو پایتخت از منظر خود چنین تأثیری را برنمیتابند، اما طرف مقابل را متهم به این سناریوپردازی میکنند.
نکته دوم آن است که گهگاه درگیری بین جمهوریآذربایجان و ارمنستان به عنوان جنگ نیابتی بین برخی کشورهای منطقه دیده میشود. عدهای بر این باورند که آن کشورها سهمی در آتشافروزی یا دستکم حمایت از آنها در حین درگیری دارند. چنین وضعیتی پرونده قرهباغ را پیچیدهتر میکند و تا حدودی به این سؤال که چرا صلح در این منطقه آشفته محقق نشده، پاسخ میدهد.
بازیگران منطقهای دیگری نیز هستند که بر این آتش میدمند. رژیم صهیونیستی سه هدف را در این زمینه دنبال میکند. تلآویو بهدنبال ماهیگیری از آب گلآلود قرهباغ است تا اینکه با بازی دوگانه با طرفین ماجرا، آنها را وادار به عادیسازی روابطشان با خودش کند. این رژیم با فروش تسلیحات نظامی به باکو و افشای اسرار نظامی جمهوری آذربایجان برای ایروان، هر دو طرف ماجرا را در کنار خود داشته باشد. شاید اگر کمی هوشمندی و ذکاوت در این دو کشور بود، به این شکل در پازل و بازی صهیونیستی قرار نمیگرفتند.
رژیم صهیونیستی هدف دیگری را نیز دنبال میکند و آن امنیتی کردن محیط پیرامونی ایران است. این رژیم به واسطه واهمه از توان محور مقاومت که تا بیخ گوش تلآویو رسیده است، سعی میکند با حضور خود در منطقه، نوعی بازدارندگی علیه تهران ایجاد کند.
یکی از دستاوردهای جانبی این رژیم از شرایط فعلی، میتواند کسب سود و درآمد از محل فروش تسلیحات و اطلاعات به طرفین درگیری در قرهباغ باشد. این ماجرا یادآور مثل معروف انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.
ایران هم به واسطه همجواری و ارتباطات تاریخی خود با کشورهای منطقه ازجمله جمهوریآذربایجان و ارمنستان، ناگزیر یکی از بازیگرانی است که باید به هنگام تحلیل تحولات قفقاز بدان اشاره کرد.
تهران طی سالیان گذشته همواره سعی کرده است که استقرار صلح و آرامش در این منطقه را جزء اهداف خود تعریف کند و برای همین همیشه برای استفاده از ظرفیتهای خود برای کمک به طرفین به منظور آتشبس، ازسرگیری گفتوگو و برقراری صلح اعلام آمادگی کرده است.
مسلما یکی از ویژگیهای بازیگری که بخواهد میانجیگری کند یا اینکه برای پروسه برقراری صلح در منطقه ایفای نقش مؤثر کند، بیطرفی است. چراکه قرار گرفتن در هر کدام از جبهه و به نفع هر طرفی که بخواهد باشد، نتیجهای جز یارکشی بیشتر و گستردهتر شدن آتش خشم و نفرت و درگیری نخواهد بود.
مسئله اینجاست که ایران فرمول حل مشکلات منطقه را در راهحل نظامی نمیبیند و به دلیل همجواری با تحولات، گفتوگو را بهترین علاج مسائل میداند. طبیعی است که طرفهای معارض، مانند رژیم صهیونیستی، مسیری متفاوت که همان تهییج دو طرف برای استفاده از گزینه نظامی است، را دنبال کنند. باشرایطی که گفته شد و مسئله همجواری ایران با این بحران، میزان حساسیت ماجرای فوق، مشخص است.
اما طی روزهای گذشته شاهد این بودهایم که برخی از شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی بدون علم به ابعاد ماجرا و اشراف کافی بر پیچیدگیهای موضوع، ظاهرا از موضعی احساسی اظهارات یا اقداماتی را ایراد کردهاند. در همین حال، طرفهای درگیر در ماجرا همیشه سعی کردهاند که ایران را از رسالت اصلی خود که برقراری صلح است، دور کرده و آن را به درون جبهه و درگیری خود بکشند.
به نظر میرسد که اظهارات نسنجیده میتواند تکمیلکننده پازلهایی باشد که برای کشور تهیهشدهاند. طبیعتا مخالفتی با ایفای نقش ایران در این تحولات منطقهای نیست، اما دستکم تعیین میزان و کیفیت آن را باید به دست افراد کاردان و متخصص در این حوزه سپرد.
حوزه سیاست خارجی، حوزهای حساس است که به منافع و امنیتملی گره خورده است و ورود حسابنشده به آن میتواند تبعات جدی برای منافع کشور داشته باشد. البته در نیت بسیاری از افراد برای کمک به کشور شاید شکی نباشد، اما مسئله این است که مبادا افراد غیرمتخصص با تصور کمک به کشور، تیشه به ریشه منافع آن بزنند.
از طرفی دیگر، سیاست خارجی حوزه منافعملی است و نباید قربانی رقابتهای حزبی یا منافع منطقه ای شود. بنابراین بالطبع سیاست و صدای واحدی هم در این زمینه شنیده شود؛ دستکم صداهایی که منطبق بر منافعملی و سیاستهای کلی کشور باشد.
هرچند هرکسی بر اساس سلایق و سوابق خود شاید تمایلات و ترجیحات و استدلالهایی داشته باشد، اما روند سیاستگذاری و تصمیمگیری در حوزه سیاستخارجی در کشور مشخص است. شکر خدا، برای حرف زدن در حوزههای سیاستخارجی هم سخنگو کم نیست.
پس بهتر است چهرههای عزیزی که در حوزه های مختلف فعال هستند به مسائل و دغدغههای حوزه خود و مردم بپردازند و تعیین تکلیف در موضوعات مربوط به منافعملی را به افراد ذیربط بسپارند. یا اگر هم کسانی نمیتوانند خود را در ارائه تحلیلهای سیاست خارجی کنترل کنند، دستکم قبل از هر اظهارنظری از سیاستهای اصولی کشور اطلاع یابند.
همانگونه که در بالاتر گفته شد، ایران مسئله قرهباغ را یک مناقشه جغرافیایی میداند که تعمیم دادن آن به موضوعات دیگر نه نسبتی با واقعیت دارد و نه به طرفین ماجرا و منافع کشورمان کمکی میکند.
سیاست بیطرفی هم موضع اصولی کشور بوده است که هدف غایی آن پرهیز از تنشهای غیرضروری و رسیدن به صلح و آرامش در این منطقه است.
برچسب ها
ارمنستان , جمهوریآذربایجان , قره باغ , معصومه پورصادقی , وزارت امور خارجه
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=30817
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای آرامش منطقه؛ اولویت اول بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.