آتش غفلت به جان جنگلها
بیاهمیتی به نقش جنگلها، ضعف در ساختار مدیریتی، عدمبازدارندگی قوانین، طولانی بودن روند رسیدگی به پروندههای تخریب جنگلها و مهمتر از همه، نادیده گرفتن نقش جوامع محلی در مدیریت جنگلها، موجب شده است که هرسال بخشی از جنگلهای کشور از دست برود، بهگونهای که بنا بر آخرین گزارش ارسالی سازمان جنگلها و مراتع کشور به فائو در طول سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ سالانه ۱۲ هزار هکتار جنگل در ایران تخریب شده است.
بر اساس اطلاعات سال ۱۳۷۳ وسعت جنگلها در شمال کشور یکمیلیون و ۸۴۷ هزار هکتار بود و در سال ۸۳ با کاهش بهرهبرداری از جنگلهای شمال، وسعت آن به یکمیلیون و ۹۳۶ هزار هکتار رسید. بر اساس تصاویر ماهوارهای، آخرین اطلاعات از وسعت جنگلهای شمال کشور نشان میدهد که در حال حاضر وسعت آن، دو میلیون و چهار هزار هکتار است.
مناطق خشک و نیمهخشک عامل اصلی محدودیت جنگلها
شاهرخ جباریارفعی، کارشناس ارشد منابع طبیعی و عضو پیشین شورای عالی جنگلها با بررسی و آسیبشناسی نظام حفظ و حراست جنگلها در کشور، اظهار کرد: جنگلها برای رویش به دو عامل بارندگی و درجه حرارت نیازمند هستند. کشورمان به علت موقعیت جغرافیایی، ازنظر درجه حرارت وضعیت خوبی دارد؛ اما ازنظر بارندگی دارای مناطق خشک و نیمهخشک بسیاری است و این محدودیتی در استقرار جنگل در کشور ما به شمار میرود. البته مناطقی مانند شمال کشور و بخشی از دامنه کوههای خارج از شمال همزمان از این دو موهبت برخوردار هستند. هر منطقهای از مرطوب تا خشک، گونههای گیاهی و درختی خاص خود را دارد اما در مناطق خشک و نیمهخشک در صورت تخریب پوشش جنگلی به علت همان دلیل پیش گفته بازسازی و احیای آن بسیار مشکل و در صورت فرسایش خاک گاهی ناممکن است.
این عضو پیشین شورای عالی جنگلها بابیان اینکه چالشهای حفاظت و مدیریت جنگلهای کشور به سه دسته تقسیم میشود، تصریح کرد: دسته اول مربوط به محرومیت جوامع محلی است که بهناچار این محرومیت از محل منابع طبیعی جبران میشود؛ دسته دوم ناشی از سودجویی است مانند قاچاق چوب درختان جنگلی و دسته سوم اقدامات بخش دولتی و عملیات عمرانی و توسعهای است. محرومیت از دسترسی به سوخت مناسب، منجربه قطع درختان و بوتهها برای مصارف سوختی میشود؛ یا فقدان اشتغال، جوامع محلی را به قطع درخت و تهیه زغال برای فروش میکشاند. همچنین کشاورزی سنتی که بهجای بالا بردن راندمان در واحد سطح یا روشهای نوین، همچنان به افزایش سطح زیر کشت متکی است، زمینهساز تبدیل جنگلها و مراتع به زمین زراعی میشود.
دپوی زباله؛ عامل مهم تخریب جنگلها
جباریارفعی گفت: درباره دسته دوم میتوان به بهرهبرداری غیراصولی و عدم رعایت اصول علمی بهرهبرداری جنگل اشاره کرد؛ اما از همه بدتر قاچاق چوب است که درختان خوشفرم و جوان، با ارزش اقتصادی زیاد و مناطق قابلدسترس را هدف قرار داده است و این موضوع، آینده جنگل را به مخاطره میاندازد. درباره دسته سوم میتوان به اقدامات بخش دولتی ازجمله دپوی زباله در جنگلها اشاره کرد که شاید در جهان کمسابقه باشد که زبالهها را در عالیترین جلوه طبیعی و الهی زمین دپو کنند. همچنین عملیات عمرانی از دیگر نمونههای چالش و تهدید از دسته سوم است؛ احداث بسیاری از سدها سبب تخریب جنگلهای دریاچه سد خواهد شد و بهعلاوه برای احداث کانال و جاده هم مساحت زیادی از جنگل تخریب میشود. احداث بزرگراه یا مسیرهای گاز، برق و نفت نیز از دیگر عوامل تخریب جنگل به شمار میرود.
جانمایی نامناسب شهرکها و واحدهای صنعتی
این کارشناس ارشد منابع طبیعی از دانشگاه تهران گفت: متأسفانه در شمال کشور و براثر جانمایی نامناسب، تعدادی از شهرکها و ناحیههای صنعتی با تخریب جنگل احداث شدهاند. مثالها درباره این دسته آنقدر زیاد است که عدهای بخش دولتی و عملیات عمرانی را عمدهترین عامل تخریب جنگل میدانند.
وی تصریح کرد: آنچه نگرانکنندهتر شده، وضعیتی است که جدیدا با آن روبهرو هستیم و در آینده تشدید خواهد شد. افزایش جمعیت حوضههای جنگلی با حضور تفریحی جمعیت شهری مرفه و ویلاسازی در زمینهای اشخاص در داخل جنگل و حتی گاه در اراضی تصرفی که درواقع یکی از چالشهای نوین تخریب جنگلها است، همچنین گردشگری طبیعی بدون برنامه که همه مناطق جنگلی را مورداستفاده قرار داده است؛ درحالیکه در کشورهای پیشرفته برای آن مناطق مشخصی تعیین و ضوابط معینی را وضع میکنند.
جباریارفعی ادامه داد: ایران با چالش جهانی گرمایش زمین و تغییر اقلیم روبهرو است. براثر این پدیده، بسیاری از درختان یا برای ماندگاری باید به مناطق مساعد رویش خود جابهجا شوند یا به علت عدم سازگاری، متأسفانه از ادامه حیات بازمیمانند. تغییر اقلیم، سبب گسترش آفات و بیماریها و وقوع آتشسوزیهای گستردهتر در جنگل میشود؛ برای همین سیاستگذاران در سراسر جهان در حال همفکری و چارهجویی در برابر این پدیده هستند.
وی با اشاره به راهکارهای مقابلهای برای حفظ جنگلها، اظهار کرد: راهکار رفع این چالشها، استفاده از دانش و تجربه موجود در مطالعه و برنامهریزی در قالب طرحهای مدیریت پایدار جنگل است؛ زیرا در این طرحها، شاخصهایی تعریف شده است و با بررسی دورهای این شاخصها در زمانهای یکساله تا ۱۰ ساله، بر اساس هر شاخص میتوان وضعیت جنگل را ارزیابی و پایش کرد. این طرحها باید با جلب همراهی جوامع محلی صورت گیرد و دراینباره تسهیلگران باید ابتدا با این جوامع گفتوگو و سپس توجه آنها را به اهمیت موضوع جلب کرده و هم از دیدگاه آنان در طراحی استفاده کنند.
وی درخصوص نقش سازمانهای مردمنهاد و شبکههای محلی در توسعه جنگلها، اظهار کرد: سازمانهای مردمنهاد در ایران، نسبتا نوپا هستند و هنوز تا نقشآفرینی مؤثر راه درازی در پیش دارند؛ دیگر اینکه ازنظر مالی، عمدتا به بخش دولتی وابسته هستند؛ درحالیکه بودجه موردنیاز آنان باید از منابع مردمی تهیه شود و بالاخره باید ازنظر علمی قویتر شوند و با بررسی طرحها، آنها را ازنظر علمی مورد نقد و بررسی قرار دهند. از طرف دیگر بخش دولتی هم باید سمنها و جوامع محلی را در عمل به رسمیت بشناسد و جایگاه قانونی آنها را لحاظ کند. حضور سازمانهای مردمنهاد در مجامع تصمیمسازی و تصمیمگیری و امکان نظارت آنها بر عملکردها، قطعا مؤثر است؛ بهویژه آنکه بهتدریج بنیه علمی و تجربیات این تشکلها بالاتر میرود و با توجه به حساسیت جامعه، در آینده به یکطرف جدی در معادلات تبدیل میشود.
زمینخواری و قطع درختان کهن
میگویند زمینخواری، نابودی و قطع درختان کهن از مهمترین چالشهای پیش روی جنگلهای ایران بوده که در استانهای مرزی کشور بیشتر مشهود است؛ بهطوریکه در استان کردستان حجم وسیعی از درختان بلوط ۵۰ تا ۱۰۰ ساله به خاطر زمینخواری قطع شدهاند. تراکم بالای پرونده منابع طبیعی در دادگاهها و طولانی شدن روند بررسی، باعث شده زمینخواران بهراحتی جنگلهای کشور را تصرف کنند و هنوز زمینخوارانی هستند که پرونده اول آنها در حوزه تصرف جنگلها و قطع درختان بررسی نشده است. حامد عسگری، دبیر شبکه محیطزیست منابع طبیعی غرب کشور در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، به این مسئله اشاره و تأکید کرده است: تهدید دیگر که در حوزه مدیریت و حفظ جنگلهای کشور وجود دارد، آتشسوزی و حریق گسترده جنگلهای کشور است. متأسفانه به خاطر نبود زیرساختهای لازم برای اطفای حریق، طی سالهای اخیر حجم انبوهی از وسعت جنگلهای کشور در اثر این آتشسوزی ازدسترفته است.
دبیر شبکه محیطزیست منابع طبیعی غرب کشور تصریح کرد: هنوز بسیاری از قوانین برای حفظ و احیای جنگلها و مراتع مربوط به قبل از پیروزی انقلاب و این قوانین هنوز بهروزرسانی نشده است، پس چگونه انتظار میرود که این قوانین نقش بازدارنده داشته باشد و افراد زمینخوار از ترس این قوانین، اقدام به قطع درختان و تصرف زمینها نکنند. باید بپذیریم مافیای چوب در کشور وجود دارد و این مافیا در سالهای اخیر، حجم انبوهی از جنگلهای کشور بهخصوص جنگلهای هیرکانی را نابود کرده است. در کنار این مافیا نیروهای انسانی منابع طبیعی انگیزه لازم برای حفظ و حراست جنگلها را ندارند و انگیزه این نیروها در طی سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است. این عدم انگیزه نیروی انسانی منابع طبیعی به نبود زیرساختهای لازم برای حراست از جنگلها، عدمحمایت از نیروهای منابع طبیعی و موارد دیگر برمیگردد.
بروکراسی پیچیده اداری مانع تحقق حفظ و احیای جنگلهای کشور
محمد الموتی، دبیر شبکه تشکلهای مردمنهاد محیطزیست و منابع طبیعی کشور نیز با ابراز نارضایتی از وضعیت مدیریت جنگلهای کشور، اظهار کرد: متأسفانه طی سالهای اخیر، شاهد تسلیم شدن نظام تدبیر در برابر برنامههای جامع محور در حفظ و احیای جنگلهای کشور هستیم. هماکنون متولیان امر، متوجه این مسئله شدهاند که مدیریت عامرانه و تدوین برنامهها و طرحهای پشت میزی، نمیتواند جنگلهای کشور را حفظ و احیا کند؛ بلکه در همین برنامهها، طرحها و مدیریت دولتی بخش انبوهی از جنگلها ازدسترفته است، زمانی که مدیریت جنگلها از مردم گرفته شد، عملا شاهد سقوط آزاد جنگلهای کشور بودیم. اگر مدیریت جنگلها بخواهد از بخش دولتی به بخش مردمی واگذار شود، نخستین مانع بزرگ آن بروکراسی پیچیده اداری است. اولین و مهمترین عامل در بهبود وضعیت جنگلهای کشور، بهبود زیرساختهای لازم و در کنار آن، در نظر گرفتن اعتبار قابلتوجه به حفظ و احیای جنگلهای کشور است؛ اما متأسفانه این دو عامل در سالهای اخیر با کمتوجهی متولیان و سیاستگذاران روبهرو شده است. دبیر شبکه تشکلهای مردمنهاد محیطزیست و منابع طبیعی کشور تصریح کرد: نهتنها اعتبار لازم برای حفظ جنگلهای کشور در سالهای اخیر تخصیص نیافته است، بلکه در مواردی که ظرفیت رفع مسائل و مشکلات جنگلهای کشور وجود دارد، نگاه منفعتطلبانه، اجازه این اقدامات را نمیدهد و مانع اصلاح وضع موجود میشود. وی اظهار کرد: سازوکارهای ایجاد شده چند دهه اخیر در جنگلهای کشور، دستاندرکاران خارج از جوامع محلی را تقویت میکند. این تغذیه شدن از یک منبع آزاد عمومی بهاندازه کافی جذاب است که حلقههای دستاندرکار کوچک و پیچیده، نگذارند برنامهای برای حفظ و احیای جنگلها اجرا شود یا به نتایج مطلوب دست پیدا کند. حتی اگر برنامهای برای حفظ و احیای جنگلهای کشور برای اجرا مصوب میشود، این حلقههای دستاندرکار کوچک، کاری میکنند که این برنامهها در همان مرحله اولیه اجرا دچار مشکلات فراوانی شود.
الموتی ادامه داد: مشکلی که در حفظ و احیای جنگلهای کشور وجود دارد، غیبت کاملا مشخص جوامع محلی در ساختار مدیریت جنگلها است. بهغیراز غیبت جوامع محلی، نکته آشکار دیگر در عدم مدیریت صحیح جنگلهای کشور، تغذیه شدن بخشهایی از دستاندرکاران واقعی یا افرادی که طی این سالها خود را دستاندرکار کردند، است که این افراد اجازه ورود و فعالیت جوامع محلی برای حفظ و احیای جنگلها کشور را نمیدهند.
جنگل , جنگل ها , نابودی جنگل ها , وضعیت جنگل ها
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.