ستاد احیا در مسیر جدید - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 53357
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 11 آبان 1400 - 6:32 |
«رسالت از فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه با ساختار جدید گزارش می دهد

ستاد احیا در مسیر جدید

سوءمدیریت‌ها در دولت قبل کم نبوده است و اگر صرفا محیط‌زیست را ملاک قرار دهیم و در مورد موضوع مشخصِ احیای دریاچه ارومیه کندوکاو کنیم، متوجه می‌شویم که دولت ماضی حتی به نگرش و رویکرد محیط زیستی خود هم وفادار نبوده و به‌این‌ترتیب، نگین غرب ایران در مسیر نادرستی قرارگرفته است.
ستاد احیا در مسیر جدید

گروه اجتماعی
سوءمدیریت‌ها در دولت قبل کم نبوده است و اگر صرفا محیط‌زیست را ملاک قرار دهیم و در مورد موضوع مشخصِ احیای دریاچه ارومیه کندوکاو کنیم، متوجه می‌شویم که دولت ماضی حتی به نگرش و رویکرد محیط زیستی خود هم وفادار نبوده و به‌این‌ترتیب، نگین غرب ایران در مسیر نادرستی قرارگرفته است و علیرغم صرف هزینه‌های فراوان برای انجام مطالعات توسط گروه‌های مختلف داخلی و خارجی، شاهد اقدامات مؤثری نبوده‌ایم. دولت یازدهم به دنبال آن بود که نشان دهد اهتمام خاصی به محیط‌زیست دارد و ازاین‌رو ستاد احیا تشکیل شد تا دریاچه نیمه‌جان ارومیه از مرگ حتمی نجات یابد اما عملا این ستاد دستاورد خاصی نداشته است. مسلما این موضوع موردپذیرش مسعود تجریشی- مدیر سابق دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه نیست، چراکه به‌زعم او، «برنامه‌ها و اقدامات انجام‌شده برای احیای دریاچه ارومیه می‌تواند الگویی برای تمام دنیا و سایر تالاب‌های ایران باتوجه به مشکلات آبی کشور باشد» اما در مقام عمل و به اذعان کنشگران محیط‌زیست، این ستاد توفیقی نداشته و حدود ۱۵ هزار میلیارد تومانی که خرج احیای دریاچه ارومیه شده، شاید در برابر بسیاری از هزینه‌ها، رقم بزرگی نباشد، اما اگر وضعیت دریاچه مورد ارزیابی قرار بگیرد، دفاع از هزینه‌ای که صرف شده، غیرممکن به نظر می‌رسد و به گفته برخی از نمایندگان مجلس در آذربایجان غربی: «دریاچه ارومیه به کمک نزولات جوی، جانی دوباره به خود دیده است نه برنامه‌های ستاد احیا». سید سلمان ذاکر ، نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی خبر داده است که از ۲۷ عنوان برنامه‌ای که برای احیای دریاچه ارومیه تدوین و به عهده ستاد احیای دریاچه گذاشته‌شده، فقط انتقال آب اجرایی شده و مابقی ۲۶ پروژه راکد مانده‌اند. 
به هر شکل، اکنون‌که پرونده کاری دولت دوازدهم بسته‌شده و قرار است، در پاسخ به دغدغه نمایندگان آذربایجان غربی درباره وضعیت دریاچه ارومیه و آثار و تبعات زیست‌محیطی ناشی از خشکسالی و کمبود آب در منطقه، ستاد احیا به‌زودی با شکل جدید فعالیت کند، رئیس دولت سیزدهم تأکید کرده است که با کمک نمایندگان، مدیران استان و دغدغه‌مندان کار را دنبال و اقدامات لازم را انجام می‌دهد. پیش از تبیین آنچه ستاد احیا باید در دوره جدید مدنظر داشته باشد، باید به گذشته این دریاچه و اقدامات ستاد، نگاهی گذرا و مختصر داشت.
 مسیری که طی شد
«این دریاچه از اواسط دهه ۱۳۸۰ در مسیر خشکیدگی قدم گذاشت و با تکیه‌بر آمارهای بین‌المللی حدود ۸۰ درصد از مساحت آن تا سال ۲۰۱۵ میلادی خشک بود و سال ۱۳۸۷ «تفاهم‌نامه مشترک حفاظت و مدیریت پایدار حوضه دریاچه ارومیه بین سازمان محیط‌زیست و وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی و نیرو، و استانداری کردستان، آذربایجان شرقی و غربی» امضا شد. سال بعد، سازمان محیط‌زیست برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه را تدوین کرد و خرداد ۱۳۸۸ استراتژی حفاظت و بهره‌برداری پايدار از درياچه اروميه تصویب شد. در پی آن تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه در اولین جلسه هیئت دولت در سال ۱۳۹۲ مطرح و دریاچه ارومیه در قالب طرح‌های ستاد احیا قرار گرفت و مقرر شد ظرف مدت ۱۰ سال /از ۱۳۹۴/ دریاچه  به تراز اکولوژیک خود برسد. در سال گذشته بیش از یک میلیارد و ۴۲۵ میلیون مترمکعب آب به‌عنوان حق‌آبه به دریاچه سرازیر شده است، اما در سال جاری به‌غیراز چندین نوبت رهاسازی از سدهای استان که در فصل بهار انجام گرفت، به دلیل خشکسالی و کاهش ذخایر آب و برف، رهاسازی آب سدها باهدف تأمین آب شرب و کشاورزی در تابستان متوقف شد و این موضوع سبب کاهش چشمگیر حجم و وسعت دریاچه ارومیه شد و این ادعا را که دریاچه تنها با نزولات جوی و آب‌های رهاسازی شده، جانی گرفته است، تقویت کرد. قرار بود، الگوی کشت محصولات پر آب بر تغییر پیدا کند، سیستم آبیاری نوین در اراضی کشاورزی استان برقرار شود. اما تغییرات آنچنان که باید صورت نگرفت و متأسفانه از ۴۰۰ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی آبی استان تنها ۶۰ هزار هکتار به تجهیزات نوین آبیاری مجهز شدند و باوجود تأمین مالی ۸۵ درصدی متقاضیان استفاده از این تجهیزات توسط دولت، جهاد کشاورزی نتوانست در تغییر الگوی کشت و استفاده از این تجهیزات توسط کشاورزان موفق عمل کند.» (منبع: کردپرس)
 نمی‌توان احیای دریاچه و تأمین آب شرب را توأمان انجام داد
در حال حاضر که دولت به دنبال ایجاد تغییرات ساختاری در ستاد احیای دریاچه ارومیه است، با   ناصر خیاط خلقی-پژوهشگر حوزه آب به گفت‌وگو نشسته‌ایم. او می‌گوید: «برای حل اساسی مشکل دریاچه ارومیه که محیط‌زیست استان‌های آذربایجان غربی و شرقی و استان‌های مجاور را تهدید می‌کند، نیاز به تلاش مضاعف داریم. سال قبل بود که مقامات حفاظت از سازمان محیط‌زیست اظهارنظرهایی را دراین‌باره مطرح و نقطه نظرات خود را اعلام کرده و گفته بودند برای احیا و تکمیل پروژه‌ها، سدهای نیمه ساخته حوضه آبریز دریاچه ارومیه نباید مدنظر باشند، ما در این حوضه دارای تعدادی سد و پروژه‌های نیمه ساخته و در حال مطالعه هستیم و از اواسط دهه ۱۳۸۰، روند کم‌آبی و خشک شدن دریاچه ارومیه، چه به‌صورت تصاویر ماهواره‌ای و چه به‌صورت عینی مشخص‌شده است و این مسئله برای دغدغه مندان داخل کشور موجب نگرانی بوده، چراکه در آینده به یک معضل منطقه‌ای بدل خواهد شد و این دریاچه، یک ذخیره زیست‌محیطی مهم در جهان به شمار می‌رود و فقط متعلق به کشور ایران نیست. درنتیجه ستاد احیای دریاچه ارومیه در شروع کار، بلافاصله عملیات توقف مطالعه و اجرای ۳۲ سد را صادر کرد که در میان این‌ها ۴ سد بزرگ ملی به نام‌های نازلو، باراندوز، لیلان و سیمینه‌رود وجود داشته، منتها مسئله این است که در حال حاضر مشکل آب شرب برای منطقه ارومیه به وجود آمده و استاندار جدید آذربایجان غربی تأکید کرده است، اتمام پروژه‌های نیمه‌تمام استان به‌ویژه در حوزه تأمین آب و احیای دریاچه ارومیه ضروری است؛ در اینجا پارادوکسی وجود دارد، ما نمی‌توانیم از یک‌سو، احیای دریاچه را مدنظر قرار دهیم و در سوی دیگر، برای مردم آب تأمین کنیم. مشکلی که میان ما کارشناسان و متخصصان و مسئولین وجود دارد به همین مسئله برمی‌گردد، به‌هرحال پتانسیل و توان لازم باید در حوضه آبی ارومیه وجود داشته باشد که هم برای تأمین آب مردم و هم برای دریاچه ارومیه کافی باشد. آن‌طور که از شواهد برمی‌آید، ۴۰۰ متر از تونل زیرزمینی ۳۶ کیلومتری انتقال آب زاب باقی‌مانده است، در حال حاضر ما چیزی در حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب آب را وارد سد کانی سیب می‌کنیم که از ارتفاعات غربی الوند، سرچشمه می‌گیرد و طی فرآیندی داخل کانی سیب سرازیر شده و ازآنجا انتقال داده می‌شود و بعد وارد دریاچه ارومیه شود. دو مشکل اساسی در اینجا وجود دارد، اولا ما به منابع آبی مشترک کشور خودمان و عراق دست‌اندازی کرده‌ایم و ثانیا مشکلات زیست‌محیطی به وجود آورده‌ایم، وقتی‌که تعادل طبیعی و زیست‌محیطی را با انتقال آب به هم می‌زنیم،  ممکن است به‌طور موقت باعث بهبود شرایط منطقه‌ای مقصد بشود ولی در سرزمین مبدأ یکسری مشکلات زیست‌محیطی ایجاد می‌کند و از آن‌طرف، مشکلات هیدروپلیتیکی با دولت عراق به وجود آورده‌ایم و به لحاظ حجم، آنچه ما از حوضه مشترک با عراق سهیم هستیم، با منابع آبی که فقط سد ایلیسوی ترکیه بر روی دجله بسته، قابل‌مقایسه نیست، یعنی در ارتفاعات جنوبی آناتولی، سدی با گنجایش ۴۳ میلیارد مترمکعب و ظرفیتی معادل ۳ برابر بزرگ‌ترین سد ایران یعنی کرخه ، جلوی سرچشمه‌های دجله را گرفته‌اند. امکان دارد بگویید که وسعتی از حوضه آبریز دجله در کشور ماست و وسعت بسیار زیادی از آن در کشور عراق و ترکیه است اما آنچه مهم بوده، حجم آبی است که توانسته‌اند از سرچشمه‌ها و بالادست بگیرند و ما با ۶۵۰ میلیون مترمکعب دست‌اندازی، ازنقطه‌نظر بین‌المللی بهانه‌ای به دست ترکیه می‌دهیم که خود این کشور، متجاوز به کنوانسیون‌های بین‌المللی استفاده از آب‌های مرزی است و از سوی دیگر، به بهانه ۶۵۰ میلیون مترمکعب آبی که به این صورت انتقال داده‌ایم، نمی‌توانیم خودمان را به‌عنوان متجاوز قلمداد نکنیم. هرچند که به آب اندکی دست‌اندازی کرده‌ایم اما نمی‌توانیم در مقابل کشوری که بالغ‌بر ۴۰ میلیارد مترمکعب آب را ذخیره می‌کند، پاسخگو باشیم و طبیعی است که عراق در دادگاه‌های بین‌المللی به خاطر این مسئله از ما شکایت می‌کند. ضعف بسیار زیاد وزارت نیرو و وزارت امور خارجه ما در مدیریت حوضه‌های آبریز مشترک با کشورهای منطقه، امری کاملا بدیهی است و این مسئله باید به طوراساسی حل‌وفصل شود.»
 ضرورت تغییر رویکرد در ستاد احیا
خلقی در ادامه با اشاره به سطح تراز اولیه دریاچه ارومیه، بیان می‌کند: «سطح تراز، امسال ۱۲۷۰٫۶۹ سانتی‌متر است و نسبت به سال گذشته ۶۲ سانتی‌متر کاهش داشته و درواقع باعث شده که هم‌اکنون نسبت به سال قبل با بیش از ۲ میلیارد مترمکعب کاهش روبه‌رو باشیم و درنتیجه حجم آب دریاچه را به ۲ میلیارد و ۸۶۰ میلیون مترمکعب رسانده‌ایم. هرچند بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه تاکنون هزینه شده است ولی آیا عدم بهره‌برداری از طرح‌های پرهزینه و کاهش بارندگی‌ها سبب شده که تراز دریاچه به‌صورت چشمگیری کاهش یابد؟ ازیک‌طرف مطالبات مردم برای احیای دریاچه ارومیه و از طرف دیگر مطالبات برای تأمین آب زیاد است و ما نمی‌توانیم این دو مسئله را در کنار هم قرار دهیم و باید عزمی ملی در کشور وجود داشته باشد که آیا می‌خواهیم کشاورزی را توسعه دهیم، یا می‌خواهیم آب شرب مردم را تأمین کنیم و یا می‌خواهیم دریاچه ارومیه را احیا  کنیم. این موارد باتوجه به خشکسالی ۱۴-۱۳ ماه اخیر، یعنی سال آبی گذشته و سال آبی جدید که دو ماه هم از آن گذشته، غیرقابل اجراست و ما باید دراین‌ارتباط، واقع‌بینانه عمل کنیم. یکسری اظهارنظرها در مورد سدهای نیمه ساخته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد و گفته‌شده که باید انتهای سال ۱۴۰۶ این دریاچه به‌طور کامل احیا شود و این مستلزم آن است که هرگونه بارگذاری جدید در این حوضه آبریز را ممنوع کنیم و اگر روال به این صورت باشد، سدهای نیمه ساخته نباید تکمیل شوند و سدهای در حال مطالعه هم نباید ادامه پیدا کنند. به همین دلیل کار برای وزارت نیرو و به‌طور مستقیم برای وزارت جهاد کشاورزی و مردم پیچیده می‌شود. در حال حاضر می‌گویند، لازم است سدهای نازلو چای و باراندوز تکمیل شود، چراکه سد آجی چای که ساخته‌شده  و آماده بهره‌برداری بوده باید در دریاچه ارومیه رها شود، طبق قوانین موجود باید سالانه حدود ۳ میلیارد مترمکعب حق آبه این دریاچه را تأمین کنیم، مسلما ما توان تأمین این میزان آب را برای دریاچه ارومیه در شرایط فعلی نداریم. بنابراین کلافی سردرگم شکل‌گرفته و این را هم باید متوجه باشیم که در حال حاضر شهر ارومیه با مشکل آب شرب در آینده روبه‌رو خواهد شد. چراکه به‌طورکلی بعد از مدتی اگر این سد آجی چای نتواند تأمین‌کننده کاملی برای آب شرب ارومیه باشد، ناگزیریم از پتانسیل آب سدها استفاده کنیم، ولی وقتی‌که در مورد ناگزیر بودن صحبت می‌کنم، در اینجا باید فاکتور احیای دریاچه ارومیه را هم درنظر بگیریم. چنانچه به شرایط قبل از سال ۱۳۸۰ و حتی سال‌های قبل از آن برگردیم و ملاحظه‌ای بر روی حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشته باشیم، آنگاه متوجه می‌شویم که رویکرد غیرحوضه ای آبریز ارومیه که از طرف وزارت نیرو اعمال شد و به‌طور غیرمستقیم وزارت جهاد کشاورزی هم برای توسعه کشاورزی سهم بسیار عمده‌ای در این مسئله داشت، باعث شد که تعداد زیادی سد و پروژه ساخته شود و تعادل هیدروپلیتیکی حوضه آبریز دریاچه ارومیه به هم بریزد و این‌ها مسائل بسیار مهمی است، یعنی اگر به گذشته برگردیم و شرایط آن زمان را با امروز مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد آن بلایی که سر دریاچه ارومیه آورده‌ایم، درواقع چنین نبوده که ما فکر کنیم، تحت‌الشعاع مسئله خشکسالی بوده، خشکسالی مربوط به ۱۴ ماه اخیر است و قبلا اگر چندسالی روند بارندگی خوب نبوده، حوضه آبریز خودش را طی ده‌ها و صدها سال به تعادل رسانده است، اما ما آمدیم با استفاده از یکسری سازه‌ها، این تعادل را به‌کل به هم زدیم و اکنون نمی‌توانیم حق‌وحقوقی که به لحاظ قانونی برای کشاورزان و مردم به وجود آوردیم را به‌گونه‌ای حل کنیم و اگر بخواهیم آب باغداران و کشاورزان را در این حوضه محدود نماییم، باعث به وجود آمدن تنش اجتماعی می‌شود و اگر غیرازاین باشد، به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانیم دریاچه را احیا کنیم. معتقدم اگر رئیس‌جمهور از تغییر شکل و عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه سخن می‌گوید، باید رویکردهای مقابله با این مسئله هم‌تغییر کند. به عبارتی چنانکه برای کاهش بسیار زیاد کشت کشاورزی و باغداری در این حوضه، عزمی ملی وجود نداشته باشد، نمی‌توانیم هیچ عمل مثبتی انجام دهیم. بنابراین مشکل اساسی در این بخش، تأمین معیشت مردم است. حال باید دید پتانسیل و توان اقتصادی دولت تا چه حدی است، آیا دولت به لحاظ مالی، توانش را دارد که کشاورزان و باغداران را ترغیب کند تا به عمل باغداری و کشاورزی به‌صورت گسترده دست نزنند؟»
 تأمین حق آبه ارومیه نیاز به عزم ملی دارد
این پژوهشگر آب اضافه می‌کند: « مسلما پروژه نکاشت چیزی را حل نمی‌کند و باید به‌تدریج الگوهای کشت خودمان را تغییر داده و تضمین خرید بدهیم. در حال حاضر مسئولان، نمی‌توانند موضوعات را از یکدیگر تفکیک کنند، به‌طوری‌که می‌گویند باید به سیب و انگور منطقه، تضمین خرید داد، درحالی‌که یک‌زمانی در این منطقه، سیب در باغات تولید نمی‌شد. همان‌طور که می‌دانید، محصول سیب، آب بسیار زیادی مصرف می‌کند و اگر می‌خواهید به مردم تضمین خرید بدهید، باید به‌مرور تولید سیب کنار برود و برای کشت انگور، تضمین خرید داد. یا به‌عبارت‌دیگر، در مناطقی که به‌صورت زراعی عمل می‌شود باید الگوهای کشت را به‌کل تغییر داد تا بتوانیم آب بسیار زیادی را صرفه‌جویی کنیم تا به درون دریاچه ارومیه بفرستیم. غیر این موارد ما هیچ راه دیگری نداریم. تأمین حدود ۳ میلیارد مترمکعب حق آبه سد دریاچه ارومیه، اقدامی مشکل است و نیاز به عزم ملی دارد. به‌عنوان‌مثال در احداث سد نازلو چای ارومیه، چیزی در حدود ۴۰۰ میلیارد تومان هزینه شده است  و این سد به دلیل بحران خشکی دریاچه ارومیه، متوقف‌شده و امروز ادعا می‌کنند، اگر سد شهر چای جوابگوی نیاز آب شرب ارومیه نباشد، ما در جنوب این استان دچار مشکل می‌شویم. از طرفی در جنوب استان آذربایجان غربی نیز به دلیل ارسال حق آبه ارومیه به آذربایجان شرقی و تبریز، دچار کمبود آب و نابودی احشام شده‌ایم و مهاجرت در روستاها آغازشده است. این‌ها سخنان ذاکر نماینده ارومیه است که مدعی شده، حق آبه دریاچه ارومیه هرساله به میزان ۶۵۰ میلیون مترمکعب از سدها و ۳۰۰ میلیون مترمکعب از رودخانه ارس تأمین‌شده است. در مورد ارس با پروژه گاپ – منتهی الیه شمال شرقی ترکیه و در بالادست رودخانه ارس با احداث سد کاراکورت، یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب را در این سد آبگیری کرده‌اند و در آینده، سدهای
«قیز قلعه سی» و «ارس» و «خداآفرین» هم تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و حوضه آبریز ارس، مشکلات فراوانی را به دلیل دست‌اندازی هیدروپلیتیکی که درواقع ترکیه به وجود آورده، متحمل می‌شود. مشابه کاری که این‌ها در پروژه گاپ، در دجله و فرات بر سر سوریه و عراق آورده‌اند، حالا همین بلا را به‌طور مستقیم بر سر ایران و جمهوری آذربایجان و ارمنستان می‌آورند. بنابراین دریاچه ارومیه امیدی به گرفتن ۳۰۰ میلیون مترمکعب حق آبه از رودخانه ارس ندارد. گرچه این حق دریاچه است ولی اصلا قابل تحقق نیست، به‌ویژه با دست‌اندازی‌هایی که ترکیه در بالادست انجام داده است و در حال حاضر مردم بسیاری از روستاهای ارومیه علیرغم اینکه نزدیک سد نازلو چای هستند، با بحران کیفیت نامناسب و کمبود آب مواجه‌اند. حجم سد نازلو تقریبا بیش از ۳۵۰ میلیون مترمکعب است و تصور کنید که در این شرایط حتی این سد، ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب را نمی‌تواند محقق کند، چه برسد به اینکه ۳۵۰ میلیون مترمکعب هم پر شود، درواقع این سد قرار است ۴۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی را تحت کشت قرار دهد، ضمن اینکه در آینده باید آب شرب را تأمین کند. تا سال ۱۴۲۵، ده‌ها میلیون مترمکعب دیگر به نیاز آب شرب ارومیه اضافه می‌شود و حال با این شرایط، حوضه آبریز ارومیه دیگر تحمل این‌همه سد مخزنی را ندارد. همچنین به‌طورکلی ظرفیت ۷ سد حوضه آبریز دریاچه ارومیه به‌تنهایی یک میلیارد و ۴۵۵ میلیارد مترمکعب است که از این ۷ سد، بوکان و مهاباد با ظرفیت یک میلیارد و ۵۰ میلیون مترمکعب در حال بهره‌برداری هستند. آنچه ما باید در ستاد احیای دریاچه ارومیه اعمال کنیم، تغییر رویکردی است و نمی‌توانیم آب را مثل گذشته در اختیار کشاورزان و باغداران قرار دهیم، مگر اینکه یک تغییرات ساختاری انجام شود که این هم نیازمند مطالعات دقیق اجتماعی- اقتصادی و ارتباط با تشکل‌های مردمی و کشاورزی است و به این راحتی قابل حصول نیست. به عبارتی در حال حاضر احیای دریاچه ارومیه، در کنار مصرف فعلی آب برای کشاورزی و شرب امکان‌پذیر نیست و نمی‌توانیم هم دریاچه را احیا کنیم و هم به مصارف گذشته با روش‌های قبلی ادامه دهیم.  این پارادوکس هنگامی حل می‌شود که ما به‌طور ریشه‌ای و ملی، مسائل اجتماعی و اقتصادی میلیون‌ها انسانی که بهره‌مند از این حوضه آبریز هستند را در دست مطالعه قرار دهیم و چه‌بسا مانع کشاورزی و باغداری در سطح بسیار گسترده شویم. مسلما هم معیشت مردم و هم دریاچه ارومیه مهم است و یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که به‌طورکلی در عملکرد ستاد احیا وجود داشته، ولو اینکه ساختار و شکل آن‌هم تغییر کند، تعامل وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو و سایر ترجمان‌ها با یکدیگر برای حل مسئله است. یعنی تناقض سیاست‌ها و قوانین و تناقض اهداف، یکی از مجموعه مشکلاتی است که دریاچه ارومیه را در مسیر احیا دچار مشکل می‌کند و اگر تغییر شکل ستاد احیا در جهت حل این مسائل باشد، ما دغدغه مندان موافقیم.»

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای ستاد احیا در مسیر جدید بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.