دونگاه متفاوت در تمدن‌سازي گام دوم انقلاب - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 2032
  پرینتخانه » آخرین اخبار, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۸ |
شرحي بر حديث ولايت

دونگاه متفاوت در تمدن‌سازي گام دوم انقلاب

حميدرضا ترقي سخنان رئيس جمهور در ديدار ۱۴/۱/۹۸ بعثت پيامبر اسلام (ص) با مقام معظم رهبري وجود دو نگاه متفاوت را در تمدن سازي اسلامي بين مقام معظم رهبري و رئيس جمهور نشان داد . اگر چه تفاوت ديدگاه‌هاي آقاي روحاني با مقام معظم رهبري تاکنون در موضوعات گوناگون مانند: اسلام انقلابي و اسلام رحماني […]

دونگاه متفاوت در تمدن‌سازي گام دوم انقلاب

حميدرضا ترقي
سخنان رئيس جمهور در ديدار ۱۴/۱/۹۸ بعثت پيامبر اسلام (ص) با مقام معظم رهبري وجود دو نگاه متفاوت را در تمدن سازي اسلامي بين مقام معظم رهبري و رئيس جمهور نشان داد .
اگر چه تفاوت ديدگاه‌هاي آقاي روحاني با مقام معظم رهبري تاکنون در موضوعات گوناگون مانند:
اسلام انقلابي و اسلام رحماني
دولت ديني و دين دولتي
به بهشت بردن مردم به عنوان وظيفه دولت
تفاوت مذاکره با آمريکا با نهيب امام حسين (ع) به ابن سعد
علوم انساني اسلامي و غير اسلامي
استقلال و انزوا
توسعه غربي يا اسلامي کداميک؟
نحوه بر خورد با منتقدين
بار ها بر مردم و نخبگان جامعه روشن و آشکار شده است.ولي اينها در گام اول رخ داده لذا اينک که رهبر انقلاب بيانيه گام دوم را ابلاغ فرمودند و مسير شکل گيري تمدن نوين اسلامي را تعيين نمودند ؛ نگاه متفاوتي بين راه‌هاي رسيدن به تمدن در اسلام مطرح مي‌شود .
نظر روحاني در تمدن سازي
بعثت پيامبر توانست تمدن عظيم و بزرگي را بنيان گذاري کند و توانست علم ، عقل ، خرد، اخلاق ، صدق ، اداي امانت، وفاي به عهد ، برادري ، حکمت ، عدالت و رحمت را جايگزين خشونت ، جنگ ، خونريزي ، کينه و انتقام کند. آنچنان اقوام مدينه را به يکديگر ، مدينه را به مکه و مکه را به طائف نزديک کرد که يک امت واحده را تشکيل داد. قدرتي عظيم و توانمندي بزرگ از انسان هايي که ديروز باديه نشين تند خو بودند و امروز شهر نشين ميانه رو .۱۴/۱/۹۸
نظر رهبري انقلاب نسبت به تمدن اسلامي
بعثت انبيا براي ايجاد يک جامعه‌فاضله است؛ همان طور که اشاره کردند، براي ايجاد يک تمدّن است. خب، اين تمدّن همه چيز دارد؛ در تمدّن همه‌ چيز هست؛ هم علم هست، هم اخلاق هست، هم سبْک زندگي هست، هم جنگ هست. جنگ هم هست، کما اينکه شما ببينيد در قرآن چقدر از آيات، مربوط به جنگ است. اين ‌جور نيست که ما بتوانيم بگوييم که اسلام آمد براي اينکه جنگ را از بين ببرد؛ نه، جهت جنگ مهم است؛ جنگ با چه کسي؟ جنگ براي چه؟ اين مهم است. طواغيت عالم مي‌جنگند براي هواي نفْس، براي قدرت‌طلبي‌هاي خودشان، براي اشاعه‌ فساد. الان سال‌ها است صهيونيست‌ها دارند مي‌جنگند امّا براي مقاصد خبيث مي‌جنگند؛ در مقابل آنها مؤمنين هم ميجنگند -مجاهدين فلسطيني مي‌جنگند، مجاهدين حزب‌الله مي‌جنگند،۱۴/۱/۹۸
از منظر آيت الله امام خامنه اي به مثابه يک متفکر و انديشمند اسلامي، هدف نهايي انقلاب اسلامي رسيدن به تمدن اسلامي در زنجيره اي منطقي و مستمر است که بر چهار رکن دين، عقلانيت، علم و اخلاق بنا شده است و براي تحقق آن بايستي پنج مرحله انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي، جامعه اسلامي و تمدن اسلامي در مسير تمدن سازي پشت سر گذاشته شوند. پس از وقوع انقلاب اسلامي و تشکيل نظام اسلامي (جمهوري اسلامي) که ارکان، عناصر و ابعاد آن در قانون اساسي متجلي است و البته هنوز به طور کامل تحقق پيدا نکرده است، عبور از سه گام ديگر در زنجيره تمدن سازي فرآيندي پيچيده است.
بررسي بيانات ايشان نشان مي دهد که براي تحقق اين سه مرحله از زنجيره تمدن نوين اسلامي، پيمودن چهار گام لازم است که عبارتند از: توليد نظريه توسط حوزه علميه، توليد علم توسط دانشگاه، کاري است در سطح خرد توسط گروه هاي خودجوش نخبگاني و گفتمان سازي که نهايتاً به تطبيق دولت و چارچوب هاي آن با چارچوب هاي ديني مي انجامد؛ تفوق گفتماني که منجر به ريل گذاري و تعيين مسير حرکت مي شود. با شکل گيري جامعه اسلامي اسوه، زمينه براي الگوگيري و آغاز تمدن اسلامي که تجلي کامل آن در عصر ظهور خواهد بود فراهم مي گردد.
فرآيند تمدن سازي پيامبر اسلام
دقت در فرآيند استقرار نظام اجتماعي و تمدن اسلامي از سوي پيامبر(ص) ، ملاحظه مي شود که ايشان اقدامات خود را، طي روند و فرايندي دقيق و حساب شده، مطابق اقتضائات محيطي و انسان شناختي به اجرا در آوردند. رسول مکرم خدا(ص)، دين خود را ادامه مسير انبياي سلف خواندند و از اين جهت با پشتوانه روحي و رواني کار خود را آغاز کردند.
خداوند در مورد مأموريت پيامبر عظيم الشأن فرمود « وما ارسلناك الا كافه للناس بشيرا ونذيرا ولكن اكثر الناس لا يعلمون »(سوره ۳۴ :۲۸).و رسول خدا خود و همه پياميران را اهل مدارا و نرم خويي توصيف فرمود: «انا معاشر الانبياء امرنا بمداراه الناس کما امرنا بالفرائض»(طباطبايي،۱۳۸۵ :۹۷). وخداوند او را داراي اخلاق عظيم (سوره۶۸ :۴) و نرم خويي خواند وخطاب به ايشان فرمود اگر سخت دل بودي مردم از اطراف تو پراکنده مي شدند. پس اهل بخشش باش و براي گنه کاران طلب استغفار کن و از مؤمنان مشورت بگير و آنگاه که در امري عزم کردي با توکل به خداوند آن را به پيش بر. (سوره ۳ :۱۵۹)بدين صورت، زمينه را براي رهبري فراهم مي کند. از ظرفيت هاي موجود استفاده بهينه مي شود و هيچ فرصتي از دست نمي رود. با بردگان سخن گفته مي شود و از طبقات آماده تر نيرو تربيت مي شود. معيارهاي جديد براي روابط و مناسبات که براي تحول به‌کار آيد، ارائه مي شود و عرب و عجم، آقازاده مثل «مصعب» و برده نظير «بلال» در کنار هم قرار مي گيرند. تيمي منسجم کم کم شکل
مي‌گيرد و پيامبر اين بار به توسعه فضايي مبادرت مي کنند عده اي را به حبشه اعزام مي‌کنند که هم امنيت آن ها تأمين مي شود و هم نداي جديد جهاني مي شود
و نظام جديد پشتوانه افکار عمومي را با خود همراه مي کند. عده اي نيز براي تبليغ و گسترش نظام راهي ديار خود مي شوند. ولي ارتباطات اجتماعي به طور کامل برقرار است. براي رهبري طوري زمينه فراهم شده که از اقتدار کاريزمايي به خوبي استفاده مي کند. آيات مکي با محوريت اعتقادات و معاد و اصول دين، هم ريشه هاي نظام موجود را هدف قرار داده و نابود مي کند و اعتبار براي آن باقي نمي گذارد و هم اساسي ترين بخش هويت سازي فرهنگي را پي ريزي مي کند. نمادها با ظهور مناسکي چون نماز و آداب معاشرت، مرزهاي نظام جديد را آشکار مي کند.
نظام جديد، توسعه يافته و به يثرب مي رسد. نظام اجتماعي کامل در آنجا شکل مي گيرد. هم مديريت و رهبري نظام در اختيار نظام ساز است و هم روي فکر و مرام و اعتقادات و آداب و معاشرت کار مي شود. نيروهاي اين نظام هم در جنگ با مشرکان شرکت مي کنند و هم مبارزه با نفس خود را جهاد اکبر مي دانند و از مهم ترين شاخص هاي اين مبارزه، ترجيح امر و دستور رهبري بر خواست و برداشت خويش است. پس سطح خرد و کلان، به هم مي آميزد و يکپارچگي و انسجام مي آفريند؛ در همان حال که نيروهاي انساني از فرط گرسنگي سنگ به شکم بسته اند، خود رهبر، همچون يک سرباز و کارگر ساده، مجبور است براي حفر خندق براي حفظ کيان نظام کلنگ بزند و با هر جرقه اي که از تماس کلنگ با سنگ بر مي خيزد، فتح ابر قدرتان آن زمان نويد داده مي شود. چشم اندازي به اين بلندي در آن شرايط، جز از سوي پيامبر نمي توانست بر زبان کسي جاري شود. نکته اينجا است که از نظر شخصيتي و اعتقادي نسبت به مؤمنان، جوري کار شده و شخصيت افراد به گونه اي محکم و با ثبات شده که در اين قصه ترديد نمي کنند؛ و با اميد به آينده، بر تلاششان مي افزايند.
نظام، براي رسيدن به چشم انداز خويش بايد فراز و نشيب هايي را پشت سر گذارد؛ هم بدر را تجربه کند و هم احد را و البته اما تجربه بياموزد و تهديدها را به فرصت تبديل کند. در اين شرايط، همراه با کار دفاعي، نظام نيز در درون ساخته مي شود. زير بناها در سور مکي ارائه شده و با تکرار آيات به طور دائم در حال زايش و توسعه است و شرايط، براي نزول آيات مدني فراهم مي شود؛ آياتي که نظام مدني را مي سازد.
اقتصاد، خانواده، سياست، محيط زيست، شهرسازي و معماري، و… ارائه مي شود و همزمان کار توسعه جغرافيايي نظام نيز مورد توجه است. سفيران به کشورهاي مختلف اعزام مي شوند. انتظار اين نيست که همه به اين دعوت پاسخ مثبت دهند، ولي بايد کار آغاز شود تا روزي زمينه تحقق آن فراهم شود.
تمدن سازي بدون مقابله با دشمنان امکان ندارد
بعضي‌ها ميگويند «آقا، دشمن‌تراشي نکنيد»؛ نه، ما دشمن‌تراشي نمي‌کنيم؛ ما همين حرف پيغمبر و حرف خدا و حرف توحيد را بر زبان مي‌آوريم و خود همين گفتن، يک عدّه دشمن به وجود مي‌آورد. دشمن، به خاطر ايجاد حرکت توحيدي دشمن مي‌شود. رفع دشمنيِ او هم به اين است که شما دست از حرکت برداريد و برگرديد به همان چيزي که آنها مي‌خواهند، يعني عبوديّت طاغوت، پيروي طاغوت و مانند اينها؛ آمريکا اين توقّع را از ما دارد، نوکرهاي آمريکا مثل
آل‌سعود -اين تَبَعه‌ منطقه‌اي آمريکا- هم همين جور؛ هرچه آنها مي‌گويند، اينها هم همان را تکرار ميکنند؛ در واقع «يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوت».) همين کساني که دارند براي طاغوت مبارزه مي‌کنند، براي طاغوت حرکت مي‌کنند.
خب، در اين مصافي که وجود دارد، اين مصاف حق و باطل، مصاف توحيد و طاغوت -که ناگزير چنين مصافي وجود دارد- آن که خداي متعال مقدّر کرده است که پيروز بشود، جبهه‌ حق است؛ يعني شما ملّت ايران، اگر همان جور که تا حالا حرکت کرده‌ايد، حرکت را ادامه بدهيد، قطعاً بر دشمنانتان پيروز خواهيد شد يعني بر آمريکا پيروز [خواهيد شد]: وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفوا فِي الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثين.(۱۱) هُوَ الَّذيِ اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدي وَ دينِ الحَقِّ لِيُـظهِرَهُ عَلَي الدّينِ کُلِّه) خداي متعال اين جور مقدّر فرموده ۱۴/۱/۹۸
. اگر اين را قبول کرديم که اسلام دين جهاني است و سيره نبوي جهاني بودن دين اسلام را نشان مي دهد، راه گسترش اسلام جهاد است و جنگ يکي از کم مورد اقبال ترين حالت جهاد است، گفت‌وگو جايگاه پيدا مي کند. لازمه دعوت جهاني گفت‌وگو است و اگر گفت‌وگو را با جبهه کفر زير سوال ببريم و برنتابيم با چه توجيهي از روش دعوت انبيا مي خواهيم دفاع بکنيم؟ با چه توجيهي اين همه وقتي که انبياء عظام گذاشتند تا با کفار صحبت کنند را چطور توجيه مي کنيم؟ آيات صريح قرآن که اذهب الي الفرعون را چطور مي خواهيم توجيه کنيم؟ لازمه دعوت گفت‌وگوست و اگر گفت‌وگو جواب نداد و در مسير گفت‌وگو مانع تراشي شد آنجا بايد به شکل ديگر جهاد که جنگ است روي آورد. چرا از ترس مستشرقان که دين اسلام را دين شمشير معرفي کردند، اين قدر دچار انفعال شويم که هرجا که اسلام از شمشير استفاده کرد را به دفاع برگردانيم؟ اما جهاد را با جنگ يکسان ندانيم.
بديهي است هيچ يک از جنگهاي پيامبر جنبه خشونت طلبي و بي رحمي و تهاجم نداشت بلکه يا به سبب فتنه و نقض عهد طرف مقابل بود،مانند جنگ با بني قنيقاع در مدينه و جنگ با مشرکان درفتح مکه که به سبب نقض عهد قريش در صلح حديبيه روي داد.يا براي جلوگيري از تجاوز بود مانند جنگ احد و خندق و يا قصاص و معامله به مثل و يا به سبب محاصره اقتصادي بود، مثل جنگ بدر و يا پيشگيري از تجاوز و فتنه بود مانند : تجاوزهاي پراکنده عمال روم و امپراطوري روم و هم چنين ايران وعوامل آنان در سر حدات و جنگ تبوک . حتي روميان سفير پيامبر را کشتند. اما بخش از جنگها هم حالت تهاجمي داشته و صرفا دفاعي نبوده است .

نویسنده : حميدرضا ترقي |
برچسب ها
, ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.