درد کم‌درمان‌گری! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 38520
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱:۵۵ |
به ازای حداکثر هر پنج هزار نفر ایرانی، یک پزشک وجود دارد؛

درد کم‌درمان‌گری!

نتایج حاصل از پژوهش‌ها و مشاهدات میدانی گویای آن است که کشور ما با کمبود پزشک مواجه است و پس از مهاجرت  3 هزار پزشک در 10 ماه گذشته، این موضوع محسوس‌تر شده و بعید نیست این کمی و کاستی در سال‌های آینده به قوت خود باقی بماند.
درد کم‌درمان‌گری!

گروه اجتماعی
نتایج حاصل از پژوهش‌ها و مشاهدات میدانی گویای آن است که کشور ما با کمبود پزشک مواجه است و پس از مهاجرت  ۳ هزار پزشک در ۱۰ ماه گذشته، این موضوع محسوس‌تر شده و بعید نیست این کمی و کاستی در سال‌های آینده به قوت خود باقی بماند. کمبودی که در مناطق محروم بیش از سایر نقاط  ملموس است و مسئولین نظام سلامت کشور، مشکل را در توزیع نامناسب پزشک می‌دانند.  وزیر بهداشت یکی از آن‌هاست که معتقد است «با کمبود پزشک به شکلی که برخی مطرح می‌کنند مواجه نیستیم. هرچند ممکن است برخی جاها خدمات‌رسانی معیوب باشد، اما این موضوع به خاطر توزیع نامناسب پزشک است.» وی با ابراز مخالفت برای افزایش ظرفیت دانشجوی پزشکی می‌گوید:«افزایش دو برابری ظرفیت دانشجوی پزشکی به‌جز خیل عظیم پزشکان بیکار در آینده، حاصلی ندارد و این دور ریختن سرمایه‌های ملی است.» از طرفی ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت در تیرماه ۹۸ به ایسنا گفته: «با کمبود پزشک مواجهیم و علی‌رغم تربیت نیروهای پزشکی که داشتیم، تعدادی از این افراد به دلیل ملاحظاتی که در انتخاب دانشجو وجود داشته و بنا بر شرایطی که داشتند، به خارج از کشور رفته‌اند. بر این اساس به کمبود جدی پزشک دچار هستیم. بنابراین باید از شاخص ۱/۶پزشک به ازای هر ۱۰۰۰نفر به ۲/۵پزشک در هر ۱۰۰۰ نفر برسیم. بسیاری از کشورهای دنیا در این زمینه شاخصی بین ۳/۵ تا ۵ پزشک به ازای هر ۱۰۰۰نفر جمعیت دارند.» اما مطابق آماری که سازمان بهداشت جهانی ارائه و خبرگزاری فارس آن را روایت  کرده، در کشور ما به ازای هر ۱۰۰۰ نفر فقط یک و نیم پزشک وجود دارد و رتبه‌ شاخص سرانه‌ پزشک در ایران در جایگاه ۸۷ جهان است. درواقع ۸۶ کشور جهان نسبت به ایران در جایگاه بهتری قرار دارند. همچنین در بین ۲۵ کشور آسیای میانه و غرب آسیا، ایران در جایگاه بیستم ازنظر سرانه پزشک و هم‌تراز کشورهایی همچون سوریه، مالزی و تونس قرار دارد. علی‌اکبر حق‌دوست، معاون آموزشی وزارت بهداشت، این کمبود را به انباشت پزشک عمومی در شهرهای بزرگ و شهرهای متوسط  گره می‌زند و به کمبود پزشک در برخی مناطق هم اشاره دارد و تأکید می‌کند، به‌کارگیری و تأمین منابع، برای جذب پزشکان باید مدنظر قرار گیرد.  
 دلایل نه‌چندان مقبول در ادعای عدم کمبود پزشک
گروهی از کارشناسان نظام سلامت وجود ۱۸۰ هزار شماره نظام پزشکی را دلیل صحت ادعای خود در عدم کمبود پزشک عنوان می‌کنند اما از این آمار به گفته قاسم جان بابایی، معاون درمان وزارت بهداشت:

« برخی‌ها به رحمت خدا پیوسته‌اند، برخی مهاجرت کرده و برخی نیز مشغول کار دیگری شده‌اند » و  سهم پزشکان شاغل در بخش دولتی از این آمار تنها حدود ۱۵ هزار نفر است. در آماری دیگر که خبرگزاری مهر از قول جهانگیری، معاون سازمان نظام پزشکی در یک برنامه تلویزیونی نقل کرده: « کل تعداد شماره نظام پزشکی در سرجمع پزشکان و دندانپزشکان به ترتیب ۱۵۰ هزار نفر پزشک و ۳۶ هزار نفر دندانپزشک هستند که از این تعداد افرادی به رحمت خدا پیوستند و نیستند و مهاجرت کردند و ما الان ۱۰۶ هزار پروانه صادر کردیم که شامل ۲۶ هزار پروانه دندانپزشک، ۴۵ هزار پزشک متخصص و ۳۵ هزار پزشک عمومی است.» 
به هر ترتیب، نتیجه پژوهش مهدی شهرکی و سیمین قادری، پژوهشگران دانشکده مدیریت و علوم انسانی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار که مبتنی بر داده‌های مرکز آمار ایران، داده‌های بانک جهانی و داده‌های پزشک و تخت بیمارستان از سالنامه‌های آماری سال‌های مختلف مرکز آمار ایران بوده است، نشان می‌دهد، «کشور ما در سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۴۱۰ با کمبود پزشک روبه‌رو خواهد بود. »بااین‌وجود محمدرضا ظفرقندی، رئیس‌کل سازمان نظام پزشکی بابیان این‌که مشکل در توزیع نامناسب پزشک است و باید با ارائه تسهیلات و تخصیص امکانات برای مناطق محروم، پزشک جذب و استفاده از نیروهای بومی را در دستور کار قرارداد، می‌گوید: «پیش‌بینی کرده‌ایم تا سال ۱۴۰۴ این کمبودها مرتفع شده و در برخی رشته‌ها، پزشک مازاد خواهیم داشت.»  اما ارائه تسهیلات و اتخاذ سیاست‌های تشویقی برای نگاه‌داشتن پزشکان در مناطق محروم طرحی شکست‌خورده به نظر می‌رسد. گفته‌های سید حسن قاضی‌زاده هاشمی وزیر سابق بهداشت در سال ۱۳۹۴ گویای این موضوع است: « برای جبران کمبود  ۵ هزار پزشک در شبکه، حقوق این افراد را ۴ تا ۵ برابر کردیم اما حداکثر ۱۵۰۰ پزشک جذب شدند! حتی برای مناطق محروم مرزی حقوق ۱۵ میلیون تومانی می‌دهیم اما هنوز کمبود پزشک داریم!» مهاجرت ۳ هزار پزشک در ۱۰ ماه گذشته هم به این کمبودها دامن زده است. 
علی تاجرنیا، مشاور عالی رئیس سازمان نظام پزشکی کشور در گفت‌وگو با «انتخاب» و در پاسخ به این پرسش که چرا طی یک سال گذشته میزان مهاجرت پزشکان ایرانی به خارج از کشور شدت یافته و طبق برخی آمارهای اعلام‌شده این میزان بالغ‌بر مهاجرت ۳ هزار پزشک در سال جاری است، گفته: این مسئله به دلیل عوامل مختلفی رخ می‌دهد. اولین مسئله بحث اقتصادی است. واقعیت این است که پزشکان به سبب تخصص و مهارتی که دارند در همه جوامع جز ءمشاغل پردرآمد هستند. این در حالی است که متأسفانه طی سالیان اخیر به‌ویژه بعد از شیوع بیماری کرونا اقتصاد درمان دچار چالش‌های زیادی شد. مضاف بر این‌که میزان درآمد پزشکان متناسب با میزان تورم نبوده تا عملا شرایط اقتصادی پزشکان تضعیف شود.
کمبود پزشک، پیامدهای فراوانی به همراه دارد که از آن جمله می‌توان به پایین آمدن کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی، انتظار طولانی‌مدت بیماران برای دریافت خدمات، عدم دسترسی برخی مناطق به پزشک و یا محدودیت در دسترسی و غیره اشاره کرد. 
  تعارض منافع مانع شفاف‌سازی آمارها
مهدی اسفندیار، پژوهشگر و نویسنده حوزه سلامت  علت عدم علاقه مسئولین نظام سلامت اعم از اعضای کمیسیون بهداشت و درمان، سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت به شفاف‌سازی آمار در مورد تعداد پزشک را تعارض منافع دانسته و در این زمینه به «رسالت» می‌گوید: « من یک‌بار در برنامه‌ای رادیویی مسئولینی از کمیسیون وزارت بهداشت و درمان، وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی  را دعوت کردم که هرکدام اعدادی متفاوت ارائه دادند. ما تنها کشوری هستیم که پزشکان فوت‌شده‌مان نیز در آمار می‌آید. یعنی وقتی مسئولین وزارت بهداشت می‌خواهند آمار بدهند، پزشکانی که اکنون زیرخاک خوابیده‌اند، افرادی که نمی‌توانند طبابت کنند و بالای ۷۵ و ۸۰ سال سن دارند، افرادی که از ایران مهاجرت کرده‌اند و آن دسته از پزشکانی که در کارهایی همچون ساخت‌وساز، عمران و بانکداری و بنگاهداری فعالیت دارند را  نیز در آمار می‌آورند و  اعدادی ارائه می‌دهند که به نظرم هرگز با حقایق جامعه و بازار کار همخوانی ندارد. چنانچه بخواهیم واقعیت داستان را بدانیم این است که کل پزشکان عمومی که در نوک پیکان در حال فعالیت و خدمت به مردم هستند، برای کشور  ۸۵ میلیونی ایران، حداکثر ۱۵ هزار نفر است. اما زمانی که شما آمارها را می‌گیرید متوجه می‌شوید که ۱۹۰ هزار نفر را معرفی می‌کنند.  حال چنانچه دندانپزشکان را از این تعداد خارج کنیم به ۱۴۰ هزار نفر می‌رسد که از این تعداد تنها ۱۰۵ هزار نفر، نظام پزشکی‌شان فعال بوده و یا اطلاعاتی از آن‌ها موجود است. از ۱۰۵ هزار نفر، ۲۵ هزار داروساز و ۵۰ هزار نفر متخصص هستند. درنهایت از آن آمار اولیه چیزی حدود ۴۰ هزار پزشک عمومی به دست می‌آید که ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر از این‌ها اصلا پروانه نگرفته‌اند و تنها ۳۰ هزارتا ۳۰ هزار و ۵۰۰ نفر پروانه دارند که باز از این تعداد بین ۱۵ تا ۱۷ هزار نفر در مراکز ترک اعتیاد و زیبایی کار می‌کنند یعنی هیچ ربطی به‌نظام  بهداشت و درمان ما ندارند. حال اگر سایت‌های بیمه‌ای را نگاه کنید می‌بینید عدد من کاملا درست است یعنی سازمان تأمین اجتماعی ۱۰ هزار و سازمان خدمات درمانی نیز حدود ۱۰ هزار پزشک طرف قرارداد دارند و این‌ها نیز عمدتا تداخل دارد یعنی پزشکی که با تأمین اجتماعی قرارداد دارد با خدمات درمانی نیز قرارداد دارد. بنابراین کل پزشکانی که در صف‌داریم نهایتا ۱۵ هزار نفر هستند که چنانچه این تعداد را تقسیم‌بر جمعیت کشور کنیم می‌بینیم به ازای حداکثر هر ۵ هزار نفر ایرانی، یک پزشک داریم.  واقعیت این است ازآنجایی‌که مسئولین وزارت بهداشت و درمان و سیاست‌گذاران سلامت کشور تعارض منافع دارند اصلا علاقه‌ای به شفاف‌سازی این مسائل ندارند. گاهی مسئولین عنوان می‌کنند پزشکان ما مهاجرت کرده‌اند. می‌گوییم چرا مهاجرت کردند؟ می‌گویند وضع مالی‌شان خوب نبوده است.  کسی که وضع مالی‌اش خوب نیست چطور می‌تواند برود آمریکا و اروپا خانه بخرد؟ بسیاری از این افراد پول‌هایشان را برای تجارت می‌برند و اصلا کار طبابت نمی‌کنند. خب چطور شما می‌گویید وضع مالی‌شان خوب نیست؟ » 

 فریز ظرفیت‌ها در برخی تخصص‌های موردنیاز
اسفندیار معتقد است یکی از دلایل کمبود پزشک در کشور فریز شدن ظرفیت‌ها خصوصا در برخی رشته‌های تخصصی موردنیاز جامعه است و علت آن را چنین عنوان می‌کند: «در رشته‌هایی مانند رادیولوژی، جراحی اعصاب، چشم‌پزشکی و یا متخصص گوش و حلق و بینی شرایط فراتر از بحران است. من فکر می‌کنم این رشته‌ها عمدا فریز شده است. یعنی آدم‌های قدرتمندی در این مجموعه هستند که در بخش‌های مختلف اجازه افزایش ظرفیت  نمی‌دهند. نظام سیاسی ما نیز حریف این‌ها نمی‌شود و شاید اصلا اولویتش هم نباشد. خودم در برخی از رشته‌ها حاضر شدم آگهی کنم که سه ساعت در روز بیایید کارکنید. واقعیت این است که نتوانستم با رقمی زیر ۳۰ میلیون تومان پزشکی را راضی به کارکنم. زمانی هم که می‌آیند، با قراردادهای بسیار یک‌طرفه و شرایط عجیب‌وغریب مواجه می‌شوید که هیچ نظارتی نمی‌توانید بر روی آن‌ها داشته باشید، پزشک هر زمان نیز اراده کند شیفت را ترک کرده و می‌رود. در یکسری از بیمارستان‌های پایتخت و کلان‌شهرها در تأمین برخی رشته‌ها بحران داریم، چه رسد به مناطق محروم. » 

وی در خصوص بیکاری برخی پزشکان می‌گوید: « باید دید تعریف بیکاری چیست؟ چنانچه بیکاری را با فرض حقوق درخواستی ۳۰ میلیون تومانی در نظر بگیریم، بله بسیاری از پزشکان عمومی بیکار هستند و نمی‌توانند باروزی ۶، ۷ ساعت و حقوق ۳۰ میلیون تومان کار پیدا کنند، اما پزشک عمومی اگر بخواهد کار کند و یک مقدار سواد اولیه داشته باشد زیر شیفتی ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان کار پیدا نمی‌کند. بیکاری در حوزه پزشکی را مطلقا قبول ندارم. هر پزشکی بخواهد مشغول به کار شود، کافی است یک آژانس بگیرد، به شهرک غرب برود و درخواست کار کند و از فردا صبح به‌عنوان پزشک خانواده سرکار برود. البته این را هم بگویم ۱۵ میلیون تومان برای یک پزشک خانواده رقم کمی است.» 
 تعریف رشته‌ها و پست‌های جعلی برای منافع صنفی
این پژوهشگر نظام سلامت، رفع نشدن موضوع کمبود پزشک را ایجاد رشته‌ها و پست‌های جعلی برای پزشکان می‌داند و توضیح می‌دهد:«مسئولین ما در وزارت بهداشت علاقه دارند رشته‌های جعلی ایجاد کنند. یعنی به‌جای این‌که پزشکان را به‌طرف پزشک خانواده و صف هدایت کنند، رشته‌هایی ایجاد می‌کنند که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. رشته‌هایی جعلی همچون متخصص تغذیه، پزشک اجتماعی، متخصص اقتصاد سلامت و غیره. ممکن است در این رشته‌ها PHD وجود داشته باشد اما تخصص نداریم. این رشته‌های جعلی باعث می‌شود افراد به‌جای این‌که به سمت پزشک خانواده بروند در این رشته‌ها تحصیل خود را ادامه بدهند.  بعد نیز برای این‌ها پست‌های جعلی ایجاد می‌کنند.  این‌ها باعث انحراف شده است. انحراف به چه معنا؟ بدین معنا که ذهن افراد به‌جای این‌که به سمت پزشک خانواده شدن برود، درگیر این می‌شود که پست بگیرند.  دلیل دوم حل نشدن معضل کمبود پزشک را سهمیه‌های عجیب‌وغریب دانشگاه‌های علوم پزشکی می‌دانم. به‌شدت با سهمیه در علم مخالف هستم چراکه معتقدم این خلاف هر نوع منطقی است. هیچ کجای دنیای پیشرفته امروز در مورد علم سهمیه قائل نمی‌شوند. حال ما علاوه بر این‌که برای علم سهمیه قائل شدیم، برای طول مدت تحصیل نیز استثنا قائل شدیم.  فردی که این‌چنین قبول‌شده و درس‌خوانده دیگر اعتمادبه‌نفس ندارد در اورژانس بنشیند یا به‌عنوان پزشک خانواده مریض ببیند. بسیاری از افرادی که اکنون کار نمی‌کنند به دلیل همین عدم اعتمادبه‌نفس است و در ادامه همان سهمیه، به پشت‌میزنشینی فکر می‌کنند و اصلا طبابت برایشان مهم نیست.» 

  مهاجرت بیشتر پزشکان با بالاتر رفتن تعرفه‌ها
وی ادعای سازمان نظام  پزشکی مبنی بر این‌که پایین بودن تعرفه‌ها باعث مهاجرت پزشکان و کمبود پزشک شده است را کذب دانسته و عنوان می‌کند: « هر زمان تعرفه‌ها بالا رفته  و پرداخت‌ها بهتر شده است مهاجرت پزشکان نیز بیشتر شده است. ضمن این‌که نتایج یک کار پژوهشی که سابق بر این در جهاد دانشگاهی انجام‌شده بود دلیل اصلی مهاجرت پزشکان ایرانی را نه اشتغال که در ۵۰ تا ۶۰ درصد موارد مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دانسته بود. به‌علاوه این‌که پزشکان ما به‌جز کشورهای حاشیه خلیج‌فارس که تعداد کمی از آن‌ها را شامل می‌شود،  غالبا بعد از مهاجرت در رشته پزشکی مشغول به کار نمی‌شوند زیرا مدرک آن‌ها به‌سختی ارزشیابی شده و معمولا رد می‌شود. چنانچه اظهارات دکتر زالی را در دوره سازمان نظام پزشکی ایشان جست‌وجو کنید، به اذعان ایشان قبل از افزایش نرخ تعرفه‌ها در طرح تحول سلامت هفته‌ای یک، دو یا سه مورد درخواست عدم سوءپیشینه که عمدتا برای مهاجرت استفاده می‌شد، وجود داشته است و بعد از طرح تحول سلامت در سال‌های ۹۳، ۹۴ و ۹۵ که پرداخت‌ها بالا رفت و به‌موقع شد، این تعداد به ماهیانه نزدیک ۱۰۰ تا ۲۰۰ درخواست رسید. دوستان تنها هدفشان این است مسئولین را متقاعد کنند که تعرفه‌ها را بالابرده و پول بیشتری وارد نظام سلامت کنند. من نیز معتقدم تعرفه‌ها باید واقعی شود اما در بحث کارشناسی ما حق نداریم دو موضوع بی‌ربط را به هم ارتباط دهیم. »  

 چاره‌ای جز  افزایش ظرفیت رشته‌های تخصصی نداریم
این پژوهشگر حوزه سلامت بابیان این‌که در خصوص رشته‌های تخصصی چاره‌ای جز افزایش ظرفیت نداریم، ادامه می‌دهد: «نظام سیاسی نباید اجازه بدهد کمیسیون درمان و ذی‌نفعان در آن مانع افزایش ظرفیت‌ها به‌ویژه در رشته‌های تخصصی شوند. این‌که مسئولین وزارت بهداشت می‌گویند ما از بعد انقلاب ظرفیت‌ها را ۳۰ برابر کردیم باید دید چه تخصص‌هایی این میزان افزایش داشته است. متخصص عفونی که اصلا تخت ندارد مریض را بخواباند، متخصص طب و اورژانس که اصلا اورژانس ندارد سرکار برود یا متخصص اطفال که نیاز کمتری به آن است، اما از دیگر سو تخصص‌های حیاتی مثل اعصاب، رادیولوژی، پوست و گوش و حلق و بینی  فریز شده‌اند و اجازه افزایش ظرفیت در آن‌ها را نمی‌دهند. در بدو انقلاب کشور ۳۰ میلیونی ایران، با احتساب پزشکان خارجی ۵ الی ۸ هزار پزشک داشته است که همه‌شان به کار طبابت مشغول بودند، اکنون ۱۰ هزار پزشک  با  بیمه تأمین اجتماعی، بیمه ارتش و نیروهای مسلح  طبابت می‌کنند و مابقی پزشکان به دنبال پوست و مو و زیبایی و لیپوساکشن و خریدوفروش دارو و ملک و غیره هستند. این‌که آقایان می‌گویند  ۱۹۰ هزار نفر پزشک داریم و از این تعداد برخی فوت کرده‌اند یا در کشور نیستند، این‌ها چه ربطی به مردم و حاکمیت یا نظام سلامت دارد؟  این‌ها اعداد روی کاغذ است. شما وارد مطب می‌شوید می‌بینید پزشک نیست.  اکنون شما بیمارستان‌های تأمین اجتماعی تهران را بگردید متخصص رادیولوژی پیدا نمی‌کنید. در حال حاضر بسیاری از فرمانداران، استانداران، مقامات کشوری و لشکری در استان‌های مختلف شبانه‌روز به وزارت بهداشت می‌گویند برایمان متخصص بفرستید. خب اگر پزشک به‌اندازه کافی داشتیم که این حرف‌ها نبود.»

 نظام آموزش پزشکی ما ۱۰۰ سال بدون تغییر !
اسفندیار تحول در نظام آموزش پزشکی کشور را ضروری دانسته و بیان می‌کند: « هیچ‌چیز به نظرم مضحک‌تر از این نیست که آموزش پزشکی ما ۱۰۰ سال است تحول نداشته، آیا آموزش پزشکی دنیا در این مدت ثابت مانده است؟ دلیلش این است که سیستم آموزش پزشکی در کشور ما تأمین‌کننده منافع برخی اصناف و افراد قدرتمند است که مانع ایجاد تغییرات شده‌اند. به‌عنوان‌مثال اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا طول دوره پزشکی عمومی ۵ سال است. در کشور ما نیز یا باید پزشکی را از مقطع لیسانس به بعد بگیرند یا طول دوره‌اش را ۵ سال کنند. به‌خصوص اینکه قبلا پزشکان عمومی ما کارهای زیادی اعم از ختنه، زایمان، واکسیناسیون و جراحی‌های کوچک  انجام می‌دادند یا مهر پزشکی جراح‌های عمومی را که نگاه می‌کردید روی آن نوشته بود جراح عمومی و شکسته‌بند، اما اکنون‌که این‌همه تخصص اضافه‌شده است دیگر لزومی ندارد طول دوره پزشک عمومی ۷ سال و نیم باشد. آن را ۵ ساله کنید و در این مدت آموزش‌های مرتبط با پزشک خانواده را بدهید و بگذارید فرد برود مشغول به کار شود. از همه مهم‌تر ما باید یک واژه جعلی را از پزشکی‌مان خارج کنیم. ببینید فرد یا می‌خواهد پزشک شود یا مدیر. باید تکلیف خود را مشخص کند. این‌که فردی می‌خواهد پزشک شود و بعد ۴ سال متخصص مدیریت بیمارستانی بخواند چنین سیستم مضحکی باید در کشور ما جمع بشود. »  

وی دلایل عمده همخوانی نداشتن تعداد فارغ‌التحصیلان پزشکی که به  طرح اعزام می‌شوند با تعداد دانشجویان این رشته را چنین عنوان می‌کند: « برخی از این‌ها پارتی دارند، برخی طرح نمی‌گذرانند و به دنبال تجارت دارو یا کارهای اداری می‌روند، برخی از ایران خارج می‌شوند و عده‌ای نیز مدرک را برای کارکردهای سیاسی می‌خواهند. مسائل زیادی وجود دارد اما دلایل عمده همین‌ها هستند. »  
 قانون بومی‌گزینی اجرا نمی‌شود
وی بابیان این‌که بومی گزینی راهکار خوبی برای جبران کمبود پزشک بوده اما این قانون آن‌چنان‌که باید در وزارت بهداشت اجرانشده است می‌گوید:« به‌عنوان‌مثال فردی در کرمان برای تخصص یا پزشک عمومی سهمیه بومی گرفته است و اکنون در مرکز استان در حال فعالیت است.  از طرفی مشکل دیگر ما در نظام سلامت عدم نظارت است.  در چند سال اخیر کمیسیون بهداشت و درمان مجلس چند وزیر را احضار کرده که چرا طرح پزشک خانواده را اجرا نمی‌کنید؟ هیچ،  اما در مورد تعرفه‌ها تا دلتان بخواهد  وزیر فراخوانده‌اند.  از طرفی در نظام سلامت ما بالای ۱۵۰ هزار میلیارد تومان پول وجود دارد که از شمول حسابرسی خارج است.  زمانی که نظارت وجود نداشته باشد و پای پول و اختیارات زیادی در میان باشد و زمانی که شما سیاست‌گذاری، اجرا و نظارت را به دست یک صنف می‌دهید دیگر نباید توقع داشته باشید حقی برای ملت به رسمیت شناخته شود. » 

 تفکیک بخش دولتی و خصوصی
اسفندیار در پایان به بیان راهکار پرداخته و خاطرنشان می‌کند:« فعالیت پزشکان و کادر درمان و حتی کارکنان دولت اعم از وکیل و مهندس و غیره  باید در بخش دولتی و خصوصی از هم تفکیک بشود. دولت موظف است برای مردم در همه‌جا پزشک تأمین کند. خب بیاید و حداقل برای خود و نه بخش خصوصی پزشک تربیت کند و اجازه فعالیت نیروهای تربیت‌شده را در بخش خصوصی تحت هیچ شرایطی و بدون هیچ‌گونه تبصره و پارتی‌ای ندهد. راهکار این است که پزشکان تمام‌وقتی در بیمارستان داشته باشیم که با واتساپ و تلگرام و تلفن مشاوره ندهند. مریض پزشک را ببیند و پزشک مریض را لمس کند. چنانچه به این نتیجه رسیدیم که ۲۰۰ نفر بیمار را نمی‌شود در بیمارستان دولتی و در ۲ ساعت ویزیت کرد و یک پزشک نمی‌تواند هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی فعالیت داشته باشد تازه می‌رسیم به نقطه شروع. در حال حاضر بخش دولتی در کشور ما محلی شده است برای خامه‌گیری. یعنی پزشک عمومی برای لیپوساکشن و کم کردن چربی شکم و اصلاح کف پا و غیره و پزشک متخصص برای آندوسکوپی و اکو و آنژیو و غیره مریض را به مطب خود می‌برد و درواقع بخش دولتی به محلی برای شکار بیمار تبدیل‌شده است تا تیمار و درمان او.» 

برخی تعداد پزشکان را به‌تنهایی نمودار وضعیت سلامت در یک کشور نمی‌دانند  و توضیح می‌دهند، آنچه برای بررسی سیستم بهداشت و درمان یک کشور مهم است تعداد پزشکان نیست. ما یکسری امکانات دیگر می‌خواهیم که باید با پزشکان همکاری شود. به‌عنوان‌مثال ما چندین برابر کمبود پزشک، کمبود پرستار و سایر امکانات زمینه پزشکی داریم.» این‌ها از گفته‌های سیامک مره صدق، متخصص جراحی است که در گفت‌وگو با «رسالت» مطرح کرده است.  
وی به حلقه گمشده‌ای در سیستم درمانی کشور به نام «پزشک خانواده» اشاره‌کرده و با گلایه از برخی سیاسی‌کاری‌ها، عنوان می‌دارد:«اکنون چون پزشک خانواده نداریم، از پزشکان عمومی خود به‌عنوان پزشک خانواده استفاده می‌کنیم درصورتی‌که پزشک خانواده باید توانایی تشخیص، بیماریابی و توانایی اداره سیستم‌های بهداشتی را داشته باشد. از دیگر سو مسئله عمده ما عدم توزیع مناسب پزشک است. اکنون در تهران پزشک بیکار کم نداریم. در مقابل برخی مناطق کشورمان از وجود پزشک عمومی و متخصص  بی‌بهره هستند.  از سوی دیگر یکسری سیاسی‌کاری‌ها این وسط صورت می‌گیرد. به‌عنوان‌مثال می‌بینیم که در
 ۲ شهرستان به فاصله ۲۰ کیلومتر از یکدیگر دو بیمارستان می‌سازند. هیچ جای دنیا این کار را نمی‌کنند. ما اکنون در کشورمان بیمارستان‌هایی داریم که تعداد کارکنان آن‌ها از تعداد بیمارانشان بیشتر است. چرا؟ درواقع  علت را باید در یکسری رقابت‌های غیرعلمی منطقه‌ای جست‌وجو کرد. شاید به‌طور مثال یک نفر دریکی از این مناطق به خاطر دسترسی‌هایی که در مجلس داشته  فشار آورده و وزارت بهداشت مجبور به این کارشده است.  رقابتی که جز هدر رفت منابع، حاصل دیگری ندارد.  ما  در برخی شهرها دو «ام آر آی» داریم که ازنظر سطح‌بندی یکی هم زیاد است. چرا؟ زیرا دو سازمان رقیب خواستند باهم رقابت کنند و هر دو «ام‌آر‌آی» داشته باشند.  خب این‌ها مشکلات عمده سیستم درمان ماست. » 
 افزایش ظرفیت دانشجو به همین راحتی نیست
وی تربیت پزشک را فرآیندی کاملا پیچیده دانسته و می‌گوید: « ما در ابتدا باید سیاست خود را در خصوص تعداد پزشکان مشخص کنیم و ببینیم می‌خواهیم چه بکنیم. این‌گونه نیست که امروز ظرفیت پذیرش پزشکمان را دو برابر کنیم. زمانی که شما ظرفیت پزشک را دو برابر می‌کنید باید بیمارستان‌های آموزشی و هیئت‌علمی خود را نیز دو برابر کنید. ما در این موارد بسیار مشکل‌داریم. یکسری از اعضای هیئت‌علمی ما پاره‌وقت هستند.  این‌ها قرار است هم آموزش بدهند و هم در بیمارستان دولتی کاردرمانی کنند. دیگر چه وقتی برایشان می‌ماند. مسئله دیگر این‌که در همه‌جای دنیا  کسی که دارد در سیستم خصوصی کار می‌کند باید با سیستم دولتی خداحافظی کند. منتها ما هزار  تبصره برای این تعریف می‌کنیم و نتیجه این‌که افراد بسیاری دارند در هر دو سیستم کار می‌کنند. ما با مشکلات پیچیده‌ای مواجه هستیم که اجرای کامل طرح تحول سلامت می‌تواند همه آن‌ها را حل کند. »  

 اجرای قانون بومی‌سازی، بهترین راه
این عضو سابق کمیسیون بهداشت و درمان مجلس یکی از راه‌های جبران کمبود پزشک در مناطق محروم را بومی گزینی دانسته و بیان می‌کند: « زمان ورود به دانشگاه باید از مناطق بومی که نیاز به پزشک دارند گزینش کرده و این‌ها را ملزم کنیم حداقل ۲۰ سال در همان منطقه خدمت کنند. این بهترین راه است. در این شرایط هم مشکلات فرهنگی پزشک در آن منطقه حل می‌شود و هم پزشکی که متعلق به آن منطقه است یک علقه بومی یا منطقه‌ای  برایش وجود دارد و هم طبق قانون موظف است. اکنون تعداد زیادی از دانشجویان پزشکی فارغ‌التحصیل شهرستان‌های دیگر را می‌بینید که دارند در شهرهای بزرگ به‌ویژه تهران زندگی می‌کنند. این باعث می‌شود ما یک بدنه متورم پزشکی در یک منطقه از کشور داشته باشیم و در جای دیگر نیازمند حتی پزشک عمومی باشیم. دانشجویانی که از شهرهای کوچک‌تر می‌آیند می‌توانند در دانشگاه‌های شهرهای بزرگ‌تر درس بخوانند و نیازی به تأسیس دانشکده پزشکی در شهرهای کوچک نیست چراکه این کار بسیار پرهزینه و مشکل است اما آن تعهد برای خدمت در منطقه بومی باید باشد و حتما اجرا شود، این‌طور نباشد که یک عده به شهرهای بزرگ بیایند و بعد هم بخواهند چانه بزنند و این تعهد را از بین ببرند. از این موارد زیاد داشته‌ایم. » 

وی ضمن اظهار بی‌اطلاعی از جزئیات مهاجرت ۳ هزار پزشک در ایام کرونا از کشور، آن‌ها را با سربازانی مقایسه کرده که در روز جنگ از جبهه فرار می‌کنند و مجازات چنین رفتاری در همه سیستم‌های نظامی دنیا مشخص است.   

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.