«خسارت محض» هزینه تجربه‌ای سنگین - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 48242
  پرینتخانه » اسلایدر, سیاسی تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۴ |
هشت سال رویکرد غرب‌گرایانه دولت بررسی شد

«خسارت محض» هزینه تجربه‌ای سنگین

آخرین دیدار دولت دوازدهم با رهبر حکیم انقلاب روز چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ برگزار شد و در این دیدار ایشان نکاتی را مطرح کردند که یکی از آن نکات به تیتر یک همه خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های داخلی و حتی خارجی تبدیل شد، «اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد و آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند»
«خسارت محض» هزینه تجربه‌ای سنگین

وحید عظیم‌نیا
آخرین دیدار دولت دوازدهم با رهبر حکیم انقلاب روز چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ برگزار شد و در این دیدار ایشان نکاتی را مطرح کردند که یکی از آن نکات به تیتر یک همه خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های داخلی و حتی خارجی تبدیل شد، «اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد و آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند» رهبر انقلاب در این  دیدار درحالی‌که پدرانه و با شفقت تمام به انتقاد از عملکرد دولت پرداختند،  اظهار کردند« یک تجربه بسیار مهم در این دوران عبارت است از بی‌اعتمادی به غرب که آیندگان باید از آن استفاده کنند و  در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد و آن‌ها کمک نمی‌کنند و هرجا که بتوانند ضربه خواهند زد و اگر جایی هم ضربه نمی‌زنند به این دلیل است که نمی‌توانند». ایشان با تأکید بر اینکه مطلقا نباید برنامه‌های داخلی را به همراهی غرب منوط کرد زیرا حتما شکست خواهد خورد فرمودند«  هر جا که کارها را منوط به غرب و مذاکره با آن و آمریکا کردید ناموفق بودید و هر جا که بدون اعتماد به غرب، حرکت و از آن‌ها قطع امید کردید موفق بودید و پیش رفتید». 
همین یک جمله شاید تمام عصاره دولت هشت‌ساله روحانی بخوانیم رئیس‌جمهور ژست باشد «غرب قابل‌اعتماد نیست» تجربه سنگینی که هزینه نسبتا گزافی برای آن پرداخت شد از هزینه امنیتی و سیاسی گرفته تا اقتصادی، اما قسمت تلخ ماجرا حمل بار این تجربه بر دوش مردم بود. هرچند به تعداد برگ‌های کتاب‌ها انتقاد نسبت به سیاستمداران و نحوه برخورد آن‌ها با سرنوشت افراد جامعه وجود دارد اما اصولا سیاستمدار باید به قدری زیرک باشد که نخواهد برای یک تجربه دو بار هزینه بدهد به حق می‌توان ادعا کرد در این دوران هشت‌ساله ضربه سنگینی بر اعتماد عمومی مردم وارد شد که بارزترین پیامد آن را در مدیریت کرونا می‌توانیم مشاهده کنیم به قول فرانسیس فوکویاما مهم‌ترین نکته در پاندمی کرونا اندازه‌گیری اعتماد مردم به دولت بوده است و در دولت‌هایی که مردم نسبت به آن بی‌اعتماد هستند همراهی خوبی برای رعایت مقررات مربوط به کنترل پاندمی صورت نمی‌گیرد همین می‌شود که با یک تعطیلی جاده شمال راه‌بندان می‌شود و امروز رعایت پروتکل‌ها به زیر ۴۰ درصد رسیده است.
اعتماد عمومی سرمایه بسیار مهمی در قرن حاضر برای دولت‌هاست و به‌آسانی به دست نمی‌آید اما حسن روحانی با یک پافشاری نامطلوب در شرایط کنونی میزان اعتماد عمومی مردم به دولت را طبق برخی نظرسنجی‌های داخلی به زیر ۵۰ درصد رسانده است! در اینجاست که می‌توان گفت رهبر خردمند انقلاب در حالی به درستی عنوان می‌فرمایند که بزرگ‌ترین تجربه از دولت یازدهم و دوازدهم عدم اعتماد به غرب است که در سوی دیگر ماجرا باید گفت اعتماد به غرب به بی‌اعتمادی داخلی و از دست دادن مردم به عنوان صاحبان اصلی نظام و انقلاب منجر می‌شود، یعنی اعتماد می‌دهی اما بی‌اعتمادی می‌گیری! معامله‌ منصفانه‌ای نیست. رسیدن به این گزاره مهم بر روی کاغذ کار ساده‌ای نیست و بارها توسط کارشناسان و کتاب‌ها و حتی بیانات رهبر انقلاب به آن اشاره شده است  اما رسیدن به این گزاره در عرصه عمل به چیزی تبدیل می‌شود که امروز با آن در سطح جامعه مواجه هستیم تاجایی‌که  برخی طیف‌های سیاسی نظیر طیف موسوم به اصلاح‌طلبان مجبور به تجدیدنظر و پوست‌اندازی فکری هستند و تلاش می‌کنند فاصله خود را با روحانی در عمق صد کیلومتری حفظ می‌کنند!
اما چرا به گفته رهبر فرزانه انقلاب غرب قابل‌اعتماد نیست، اولا هیچ کشوری در دنیای کنونی قابل‌اعتماد نیست چراکه همه دولت‌ها به دنبال منافع خود در عرصه بین‌المللی هستند و اگر همکاری نیز صورت بگیرد بر مبنای همان منفعت است، نکته دوم: مربوط به اصلی است که آمریکا در سیاست خارجی در رابطه با برخی کشورها نظیر ایران، روسیه و چین در پیش می‌گیرد که این اصل  با عنوان «اقدام تدریجی و نتیجه بزرگ» است و عموما از راه مذاکره و گفت‌وگو به دنبال عملیاتی کردن آن است.  دراین‌باره می‌توان گفت «تاکتیک مذاکره برش کالباس» از مهم‌ترین فنون مذاکره آمریکا با کشورهای مذکور است و طبق این فن مذاکره برش به برش از کالباس بزرگ جدا می‌شود و به صورت تدریجی به خورد طرف مقابل داده می‌شود درواقع مذاکره‌کننده – آمریکا- یک «بسته پیشنهادی» را ارائه می‌کند  و سپس «بسته» را به قسمت‌های کوچک‌تر برش می‌زند و برای هر برش به طورمجزا به دنبال مذاکره است. در حقیقت استراتژی کالباسی از مهم‌ترین استراتژی‌های مذاکره است که می‌گوید اگر بخواهیم یک کالباس را به فردی بخورانیم او نمی‌تواند و قبول نمی‌کند و ما باید آن را ریزریز کنیم تا او آن را بخورد!
 در اینجاست که رهبر حکیم انقلاب می‌فرمایند: «آمریکایی‌ها در زبان و وعده می‌گویند تحریم‌ها را برمی‌داریم اما تحریم‌ها را برنداشتند و برنمی‌دارند، ضمن آنکه شرط هم می‌گذارند و می‌گویند که باید در همین توافق جمله‌ای بگنجانید که بعدا درباره برخی موضوعات صحبت شود وگرنه توافقی نخواهیم داشت. آن‌ها می‌خواهند با گذاشتن این جمله، بهانه‌ای برای دخالت‌های بعدی خود درباره اصل برجام و مسائل موشکی و منطقه‌ای فراهم کنند و اگر ایران حاضر به بحث درباره آن‌ها نشود بگویند توافق را نقض کرده‌اید و توافق، بی‌توافق.» این همان کالباسی است که ایران انزجار از خوردن آن دارد اما آمریکا می‌خواهد ریزریز در طول مذاکرات به خوردمان  بدهد اول فناوری هسته‌ای بعد موشکی بعد منطقه‌ای و درنهایت نظام و کل کشور! برای هر بخش هم به دنبال مذاکره مجدد است ابتدا محدودیت‌های هسته‌ای را دنبال می‌کند حاضر به قبول بند غروب آفتاب در برجام نیست و سپس می‌خواهد محدودیت در فناوری موشکی و  تغییر در سیاست‌های منطقه‌ای را به خوردمان بدهد! و درنهایت ما را پاسپورت به دست راهی غرب و شرق و جنوب و شمال کشور کند. 
لذا می‌توان گفت هشت سالی که گذشت سخت بود، تجربه تکراری اما مهمی به دست آمد که عبرتی برای آیندگان خواهد بود تا مذاکره و گفت‌وگو به ژست سیاسی تبدیل نشود و ما دیگر شاهد حضور سیاستمداران ژست در عرصه اجرایی کشور نباشیم و سیاستمدارانی  عمیق و خوش‌فکر و بری از هیجان بر روی کار بیایند که با منطق و فارغ از هرگونه پافشاری و کله شقی سیاسی منافع ملی کشور را دنبال کنند. 
جان‌کلام آنکه «خسارت‌بار بودن بی‌اعتمادی به غرب» نه یک مفهوم انتزاعی بلکه یک آزمون پرهزینه‌ای بود که باید مدنظر دولت‌ها قرار گیرد.

نویسنده : وحید عظیم نیا |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.