جابجایی جمعیت، دنباله تخریب محیط‌زیست - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 93435
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۷ |
تغییر اقلیم و فشارهای محیط زیستی یکی از محرک‌های اصلی مهاجرت داخلی است

جابجایی جمعیت، دنباله تخریب محیط‌زیست

کارشناسان محیط‌زیست تغییرات اقلیمی را ازجمله بحران‌های بزرگ و فراگیر جهانی می‌دانند که بر اساس پیش‌بینی‌ها مخاطرات این پدیده بیش از همه خاورمیانه و شمال آفریقا را نشانه رفته است، درحالی‌که «دمای کره زمین رو به افزایش است، شدت آن در خاورمیانه و شمال آفریقا دو برابر خواهد بود.
جابجایی جمعیت، دنباله تخریب محیط‌زیست

کارشناسان محیط‌زیست تغییرات اقلیمی را ازجمله بحران‌های بزرگ و فراگیر جهانی می‌دانند که بر اساس پیش‌بینی‌ها مخاطرات این پدیده بیش از همه خاورمیانه و شمال آفریقا را نشانه رفته است، درحالی‌که «دمای کره زمین رو به افزایش است، شدت آن در خاورمیانه و شمال آفریقا دو برابر خواهد بود که درنتیجه، طوفان‌ها، سیلاب‌ها و سایر بلاهای طبیعی ویرانگر را به دنبال خواهد داشت و بسیاری از آن‌ها را ناچار می‌کند زادگاه خود را ترک کرده و به نقاط دیگری در داخل کشور پناه ببرند.» این مسئله به علت شکنندگی بیشتر محیط‌زیست و آسیب‌پذیری ساکنین به‌ویژه در مناطق کمتر توسعه‌یافته ایران اتفاق تازه‌ای نیست و جریان آن عمدتا از مناطق روستایی به شهرهای کوچک و از شهرهای کوچک به کلانشهرها به شکل پلکانی و تابعی و یا به شکل مستقیم از روستا به شهرهای بزرگ به‌ویژه تهران امری رایج است. 

از گذشته بحث عوامل طبیعی در مهاجرت‌های داخلی سهم پررنگی داشته، اما در یک دهه اخیر بیش‌ازپیش، همزمان با کاهش آب‌های زیرزمینی، خشکیدگی تالاب‌ها و دریاچه‌ها افزایش‌یافته است.
خردادماه امسال مهدی ضرغامی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تبریز، نسبت به‌شدت گرفتن مهاجرت‌های ناشی از تغییر شرایط اقلیمی در کشور هشدار داد و گفت: «تحت تأثیر این شرایط، ۱۰ هزار خانواده ایرانی سال گذشته از زابل خارج شدند.» به اذعان ضرغامی، مهاجرت این خانوارها فقط  مربوط به آماری است که در یک سال، شرکت‌های حمل‌ونقل و ترابری ثبت کرده‌اند، اما ابعاد این مهاجرت به اینجا محدود نمی‌شود. ریزگردهایی که از سمت صحرای آفریقا و عراق وارد کشور می‌شود و اختلالات تنفسی زیادی که ایجاد می‌کند، کاهش سرانه آب در دسترس به دلایل مختلف و یک درجه گرم‌تر شدن دمای کشور به مهاجرت‌ها دامن زده است. بنابراین مردمی که در معرض آسیب بلایای طبیعی‌اند یا خطرات ناشی از چالش آب آنان را تهدید می‌کند، برای اینکه خود را از آسیب‌ دور نگه‌دارند، مهاجرت می‌کنند و این اقدام «راه‌حلی برای سازگاری» است و به انسان‌ها برای ادامه بقا کمک می‌کند. موضوعی که از سوی رقیه صمدی، دبیر کارگروه مهاجرت‌های اجباری و پناهجویی رصدخانه مهاجرت ایران «اجتناب‌ناپذیر» توصیف‌شده است. البته رابطه بین مهاجرت و محیط‌زیست پدیده جدیدی نیست و صمدی، «قحطی بزرگ «ایرلند» از اواسط قرن نوزدهم تا طوفان گردوغبار در آمریکا در اوایل قرن بیستم و بسیاری دیگر از نمونه‌های متعدد در تاریخ» را مثال می‌زند که نشانگر آن است که افراد به دلیل تغییر در شرایط محیطی خود مجبور به مهاجرت شده‌اند. 

او در گفت‌وگو با «ایسنا» تأکید می‌کند: «مهاجرت برای قرن‌ها یک استراتژی سازگاری سنتی بوده است و مردم در پاسخ به استرس‌های اقلیمی، درگیر مهاجرت بلندمدت و کوتاه‌مدت بوده‌اند. اقدامی که کمک می‌کند تا ساکنان مناطقی که درگیر خشکسالی و کمبود بارش، کاهش حاصلخیزی خاک و کاهش بازده کشاورزی و سایر عوامل محیط زیستی و اقلیمی هستند برای دور شدن از مسیر آسیب، یا در جستجوی شغل به دیگر مناطق کشور مهاجرت کنند.»

  خالی شدن روستاها به علت خشکسالی و نبود معیشت جایگزین
علیرغم کمبود آمار دقیق در حوزه مهاجرت‌های ناشی از تغییرات اقلیمی در سراسر جهان، اکنون تردیدی وجود ندارد که مناطقی از زمین به دلیل عواملی مانند تغییر اقلیم، از بین رفتن زمین‌های کشاورزی، بیابان‌زایی و آلودگی آب‌ها، غیرقابل‌سکونت شده‌اند و بانک جهانی تخمین زده است تا سال ۲۰۵۰، بیش از ۲۰۰ میلیون نفر براثر تغییرات اقلیمی در جهان مجبور به مهاجرت شوند. تعداد جابه‌جایی‌های داخلی براثر بلایای طبیعی در سال ۲۰۲۲، ۳۳ میلیون نفر بوده و این عدد برای ایران بیش از ۴۲ هزار نفر ذکرشده است. مدیر رصدخانه مهاجرت می‌گوید، این عدد مربوط به آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۹۵ است و در هفت سال گذشته، هیچ آماری از میزان مهاجرت داخلی ارائه نشده است. بهرام صلواتی تنها به آمار سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۵ اشاره دارد که «به‌طور متوسط سالانه یک‌میلیون نفر مهاجرت داخلی» اتفاق افتاده است. باتوجه به اینکه ایران به‌عنوان ششمین کشور مخاطره خیزجهان در معرض بلایای طبیعی متعددی ازجمله رانش زمین، سیل و خشکسالی قرار دارد و در طول یک قرن گذشته، شاهد افزایش دمای هوا هم بوده، این آمار باگذشت هفت سال افزایش‌یافته است. ایران در مقایسه با ۱۰۰ سال گذشته یک درجه سانتی‌گراد گرم‌تر شده است و بر اساس سناریوهای تغییر اقلیم تا سال ۲۰۵۰، تعداد روزهای گرم سال به ۳۰ تا ۹۰ روز افزایش خواهد یافت و درنتیجه افزایش درجه هوا، طوفان‌های شن به لحاظ فراوانی و شدت وقوع در آینده افزایش می‌یابد. 

مواردی که صمدی با اشاره به آن، تصریح می‌کند: تغییر اقلیم و کمبود بارش‌های ناشی از آن؛ علل کاهش منابع آبی و خشکسالی در ایران است، به‌عنوان‌مثال در سال ۲۰۱۸، سطح بارش‌ها با افت ۲۵ درصدی منجر به وقوع کم‌آبی حتی در مناطق پرآب شمالی و شمال غربی کشور شده است. به‌علاوه در حال حاضر بیش از ۸۰ درصد جمعیت کشور اثرات بیابان‌زایی را احساس می‌کنند و پیش‌بینی می‌شود این پدیده، ۱۲ میلیون هکتار زمین را در کشور به‌صورت سالانه دربرگیرد. اگرچه برخی معتقدند این رخدادها نمی‌تواند به‌تنهایی عامل محرکه مستقیم برای مهاجرت و یا جابه‌جایی افراد باشد، اما به هر ترتیب نمی‌توان نقش محیط‌زیست به‌عنوان یک عامل اثرگذار در مهاجرت و جابه‌جایی را نادیده گرفت. در طی سالیان گذشته بسیاری از روستاها و مناطق دورافتاده در کشور براثر خشکسالی و نبود معیشت جایگزین، خالی از سکنه شده‌اند. هرچند آمار متقن و قابل اتکایی در این زمینه موجود نیست، اما خالی از سکنه شدن روستاها به علت پیامدهای تغییر اقلیم واقعیتی است که شواهد میدانی هم آن را تأيید می‌کند و ازآنجایی‌که عمده تخصص جامعه روستایی کشاورزی و دامداری است، به سمت محیطی که در آن آب‌وخاک و هوا مناسب بوده و نقش مهمی در تأمین معیشت آن‌ها دارد، کوچ می‌کنند. 
بااین‌حال به‌طور مستقیم به مهاجرت‌های ناشی از این پدیده در اسنادی مانند سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، سند ملی آمایش سرزمین، برنامه ششم و هفتم توسعه کشور و سایر اسناد و برنامه‌های کشور توجه نشده و در دستور کار سیاست‌ها و برنامه‌های کلان کشوری قرار نگرفته است. 

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی از این مسئله انتقاد و در مورد اوج‌گیری مهاجرت بین استانی، هشدار داده است. این مرکز با تأکید بر اینکه تداوم روند فعلی مهاجرت در داخل کشور موجب می‌شود تا منابع پایه توسعه در معرسض تخریب و نابودی قرار گیرد و نسل آینده از منابع ملی محروم شود، مطرح کرده: در شرایط فعلی، مهاجرت از سمت روستا به شهر نیست، بلکه موج مهاجرت داخلی عمدتا از سمت مناطق شهری کوچک‌تر به سمت شهرهای بزرگ و کلانشهرها است. 
در این گزارش، ضمن بیان اینکه روند کنونی مهاجرت داخلی پیامدهای منفی بسیاری دارد، چنین آمده است: «افزایش جمعیت کلانشهرها، افزایش میزان آلودگی‌های این مناطق، گسترش حاشیه‌نشینی، افزایش قیمت مسکن و زمین» ازجمله پیامدهای این الگوی مهاجرتی در کشور است.

همچنین، الگوهای مهاجرتی برحسب تقسیم‌بندی‌های کشوری نیز تغییراتی داشته و «مهاجرت‌های بین‌استانی» افزایش بسیاری یافته است، اما در مقابل، از مهاجرت‌های درون‌استانی کاسته شده است. مرکز پژوهش‌های مجلس چنین تغییری در الگوی مهاجرت را سبب «جابه‌جایی جمعیت در فواصل بیشتر و کم‌رنگ شدن نقش فاصله در مهاجرت» خواند. 
بر این اساس، مهاجرت‌های داخلی از سمت مناطق کمتر توسعه‌یافته به سمت نواحی توسعه‌یافته در جریان است و استان‌های دارای سطح توسعه بالاتر مهاجرپذیرترند و برعکس، استان‌های درحال‌توسعه، با «تراز مهاجرتی منفی»، به استان‌های مهاجرپذیر تبدیل‌شده‌اند.

 تحمیل فشار مضاعف بر استان‌های شمالی کشور
همه‌ساله برخی از ساکنان شهری برای فرار از محیط آلوده شهرها به مناطق روستایی یا شهرهای خوش آب‌وهوا کوچ می‌کنند و در موضوع تغییرات اقلیمی هم محرک اصلی، فشارهای محیط زیستی است که به‌عنوان پیشران مهم مهاجرت ایفای نقش می‌کند. کانون‌های مهاجرفرستی، عمدتا غرب و جنوب غرب کشور است؛ استان‌هایی همچون خوزستان، لرستان و کرمانشاه که به سمت استان‌های شمالی کشور رهسپار می‌شوند و پیش‌بینی‌شده که با افزایش فراوانیِ رخداد مخاطرات طبیعی و پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی، میزان جابه‌جایی‌ها در داخل مرزهای کشور در سال‌های آینده شکل جدی‌تری به خود بگیرد. اما باید در نظر داشت که استان‌های شمالی کشور مانند گیلان و مازندران در حوزه منابع آبی، حاصلخیزی خاک و سایر عوامل کششیِ ظرفیت و تاب‌آوری مشخصی دارند و با افزایش بی‌ضابطه جمعیت، ساخت‌وسازها بیشتر شده و درنتیجه انتقال آب از عرصه‌های مرتعی و جنگلی، توازن هیدرولوژیک اکوسیستم برهم می‌خورد و این مناطق متحمل مشکلات عدیده منابع طبیعی و محیط زیستی خواهند شد. 

دکتر نادر زالی، عضو هیئت‌علمی گروه شهرسازی دانشگاه گیلان بابیان اینکه گیلان در ۲ سه دهه اخیر درگیر فراچالش مهاجرت‌های اقلیمی بوده، عنوان می‌کند: «به دلیل مسائل اقلیمی همچون خشکسالی، گسترش ریزگردها به اکثر استان‌های جنوبی، کمبود منابع آب و گرمایش هوا، شرایط اجتماعی و اقتصادی سکونت تغییر کرده و مردم ترجیح می‌دهند به مکان‌هایی که ازلحاظ اقلیمی مطلوبیت بیشتری دارد، مهاجرت کنند. نسل جوان فارغ از سخت‌کوشی، مسئولیت‌پذیری و تعهد سرزمینی، مثل نسل قبلی سختگیری در مهاجرت و تغییر مکان زندگی ندارد و مطلوبیت مکان را به تحمل شرایط سخت سرزمین پدری ترجیح می‌دهد به همین دلیل مهاجرت در چند دهه اخیر به‌راحتی در درون سرزمین و بین استان‌ها در جریان بوده و روند فزاینده‌ای دارد و درواقع به یک پدیده اجتماعی روز تبدیل‌شده است.»

دکتر زالی گیلان را به‌لحاظ اقلیمی یکی از مقاصد بسیار مهم برای مهاجران داخلی دانسته و می‌گوید: «این استان مقصد مهاجرانی است که به لحاظ اقلیمی در مبدأ دارای محدودیت هستند و اولویت اول آن‌ها در زندگی، ملاحظه مطلوبیت ویژگی‌های جغرافیایی و نه اقتصادی است؛ بنابراین مهاجرانی که اولویت آن‌ها اشتغال یا ملاحظات اقتصادی باشد، بیشتر به تهران و کلانشهرهای بزرگ‌تر مهاجرت می‌کنند ولی چیزی که عیان است مهاجران استان گیلان، مطلوبیت مکان را بر مطلوبیت اقتصادی ترجیح می‌دهند.»
نتایج مقالات و پژوهش‌های اندکی که در این حوزه موجود است، نشان می‌دهد از زاویه تحمل اكولوژیكی و توسعه پایدار، این مناطق به آستانه تحملشان رسیده‌اند و به دلایل اقلیمی و اكولوژیك و به لحاظ ساختار و بافت فعالیت‌های اقتصادی دیگر پتانسیل مهاجرپذیری ندارند. کما اینکه ظرفیت پذیرش مهاجران اقلیمی در پایتخت نیز در مرز اشباع است. هم‌اکنون تهران به‌عنوان یك كلانشهر با مشكلات عدیده‌ای مانند آلودگی هوا مواجه است و در همسایگی آن كرج نیز با همین شرایط دست‌به‌گریبان است. مناطق شمال غرب هم تراكم جمعیتی بالایی دارند، و به‌طور سنتی مهاجرپذیر نبوده‌اند و عمدتا مهاجرت‌هایشان درون منطقه‌ای بوده، استان‌های شمال غرب همواره جزء استان‌های مهاجر فرست بوده‌اند. دشت گنبد و گرگان هم سوای سیستانی‌ها که از سال‌ها قبل کوچ کرده‌اند، پتانسیل و استعداد پذیرش جمعیت مهاجر وجود ندارد. 

گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش خبرگزاری ایرنا سال ۹۷ در گفت‌وگویی با دكتر «اسدالله نقدی» استاد دانشگاه و متخصص مسائل توسعه و مطالعات شهری این مسئله را مورد واکاوی قرار داده که به خاطر ظهور تغییرات اقلیمی، خشكسالی و كاهش بارندگی مهاجرت‌های اكولوژیك افزایش‌یافته است. نقدی در این مصاحبه تشریح می‌کند، «وقوع مهاجرت‌های داخلی بسته به استمرار شرایط اقلیمی سال‌های اخیر است و حتی اگر ترسالی رخ دهد، این پدیده با سرعت كندتری ادامه می‌یابد اما متوقف نخواهد شد. چراکه پای بقا در میان است و همانند نیم‌قرن گذشته موضوع كمبود آب كشاورزی یا دام مطرح نیست، بلكه تأمین آب شرب برای ساكنان نقاط روستایی هم مطرح است. قبلا عامل محرک برای مهاجرت، تفاوت كیفیت و مواهب زندگی و تفاوت درآمد بود اما در شرایط موردبحث، خود زندگی تشدیدکننده مهاجرت است. برای مثال درگذشته، فرصت‌های شغلی در روستاهای زنجان، میانه و اردبیل، درود و كبودرآهنگ كم بود و زمین پاسخگوی همه اعضای روستا نبود و گروهی به شهرهای مختلف به‌ویژه باقرآبادها یا شادآبادهای تهران برای فرصت‌های شغلی بهتر مهاجرت می‌کردند، ولی اتفاقی كه در سال‌های اخیر به‌ویژه در ۱۰ سال گذشته رخ‌داده، این است كه اساسا، برخلاف موج قبلی مهاجرت كه فرد امكان بقا در روستا را داشت و تنها باهدف بهبود شرایط زندگی مهاجرت می‌کرد، اكنون جبر و ضرورت بقای روستائیان موجد و موجب رانده شدن است. بنابراین موضوع تفاوت كیفیت زندگی نیست. موضوع خود زندگی است، موضوع بقا است. این اتفاقی است كه افتاده و از آن به‌عنوان مهاجرت اكولوژیك یاد می‌شود.»
نقدی ضمن اشاره به فاكتورهای جدید در انتخاب مقصد می‌گوید: «در مهاجرت‌های احتمالی آینده موضوع ظرفیت و تحمل اكولوژیكی مقاصد هم مدنظر است، به‌عنوان‌مثال كسی كه از اهواز مهاجرت می‌کند قاعدتا نمی‌آید به شهری مثل ایلام كه خود آن شهر هم در آستانه مشكلات محیط زیستی مانند کم‌آبی و ریزگرد قرار دارد. در ضمن مدیران و برنامه ریزان نیز باید به این امر توجه و دقت داشته باشند كه موضوع حفره‌های جمعیتی از اهمیت زیادی برخوردار است. یعنی به‌عنوان آمایش سرزمین و برنامه‌های مبتنی بر توسعه پایدار باید با ملاحظات بسیار متنوع، امكان استقرار و حضور و بخشایش جمعیت در سراسركشور، به‌ویژه در کناره‌های پیرامونی و مرزی همچنان و علیرغم همه مشكلات در اولویت قرار گیرد. زیرا موج‌های مهاجرتی از آن مناطق به مناطق مركزی خیلی در راستای منافع بلندمدت و ملی كشور نیست.»

 مدیریت مناسبی در حوزه منابع آبی اعمال نکرده‌ایم
این استاد دانشگاه در مورد راه‌حل‌های احتمالی برای پیشگیری از تشدید مهاجرت‌های اقلیمی بیان می‌کند: «این موضوع مختص ایران نیست و به سراسر جهان  مربوط می‌شود و پیامدهایش در همه جای دنیا قابل‌لمس است. اما مسئله این است که ما مدیریت مناسبی روی منابع آبی اعمال نکرده‌ایم و الگوی مصرف در میان مردم ما غلط است. یعنی عامل طبیعت، عامل مدیریت و عامل مصرف‌کنندگان و بهره‌برداران در كنار یكدیگر باعث تشدید بحرانی به نام تغییرات اكولوژیكی شده و در موضوع حل مسئله و چه باید كرد نیز باید به همین سه مورد برگردیم. نکته بعدی هم این است که در حوزه مهاجرت نباید جهت مهاجرت‌ها به سمت تهران و کلانشهرها باشد و تا حد امكان باید از رانش‌های جدید و بیشتر جلوگیری کرد. مثلا موضوع ریزگردها و بهره‌برداری مناسب از منابع آبی باید مدیریت شود. یا مسئله استقرار صنایع باید به‌عنوان یك سیاست اساسی موردبازنگری قرار بگیرد. اگر در استانی مانند یزد كه امكان استحصال آب نداریم یا در اصفهان كه می‌بینیم زاینده‌رود خشک‌شده است و كشاورزان اصفهانی دسترسی به منابع آب ندارند نباید همچنان اصرار داشته باشیم كه صنایع را در آنجا پیش ببریم، منطقی به نظر نمی‌رسد. مادامی‌که راندمان آبی هیچ جایگاهی در معادلات ما نداشته باشد و هم‌زمان با خشکاندن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، کشاورزی را نیز به شکل بی‌رویه‌ای توسعه دهیم در برابر تغییرات اقلیمی به‌شدت آسیب‌پذیر خواهیم بود.» 

 پیامد مهاجرت‌های روستا- شهری
پدیده مهاجرت‌های اقلیمی در بستر کشورمان پیامدهایی به همراه دارد و هرچند درگذشته به شکل مهاجرت‌های روستا- شهری خود را نمایان کرده اما تشدید این مسئله در آینده آسیب بزرگی را رقم می‌زند. آن‌طور که عیسی منصوری، متخصص مطالعات توسعه در نشست تخصصی «آب، توسعه و مهاجرت اقلیمی» مطرح کرده، در این نوع مهاجرت‌ها فقط داستان ما، داستان مهاجرت اقلیمی نیست و تحولاتی که با آن مواجه شده‌ایم و خواهیم شد، بنیادی‌تر است. با افزایش مهاجرت‌های بین‌استانی و داخلی، تولید روستایی از بین رفته و فرهنگ روستاها مخدوش شده است. وقتی در روستا زندگی می‌کنید اقتصاد شما یک اقتصاد روستایی است اما به‌محض اینکه پای خود را بیرون می‌گذارید، تصمیم می‌گیرید درآمدی با اقتصاد مبتنی‌بر شهر داشته باشید. این رقابت در ستم‌خواهی، منابع طبیعی را از بین می‌برد.

به گفته منصوری، «در سال ۱۹۸۰ منابع آبی کشورمان در حالی ۱۴۰ میلیارد مترمکعب بود که با ۳۶ میلیون نفر جمعیت مواجه بوده‌ایم. امروز اما با حدود ۹۰ میلیارد مترمکعب و ۸۷ میلیون نفر جمعیت با کاهش ۳۰ درصدی، بحران تازه‌ای را تجربه می‌کنیم. به‌خصوص که در مصارف آبی ۳۴ درصد افزایش را هم به ثبت رسانده‌ایم.» بااین‌حال در شرایطی که به‌دلیل کمبود آب، مهاجرت‌ها در مقیاس جهانی ۱۰ درصد افزایش‌یافته، ایران هیچ‌گونه برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در حوزه تغییرات اقلیمی انجام نداده و در این حوزه از میان ۶۳ کشور، جایگاه شصت و سوم را از آن خودکرده است و طبیعتا در چنین وضعیتی، مهاجرت‌های داخلی روزبه‌روز افزایش می‌یابد! 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.