بایگانی‌های سید مقدام حیدری - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
برچسب : سید مقدام حیدری

حفاظت به سبک خدا

نه کار خدا به این سادگی‌هاست که بشود راحت فهمید، نه کار ولی و پیامبر و امامش. کار خدا چنان پیچیده است که گاهی فرشتگان مقربش در کارش می‌مانند که خلق انسانت دیگر چه بود؟! و چنان پیچیده است که خودش فرموده (وَعَسَیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ). 

12 تیر 1402

دعای عرفه متنی برای تمرین شکر

 ناسپاس‌ها همیشه حالشان بد است و اوقاتشان تلخ. نعمت‌های خدا را نمی‌بینند و خب طبیعتا از آن‌ها لذت نمی‌برند. لطف پی‌درپی خدا را چندان حس نمی‌کنند و درنتیجه خود را بدهکار خدا نمی‌بینند. ناسپاس‌ها توان لذت بردن ندارند و به‌ندرت سرخوشی و خوش‌حالیِ عمیق را با دیدن یا به یادآوردن یکی از نعمت‌های خدا تجربه می‌کنند.

07 تیر 1402

زندگی دکور نیست و آدم‌ها در واقع گریم‌شده نیستند

خطر خانمان‎‌سوز نگاه رؤیازده به ازدواج

اگر جوانی به دانشگاه، نگاه رؤیایی داشت، مثلا اگر فضای دانشگاه را رؤیایی فرض کرد یا رابطه‌ استاد و دانشجو و رابطه‌ دانشجوها با هم را رؤیایی فرض کرد یا فضای کلاس و درس و پژوهش و درس‌خواندن را رؤیایی فرض کرد یا فضای خوابگاه را رؤیایی فرض کرد، کلا اگر زندگی دانشجویی را رؤیایی فرض کرد، ‌چنین آدمی شاید همان ترم اول انصراف دهد.

31 خرداد 1402

روبه‌رویش که می‌ایستی، کلمات دیگر نه با حرف که با اشک ادا می‌شوند

به تو از ایران سلام

 این بار دوست دارم به جای امام حسین(ع)، به امام رضا(ع) بگویم: به تو از دور سلام. به نیابت از مردمِ شهرها و آبادی‌های دوردست، و از گوشه گوشه‌ سرزمین‌مان ایران. می‌خواهم برایش زیارت‌نامه بنویسم. چه این که هر بار، وقتی دعوت‌مان کرده‌ و روبه رویش ایستادیم، اول به خوش و بش گذراند آن دقایق اول را؛ انگار خودش هم مشتاق بود حرف دل ما را بشنود؛ این که چطور شد آمدیم و با کی هم‌سفر شدیم و چقدر دل‌تنگش بودیم و این همه وقت، چه شد که نتوانستیم بیاییم و الآن چه حسی داریم و ممنون که باز دعوت‌مان کرد و کلی دردِ دل دیگر. چندان خبری از کلمه و جمله نیست.

09 خرداد 1402

سلبریتی‌ها به‌پاس شهرت و محبوبیتشان باید از موفقیت‌های بزرگ کشور به‌طور ویژه آگاه باشند

ما و سلبریتی‌ها

در سیره‌ پیامبر و اميرالمؤمنين علیهماالسلام زیاد می‌بینیم که به بزرگان و اشراف و سران قبائل احترام می‌گذاشتند و به قول ما دمشان را می‌دیدند؛ هرچند آن آدم، آدمشان نبود. این حکم عقل و ادب و سیاست باهم است. حتی اگر پشیزی احترام برای طرف قائل نباشند، به‌حکم عقل، و به‌پاس جاه و آبرو و حوزه‌ تأثیری که داشت، به او بی‌اعتنایی نمی‌کردند. اگر کم‌محلی می‌کردند، بی‌خود و بی‌جهت، دشمن درست کرده‌اند برای خودشان. خب چه‌کاری است؟

19 مهر 1401

آزادی محترم است اما اگر اراده و اقتدار قربانی آن شود، زودگذر و سطحی خواهد ماند

اراده؛ پیش‌نیاز آزادی

از آزادی مهم‌تر، قدرت است. حالا گیرم دست آدم را نبسته باشند، چه فایده اگر دستش فلج باشد؟ گیرم چشمش را نبسته باشند، چه فایده اگر کور باشد؟ گیرم دهانش را نبسته باشند، چه فایده اگر لال باشد؟ گیرم آدم آزاد باشد هر چه دلش خواست بخرد، اگر قدرت خرید نداشته باشد چه؟ آدمِ ضعیف، آزادی‌اش را نفله می‌کند.

18 مهر 1401

برای پیشبرد اهداف الهی همواره یکی از اسباب خیر، خود دشمن است

بار ما بر دوش دشمن!

کار خدا را می‌بینی؟ هر از گاهی چیزی می‌شود که آدم فکر می‌کند گند خورده به زندگی‌اش! ولی بعدش می‌بیند همچین هم بد نشد و بعدترش می‌فهمد خیلی هم خوب شد.

16 مهر 1401