طی روزهای اخیر، مباحثی در خصوص تقاضای طرف آمریکایی مبنی بر انجام مذاکرات مستقیم با ایران (در پروسه احیای توافق هستهای و رفع تحریمهای ضد ایرانی) مطرحشده است. در این میان، تروئیکای اروپایی نیز با طرح مکرر موضوع «کمبود زمان» تلاش میکند بهانه و زمینه لازم را جهت برگزاری این مذاکرات مستقیم فراهم سازند.
نگاه به شرق به معنی همافزایی راهبردی میان ایران، روسیه و چین در برابر تهدیدات مشترک غرب میباشد. مفهوم نگاه به شرق ، کاملا متضاد با مفاهیمی مانند وابستگی به شرق بوده و اتفاقا منبعث از قدرت مانور بینالمللی کشورمان در قالب سیاست خارجی متوازن خواهد بود.
مذاکرات بر سر رفع تحریم های ضد ایرانی در وین وارد فاز سرنوشت ساز و مهمی شده است. از سوی دیگر، غرب به همان تاکتیک همیشگی خود بر اساس تلاش برای احاطه فرامتن مذاکرات وین بر متن آن پایبند است. اظهارات سلبی «لیز تراس» وزیر خارجه انگلیس یا «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه در خصوص روند مذاکرات به وضوح نشان می دهد که بازیگران غربی از آنچه در جریان مذاکرات می گذرد رضایت درونی ندارند! البته از ابتدا نیز مولفه ای به نام رضایت طرف غربی ( آن هم در پروسه رفع تحریم های ضد ایرانی ) برای نظام و کشورمان موضوعیتی نداشته است!
مذاکرات ایران و اعضای 1+4 در وین باهدف رفع تحریمهای ضد ایرانی ادامه دارد.هراندازه به مراحل مهمتر مذاکرات نزدیکتر میشویم یا در آنها قرار میگیریم، شانتاژ تبلیغاتی و سیاسی غرب جهت تغییر سطح مطالبات منطقی و حقوقی کشورمان پای میز مذاکره ادامه دارد.
سفر رئیسجمهور کشورمان به مسکو، قطعا مولد نگرانیهایی برای مخالفان راهبرد « نگاه به شرق» بوده است. برخی مخالفان، به لحاظ مخالفت ماهوی با هر آنچه «قدرت غرب» را به چالش بکشد منتقد این رویکرد بوده و برخی دیگر نیز در خصوص حدودوثغور این «همافزایی راهبردی» آگاهی ندارند
آیتالله سید ابراهیم رئیسی ،رئیسجمهور کشورمان به دعوت ولادیمیر پوتین همتای روسی خود بهزودی راهی مسکو پایتخت روسیه خواهد شد تا طرفین در یک «سفر کاری»، زمینهها و راهکارهای همافزایی مشترک در برابر تهدیدات و فرصتهای مشترک را احصاء و عملیاتی سازی آنها را کلید بزنند.
فرانسیس فوکویاما، صاحب نظریه « پایان تاریخ» و یکی از معروفترین تئوری پردازان آمریکایی در تازهترین مقاله خود در «نیویورکتایمز» به نکات قابلتأملی در خصوص مناسبات قدرت در این کشور اشارهکرده است. مدل آمریکایی دموکراسی مدتهاست که روبهزوال است و فضای سیاسی آمریکا از اواسط دهه ۱۹۹۰ بهطور فزایندهای چندقطبی و دچار یک بنبست ادامهدار شده است؛ بنبستی که به دولت اجازه انجام حتی وظایف اساسیاش را هم نمیدهد.
جنگ ترکیبی یا جنگ هیبریدی به معنای بهکارگیری ترکیبی قابلیتهای نیروهای نظامی و غیرنظامی متعارف به شیوهای پیچیده و هماهنگ شده است. لازم است این حقیقت برای افکار عمومی تبیین شود که جنگ ترکیبی محدود به «جنگ نظامی» نیست ، بلکه ظرفیتهای بالقوه و تواناییهای بالفعل یک بازیگر در لایههای مختلف ، در شکلدهی آن دخیل خواهد بود.جنگ ترکیبی شامل توان دیپلماسی،جنگ تبلیغاتی، حمایت از شورشهای داخلی و محلی،جنگ اقتصادی و حملات سایبری نیز میشود.
مواضع مقامات وزارت امور خارجه آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال دور جدید مذاکرات وین قابل تامل به نظر می رسد! سه کشور اروپایی ( آلمان، انگلیس و فرانسه ) در بیانیه ای از سرعت کند مذاکرات گلایه کرده و مقامات کاخ سفید نیز مدعی هستند هنوز زود است در خصوص ایجابی یا سلبی بودن دور جدید گفت و گوها اظهار نظر کنند.به نظر می رسد مقامات غربی صورت مسئله را هنوز نفهمیده یا به عبارت بهتر، اراده ای برای فهمیدن آن ندارند.
اعلام آزادسازی کامل استان الجوف، نقطه آشکارساز شکست سعودیها در یمن محسوب میشود. انصارالله ظرف چند روز گذشته عملیات نظامی گستردهای با عنوان « عملیات فجر صحرا » علیه عناصر مسلح وابسته به عربستان در الجوف انجام دادند.نیروهای مقاومت موفق شدهاند منطقه «الیتمه» را در این استان به مساحت تقریبی بیش از ۱۲۰۰ کیلومترمربع آزاد کنند. فارغ از تلفات سنگینی که به جبهه متجاوزین در الجوف واردشده است، این استان بهطور کامل از لوث وجود اشغالگران سعودی آزادشده و به آغوش سرزمین یمن بازگشته است.
یکی از پیچیده ترین مباحث در علم فیزیک که بسیاری از مخاطبان این علم و حتی فیزیکدانان را بعضا به خطا می اندازد، به ارتباط میان « جسم واقعی» و « تصویر مجازی» باز می گردد. محاسبه نسبت «اجسام» و « تصاویر» قطعا همواره آسان نیست، خصوصا اگر پای یک « تصویر مجازی» در میان باشد! تصویری که وجود دارد اما واقعی نیست و محاسبه مختصات آن نیز بر اساس متدها و فرمول های سختی صورت می گیرد. تعمیم قواعد علم فیزیک به دنیای سیاست، می تواند جالب توجه باشد! امروز ما از «مذاکرات وین» سخن می گوییم.
آمریکا و تروئیکای اروپایی تلاش میکنند تاکتیک«مقصر سازی» را در مذاکرات وین پیادهسازی و اجرا کنند. در این معادله، غرب بهجای ارائه پیشنهادات سازنده در مذاکرات و مواجهه واقع بینانه با مطالبات حقوقی و منطقی جمهوری اسلامی ایران، درصدد مقصر جلوه دادن کشورمان در این آوردگاه میباشد. این در حالی است که برگزاری دور جدید مذاکرات وین نشان داد که تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان توانسته است مسئله مهم رفع تحریمهای ضد ایرانی را به اولویت اصلی مذاکرات تبدیل کند که یک دستاورد بزرگ محسوب میشود.
گویا ارائه پیشنهادات حقوقی و منطقی تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان به تروئیکای اروپایی در مذاکرات وین، کماکان منجر به آشفتگی آنها شده است! در این معادله، آنها بهجای «دیپلماسی سازنده» روی به«وارونه نمایی مذاکرات وین» آوردهاند. سؤال اصلی اینجاست که این تاکتیک به چه دلیلی اتخاذشده و چه چشماندازی برای آن متصور خواهد بود؟
این روزها بارها مقامات غربی از دو کلیدواژه « حسن نیت» و «حسن ظن» در قبال مذاکرات وین استفاده میکنند. واشنگتن و تروئیکای اروپایی اصرار دارند هر دو واژه را مترادف یکدیگر قلمداد کرده و متقابلا از تهران بخواهند تا در مذاکرات وین، حسن نیت یا حسن ظن لازم را جهت احیای توافق هستهای به خرج دهد!