اخبار ویژه »
شناسه خبر : 6904
پرینتخانه » بین الملل
تاریخ انتشار : 10 مرداد 1398 - 0:17 |
تحليل «رسالت» از گزارش فايننشال تايمز
INSTEX، طبل توخالي!
ناتواني اتحاديه اروپا در حفظ برجام، موضوعي است که مورد اتفاق نظر همه تحليلگران حوزه روابط بين الملل بوده و مقامات اروپايي نيز نمي توانند از اين موضوع طفره بروند.
ناتواني اتحاديه اروپا در حفظ برجام، موضوعي است که مورد اتفاق نظر همه تحليلگران حوزه روابط بين الملل بوده و مقامات اروپايي نيز نمي توانند از اين موضوع طفره بروند. آنچه مسلم است اينکه همراهي واشنگتن و اتحاديه اروپا در خصوص تغيير برجام، مقدمه اي براي ارائه ساختار INSTEX( پس از خروج آمريکا از برجام ) بوده است. از ابتداي سال ۲۰۱۷ ميلادي يعني زماني که دونالد ترامپ در راس معادلات سياسي و اجرايي آمريکا حاضر شد شاهد بوديم که تروئيکاي اروپايي و خصوصا کشور فرانسه مناسبات نزديکي را با ايالات متحده آمريکا در قبال ايران تعريف کردند. بر اين اساس، آنها سياستهاي ضد ايراني مشترکي را تعيين کردند و بر سر مقولهاي به نام تغيير برجام با يکديگر به مذاکره پرداختند. اقدامات و موضوعاتي که در دسترس داشتند کاملا مشخص کرده بود که موضوع بازرسي از اماکن نظامي ايران، اعمال محدوديتهاي فرازماني عليه برنامه هستهاي ايران، بحث فعاليتهاي منطقهاي ايران و توان دفاعي و موشکي کشورمان بود.
هم اکنون در سال ۲۰۱۹ ميلادي قرار داريم . هم اکنون ناتواني اروپا در حفظ برجام مشخص تر از قبل شده است. «ديويد گاردنر» در مقالهاي در «فايننشالتايمز» نوشته است: «بحران فعلي در خليج فارس که با توقيف يک نفتکش انگليسي تشديد شده رويدادي قابل اشتعال است. اما تنشها بيش از يک سال قبل آغاز شد، هنگامي که دونالد ترامپ در رفتاري که شباهت بيشتري به رهبر يک کشور سرکش داشت تا آمريکا، به صورت يکجانبه از توافق هستهاي با ايران خارج شد».
او در ادامه با مطرح کردن اين توصيه که براي اجتناب از درگيري نظامي بايد منطق ايران را درک کرد، نوشته است: «ايران، فقط به سبب لطمه تحريمهاي بينالمللي به اقتصاد اين کشور پاي ميز مذاکره نيامد، بلکه يکي از دلايلش اين بود که آمريکا در دوران باراک اوباما گزينه تغيير نظام را از روي ميز برداشت».گاردنر در ادامه يادآوري کرده، ايران ذيل برنامه جامع اقدام مشترک بخشهايي از برنامه هستهاي خود را در ازاي رفع تحريم متوقف و با نظارت قابل راستيآزمايي بر برنامه هستهاي خود موافقت کرد… .با روي کار آمدن ترامپ، گزينه تغيير رژيم بار ديگر به روي ميز بازگشته و سياستمداران تندرويي مانند جان بولتون، مشاور امنيت ملي ترامپ از آن حمايت ميکنند. علاوه بر اين، تحريمهاي شديدي که هدف آن خفه کردن اقتصاد ايران و جلوگيري از صادرات نفت اين کشور است مجدداً اعمال شدهاند.اينکه گفته ميشود بين خواستههاي ايران و ساختار INSTEX توازني وجود ندارد درست است و قرار هم نيست که وجود داشته باشد. دليلش هم اين است که ظرفيت INSTEX بسيار محدود است. ۸۰ درصد اقتصاد اروپا در دست بخش خصوصي است و ۲۰ درصد آن در بخش دولتي. اگر در کل بخواهيم در نظر بگيريم از ۱۰۰ درصد اقتصاد اروپا تنها يک درصد از توان اقتصادي اروپا در مجراي INSTEX تعريف ميشود.INSTEX عملا تامين نيازهاي نفتي، بانکي، اعتباري و خواستههايي که ما به صورت برحق از طرف اروپايي داريم را انجام نميدهد و آن را با مشکل روبهرو ميسازد. در خصوص INSTEX اصليترين کارشکني را در مورد سازوکار مالي اروپا خود فرانسه انجام داد و از طرفي ديگر ما شاهد هستيم الان آقاي ماکرون با وقاحت تمام ميگويد ما نيازمند يک توافق جديد هستيم که برنامه موشکي ايران را در بر بگيرد! اين همان خطي است که به صو رت مشترک از سوي ايالات متحده آمريکا و اروپا و در تقابل با ايران پيگيري مي شود.
هم اکنون در سال ۲۰۱۹ ميلادي قرار داريم . هم اکنون ناتواني اروپا در حفظ برجام مشخص تر از قبل شده است. «ديويد گاردنر» در مقالهاي در «فايننشالتايمز» نوشته است: «بحران فعلي در خليج فارس که با توقيف يک نفتکش انگليسي تشديد شده رويدادي قابل اشتعال است. اما تنشها بيش از يک سال قبل آغاز شد، هنگامي که دونالد ترامپ در رفتاري که شباهت بيشتري به رهبر يک کشور سرکش داشت تا آمريکا، به صورت يکجانبه از توافق هستهاي با ايران خارج شد».
او در ادامه با مطرح کردن اين توصيه که براي اجتناب از درگيري نظامي بايد منطق ايران را درک کرد، نوشته است: «ايران، فقط به سبب لطمه تحريمهاي بينالمللي به اقتصاد اين کشور پاي ميز مذاکره نيامد، بلکه يکي از دلايلش اين بود که آمريکا در دوران باراک اوباما گزينه تغيير نظام را از روي ميز برداشت».گاردنر در ادامه يادآوري کرده، ايران ذيل برنامه جامع اقدام مشترک بخشهايي از برنامه هستهاي خود را در ازاي رفع تحريم متوقف و با نظارت قابل راستيآزمايي بر برنامه هستهاي خود موافقت کرد… .با روي کار آمدن ترامپ، گزينه تغيير رژيم بار ديگر به روي ميز بازگشته و سياستمداران تندرويي مانند جان بولتون، مشاور امنيت ملي ترامپ از آن حمايت ميکنند. علاوه بر اين، تحريمهاي شديدي که هدف آن خفه کردن اقتصاد ايران و جلوگيري از صادرات نفت اين کشور است مجدداً اعمال شدهاند.اينکه گفته ميشود بين خواستههاي ايران و ساختار INSTEX توازني وجود ندارد درست است و قرار هم نيست که وجود داشته باشد. دليلش هم اين است که ظرفيت INSTEX بسيار محدود است. ۸۰ درصد اقتصاد اروپا در دست بخش خصوصي است و ۲۰ درصد آن در بخش دولتي. اگر در کل بخواهيم در نظر بگيريم از ۱۰۰ درصد اقتصاد اروپا تنها يک درصد از توان اقتصادي اروپا در مجراي INSTEX تعريف ميشود.INSTEX عملا تامين نيازهاي نفتي، بانکي، اعتباري و خواستههايي که ما به صورت برحق از طرف اروپايي داريم را انجام نميدهد و آن را با مشکل روبهرو ميسازد. در خصوص INSTEX اصليترين کارشکني را در مورد سازوکار مالي اروپا خود فرانسه انجام داد و از طرفي ديگر ما شاهد هستيم الان آقاي ماکرون با وقاحت تمام ميگويد ما نيازمند يک توافق جديد هستيم که برنامه موشکي ايران را در بر بگيرد! اين همان خطي است که به صو رت مشترک از سوي ايالات متحده آمريکا و اروپا و در تقابل با ايران پيگيري مي شود.
برچسب ها
اتحاديه اروپا , برجام , برنامه هستهاي , تحليلگران , سازوکار مالي
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=6904
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای INSTEX، طبل توخالي! بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.