درد دلی با سردار دل‌ها - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 95971
  پرینتخانه » فرهنگی, یادداشت تاریخ انتشار : 13 دی 1402 - 6:29 |

درد دلی با سردار دل‌ها

چهارسال از آن سحر جمعه ۱:۲۰ دقیقه گذشت! چهارسال است که نداریمت، که نیستی، که زمستانمان رونقی ندارد و دی ماهمان سردتر از همیشه شده است.  از وقتی که رفتی، احوال دنیا که خوش نبود، ناخوش تر هم شد. فهمیدیم این جانی که داریم چقدر برایمان عزیز است!
درد دلی با سردار دل‌ها

چهارسال از آن سحر جمعه ۱:۲۰ دقیقه گذشت! چهارسال است که نداریمت، که نیستی، که زمستانمان رونقی ندارد و دی ماهمان سردتر از همیشه شده است.  از وقتی که رفتی، احوال دنیا که خوش نبود، ناخوش تر هم شد. فهمیدیم این جانی که داریم چقدر برایمان عزیز است! ویروسی کرونا نام آمد و آن طور ترس به دلهایمان انداخت؛ نه تنها مدارس و دانشگاهها و ادارات، که هیئتها و مساجد و نمازجمعه را هم تعطیل کرد و سه سالی همه را درگیر خود نمود و چه عزیزانی را که از ما نگرفت.
بعد از تو بود که فهمیدیم سختی از جان گذشتن را و دیدیم که خان طومان آزاد شد اما با شهادت بسیاری از عزیزانمان. بعد از تو بود که پس از هشت سال رهبر معظم انقلاب به نماز جمعه آمد و تو را شهید عزیز جبهه مقاومت خواند و فرمود که سلیمانی نه یک شخص که یک مکتب است. آن روزها روز شهید را اول به تو تبریک می گفتیم، روز پاسدار و جانباز که شد همین طور، مانده بودیم در دنیا چه مدالی باقی مانده بود که به دستش نیاورده بودی؟ ای فخر شهدا و ای فخر پاسدارها و جانبازها. محرم که شد، حسینیه ای به وسعت ایران ساختیم و عشق حسین علیه السلام را کوچه به کوچه جار زدیم. گفتیم در و دیوار و هیئت و مسجد و مصلی هم که تعطیل باشد، دل های ما با حسین علیه السلام است! ما روزی و مهر اهل بیت را با شیر از مادرانمان گرفته ایم.  نمی‌دانستیم در این دهه، باید کدام روز را به یاد تو بیاراییم؛ روز مسلم را به خاطر سفیر بودنت؟ یا روز حبیب را به خاطر یار بودنت؟ روز قاسم را برای قاسم بودنت؟ روز علی اکبر را برای ارباً ارباً شدنت؟ یا روز عباس را برای علمدار بودنت؟ و زمزمه می کردیم:
قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند
این تکه های تن سند افتخار توست
شهید فخری زاده را در یک‌ ماه مانده به اولین سالگردت از دست دادیم، او هم چون تو گمنام بود و مرد میدان و خدمت‌.
باز هم جمعه شد و قاسمِ دیگر دادیم
باز هم یک خبر تلخ به رهبر دادیم
رفت از بین رفیقان وطن یک سرباز
باز هم هدیه به مهدی گلِ پرپر دادیم
در اولین سالروز شهادتت آیت‌الله مصباح‌ یزدی، فقیه انقلابی، فیلسوف مجاهد و عمار رهبری هم آسمانی شدند. یک ماه بعد آیت الله ضیاءآبادی هم به ملکوت اعلی پیوستند. اواخر فروردین ۱۴۰۰ بود که سردار حجازی نیز پر کشید و به یاران دلداده خود پیوست. مهر ماه ۱۴۰۰ از نعمت وجود علامه حسن زاده آملی محروم شدیم. بهمن ماه آن سال آیت الله
 صافی گلپایگانی از دار فانی دنیا رخت بربستند. بعدها علمای دیگری همچون آیت الله علوی گرگانی، محمدی ری شهری، آیت الله فاطمی نیا و آیت الله ناصری را هم از دست دادیم.
اما در این میان سردار قاآنی و جانشینانت دست از تلاش برنداشتند. انتقام سختی که بعد از تو ورد زبان سپاه شده بود، هم کشتی اسرائیلی را درگیر کرد، هم مرکز جاسوسی موساد در اسرائیل را، هم پایگاه عین الاسد را، هم آرامکو را و هم کارخانه موشک سازی آنها را به فنا داد.
فلسطینیان هم حتی شجاعتر شدند و در عملیات شمشیر قدس با شکست سامانه پدافندی گنبد آهنین در دوازده روز به پیروزی رسیدند. نماهنگ سلام فرمانده ابوذر روحی سرود جهانی نوجوانان سراسر دنیا شد و دنیا فهمید به گفته رهبر معظم انقلاب شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از سردار سلیمانی است. در ماجرای گشت ارشاد و اغتشاشات خیابانی پیرو آن، فهمیدیم وقتی کسی خود را فدای خدا کرد، در راه خدا خون پاک او هم برکت می کند و به مدد این برکت، او تکثیر می شود به وسعت یک کشور و به وسعت تمام آزاده های عالم. فهمیدیم تو چونان ققنوسی بودی که در لحظه رفتنت، هزاران نفر سلیمانی شدند. شهدای مدافع امنیتی که در این مسیر جان خود را در راه رضای خداوند دادند، آرمانها و روح الله هایی که رفتند تا آرمان روح الله باقی بماند، همه و همه ثابت کردند که این انقلاب، سلیمانی پرور
 است. در برابر این مدافعین غیرت و امنیت، جاهلان و غافلان و دشمنانی هم بودند که طبق گفته تو «والله هرکسی تیری به سمت این نظام انداخت آواره شد.»
عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر امسال هم حتی سر منشا شجاعت و جسارتش، خون تو و امثال تو بود. چنان قیامتی به پا کرد و هیمنه و ابهت پوشالی اسرائیل را از هم گسیخت که تا دنیا دنیاست دیگر نمی توان جنایات و دسیسه های آنان را کتمان کرد. گویی پایگاه های بسیجی در لندن و پاریس و دیگر کشورها پایه گذاری کرده ایم و خبر نداریم!
هفته گذشته نیز یکی از همرزمانت را به شهادت رساندند. یادت هست سید رضی را؟ همان کسی که به او گفتی سید رضی تو هم دیگر پیر شدی، تو هم باید شهید شوی! و چه جالب بود که او هم همانند تو پس از تشییع در حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما در سوریه، پیکر مطهرش به کربلا و نجف و مشهد الرضا رفت، رهبر انقلاب بر او نماز خواند و در امامزاده صالح آرام گرفت.
کاش وصیت های تو را از یاد نبریم که گفتی: «از مهم‌ترین شئون عاقبت بخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است.» کاش به جایگاهی برسیم که برایمان بخوانند «اللهم انّا لا نعلم مِنه الّا خیراً و انتَ اعلم بِه منّا». کاش افتخارمان صرف عکس داشتن با تو نباشد ، مهم این باشد که عکس تو عمل نکنیم ! کاش دعا کنی برایمان که چونان تو عاقبت بخیر شویم و حیات و مماتمان با خیر و برکت باشد و شهید باشیم قبل از اینکه شهید شویم.
زمستان است و دی ماه است و سردی و شب هجران 
بیا و آتشین کن خانه ما را به دلخواهت …

نویسنده : صفورا ترقی |
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای درد دلی با سردار دل‌ها بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.