مصائب عظیم هور
مرضيه صاحبي |
شيره جان هورالعظيم را مکيده اند، اين تالابِ لب تشنه در برزخ انقراض دست و پا مي زند، گويا هيچ نسخه شفابخشي، احياگر تن نزارش نبوده و حالا سلامت اکولوژيک خودش را از دست داده است. گرچه براثر بارش باران، بيش و کم همه تالاب ها، لبي تر کرده اند و سيلاب رودخانه کرخه، ۹۰ درصد از هورالعظيم را سيراب نموده، اما سيلاب ها، سراب اند و در بلندمدت، پايداري هور را محل ترديد قرار مي دهند.
آنچه بر سر تنها ميراث باقيمانده از تالابهاي بين النهرين آمده، عاملاني دارد که هريک سهمي در اين فاجعه زيست محيطي دارند؛ اولين عامل، صدام است که با اقدامات زهکشي، حيات هور را به مخاطره انداخت. آن هنگام که بين ايران و عراق جنگ درگرفت، صدام به منظور مقابله با جمعيت شيعهنشين هور در دوسوم عراقي اين تالاب، نسبت به خشککردن عمدي آن اقدام کرد تا شيعيان را پس از نابودي معيشت شان به مهاجرت و پراکندگي وادار سازد. سپس با انحراف آب ورودي به تالاب بينالنهرين و اختصاص آن به اراضي کشاورزي مسبب خشکيدگي هورالحمار، هور مرکزي و هورالعظيم شد. عامل بعدي وزارت نفت است که با ايجاد دايکها و مسيرهايي در ميانه و اکتشافات نفتي سبب خشکيدگي بخشهايي از هورالعظيم شده است.
احداث سد در بالادست رودخانه کرخه از ديگر شاهکارهاي خودمان است که باعث کاهش شديد آورده اين رودخانه براي تالاب شده و از ديگر سو، عدم رهاسازي حقابه در شمار عظيم ترين
مصائب هور قرار دارد، حقابه اي که در زمان مديريت معصومه ابتکار بر سازمان حفاظت محيط زيست مصوب شد اما با گذشت چندين سال، تنها بر روي کاغذ و در حد حرف باقي مانده! و اما در بيان ساير علل خشکشدن هورالعظيم بايد از پيامدهاي آبگيري سد ايليسو در ترکيه سخن گفت، ايليسو يکي از بزرگترين سدهايي است که با ۴۹ميليارد متر مکعب گنجايش، برابر با ۶۵۰سد ايراني است. اين سد که بر روي دجله ساخته شده، مرگ قريب الوقوع هور را رقم خواهد زد، چرا که دجله از ترکيه وارد عراق و سرانجام به تالاب هورالعظيم ميرسد و مانع ورود ۵۶ درصد منابع آب دجله به خاک عراق مي شود. بنابراين همه عوامل ياد شده بيش و کم، در حق هور جفا کرده اند، هورالعظيمي که در دشت آزادگان و در جلگه خوزستان است و هممرز با عراق قرار دارد. مساحت مفيد آن مطابق آنچه برآورد شده، بيش از يک ميليون و ۱۸۰ هزار هکتار است. دو سوم تالاب در کشور عراق واقع شده، بخش ايراني تالاب يک سوم و در حدفاصل دو شهرستان دشت آزادگان و هويزه قرار دارد و اين منطقه در حال حاضر به پنج مخزن تقسيم شده و ميدانهاي نفتي آزادگان شمالي و جنوبي، ياران شمالي و جنوبي و يادآوران در اين مخازن قرار دارند.
* سرعت اکتشاف و بهره برداري نفت
برمبناي آنچه گفته شد، تورج فتحي در قامت کنشگر و تحليلگر مسائل محيط زيست از عذاب اليمي سخن مي گويد که اکتشافات نفتي بر سر هورالعظيم آورده است. او در گفت و گو با رسالت به شرح آنچه به وقوع پيوسته مي پردازد. « بعد از جنگ تحميلي، ميدان هاي نفتي مشترکي توسط ايران و عراق کشف شد، اما يک ميدان نفتي مشترک ميان اين دو کشور وجود دارد که طبيعتا عراقي ها بعد از جنگ ۲۰۰۳ و حمله آمريکا از طريق شرکت هاي انگليسي – آمريکايي سرمايه گذاري کرده اند و اين ميدان را بعد از اکتشاف به بهره برداري رساندند.»
به اذعان او «ما به لحاظ بهره برداري از آنها عقب تريم، درست است که براي کشف اين ميدان، فعاليت هاي نفتي داشته ايم ولي به هرحال در زمينه بهره برداري تاکنون آنها از ما پيش تر بوده اند، برهمين اساس دستگاه هاي اجرايي مثل وزارت نفت آمدند و بخشهايي از تالاب را با احداث خاکريزهاي مختلف سلول بندي و مانع ورود يا آبگيري شدند، براي اينکه بتوانند با هزينه تمام شده کمتري، فعاليت هاي نفتي انجام بدهند. بديهي است رقم قراردادِ پيمانکارهاي مختلفي که در بحث بهره برداري و اکتشاف نفت فعاليت مي کنند، در زمان خشکي محيط فعاليت هاي اکتشافي، با زماني که منطقه داراي آب و يا به صورت تالابي و دريا باشد، بسيار متفاوت و معنادار است. به همين علت وزارت نفت راغب بود که با احداث خاکريزهايي بتواند محيط را خشک نگه دارد، به همين دليل به فکر افتادند که بخش هايي از تالاب را خشک نگه دارند تا بتوانند به لحاظ اقتصادي با رقم کمتري، فعاليت نفتي انجام بدهند و حتي سرعت اکتشاف و بهره برداري را بالاتر ببرند و از ميدان نفتي که عراقي ها برداشت مي کنند، خيلي عقب نمانيم، اين رقابت ناسالمي که بين دو کشور اتفاق افتاده، ضرر و زيانش متوجه تالاب شده و البته ضرر عراقي ها و ايراني ها مشترک است.»
بي ترديد فعاليتهاي وزارت نفت و برداشت از ميدان نفتي آزادگان که از سال ۶۷ با پايان جنگ آغاز شد و پس از آن حاشيه هاي فراواني درپي داشت. اما برخي پژوهشگران محيط زيست بر اين باورند که اولين چاههاي نفت در سال ۷۶ و همزمان با آغاز به کار معصومه ابتکار در سازمان حفاظت محيط زيست کشور، حفاري شده است.
با اين حال رئيس سازمان حفاظت محيط زيست چنين مسئله اي را از اساس نفي کرده و در چند مصاحبه با تبرئه خود، اعلام کرده که اين اقدامات ضد محيطزيستي در دولت محمود احمدينژاد اتفاق افتاده است.
اما دلاور نجفي، معاون اسبق سازمان حفاظت محيط زيست کشور با رد اين گفته ها، به اين مسئله پرداخته که در زمان رياست ابتکار، «لرزهنگاريهاي ۲ و ۳ بعدي در تالاب هورالعظيم انجام شده و در سال ۸۲ با همکاري يک شرکت ژاپني در قسمت جنوبي تالاب بهرهبرداريها آغاز شده است. همچنين تصاوير ماهوارهاي موجود از آن زمان نشان ميدهد که در اثر اين فعاليت وزارت نفت، قسمت جنوبي تالاب ۱۰۰ درصد خشک شده است.»
در اينجا گزاره هايي مطرح است، اول از همه صدور مجوز مشروط سازمان حفاظت محيط زيست کشور براي انجام فعاليت وزارت نفت است و دوم اينکه وزارتخانه نميتواند ۲۴ ميليارد بشکه نفت ميدان آزادگان را ناديده بگيرد و اينگونه است که حال اين تالاب هرلحظه رو به وخامت مي رود.
«عباس محمدي» از ديگر کنشگران محيط زيستي، اين مسئله را تاييد مي کند که از زمان دولت احمدي نژاد براي بهره برداري منابع نفتي، بخش هايي از تالاب را خشک کردند تا راحت بتوانند چاه نفت احداث کنند. او به رسالت مي گويد: «در درياي شمال بر روي هزار مترعمق دريا، چاه نفت زده و بهره برداري هم مي کنند، با تکنولوژي ۴۰سال پيش هم مي شد از اعماق دريا، نفت استخراح کرد، حال آنکه تالاب هورالعظيم در عميق ترين قسمت هايش ۶ متر عمق داشته، بنابراين اگر مي خواستند، امکان استخراج نفت وجود داشت اما يک راه بسيار ساده اي را در پيش گرفته و اجازه ندادند آب وارد تالاب شود تا بتوانند به سهولت چاه بزنند.»
* واگذاري ۷ هزار هکتار از مساحت تالاب به شرکت نفتواگذاري ۷ هزار هکتار از مساحت تالاب به شرکت نفت براي عمليات اکتشاف با همان شرط صوري رعايت الزامات محيط زيستي به خشککردن آب تالاب منجر شده و حتي هور را به نابودي کامل کشانده، در فاصله اهواز تا هويزه و شرق رفيع شايد ده ها نقطه را مي بينيد که آب تالاب را خشک و با کشيدن جاده، به نوعي تالاب را خفه کرده اند و بين قسمت هاي مختلفش هيچ جريان آبي وجود ندارد.
«محمدي» در توضيح اين اتفاق مي گويد: «وقتي تالاب را اينگونه قسمت کنيد، بر اثر گرماي فوق العاده شديد؛ حتي اگر عمق آن دو متر هم باشد، خشک مي شود، کما اينکه امسال با بارندگي هاي گسترده و سيلاب هاي عظيم، بخش هاي بزرگي از تالاب خشک است، زيرا يکپارچگي و سلامت اکولوژيک خودش را از دست داده است، تالاب يک مجموعه زنده، مثل بدن انسان است، وقتي به يک قسمت از اين موجود زنده، آسيب جدي وارد کنيد، کل تالاب فلج مي شود. ما چنين بلايي را سر هورالعظيم آورده ايم. يعني آمده ايم، ده ها قسمت آن را به شدت زخمي کرده ايم و در حال حاضر قسمت هاي کوچکي از تالاب، سالم مانده است.»
به باور او، آنان که مي گويند نفت براي اقتصاد لازم است و از اشتغال و ارزآوري دم مي زنند بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که اگر چنين خسارت هاي گسترده اي را در يک کفه ترازو بگذارند و سودي که از استخراج نفت بهدست مي آورند را در کفه ديگر ترازو قرار بدهند، متوجه مي شوند، کفه خسارتها سنگين تر است.
*عدم رهاسازي آب کرخه
با اين حال به روايت «تورج فتحي»، نه فقط شرکتهاي نفتي بلکه رودخانه کرخه هم براي هور مصائب عظيمي داشته، «مهمترين مسيري که مي تواند تالاب را احيا کند، رودخانه کرخه است و از زماني که اين سد آبگيري شد، در آن حد لازم، رهاسازي نداشته ايم. در گذشته بيشترين حقابه هورالعظيم از طريق رودخانه کرخه تامين مي شد، برآوردها نشان ميدهد، قبل از انجام هرگونه فعاليت انساني در تالاب، سالانه و بدون هيچ گونه برداشتي، به طور ميانگين تحت تاثير سيلاب ها و جريان طبيعي در حدود ۶ ميليارد مترمکعب آب از رودخانه کرخه وارد تالاب هورالعظيم شده اما اين رقم بعد از جنگ تحميلي به دليل فعاليت ايران و عراق کاهش پيدا کرد و اين کاهش طبيعتا باعث خشک شدن بخش هاي زيادي از تالاب شده است.»
گفته مي شود با آبگيري سد کرخه، حجم طبيعي آب دريافتشده تالاب هورالعظيم بهطور ميانگين به رقمي کمتر از ۲۰۰ ميليون مترمکعب و در برخي سالها به صفر رسيده و اين موضوع به ظاهر ساده نشان مي دهد، توسعه ناپايدار و سوءمديريت منابع آب در خشکاندن تالاب نقش داشته است.
«عباس محمدي» بر اين امر تاکيد مي کند که «شايد حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد آب تالاب را اين رودخانه تامين مي کرد، اما پس از احداث سد بزرگ کرخه که بزرگترين سد مخزني ايران است، ورود طبيعي آب به تالاب قطع شد، مگر در مواقع سيلابي که دريچه هاي سد را باز مي کردند.»
*اقدامات زهکشي دولت عراق
بي ترديد اقدامات زهکشي دولت عراق هم به لحاظ زيست محيطي از اهميت بسياري برخوردار است، «تورج فتحي» به اين مسئله اشاره دارد که بعد از جنگ تحميلي، حکومت صدام براي کوچاندن جمعيت هاي بومي به مناطق ديگر عراق، به بستن زهکش هاي طبيعي اقدام کرد و انهاري که در زمان هاي سيلابي از طريق رودخانه دجله سرريز و هورالعظيم را آبگيري مي کردند، پس از بسته شدن به رغم بارشهايي که در سالهاي بعد داشتيم، تالاب را آنطور که بايد و شايد آبگيري نکردند.
«عباس محمدي» با تشريح اين اقدام دولت عراق، توضيح مي دهد: «زماني که صدام هنوز در راس کار بود، عمليات عجيب و غريبي را انجام داد که هدف اصلي آن، سرکوب شيعياني بود که در جنوب شرقي عراق زندگي کرده و به شدت مخالف دولت صدام حسين بودند، بنابراين کانال آبي که از دجله و فرات وارد تالاب مي شد را به سمت جنوب غرب عراق منحرف کردند، اين امر نقش مهمي در خشک شدن بخش بزرگي از تالاب به ويژه در بخش عراقي آن داشته است.»
*سدسازي ترکيهاما آنچه پيش تر مورد تاکيد قرار گرفت، مجموعه برنامه هاي سدسازي در ترکيه بود، براين اساس طي دو دهه گذشته، بخش بزرگي از آورد دو رودخانه دجله و فرات که بالغ بر ۸۰ درصد آب تالاب هورالعظيم را تامين مي کرد، به طرز محسوسي کاهش يافت و اخيرا هم پروژه ساخت سد ايليسو به رغم مخالفت هاي گسترده، تکميل و آب گيري آن آغاز شده است.
حال آنکه چنين اقدامي خلاف معاهدات بين المللي است و هيچ کشوري نبايد به تنهايي از آب رودخانه هايي که حوضه مشترک دارند به نفع خود بهره برداري کند.
«تورج فتحي»، بر اين مسئله به ظاهر ساده اذعان دارد که «ما در قضيه تالاب هاي داخلي به واسطه سدسازي تقصير داريم و سايرکشورها نيز به همان نسبت مقصرند. طبيعي است که در همه حوضه هاي آبريز اگر مطالعات درست و جامعي براي تامين حقابه تالاب هاي پايين دست انجام نشود، وضع به همين منوال خواهد بود. تالابها عموما در پايين ترين حوضه هاي آبريز واقع شده اند، در نتيجه اگر بناست فعاليت هاي توسعه از جمله سدسازي و ابنيه هيدروليکي انجام شده و يا منابع آب در بالادست ذخيره سازي شود بايد مطالعاتي به منظور تعيين حداقل نياز تالاب ها صورت پذيرد.»
اما چرا اين اتفاق رخ نمي دهد؟ زيرا اين حوضه آبريز بسيار بزرگ است و تالاب هورالعظيم در پاياب رودخانه دجله است و سرشاخه هاي اين ها در کشورهاي ديگر و مناطق بسيار دوري واقع شده اند، طبيعي است که کشورهاي مختلف منابع آب جاري داخل کشورشان را متعلق به خودشان مي دانند، برهمين اساس کشور ترکيه با سدسازي، حقابه تالابهاي پايين دست را ناديده گرفته و از سوي ديگر هيچ گونه مطالعاتي براي تامين آب تالابهاي پايين دست انجام نشده است.
آنطور که «فتحي» ابراز مي دارد، شنيده ها حاکي از آن است که نمايندگان ترکيه بسيار منفعل عمل کرده و تصور
ميکنند، منابع آبي داخل کشورشان متعلق به خود آنهاست، حال آنکه همه کشورها بايد به اين درک مشترک و متقابل برسند که اگر داخل يک حوضه آبريز، توسعه ناپايدار اتفاق بيفتد، بحران ناشي از آن به همه حوضه هاي آبريز ديگر تسري پيدا مي کند.
گويا موضوع، فراتر از بحث توسعه ناپايدار بوده و اهداف سياسي؛ زمينه ساز تحقق پروژه هاي مخرب زيست محيطي است. به روايت «عباس محمدي»، شايد حدود ۲ هزار کيلومتر بالاتر از تالاب هورالعظيم داخل ترکيه، سدي احداث شده که به تنهايي بيش از کل سدهاي ايران، ظرفيت دارد و طي ۲ سال مي تواند تمام آورد دجله را مهار کند. به نظر مي آيد چنين سدي در ترکيه با اهداف بسيار پيچيده سياسي ساخته شده يعني بحث توسعه کشاورزي و توليد برق يک طرف ماجراست و برنامه سياسي در طرف ديگر ماجرا قرار داشته که اتفاقا برنامه ريزي سياسي سهم پررنگ تري دارد و در پس اين قضيه، انتقال آب به اسرائيل مطرح است. حتي چندصد هزار نفر از کردها و ترک ها را به بهانه پروژه هاي سدسازي و توسعه کشاورزي جابه جا کرده اند.
مطابق ديدگاه او، «وقتي اين سد آب گيري شود، با پيش بيني پروژه هاي توسعه کشاورزي، ممکن است آورد رودخانه دجله به تالاب هورالعظيم تا ۹۰ درصد کاهش يابد. اين سد بالقوه مي تواند اين کار را بکند، چون گنجايش بسيار زيادي دارد. عامل ديگر بي ثباتي سياسي بوده که مي تواند در خشکيدگي و يا کم شدن آب هور موثر باشد، در واقع مجموعه اين مسائل باعث شده، هورالهويزه و تالابهاي هورالعظيم که روزي حدود ۱/۵ ميليون هکتار وسعت داشتند، امروز آب کمي داشته باشند.»
اما وسعت اتفاقاتي که دامن هور را گرفته، به همين موارد ختم نمي شود. مي گويند، هورالعظيم، «غني از مواد آلي انباشته شده و مستعد واکنشهاي شيميايي است لذا خشکي بخشهاي زيادي از مساحت آن، بالا بودن دماي هوا و وجود گازهاي مستعد، به آتشسوزي تالاب ميانجامد.» همچنين مطابق گفته هاي، ناصر عبيات، فعال محيط زيست، «با قرار گرفتن تاسيسات شركت نفتي آزادگان جنوبي در اين منطقه و جلوگيري از آسيب به آنها، بخش هايي از تالاب را خشک کرده اند، به عبارت ساده تر، اين تاسيسات نفتي محصول قراردادهاي گذشته با چيني هاست كه براي اكتشاف و استخراج نفت، هورالعظيم را خشك كرده است.»
*حريق تالاب؛ طنز تراژيک
«تورج فتحي» با تاييد اين مسئله مي گويد: «تقريبا قبل از سال آبي جاري با حريق گسترده اي در محدوده هورالعظيم مواجه بوده ايم که از دايک مرزي تا مناطق پيرامون تالاب را فرا گرفته است و اگر ما حقابه تالاب را به طور کامل تخصيص مي داديم، هيچ وقت هور دچار حريق نمي شد اما به واسطه خشکسالي و فعاليت هاي انساني از جمله سدسازي، بستن انهار و زهکشي هاي منتهي به تالاب، شاهد چنين رخدادي هستيم.»
«عباس محمدي» با بيان اينکه حريق تالاب، يک طنز تراژيک بوده و مصداق آتش گرفتن، آب است، عنوان مي کند: «علت اصلي اين مسئله همان خشکيدگي است و شايد چنين پديده اي در دنيا نادر باشد اما باتوجه به اينکه هورالعظيم غني از مواد آلي بوده، مثل زغال و چوب، آماده اشتعال است. سال گذشته قسمت هايي که سرشار از مواد آلي است، برهنه زير آفتاب سوزان قرار گرفت و بعد به دليل سهل انگاري، چندين ماه سوخت.»
* توسعه فعاليت هاي کشت و صنعت نيشکر
آنان که دستي برآتش فعاليت هاي زيست محيطي دارند، از علل متعددي براي خشکي هورالعظيم سخن گفته اند و شايد آتش سوزي و عدم رهاسازي حقابه و حتي فعاليت هاي نفتي، نمايانگر بخش کوچکي از عمق فاجعه باشد و مي توان در اين ميانه به توسعه فعاليت هاي کشت و صنعت نيشکر در حوزه هورالعظيم هم اشاره کرد، اين امر مزيد بر علت خشکي اين تالاب بوده، طبعا چنين فعاليت کشاورزي، آب بر بوده و ميزان زيادي از آورد رودخانه کرخه را مصرف مي کند. «تورج فتحي» با اشاره به اين مسئله عنوان مي کند: «قطب کشاورزي بعد از جنگ تحميلي در خوزستان توسعه پيدا کرد و در راس آن فعاليت هاي کشت و صنعت نيشکر بوده و ما امروز از يک واحد کشت و صنعت هفت تپه، به هفت واحد مختلف در حدود ۱۵۰ هزار هکتار زمين هاي زيرکشت رسيده ايم و اين امر باعث شده ميزان زيادي از منابع آب جاري در جلگه خوزستان به فعاليت هاي صنعت نيشکر تخصيص پيدا کند.»
«عباس محمدي» نيز يادآوري مي کند که «اين فعاليت ها طبيعتا شامل آبريز تالاب هورالعظيم هم شده، مجتمع دهخدا يکي از بخش هايي است که از آب رودخانه کرخه استفاده مي کند، البته در آن منطقه، آب رودخانه دز و کارون و کرخه به صورت مشترک براي واحدها مورد استفاده قرار مي گيرد اما عمدتا مصرف آب در حوزه تالاب هورالعظيم به واحدهاي کشت و صنعت نيشکر تخصيص پيدا کرده و اين امر مانع رسيدن به يک حقابه زيست محيطي و رقم حداقلي براي رهاسازي آب براي تالاب هورالعظيم شده است.»
«فتحي» هم بر اين نکته تاکيد مي کند که ما هنوز مطالعات متقني براي رسيدن به يک رقم مشخص و تامين نياز زيست محيطي هورالعظيم انجام نداده ايم اما آمارهايي که به صورت بلندمدت از روي ايستگاه هاي هيدرومتري کرخه داشتيم، رقم بالايي را نشان مي دهد و بالاترين رقمي است که ما براي تالابهاي کشور داريم، برهمين اساس تا زماني که سازمان حفاظت محيط زيست مطالعات متقني را انجام نداده و عدد دقيقي را براي ميزان رهاسازي حقابه هورالعظيم اعلام نکند، وزارت نيرو هر گزارشي ارائه بدهد، از لحاظ ميزان نياز آبي هورالعظيم و رهاسازي آن، کامل نخواهد بود.
*وعده احياي هورالعظيمباتوجه به آنچه گفته شد، هورالعظيم هنوز احياء نشده، اگرچه سال ۹۶، دولت از آبگيري ۶۳ درصدي هورالعظيم سخن گفت و آن را از مهمترين دستاوردهاي دولت يازدهم عنوان کرد اما سخنان اهل نظر حاکي از آن است که آب خوش از گلوي خشکيده هور پايين نرفته است. با اين حال «تورج فتحي» به اين مسئله اذعان مي کند که احيا تالابي به وسعت هورالعظيم در يک بازه زماني چندساله امکان پذير نيست و تازه بعد از يک يا دو دهه مي توان فهميد با اقدامات انجام گرفته، حال تالاب بهتر شده است يا خير. ضمن اينکه فعاليت هايي که ما صرفا در داخل کشور انجام داده ايم، باعث خشکي تالاب نشده و حاصل اقدامات چند کشور بوده، بنابراين اگر قرار است فعاليتي در راستاي احيا انجام شود، بايد همه کشورها احساس مسئوليت داشته باشند تا در قالب يک برنامه مدون نسبت به احيا اقدام کرد.
به باور اين کنشگر محيط زيست، ما ظرف ۲۰ تا ۳۰ سال اقدامات توسعه ناپايدار را در حوزه نفت، کشت و صنعت نيشکر و پتروشيمي انجام داده ايم بنابراين طبيعي است که امروز وضع تالاب نگران کننده باشد. اينکه چقدر فعاليت هاي دولت يازدهم و دوازدهم اثربخش بوده بايد تک تک طرح ها و اقدامات را مورد بررسي قرار دهيم تا ميزان اثربخشي آن را بدانيم. تصورم اين است که حرکتهاي خوبي انجام شده اما متاسفانه يکي از مشکلاتي که ما در کشور داريم، اين است که وقتي دولتها تغيير ميکنند، برنامه ها به طور کلي کنار مي رود و دوباره يکسري برنامه جديد براي احياء در دستور کار قرار مي گيرد. اگر برنامه هاي پيشين اشتباه است بايد آن بخش هايي که کاستي و نقايص دارد، برطرف شده و اجراي آن تداوم يابد و اگر بناست همه برنامه ها را کنار بگذاريم به جز حيف و ميل کردن بيت المال، کاري انجام نداده ايم.
«عباس محمدي» هم به تداوم برنامه ها معتقد است و در عين حال بر مسئله اقدامات دولت تدبير و اميد در دور اول براي احيا و آبگيري هورالعظيم صحه مي گذارد اما مي گويد: «در دور دوم به طورکلي همه وعده هاي محيط زيستي زيرپا گذاشته شد و با کمال تاسف مي توانم شهادت بدهم که دولت دوازدهم ضد محيط زيست رفتار مي کند که نمونه آن را در تالاب هورالعظيم مشاهده مي کنيم. هيچ اقدامي از جمله تخصيص آب کافي از سد کرخه انجام نمي شود حتي در جريان سيلاب هاي شديد، دايک هاي مرزي را به طور کامل برنداشتند و تالاب آبگيري نشد. اگر تالاب هورالعظيم در حال حاضر رمق کوچکي دارد، به خاطر بارندگي استثنايي و سيلاب هايي
است که در فروردين امسال و اسفند سال گذشته اتفاق افتاد، وگرنه دولت تدبيرو اميد هيچ نقشي در احيا نداشته است، کما اينکه هورالعظيم احيا هم نشده است.»
و اما هدايت فهمي، معاون سابق وزير نيرو هم از ديگر صاحب نظراني است که در بيان ديدگاه خود، به چند عبارت کوتاه پيرامون هورالعظيم بسنده مي کند، اول اينکه به منظور احيا تالاب، رهاسازي آب از سدهاي بالادست باتوجه به وقوع سيلاب ها، انجام شده، بنابراين حقابه اي که حدود ۱/۲ ميليارد مترمکعب بوده، تحقق يافته، هرچند در احيا تالاب، بارش ها و شرايط ترسالي کمک کرده، در غير اين صورت طي سالهاي آينده امکان تحقق آن باتوجه به وضعيت خشکسالي وجود نخواهد داشت و دوم اينکه انجام عمليات نفتي در برخي از حوضچه ها باعث خشکي تالاب شده که البته خشکسالي طولاني مدت را هم نبايد دست کم گرفت زيرا به اذعان او، بخش عمده آبي که لازم بوده، به تالاب نرسيده است. نکته ديگري که در صحبت هاي او خودنمايي مي کرد، اختصاص حقابه زيست محيطي به بخش ايراني تالاب بوده، آنچه که خلاف آن در سخنان، دو صاحب نظر ديگر ما عنوان شد.
او معتقد است: در بخش عراقي تالاب هم به دليل خشکسالي و سدهايي که در بالادست ساخته شده، آب کافي به پايين دست نرسيده است. از سوي ديگر هدايت فهمي چندان به اقدامات زهکشي صدام با هدف سياسي و نظامي تاکيد ندارد زيرا به باور او در حال حاضر چنين وضعيتي نيست و دولت صدام در گذشته به دنبال اين مسئله بوده است که در يک منطقه پست بين دجله و فرات، حجمي معادل ۱۰۰ ميليارد متر مکعب آب را ذخيره کند اما اين اقدام به سرانجام نرسيده است.
خشکسالي , صنعت نيشکر , مرضيه صاحبي , هورالعظيم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.