يک کلاغ، چهل کلاغ
مريم رمضاني |
مي گويند شايعه يکي از طبيعيترين پديده هاي اجتماعي و از رايج ترين شيوههاي كنش متقابل است كه تاكنون كمتر شناخته شده است. جالب اينجاست که در بسياري مواقع برخي از همين «شايعه»ها رنگ واقعيت به خود مي گيرد، گو اينکه مسئولان هرازگاهي با بهره مندي از اين شيوه به دنبال اعمال سياست هاي خاص خود هستند.
در تعريف شايعه آمده است: «پيامي كه به طرز غير رسمي منتقل ميشود و به موضوعي مربوط مي شود كه تحقيق در صحت و سقم آن مشكل است.» به عبارت ساده تر شايعه شامل گفتارهايي ميشود كه براي مردم اهميت دارد. البته ممكن است بخشي از شايعه حقيقت داشته باشد.
اما امروزه اين شايعات بيش از گذشته پروبال گرفته اند.به نظر مي رسد هر شايعهاي براي پخش و پذيرش نيازمند ارتباط با مخاطبين خود است. هر نياز انسان ميتواند به شايعه تحرك و پويايي خاصي ببخشد. مثلاً كارمندي كه از گراني به تنگ آمده باشد، بيشتر مستعد پذيرش شايعه در مورد بهبود اوضاع اقتصادي به خصوص افزايش حقوق و مزايا است، تا كسي كه اين نياز را ندارد. به روايت حسين حق پناه، سرعت شايعات از سرعت پردازش ذهني ما به مراتب بالاتر است. او که از صاحب نظران حوزههاي علوم اجتماعي، رسانه و ارتباطات است، بر اين امر تأكيد مي کند که شايعه ابزار قدرتمندي است و با آن مي توان جنگ ايجاد کرد و نيروي دفاعي يک کشور را از بين برد و حتي دولت جابهجا کرد. اين شايعه است که کارکرد سياسي دارد و بدتر اينکه به جاي دارا بودن پايه مردمي، توسط قدرت داخلي و خارجي ساخته و رواج پيدا مي کند.
محمد لساني هم از ديگر صاحب نظران اين حوزه، معتقد است: «يکي از کارکردهاي شايعات، دليل تراشي و بهانه جويي است. از طرفي فرمولي وجود دارد که نشان
مي دهد شايعه نتيجه اهميت ضربدر ابهام است. يعني آنجايي که يک موضوع مهم باشد و هيچ پاسخگويي و شفافيتي درباره آن نباشد، جامعه به ورطه شايعات کشيده مي شود پس ابتدا بايد ببينيم ما براي موضوعاتي که در نزد افکار عمومي و شبکه هاي اجتماعي مهم است، اين شفافيت اطلاع رساني را داريم يا خير. عدم اطلاع رساني به رواج شايعات مي انجامد و جدي نگرفتن رويدادها و رخدادها بستر شايعات را رواج مي دهد.»
*فرهنگ شفايي گويي و رواج شايعات
وحيد شالچي به عنوان جامعه شناس و عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي در اين باره به رسالت مي گويد: فرهنگ شفاهي ما به خودي خود در رواج شايعات سهم بسزايي دارد. در فرهنگ ما، شفايي گويي بسيار قدرت دارد و اين امر در جامعه ايراني، نهادينه شده است. ديگر اينکه وقتي در يک جامعه گردش آزاد اطلاعات رخ نمي دهد، معمولا شايعه در آن به شدت رواج پيدا مي کند.
به اذعان او، رسانه هاي رسمي و انحصاري هم در شايعه پراکني نقش دارند. طبيعتا سيستم هاي رسمي به دليل اينکه رقيب ندارند، هميشه اخبار و اطلاعات گزينش شده منتقل مي کنند و اين باعث مي شود که مردم احساس نوعي بسته بودن در چرخه رسمي خبر داشته باشند. دليل ديگر كه باعث مي شود مردم تا حد زيادي به شايعه بها بدهند،اين است كه ما طي سه يا چهار دهه اخير هميشه وقتي مي خواستيم يک پديده اي را جا بيندازيم اول آن را به صورت شايعه در بين مردم رايج مي کرديم که واکنش آنها را بسنجيم و براي اعمال سياست خود اقدام کنيم، در نتيجه حافظه تاريخي مردم، اين باور را در آنها تقويت کرده، که برخي شايعات ممکن است خيلي سريع به يک واقعيت خبري تبديل شوند.
شالچي خاطرنشان مي سازد: دليل ديگري که باعث مي شود مردم به صورت گسترده به شايعه روي بياورند، تقليدگرايي و ساده انگاري است. وقتي در مورد يک پديده، شايعه را مي پذيريد، معناي ساده آن گول زدن خودمان است، طبعا بايد پيرامون يک موضوع تحقيق و بررسي کرده و بعد بپذيريم اما وقتي مسئله اي را محققا سراغش مي رويم، مي توانيم واقعيت را کشف کنيم، ولي مردم ما خيلي اهل تحقيق و مطالعه نيستند درنتيجه به پديده شايعه توجه مي کنند و يکي ديگر از دلايل توجه به شايعات، تعميم دادن هاي نابجاست. به عنوان مثال وقتي درصد کمي از پزشکان به درآمدزايي خود مي انديشند، اين مسئله را به همه پزشکان تعميم مي دهيم. به نظر مي رسد چنين کليشه هاي ذهني در اين زمينه نقش مهمي دارند.
*بالا بودن اضطراب اجتماعي
او تأكيد مي کند: يکي از مواردي که در شايعه خيلي مهم است، موضوع اضطراب بوده و در جامعه اي که شايعه به صورت گسترده رد و بدل مي شود، اضطراب اجتماعي بالا است يعني مردم هر آن منتظر رخدادي هستند که آن رخداد ممکن است نامطلوب و ناپسند باشد، اما چنين انتظاري در آنها وجود دارد. وقتي آنان در عرض يک روز سرمايه شان به يک سوم مي رسد، طبيعتا اين امر زمينه را براي بروز و ظهور شايعه باز مي کند.
به اعتقاد اين جامعه شناس، فضاهاي نوپديد مثل شبکه هاي اجتماعي هم به گسترش شايعات منجر مي شود و البته پايين بودن سواد رسانه اي به اين امر دامن مي زند، هرچه سواد رسانه اي مردم پايين تر باشد، ميزان شيوع شايعه بيشتر است.
او پيامد اين امر را افزايش اضطراب و کاهش سرمايه اجتماعي و از بين رفتن ميزان اعتماد عمومي به يکديگر مي داند.
به اعتقاد او، اين امر باعث بي اعتبار شدن رسانه هاي رسمي مي شود و طبعا وقتي رسانه اي نمي تواند به درستي نقش رسانه اي خود را ايفا کند، مخاطبانش ريزش مي کنند و از اين رو به شايعه دهان به دهان و مدرن شبکه هاي اجتماعي روي مي آورند. از ديگر پيامدهاي اين امر، باز شدن ميدان براي دشمنان يک جامعه است، شايعه يکي از ابزارهاي بسيار خوبي است که دشمن معمولا به اشکال مختلف از آن استفاده مي کند و بر اين اساس روحيه اجتماعي تخريب مي شود.
اضطراب اجتماعي , شايعه , فرهنگ , مريم رمضاني
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.