پرهیز از حواشی
| حميدرضا ترقي |
از فروع و از حواشي، بجد پرهيز کنيد؛ من مي بينم متأسفانه – مال امروز و ديروز هم نيست- در غالب دورانها ما زياد دچار حواشي و فروع بودهايم … اما حالا با پديد آمدن فضاي مجازي و اين حواشي که در فضاي مجازي و مانند اينها هست، بيشتر هم اين فروع و اين حواشي و امثال اينها زياد مي شود؛ از آنها هرچه ممکن است پرهيز کنيد
مقام معظم رهبري۲۰/۵/۹۸
معيارها و ملاکهاي تشخيص مسائل اصلي از فرعي چيست؟
مباني حکومت اسلامي
کسي که نسبت به حکومت اسلامي، اهداف آن، ويژگيها و وظايف آن، درک درستي ندارد نميتواند مصاديق را تشخيص بدهد. براي مثال، ما در ابتداي انقلاب اسلامي شعار ميداديم «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي». هم حضرت امام و هم رهبر انقلاب بارها فرمودهاند که ما همه اينها را ميخواهيم، اما در پرتوي اسلام. لذا چنانچه بين اسلام و مقولهاي نظير آزادي و مواردي از اين دست تعارضي به وجود آمد، ترجيح با اسلام است، نه آزادي.
۲. تاريخ انقلاب اسلامي
در چهار دهه گذشته، بارها مسائل ولو با صورتهاي متفاوت تکرار شده است. کسي که داراي حافظه تاريخي فعال نباشد نميتواند در موارد مشابه، مصاديق را تشخيص دهد.
۳. اقشار مختلف جامعه اعم از نخبگان سياسي و مردم بايد دائما سه چيز را رصد کنند
الف) بيانات حاکم اسلامي در مقاطع حساس، مثلا قبل، حين و بعد از انتخابات، تحريم و…
ب) ميزان قرابت مواضع کساني که موضعگيري کردند با اصول نگاه رهبري.
ج) موضعگيري دشمن نسبت به اتفاقاتي که رخ ميدهد.
در واقع ما تا خروجي اين موارد را کنار هم نگذاريم نميتوانيم به مصداق مسائل اصلي برسيم.
۴. اولويتسنجي نيازهاي کشور
مردم، خود بايد وارد گود شوند و نياز کشور را تشخيص دهند و منتظر تشخيص ديگران نايستند.
خرد جمعي ميتواند تشخيص بدهد امروز مشکل اصلي ما اقتصاد است، نياز ديگر ما آرامش است. وقتي خرد جمعي به اين نتيجه ميرسد که آرامش و امنيت مهمتر از اقتصاد است، بايد اقتصاد را در پناه آرامش حل کند. اين موضوع را بنده زماني ميتوانم استنباط کنم که در خلأ زندگي نکنم.
چرا حضرت علي عليهالسلام بيش از چهار سال و اندي نتوانستند حکومت کنند؟ به خاطر عدم فعاليت جدي مردم کوفه در تحليل مسائل سياسي جامعه. با توجه به اين موارد، ميتوان مصاديق را دريافت.
در نمونهاي ديگر، براي مثال، رهبر انقلاب در خلال يک سخنراني جدي خود، يک هشدار يا توصيه حاشيهاي هم ذکر ميکنند. فردا ميبينيم که برخي از رسانهها قسمتهاي حاشيهاي بيانات ايشان را برجسته و پيرامون آن قلمفرسايي کردهاند. بر اين مبنا، مشخص ميشود که خط اين رسانهها خطي نيست که مطلوب رهبر انقلاب باشد.
خيلي از روزنامههاي ما متأسفانه در انعکاس حقائق ضعيفاند و در اصلي فرعي کردن مسائل، غيرمنصفانه عمل مي کنند. در همين مسائل اخير، مسائل را بايد اصلي فرعي کرد؛ مسئله اصلي چيست؛ يک سلسله مسائل فرعي هم پيرامون اوست؛ نه اينکه آن مسائل فرعي کماهميت است، اما مسئله اصلي اهميتش بيشتر از آنهاست. مسئله اصلي در اين قضاياي اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگ ترين جرمي بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را مي بنديد!؟ اين همه زحمت کشيده بشود، مردم بيايند، يک شرکت به اين عظمت، يک نصابشکني، يک رکوردشکني در دنيا در مردمسالاري، در دمکراسياي که اينقدر ادعايش را مي کنند، انجام بگيرد، بعد يک عده مفت و مسلم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداي انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين کار کوچکي است!؟ اين جرم کمي است!؟ يک قدري بايد منصف بود توي اين قضايا. دشمن هم حداکثر استفاده را از اين کرد. يک عده هم هستند در داخل کشور، از اول با نظام جمهوري اسلامي موافق نبودند – مال امروز و ديروز نيست، سي سال است که موافق نيستند – از اين فرصت استفاده کردند، ديدند عناصري وابسته به خود نظام، از خود نظام، دارند اين جور ميدان داري مي کنند، اينها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل ميدان و ديديد.
مقام معظم رهبري۶/۸/۸۸
اصلي و فرعي نکردن باعث ميشود که جامعه مسير را گم کند. اين مسئله به جو اضطراب و التهاب در جامعه دامن مي زند. در اين ميان راه نفوذ براي دشمن هموار ميشود. همچنين يکي از هزينههاي احتمالي اين مسئله آن است که طي فرآيند ياد شده کساني به مسند قدرت برسند که در مسير انقلاب نيستند.
مرز مسائل اصلي و فرعي چيست؟
تا کجا يک مسئله فرعي تلقي ميشود و فراتر از آن حد مشخص، ميتوان عنوان اصلي به مسئله مورد نظر داد؟
اين سؤال واقعا سؤال سختي است؛ چرا که بحث کيفي است. براي پاسخ به اين سؤال مهم، بايد کارشناساني بر آن متمرکز شوند و در خصوص آن، مدل و شاخص ارائه کنند. در اين خصوص، ابتدا بايد مسائل اصلي و فرعي را تشخيص بدهيم. بعد بايد ديد طرح آن مسئله فرعي تا چه حد مسئله اصلي را تحتالشعاع قرار ميدهد و به آن ضربه ميزند. رهبر انقلاب فرمودند در تحليل انقلاب اسلامي يک نگاه کلان و يک نگاه خُرد وجود دارد.
اگر ما نگاه کلان را از دست بدهيم، دائما بحثهاي خرد به دغدغه جامعه تبديل ميشود و مباحث اصلي و فرعي تفکيک خود را از دست ميدهند. پس اول بايد نگاه کلان داشت تا به تعبير رهبر انقلاب، راه را گم نکنيم. ابعاد نگاه کلان هم ميتواند مواردي چون امنيت، استکبارستيزي، اقتصاد اسلامي، اسلاميسازي جامعه و دولت سازي اسلامي باشد. در کنار آن، نگاه خرد نيز لازم است؛ نگاهي که سبب ميشود ضمن تشخيص مشکلات، ما اولويتها را نيز بفهميم.تا جايي که به مسئله اصلي ضربه نخورد.
۲. تا زماني که موجب سلب آرامش روحي جامعه نشود. ممکن است گاه يک مسئله فرعي حتي به شکلگيري اغتشاش در جامعه منجر شود. براي مثال، در خصوص انتخابات، اينکه کدام کانديدا يا چه جناحي باشد يا نباشد بحثي فرعي است. بحث اصلي نفس مشارکت سياسي مردم در انتخابات است؛ لکن آن قدر به اين مباحث دامن ميزنند و التهاب به جامعه تزريق ميکنند که هواداران جناحها به جان يکديگر ميافتند و اسباب درگيريهاي کف خياباني فراهم ميگردد.
۳. مسئله فرعي تا جايي ميتواند مطرح شود که آن اصلي فراموش نشود.
علامت اختلال در دستگاههاي مرکزي کشور
گاهي اوقات انسان احساس مي کند دستگاههاي مرکزي فکر و فرهنگ و سياست و مانند اينها دچار اختلالند، دچار تعطيل اند؛ واقعا آدم گاهي اوقات احساس مي کند. حالا مثلا فرض بفرماييد اينهمه ما مسئله فرهنگي در کشور داريم، مسائل مهم که شايد من بتوانم ۱۰ مسئله اصلي فرهنگي را بشمارم که اينها دچار مشکل است؛ فرض کنيد مسئله سينما، يک مسئله مهم است، [يعني] مسئله فرهنگي مهمي است که سينماي کشور چه جوري اداره مي شود، از کجا پشتيباني مي شود
-حالا پشتيباني خارجي هم پيدا مي کنند براي فيلمها- اداره هنر کشور و سينما که چيز کوچکي نيست؛ مثلاً فرض کنيد ۱۰ مسئلهي اينجوري مي شود پيدا کرد، اما ناگهان ميبينيد مثلا فرض کنيد اينکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود يا نشود، مي شود مسئله اصلي؛ نامهنگاري
مي کنند! پيدا ست که اين دستگاه اختلال پيدا کرده که مسئله اصلي را از مسئله فرعي تشخيص نمي دهد و يک مسئله اصلا بياعتبار بياهميت فرعي را بهعنوان يک مسئله اصلي، درشت مي کنند. وقتي اينجوري دستگاههاي مرکزي اختلال دارند، آنوقت اينجا جاي همان آتشبهاختياري است که عرض کردم.
مقام معظم رهبري۱۷/۳/۹۶
دولت به عنوان قوه اي که اختيارات بسياري دارد و بيشترين مسئوليت در کشور بر عهده اين قوه است بايستي بدون کمترين حاشيهسازي و حاشيه پردازي به فعاليت خود ادامه دهد. برنامه ريزي و اجراي بسياري از امور بايستي با دقت و صبر و تأمل کامل صورت گيرد اما اينکه دولت خود را وارد حاشيه مي کند به نظر مي رسد يک جاي کار مي لنگد.
در گذشته حاشيه سازيها در برخي از دولتها به طور کل باعث فراموشي اهداف عالي کشور
مي شد. جمله هر ۹ روز يک بحران در دولت اصلاحات ديگر براي بسياري يک ضرب المثل سياسي شده است که درباره دولتهاي حاشيه ساز استفاده مي شود. غوغاسالاري بخشي از سياست هاي هميشگي اصلاح طلبان بوده و هست و در واقع خمير نان اين جريان سياسي از درون دعواهاي سياسي ورز مي آيد.
در دولت نهم و دهم هم حاشيه سازيهاي زيادي را شاهد بوديم. حواشي که بعضا مجلس و دولت را هم با يکديگر درگير مي کرد و پس از مدتي اين جنجالها به جامعه سرايت مي يافت. در واقع يکي از تاکتيکهاي دولت دهم اين بود که برخي از سياستمداران حاشيه ساز با صحبت هاي جنجالي و مبهم براي مدتي جامعه و فضاي سياسي را درگير خود مي کردند و پس از مدتي که فضا آشفته مي شد، يا حرف خود را پس مي گرفتند يا بيان مي کردند که منظورشان چيز ديگري بوده است.
در دولت يازدهم و دوازهم هم کم حاشيه نداشتهايم. استعفاي اعضاي کابينه دولت، بحثهاي درون قوه ميان رئيس جمهور و معاون اول، برخي از مفاسدي که اين روزها از برخي مسئولان دولتي فاش مي شود و … جزو حاشيه هايي است که در دولت دوازدهم ديده مي شود. برخورد تند رئيس جمهور با منتقدان درحالي که وي بيان مي کرد که دولتش با آغوش باز از انتقادات استقبال مي کند،از جمله ديگر موارد حاشيه ساز دولت هاي روحاني است.
اما همانطور که گفته شد دولتي که بيشتر رو به سوي کار اجرائي دارد کمتر خود را درگير حاشيه ميکند. درواقع بسياري از کارشناسان سياسي نيز مطرح مي کنند که دولتي که کم حاشيه تر است بيشتر درگير کار عملياتي و اجرايي است و قوه مجريهاي که برخي از اعضاي کليدي آن به
حاشيه سازي و جنجال آفريني مي پردازند کمتر عملکرد مثبتي از خود به جاي مي گذارد.
رهبر انقلاب اسلامي نيز در ديدار اخير با اعضاي هئيت دولت يکي ديگر از آفات دولت ها در طول سال هاي مختلف را «گرفتار شدن به فروع و حواشي» دانستند و گفتند: «دولت در اين دو سال باقيمانده، از حواشي و مسائل فرعي که متأسفانه با ظهور فضاي مجازي، امکان آن بيشتر هم شده است، فاصله بگيرد و مسائل اصلي را در اولويت کاري خود قرار دهد.»
ايشان با اشاره به گذشت ۶ سال از عمر دولت، تأکيد کردند: دو سال باقيمانده از دوران دولت، مدت زمان کمي نيست و بايد به دور از گرفتار شدن در برخي آفات، مسائل مهم کشور را «اولويت بندي»، و اولويتها را يک به يک پيگيري کرد.
وظيفه علما در اصلي و فرعي کردن مسائل
نقش علماي دين در هدايت مردم، منحصر نمي شود به هدايت در امور فرعي و مسائل شخصي و اينها. مهمتر از همه اينها، هدايت مردم است در مسئله عظيم اجتماعي و مسئله حکومت و مسئله نظام اسلامي و وظائفي که مترتب بر اين هست در مقابله با حوادث جهاني. يقيناً اگر نقش علماي دين و راهنمايان روحاني حذف مي شد و وجود نمي داشت، اين انقلاب تحقق پيدا نمي کرد؛ اين نظام به وجود نمي آمد و باقي نميماند،
مسائل جزئي داخل جامعه را ميشود اصلاح کرد. جزئي که عرض ميکنيم، نه اينکه بي اهميت است – داراي اهميت است – ليکن مسائل فردي و شخصي و جزئي و مربوط به اشخاص است؛ اينها را ميشود اصلاح کرد. اساس اين است که انسان بتواند نظام را حفظ کند. چالش اصلي نظام اسلامي از روز اول تا امروز اين بوده است؛ يعني حفظ نظام اسلامي و حفظ اين اساس و حفظ آن مرزها و شاخصهايي که اين نظام را از بقيه نظامهاي دنيا جدا ميکند.۶/۵/۹۲
وظيفه مردم و مطبوعات در اصلي و فرعي کردن مسائل
اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح ميکنيد،مسئله اصلي و عمده را در اين قضايا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهيد؛ آن مسئله اصلي اين است که يک جماعتي در مقابل جريان قانوني کشور، به شکل غير قانوني و به شکل غير نجيبانه ايستادگي کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ اين را چرا فراموش ميکنيد؟ البته ممکن است در گوشه و کنار يک حادثه بزرگ زد و خوردهايي انجام بگيرد که انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخيص دهد؛ يا يک نفر در موردي ظالم، در موردي مظلوم باشد؛ اين کاملاً امکانپذير است؛ اما در اين قضايا، مسئله اصلي گم نشود. خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کساني که فکر ميکردند در انتخابات تقلب شده، چرا براي مواجهه با تقلب، اردوکشي خياباني کردند؟ چرا اين را جواب نميدهند؟ صد بار ما سؤال کرديم؛ نه در مجامع عمومي، نخير، به شکلي که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهي نميکنند؟ در جلسات خصوصي ميگويند ما اعتراف ميکنيم که تقلب اتفاق نيفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نيفتاده بود، چرا کشور را دچار اين ضايعات کرديد؟ چرا براي کشور هزينه درست کرديد؟ اگر خداي متعال به اين ملت کمک نميکرد، گروههاي مردم به جان هم ميافتادند، ميدانيد چه اتفاقي ميافتاد؟ ميبينيد امروز در کشورهاي منطقه، آنجاهايي که گروههاي مردم مقابل هم قرار ميگيرند، چه اتفاقي دارد ميافتد؟ کشور را لب يک چنين پرتگاهي بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصيرت به خرج دادند. در قضاياي سال ۸۸، اين مسئله اصلي است؛ اين را چرا فراموش ميکنيد؟ درباره حادثه سال ۷۸ هم ما حرف زياد داريم؛ آن هم داستان ديگري است.۶/۵/۹۲
خيلي از روزنامههاي ما متأسفانه در انعکاس حقائق ضعيفند و در اصلي فرعي کردن مسائل، غيرمنصفانه عمل ميکنند. در همينمسائل اخير، مسائل را بايد اصلي فرعي کرد؛ مسئله اصلي چيست؛ يک سلسله مسائل فرعي هم پيرامون اوست؛ نه اينکه آن مسائل فرعي کماهميت است، اما مسئله اصلي اهميتش بيشتر از آنهاست. مسئله اصلي در اين قضاياي اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمي بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد!؟ اين همه زحمت کشيده بشود، مردم بيايند، يک شرکت به اين عظمت، يک نصابشکني، يک رکوردشکني در دنيا در مردمسالاري، در دموکراسياي که اينقدر ادعايش را ميکنند، انجام بگيرد، بعد يک عده مفت و مسلم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداي انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين کار کوچکي است!؟ اين جرم کمي است!؟ يک قدري بايد منصف بود توي اين قضايا. دشمن هم حداکثر استفاده را از اين کرد. يک عده هم هستند در داخل کشور، از اول با نظام جمهوري اسلامي موافق نبودند -مال امروز و ديروز نيست، ۳۰ سال است که موافق نيستند- از اين فرصت استفاده کردند، ديدند عناصري وابسته به خود نظام، از خود نظام، دارند اين جور ميدانداري ميکنند، اينها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل ميدان و ديديد.۶/۸/۸۸
حميدرضا ترقي , فضاي مجازي , مقام معظم رهبري
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.