رقابت «سیریناپذیر» در اسراف بیشتر
ما ايراني ها در «بريز و بپاش» مهارت داريم و اصلا در اسراف، رکوردداريم. ميانگين مصرف برق ما سه برابر استاندارد جهاني است و ساليانه ۹۲ميليارد متر مکعب آب در کشور مصرف مي کنيم، حتي مطابق آخرين آمار ارائه شده از سوي سازمان جهاني خواربار، ۳۵ميليون تن مواد غذايي در ايران هدر مي رود.
اسراف از نگاه واژهشناسان، به معناي خروج از اعتدال و فرا رفتن از مطلق حدود است. کلمه اسراف واژه بسيار جامعي است که از هر گونه زياده روي در کميت، کيفيت، بيهوده گرايي، اتلاف و مانند آن را شامل مي شود.
اينکه در جامعه اي عده اي در فقر و تنگدستي به سر ببرند و عده اي ديگر راه اسراف و زياده روي را در پيش بگيرند، از منظر اخلاق انساني، عملي نکوهيده به شمار مي رود. حال پرسش اين است که تا چه ميزان در برخوردهاي مسرفانه آب، برق و يا گازِ با جمله «پو لشو ميدم!» مواجه شده ايد؟ اين بي تعهدي که منجر به از بين رفتن سرمايه هاي عظيم ملي مي شود و در نهايت دود آن به چشم نسل هاي
آينده مي رود از کجا ناشي مي شود؟ از طرفي تجمل گرايي و مصرف زدگي به عنوان يکي از معضلات جامعه ايراني مطرح است که به کل با آموزه هاي ديني ما که تأکيد بر ساده زيستي و حفظ اعتدال دارند مغايرت دارد. چرا با توجه به اين همه تأکيدات دين اسلام ما ايراني ها جزء اسراف کارترين مردم جهان هستيم؟
* تجمل و رفاه زدگي
آيا مفاهيم و دستورات ديني که تا به اين حد در نکوهش اين عمل سخن گفته اند به درستي براي ما تبيين نشده است و يا وجدان انساني ما در گذر ايام زنگار گرفته است؟ شايد هم مردم جا پاي مسئولان خود گذاشته اند. مسئولاني که آرمان هاي خود در سالهاي ابتدايي انقلاب فاصله گرفته اند و در تجمل و رفاه زدگي، خود به الگويي نامناسب بدل گشته اند.
سياست ها و جهت گيري هاي کلي اتخاذ شده از سوي رهبر انقلاب همواره بر اين مهم تأکيد داشته است به طوري که از مجموع سالهايي که ايشان اقدام به نام گذاري آن کرده اند يعني از سال ۱۳۶۹ تا به امروز سالهاي مختلفي را به اين امر اختصاص داده اند که برخي از آنان مستقيم و برخي غير مستقيم به اين مهم ارتباط داشته است. ايشان در پيام نوروزي سال ۱۳۶۹ تأکيد بر تحول دروني و اصلاح امور داشتند که قطعا اصلاح سبک زندگي و دوري از اسراف و تجمل گرايي جزئي از اين اصلاحات فردي و اجتماعي به حساب مي آيد. سال ۱۳۷۳ تأکيد رهبر بر صرفه جويي بود. سال ۱۳۷۵ضرورت پرهيز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومي کشور و سال ۱۳۷۷
صرفه جويي و پرهيز از اسراف، قناعت و پايداري بر مواضع اسلامي و انقلابي تيتر سخنان نوروزي و تأکيدات ايشان بوده است. ايشان همچنين سال ۱۳۸۸ را سال «حرکت به سمت اصلاح الگوي مصرف» نام گذاري کردند و از اين طريق دولت و ملت را متوجه يکي از موانع پيشرفت کشور يعني اسراف و ريخت و پاش کردند. همچنين در نام گذاري سال ۱۳۹۰ با عنوان «جهاد اقتصادي»، سال ۱۳۹۲به عنوان «حماسه سياسي و حماسه اقتصادي» و سال ۱۳۹۵ با عنوان «اقتصاد مقاومتي، اقدام و عمل» تأکيد بر اقتصاد کشور به چشم مي خورد که بي شک يکي از وجوه حماسه و جهاد اقتصادي اصلاح فرهنگ مصرفي است که از طريق آن امکان سرمايه گذاري بيشتر و به تبع آن رونق اقتصادي فراهم مي شود.
هر چند تمام اين نام گذاري ها در جهت اصلاح فرهنگ مصرفي مردم بوده است ولي نگاه غالب به آن در بين مسئولين در حد بيلبورد نويسي و برگزاري همايش و سخن پراکني باقي ماند و اقدامي مؤثر از طرف نهادهاي ذي ربط براي پياده سازي آن در جامعه صورت نگرفت.
آخرين آمار ارائه شده از سوي سازمان جهاني خوار بار (فائو) از هدررفت ۳۵ميليون تن مواد غذايي در ايران حکايت دارد؛ ميزان غذايي که با آن مي توان ۱۵ميليون ايراني را سير کرد. اين در حالي است که مسئولان فعال در حوزه تغذيه و مواد غذايي آمار دقيقي از دورريز غذا در کشور ندارند و در اين حوزه تنها
مي توان به آمارهاي سازمان هاي جهاني تکيه کرد. برآوردهاي فائو نشان ميدهد هر روز بهازاي هر نفر ۱۳۴ کيلوکالري غذا در ايران به هدر ميرود، يعني سرانه هدررفت روزانه غذا در ايران ۱۳۴کيلوکالري است.
*هدررفت ۳۵ درصدي محصولات کشاورزي
همچنين گزارشهاي غيررسمي نشان ميدهد که ۳۵ درصد محصولات کشاورزي توليدي در ايران به هدر ميرود. حميد قزويني، کارشناس امور آب و از مسئولان وزارت نيرو با اشاره به اين که در شرايط نرمال بارشي، ميزان بارش ها در کشور به طور متوسط ۲۵۰ميلي متر در سال است،
مي گويد: «وضعيت بارندگي در ايران يک سوم بارندگي در جهان است و درايام خشکسالي به ۲۰۰تا ۲۰۵ميلي متر در سال نيز مي رسد. با اين حال مصرف آب در بخش شرب و بهداشتي دو برابر اروپاست؛ سرانه مصرف آب در اروپا روزانه ۱۵۰ ليتر به ازاي هر نفر است و درايران ۳۰۰ ليتر به ازاي هر نفر. بر اساس اعلام بانک جهاني الگوي مصرف آب آشاميدني براي يک نفر در سال يک مترمکعب و براي بهداشت در زندگي به ازاي هر نفر ۱۰۰ متر مکعب اعلام شده است در حالي که در ايران اين رقم به دليل استفاده نادرست از آب آشاميدني براي شستوشوي خودرو، استحمام، آبياري باغچهها، لباسشويي و ظرفشويي حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بيشتر از الگوي جهاني آن است.»
برهمين اساس امان الله قرايي در قامت يک جامعه شناس در پاسخ به به اين سؤال که چرا ما ايرانيان مردمان اسراف کاري هستيم، به «رسالت »مي گويد: «اسراف را بايد از دو منظر در نظر گرفت. يکي مسئله اسراف از لحاظ مصرف کالا و سرمايه داري است که مي گويد هر چه را مي خواهي بخر و مصرف کن که اين از ويژگي هاي يک جامعه صنعتي است. صنعت براي اينکه کار و توليد و درآمدش رواج پيدا کند، مي گويد: «بخر و دور بينداز و باز از نو بخر.» مثلا آمريکايي ها پر مصرف ترين مردم دنيا هستند چرا که تحت تأثير راديو و تلويزيون و فضاهاي مجازي و بيلبوردهايي هستند که آنان را تشويق به خريد مي کند. اين سرمايه داري و بورژوازي مصرف گرايي را تبليغ مي کند. اين مسئله براي جامعه در هر صورت مضر است.»
او اسراف را از منظري ديگر اسراف در منابع طبيعي مي داند که ضرر آن بيش از اولي است زيرا در شرايطي که جمعيت رو به افزايش است و مادر طبيعت امکاناتش محدود است زياده روي در مصرف آب، برق، گاز، جو و گندم و غيره، خطر جديِ اتمام منابع زيرزميني و ذخاير طبيعي را به دنبال دارد چرا که خيلي از اينها مثل نفت و گاز جزء منابع تجديدناپذير هستند.
او« شئ پروري» را از دلايل اسراف در جامعه مي داند. شئ پروري به اين معني که افراد با اشيايي که دارند به دنبال کسب وجه براي خود هستند و هويت خود را در گرو داشته هاي خود مي دانند.
قرايي مقدم، تئوري شئ پروري را مسئله اي فراگير مي داند که فقير و غني و عامي و غير عامي و عارف و غير عارف نمي شناسد. همه براي اينکه موجوديت و برتري خود را ثابت کنند به اشيا و داشته هاي خود پناه مي برند و به گفته اين جامعه شناس اين از بزرگان به مردم رسيده است.
* رهبران جامعه، واعظان غير متعهدي هستند
اين استاد دانشگاه با تأکيد بر اينکه مردم از مسئولان و مديران جامعه خود پيروي مي کنند، مي گويد: رهبران جامعه، واعظان غير متعهدي هستند که مي گويند مصرف نکنيد اما وقتي زندگي آنان را نگاه مي کنيم، چيز ديگري مي بينيم.
او مي افزايد: جامعه، مسئولين و آدم هاي معروف دور و بر خود را که به عنوان الگوهاي عيني مطرح هستند، فاقد اين ويژگي ها مي داند. با توجه به اينکه اسراف و مصرف گرايي يکي از عوامل بروز شکاف طبقاتي در جوامع است، نهادها و دستگاه هاي مسئول به ويژه نهادهاي فرهنگي از جمله صدا وسيما و رسانه ها بايد جامعه را به سمت پرهيز از مصرف گرايي و قناعت و رعايت جانب اعتدال در زندگي سوق دهند و از طرفي تلاش کنند افرادي که داراي اين شاخص ها هستند را شناسايي و سبک زندگي آنان را به شکلي باورپذير براي مردم به تصوير بکشند. اما حرف آخر را مسئولين و رهبران جامعه مي زنند. اگر آنان به حرف ها و نصايح خود عمل نکنند بي شک مردم نيز خود را ملزم به رعايت خيلي چيزها نمي کنند.
متأسفانه دور شدن از آموزه هاي غني ديني و سبک زندگي گذشتگاني که با وجود زندگي هاي ساده و به دور از تجمل شاد بودند و از طرفي پاي گذاشتن در رقابت بي سرانجام و پر از ضرر کسب داشته هاي مادي، از دلايل پديده اي به نام اسراف و مصرف گرايي است. امروزه جامعه ما با واژگاني همچون ساده زيستي و ميانه روي بيگانه است. هر چند الگوهاي ديني ما همچون ائمه معصومين وجود دارند اما اين الگوها براي جوان امروز به درستي تبيين نشده و سبک زندگي اين بزرگان هميشه در نظر جوانان مسئله اي دور از دسترس بوده است.
آب , اسراف , زهره سادات موسوي , ساده زيستي , مصرف گرايي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.