عطش هامون
گروه اجتماعی
پای مرگ و زندگی در میان است. آب نیست و همسایه شرقی به میثاق خود وفا نمی کند. کام هامون خشکیده و حیاتش به رودخانه هیرمند گره خورده است و از این رو نوسان آب در این رودخانه، هامون را متأثر می سازد. واقعیت آن است که آبی از هیرمند به این تالاب وارد نمی شود، در حالی که طبق توافقنامه سال۱۳۵۱ میان ایران و افغانستان سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب حقآبه ایران از هیرمند است، اما افغان ها پیوسته عهدشکنی کرده و بخشی از رهاسازی آب هم به منظور جلوگیری از سرریز سدها و بروز پیامد سیلاب بوده و به این ترتیب فاجعه عطش و خشکیدگی برای هامون و اهالی اطراف آن رقم خورده است.
در واپسین روزهای مرداد ماه، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان محیط زیست حامل این خبر بد بود که طالبان به رغم وعده تعیین حقآبه هامون، مانند دولت قبلی افغانستان مسیر رودخانه هیرمند را منحرف و به گودزره فرستاده است. علی سلاجقه، رئیس سازمان محیط زیست هم اخیرا از خلف وعده وزیر خارجه افغانستان مبنی بر اختصاص حقآبه ایران براساس تفاهمنامه میان دو کشور سخن گفته که در عمل باز هم مقامات طالبان به آن تعهد پایبند نبودند:«حتی بعد از سفری که وزیر نیرو به افغانستان داشت آنها آبی را رها کردند اما آنرا به سمت منطقه گودزره در افغانستان منحرف کردند.» آنطور که از سخنان سلاجقه برمی آید، باید از ظرفیت های بینالمللی استفاده کرد، اما اولین سیاست، حل موضوع در نشستهای دو جانبه است. البته رئیس سازمان حفاظت محیطزیست به این مسئله اذعان دارد که اکنون در تصمیمگیریهای هیئت حاکمه افغانستان یک نابسامانی وجود دارد: «از اینرو تلاش میکنیم از ظرفیتهای بینالمللی استفاده کنیم.»
دولت های ما، بارها طرف افغانی را پای میز مذاکره نشاندند تا بلکه این همسایه شرقی به عهد و پیمان خود وفا کند، اما این نشستها هیچ گاه به توافقی مستحکم و پایدار منجر نشد و آخرین دور این مذاکرات ۱۶ مردادماه با سفر علیاکبر محرابیان، وزیر نیرو به کابل صورت گرفت، اما برون دادن این سفر، دریافت حقآبه هامون از هیرمند نبود! معمولا این حقآبه، سالانه از طریق سیلاب های هیرمند تأمین می شد که با احداث سد انحرافی کمال خان در ۷۰ کیلومتری مرز ایران بر روی بستر اصلی هیرمند در ولایت نیمروز، به راحتی این حق از هامون سلب شد.
یکی از اقدامات حیرت آور افغانستان منحرف کردن حجم زیادی از آب هیرمند به سمت شوره زاری به نام «گودزره» است که به تلخاب تبدیل و هدر می رود و در دیدار اخیر وزیر نیرو، افغانستان وعده داد، مسیر آب سد کمالخان را به سمت شورهزار گودزره منحرف نکند تا چهارمیلیون مترمکعب آب وارد ایران و چاهنیمههای سیستان شود که صرفا تا چند روز، حدود دومیلیون مترمکعب آب به چاهنیمهها رسید، اما این توافق دوامی نیاورد و طالبان به وعده خود جامه عمل نپوشاند!
محمد مهدی چاری، دکترای مهندسی آب و عضو هیئت علمی دانشگاه، در این باره به «رسالت» می گوید: « سیستان شاید تنها نقطه ای در دنیا باشد که صد درصد آب آن از خارج مرزها وارد می شود. بارندگی این منطقه هم سالانه ۴۸ تا ۵۹ میلی لیتر است که تبخیر می شود، به این مفهوم که بارانی نمی بارد و هیچ منبع آب دیگری هم ندارد، بنابراین صد درصد آب از هیرمند و خارج ایران می آید و این باعث شده که سیستان در سراسر کشور یک منطقه استثنائی باشد، چرا که در هیچ نقطه ای از کشور با چنین وضعیتی روبه رو نیستیم. در این شرایط، افغان ها با احداث سد کمال خان، بحث آب در برابر نفت را مطرح کردند و در حال حاضر هم با کشوری مواجهیم که ثباتی ندارد و مقامات طالبان برای کسب محبوبیت و ایجاد شغل، راحت ترین کاری که انجام می دهند، کشاورزی است.»
این عضو هیئت علمی دانشگاه، از بزرگترین معضلی می گوید که افغانستان به آن پی برده و از این طریق ایران را تحت فشار می گذارد، «اینکه جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر که شامل مجموعه سیستان و زاهدان می شود، حتی برای آب شرب هم به افغانستان نیاز دارند و این مسئله اهرم قدرت را بهدست این کشور داده است.»
تأمینآب شرب و افزایش قدرت چانه زنی
چاری، معتقد است: «در صورت تدوین برنامه ای جامع، در بازه زمانی یک تا دو ساله، می توان این مناقشه را در نخستین گام با تأمین آب شرب از طریق انتقال آب بین حوضه ای و حفر چاههای ژرف و آبهای نامتعارف حل کرد، تا دستمان برای مذاکره با افغانستان پُر باشد. در غیر این صورت مقامات افغانی همکاری نمی کنند، به این علت که می دانند در هرصورت برای بقا به این آب نیاز داریم و به همین علت با تغییر مسیر رودخانه هیرمند و جلوگیری از ورود آب این رودخانه به ایران و انحراف آن به سمت منطقه گودزره، از این مسئله به عنوان اهرم فشار علیه کشورمان استفاده می کنند. بنابراین
پس از تأمین آب شرب، راحت تر می توان وارد مذاکره شد و مهمتر آنکه، اگر نتوانیم آب شرب را تأمین کنیم، بافت جمعیتی منطقه تغییر خواهد کرد و میزان مهاجرت ها تشدید می شود.
طی ۵۰ سال اخیر به دلیل مسئله آب، از هر خانواده سیستانی یک یا چند نفر مهاجرت کرده اند و در حال حاضر شرایط سیستان حادتر شده و حتی ممکن است خالی از سکنه شود که در این صورت معضلات امنیتی رخ خواهد داد.»
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم در گفت و گو با ایرنا، همین موارد را مطرح کرده، اینکه «سیستان و بلوچستان یک شهر مرزی است و مهاجرت و خالی شدن از جمعیت آنرا تهدید می کند.» سلاجقه، اولویت اصلی را تأمین آب شرب استان ذکر کرده و گفته است: «در تلاشیم آب شرب پایدار برای استان تأمین شود. در این شرایط برای مردم ما در منطقه سیستان و بلوچستان بحث مرگ و زندگی مطرح است، ما مکلفیم آب را برای آن مجموعه تأمین کنیم در نتیجه از ظرفیت های بین المللی همراه با نشست ها و دیپلماسی دوجانبه استفاده خواهیم کرد.»
وابسته کردن مناطق مرزی افغانستان به کالاهای ایرانی
چاری، عضو هیئت علمی دانشگاه شرط موفقیت در مذاکره و نشست با افغانستان را استفاده از پتانسیل ها و ظرفیت های داخلی می داند و البته تأکید می کند که این ظرفیت ها هنوز بالفعل نیستند، به این علت که آب شرب ۵/۱ میلیون نفر از جمعیت ما وابسته به افغانستان است. پس از تأمین آب شرب، دومین راهکاری که این عضو هیئت علمی دانشگاه، برای افزایش قدرت چانه زنی با کشور افغانستان پیشنهاد می دهد، وابسته کردن مناطق مرزی افغانستان به ورود کالا از ایران است. او در این رابطه تشریح می کند: «۸۲۰ میلیون مترمکعب حقآبه ایران از هیرمند است که این کشور باید به آن متعهد باشد و می توان بیش از میزان حقآبه ای که تعیین شده از افغانستان آب خریداری کرد اما نه با پول، بلکه باید طی قراردادی، در قبال آن به کشور افغانستان کالا و یا حامل های انرژی صادر کرد، این مسئله باعث می شود که مناطق مرزی این کشور به کالاهای ایرانی و یا به طورکلی افغانستان به حامل های انرژی وابسته شود و به این طریق قدرت چانه زنی ما افزایش مییابد و ضامن قرارداد سال ۱۳۵۱ است. ما در حال حاضر با افغانستانی مواجهیم که بی ثبات است و در گذشته هم این معاهده نقض شده و تا اهرم فشاری نباشد نمی توانیم آبی از افغانستان دریافت کنیم.»
تلف شدن آب در شوره زار گودزره!
سازه ای که در کنار بند کمال خان احداث شده، باعث می شود آب پشت این بند به جای ادامه مسیر طبیعی خود به سمت ایران، به سوی گودزره افغانستان هدایت شود، موضوعی که چاری با اشاره به آن عنوان می کند: «آب برای گودزره فاقد منفعت و استفاده است، این منطقه عمیق و شوره زار است و هیچ کاربردی هم ندارد اما حجم زیادی آب را با ارسال به این منطقه هدر داده و به تلخاب تبدیل می شود.»
نکته ای که فرزاد حسن پور، دانشیار سازه های آبی گروه مهندسی آب دانشگاه زابل و مدیر اندیشکده آب و خاک دانشگاه زابل نیز آن را مطرح کرده و برگزاری جلسات مداوم کمیساران آب دو کشور را چاره ساز می داند. حسن پور در گفت و گو با «رسالت» می گوید: « اثرات زیست محیطی بند کمال خان بر هر دو کشور ایران و افغانستان تأثیر گذاشته است و تلف شدن حجم قابل توجهی از آب در شوره زار گودزره باعث خشکیدگی هامون های پایین دست شده که ۵۰ درصد آنها در خاک افغانستان است، بنابراین برگزاری جلسات مداوم کمیساران آب دو کشور و دعوت از متخصصین آب کشور افغانستان برای هم اندیشی در این زمینه بسیار می تواند راهگشا باشد.»
البته مدیر اندیشکده آب و خاک دانشگاه زابل این نکته را هم اضافه می کند که «ماهیت سازه بند کمال خان به صورتی است که سرریز بند غیر قابل کنترل است و آب مازاد بند کمال خان را به سمت گود زره هدایت می کند و نباید با نظرات غیر کارشناسی و احساسی افغان ها را متهم کرد.»
حسن پور، نگاه متفاوتی به تأمین حقآبه ایران دارد و براساس سال ها مطالعه و تحقیق بر روی رودخانه سیستان و سازه های آن، بر این باور است که جدا از اینکه چه دولتی در افغانستان در قدرت باشد سازه کنونی بند کمال خان قادر به تأمین حقآبه ایران نیست. به گفته او، «ایران باید در اولین فرصت اصلاح این مسئله را از کشور افغانستان درخواست کند. از آنجایی که مهمترین منبع تأمین آب هامون ها و سیستان سیلاب های رودخانه هیرمند است و از سویی سرریز این بند انحرافی با هدف کنترل سیل، سیلاب ها را به سمت گودزره هدایت می کند، این سرریز باعث شرایط کنونی در منطقه شده است. در زمان ساخت این بند انحرافی کمیساران آب کشور بایستی با توجه به سرمایه گذاری بسیار خوب انجام شده در خصوص سازه های کنترل سیل در ایران، نگرانی طرف افغانی را در ارتباط با خطرات سیلاب هیرمند در پایین دست برطرف و حتی در صورت لزوم برای توانایی مدیریت سیلاب های بزرگ توسط ایران به دولت افغانستان تضمین کافی می دادند تا افغان ها مطمئن می شدند که در خصوص سیلاب تهدیدی برای کشور افغانستان در پایین دست وجود ندارد و با هدایت این سیلاب ها به سمت هامون ها هر دو کشور از مزایای آن بهره مند می شدند.»
اما در باب نقض معاهده سال ۱۳۵۱ و چگونگی دریافت حقآبه، حسن پور تشریح می کند که «دولتمردان و حتی متخصصین بخش آب افغانستان به دلیل عدم توانایی کنترل آنها بر روی رودخانه هیرمند، براین باورند که کشور ایران تا قبل از ساخت بند کمال خان، حقآبه بیشتری دریافت کرده و با توجه به کوتاهی های صورت گرفته در زمینه شفاف سازی عملکرد و سرمایه گذاری های انجام شده برای هدایت بخش قابل توجهی از سیلاب های هیرمند به سمت هامون ها توسط سازه های کنترل سیل ایران از جمله سیل بر زهک – نیاتک و مسیر طبیعی رودخانه سیستان، این باور غلط که تمام آب دریافتی در ایران در بخش شرب و کشاورزی مصرف شده و ایران در خصوص خشکی هامون ها دارای تقصیر است؛ در بین متخصصین و حتی مدیران داخلی نیز طرفدارانی دارد، بهطوریکه سال ۹۶ پس از مصاحبه عیسی کلانتری، معاون اسبق رئیس جمهور و رئیس اسبق اداره حفاظت محیط زیست با شبکه خبر درباره بحران آب و بیان اینکه حفر چاه نیمه چهارم از دلایل خشک شدن هامون هاست. نجیب آقا فهیم، استاد دانشگاه کابل در مقاله ای با عنوان ساخت بند کمالخان ضرورتی برای اجرایی شدن معاهده ۱۳۵۱ راجع به آب هلمند به این عقیده واکنش نشان داده و از آن تحت عنوان اظهارات تکان دهنده یاد کرده است. علیرغم اینکه با مختصر تحقیقی در خصوص زمان خشک شدن هامون ها، تاریخ آبگیری چاه نیمه چهار و میزان ورودی و خروجی این مخزن به سادگی می توان این دیدگاه را رد کرد، اما متأسفانه این باور هنوز توسط تعدادی از متخصصین و صاحب نظران در رسانه ها مطرح می شود.»
احیاء تالاب های هامون دور از انتظار؟
با وجود انعقاد یک معاهده رسمی، اما اختلاف میان دو کشور بر سر مسئله آب همچنان باقی است؛ زیرا در این معاهده حقآبهای برای محیطزیست و هامونها در نظر گرفته نشده است. موضع ایران در زمان انعقاد معاهده صرفاتلاش برای دستیابی به آب معین و تضمین شده برای مصرف کشاورزی اهالی سیستان بوده و شرایط آن دوره، ایران را مجاب به پذیرش این معاهده کرد. این مهم نمایانگر آن است که هیچ یک از دو کشور در آن دوره به مسئله تأمین آب زیستمحیطی توجهی نداشتهاند و حقآبه زیستمحیطی هامونها مسکوت باقی مانده است. مطالبه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر حقآبه محیطزیست سبب شده است که برخی از رسانهها و شخصیتها با تحریک احساسات ملیگرایانه مردم افغانستان درصدد جریانسازی باشند. این جریان باعث شده است که مقامات افغانستان تمایل نداشته باشند که به راهحل مشترک نهایی بر سر سایر آبهای مشترک با ایران دست یابند، در این شرایط چه باید؟
دانشیار سازه های آبی گروه مهندسی آب دانشگاه زابل در پاسخ به این سؤال تشریح می کند: «منبع تأمین آب هامون ها از گذشته تا پیش از ساخت بند کمال خان،سیلاب های رودخانه هیرمند بوده است، مادامی که سرریز بند کمال خان به سمت شوره زار گودزره باشد و این سرریز به سمت مسیر طبیعی آن یعنی پایین دست رودخانه هیرمند اصلاح نشود، احیاء تالاب های هامون دور از انتظار به نظر
می رسد. در شرایط کنونی برای آوردن دولتمردان افغانستان به پای میز مذاکره، تأثیر کلام مدیران کشور بسیار راهگشا و دارای اهمیت است. اما اخیرا در خصوص تالاب ها، دکتر سلاجقه رئیس سازمان محیط زیست کشور پس از سفر وزیر نیرو مصاحبه ای انجام داده اند و متأسفانه از فرصت ایجاد شده به خوبی در این راستا استفاده نشده، به طوریکه در این مصاحبه به اثرات مخرب بند کمال خان در پایین دست و خشک شدن تالاب بین المللی هامون که ۵۰ درصد آن واقع در کشور افغانستان است، اشاره نکرده اند و پی آمدهای ناگوار محیط زیستی این سازه در کشور افغانستان و ایران پس از
بهره برداری را بیان نکرده اند و به اشتباه شوره زار گودزره را تالاب گودزره نامیده و در ادامه مجددا به اشتباه بیان نموده اند که تالاب گودزره حقآبه مناسبی در کشور افغانستان دارد و نبایستی حقآبه آن از کمال خان تأمین شود!»
چه باید کرد؟
روندی که افغانستان در پیش گرفته، همواره منجر به عدم تأمین آب مورد نیاززیستمحیطی تالابهای بینالمللی هامون و خشکیدگی آنها و ایجاد منبع طوفانهای گرد و غبار در منطقه شده، به تبع آن بیماریهای حاد تنفسی شایع گردیده و امنیت انسانی (اقتصادی-اجتماعی) منطقه را با تهدیدها و آسیبهای جدی مواجهه کرده و جان کلام اینکه، تبعات اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی کاهش آورد و یا قطعی آب رودخانه هیرمند عاملی برای ایجاد تغییرات و دگرگونی اجتماعی در منطقه سیستان بزرگ بوده و در همین راستا حسن پور تأکید می کند، «این شرایط به نفع هیچ یک از دو کشور ایران و افغانستان نیست و سیستان در تاریخ گذشته از بحران های بسیار سخت تر با سرافرازی عبور کرده است» دانشیار سازه های آبی گروه مهندسی آب دانشگاه زابل، امیدوار است که درک درست شرایط کنونی و تشکیل ستاد بحران، اتخاذ تصمیمات صحیح و بهموقع مسئولان و بهرهمندی از دانش نخبگان منطقهای و کشوری به ارائه راهکارهای کوتاه مدت و بلند مدت برای کاهش آلام مردم منطقه و تأمین آب پایدار منجر شود.
سد بخش آباد، مخرب تر از کمال خان
محمدمهدی چاری، عضو هیئت علمی دانشگاه نیز بر تدوین راهکارهای بلندمدت و جامع به منظور رفع مشکل تأکید دارد و معتقد است، این مسئله یک شبه حل نخواهد شد و باید به عنوان یکی از اولویت های مهم کشور مورد توجه باشد. اما آنچه نگرانی چاری را تشدید کرده، احداث سد بخش آباد است. او می گوید: «افغانستان عملیات ساخت سدی با ظرفیت ذخیرهسازی ۲۶ برابر سد کمال خان بر روی رودخانه فراه که یکی از اصلیترین منابع تأمین آب هامون است را در دستور کار دارد که پیامدهایش برای منطقه سیستان مخرب تر است.»
چاری دو اولویت مهم کشور در حوزه آب را، احیای قرارداد ۱۳۵۱ و در ادامه ممانعت از افتتاح و آبگیری سد بخش آباد عنوان می کند. چراکه در غیر این صورت باید منتظر تبعات بدتر و سیر پرشتاب و صعودی مهاجرت بود.
او تعجب می کند از اینکه، وزیر نیرو در سفر یک روزه خود به افغانستان، در مورد سد بخش آباد سخنی را مطرح نکرده است. هرچند این عضو هیئت علمی دانشگاه به طورکلی انتقاداتی را به این سفر وارد دانسته و می گوید: «بهتر بود وزیر امور خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی هم در این سفر وزیر نیرو را همراهی می کردند و طبیعتا این موضوع، صرفا یک تصمیم یا مذاکره آبی و فنی نیست و بیشتر جنبه سیاسی و امنیتی دارد.»
رودخانه هامون
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.