اخبار ویژه »
شناسه خبر : 566
پرینتخانه » یادداشت
تاریخ انتشار : 07 اسفند 1397 - 11:00 |
چرا تناقضهاي رفتاري و گفتاري غرب ديده نميشود؟
دنياي عجيبي است، گاهي گوشهاي برخي از مردم جهان چنان ناشنوا و چشمهايشان چنان نابينا ميشود که گويي کر و کور مادرزاد آفريده شدهاند، نظام سلطه چنان افکارشان را مسخ نموده که به راحتي از کنار بسياري از رفتارهاي غيرانساني دولتهاي جنايتکار و همنوعان خود عبور ميکنند و بدتر اينکه گاهي همه چيز را کاملاً […]
دنياي عجيبي است، گاهي گوشهاي برخي از مردم جهان چنان ناشنوا و چشمهايشان چنان نابينا ميشود که گويي کر و کور مادرزاد آفريده شدهاند، نظام سلطه چنان افکارشان را مسخ نموده که به راحتي از کنار بسياري از رفتارهاي غيرانساني دولتهاي جنايتکار و همنوعان خود عبور ميکنند و بدتر اينکه گاهي همه چيز را کاملاً معکوس و آنگونه که ديگران برايشان به تصوير کشيدهاند، ميبينند و باور ميکنند.
در پارهاي از موارد، واکنش افکار عمومي و بهخصوص دولتهاي بهظاهر متمدن و پيشرفته نسبت به حوادث جهان اطرافشان، چنان رقتآور و غيرقابل باور است که انسان آرزو ميکند کاش آفريده نميشد تا شاهد اين همه بيعدالتي و ظلم و جنايت نباشد.
عملکرد و رفتارهاي متناقض و بعضاً متضاد سردمداران کشورهاي سلطهگر بهويژه کشورهاي غربي، نمونه بارزي است که اوج خباثت استکبار و بيتفاوتي دولتهاي مدعي پرچمداري دموکراسي و دفاع از حقوقبشر و نيز بخشي از افکار عمومي جامعه و جهان نسبت به اين حوادث را نشان ميدهد.
برخي از اين تناقضات عبارتند از:
در حالي که قتل فرد فاسدي مانند؛ خاشقجي چندين ماه به تيتر اول خبري رسانهها براي تسويه حساب بين کشورها و کسب امتيازات سياسي تبديل ميشود، اما کودککشي رژيم اشغالگر قدس يا سربريدن کودک شيعه و بيگناه عربستاني اصلاً ديده نميشود و آزار و اذيت و شکنجه و تبعيد افرادي مانند؛ شيخ زکزاکي (رهبر شيعيان نيجريه) و شيخ عيسي قاسم (رهبر شيعيان بحرين) بيهيچ دليلي در لابهلاي اخبار گوناگون گم ميشود.
آشوبطلبان و اغتشاشگران در ايران و ونزوئلا، معترض به وضعيت اقتصادي و سياسي خوانده ميشوند و برخورد با آنها مغاير حقوق بشر اعلام ميشود و معترضين در فرانسه و انگليس، آشوبطلب و اغتشاشگرِ وابسته به بيگانه معرفي ميشوند و کشتار و بازداشت و زنداني کردن آنها کاملاً قانوني و مجاز دانسته ميشود.
بهرغم گذشت فقط چند ماه از انتخابات رسمي رياست جمهوري ونزوئلا، با کمال بيشرمي براي کشوري مانند؛ ونزوئلا نسخه برگزاري مجدد انتخابات را تجويز ميکنند و نهتنها چنين حقي را براي معترضين فرانسوي يا مردم مظلوم يمن و فلسطين قائل نميشوند، بلکه در سرکوب آنها مشارکت ميکنند.
رهبر آشوبگران ونزوئلا را به عنوان رهبر قانوني کشور به رسميت ميشناسند و عليه حکومت قانوني اين کشور لشکرکشي ميکنند، در حالي که اعتراضات مردم يمن، عربستان و بحرين را به سخره ميگيرند و با تمام قوا از برخورد با آنها حمايت ميکنند.
فرار رئيس جمهور ديکتاتور يًمن را انکار ميکنند و قرار گرفتن حکومت در دست اکثريت مردم اين کشور را غيرقانوني معرفي ميکنند، در حاليکه در رفتاري کاملاً متضاد، خيلي سريع دولت خودخوانده شورشيان وابسته به خود در ونزوئلا و ساير حکومتهاي مخملي يا رنگي را به رسميت ميشناسند.
بهخاطر مشتي پول؛ روي جنايتهاي کشورهايي مانند؛ عربستان و امارات در يمن و ساير کشورهاي جهان چشم فرو ميبندند و حتي در مورد حضور وهابيها در کشورهاي مختلف جهان از جمله کشورهاي غربي، اغماض ميکنند، اما خدا نکند که ايران اسلامي حتي براي امور تجاري با کشورهاي ديگر تعامل برقرار کند.
ايران اسلامي که مجري مستمر انواع انتخابات (حدود ۱۰ نوع انتخابات) بوده و هست را متهم به ديکتاتوري و تقلب در انتخابات ميکنند، اما حق انتخاب براي بازگشت فلسطينيان به سرزمينشان را برنميتابند و عدم وجود انتخابات در کشوري مانند؛ عربستان و امارات را هرگز نميبينند.
ساختار حکومتي انگليس که همه اختيارات در يَد قدرت پادشاه و ملکه است و نيز ماهيت ساير حکومتهاي سلطنتي و ديکتاتوري غربي يا عربي را خالي از اِشکال و حتي مشروع و پيشرفته جلوه ميدهند و همزمان با دروغگويي و تبليغات منفي و همچنين سياهنمايي و بزرگنمايي، برخي از معضلات و مشکلات راست و دروغِ، نظام مردمسالارانه ايران اسلامي را به ديکتاتوري و عدم رعايت حقوقبشر متهم ميکنند.
آنها از آن سوي دنيا به شکل کاملاً غيرقانوني و بدون دعوت رسمي، در اين منطقه حضور يافته و با احداث صدها پايگاه نظامي در کشورهاي منطقه و ساير کشورهاي جهان، در امور داخلي آنها دخالت ميکنند و اين رفتار مداخلهجويانه و جنگافروزانه را با دلايل واهي مثل؛ ايجاد ثبات و پايداري در جهان يا حفظ منافع ملي خود، توجيه مينمايند، اما حضور ايران در کشورهاي منطقه را که بر اساس دعوت رسمي دولتهاي قانوني عراق و سوريه براي کمک به مبارزه با تروريسم صورت گرفته، دخالت در امور منطقه جلوه ميدهند.
مدعي در اختيار داشتن دقيقترين و پيشرفتهترين تسليحات و تجهيزات هستند، اما رسماً و در واقع عمداً و علناً، کمکهاي بهظاهر انساندوستانه خود را در محل استقرار تروريستها و بمب و موشکهاي خود را بر سر جبهه مقاومت و مردم بيدفاع سوريه، عراق، افغانستان، پاکستان و ديگر بلاد اسلامي و غيراسلامي فرو ميريزند و در عينحال بيشرمانه نقص فني و اشتباه تاکتيکي را بهانه ميکنند.
اقدامات تدافعي حزبالله و فلسطينيان و ساير اعضاي جبهه مقاومت را که بهخاطر عدم دسترسي به تسليحات و تجهيزات کافي و مناسب، به صورت عمليات استشهادي صورت ميگيرد، عمليات تروريستي معرفي ميکنند، اما عمليات تروريستي صهيونيستها و آمريکاييها براي ترور دانشمندان و شخصيتهاي سياسي و حتي علمي کشورهاي اسلامي مانند؛ ايران، عراق و سوريه را دفاع از منافع خود اعلام ميکنند.کشورهايي مانند ايران، عراق و ليبي را به تلاش براي دستيابي به سلاح کشتار جمعي متهم كرده و سلاح نداشته را تهديد براي منطقه و همپيمان خود يعني رژيم اشغالگر قدس ميدانند، اما هرگز از خطر بالقوه زرادخانههاي هستهاي شيميايي و ميکروبي خودشان و سلاحهاي کشتار جمعي موجود در سرزمينهاي اشغالي فلسطين، براي منطقه سخني به ميان نميآورند.
آنها هر تعداد پايگاه که در نقاط مختلف جهان ايجاد کنند و هر مقدار سلاح و تجهيزات متعارف و نامتعارف در اختيار داشته باشند، موجه و براي تامين امنيت جهان (شما بخوانيد منافع خودشان) است، اما با ناديده انگاشتن منافع کشوري مانند ايران، حتي ساختن موشک و ساير تجهيزات متعارف دفاعي را برنميتابند و کمترين تلاشهاي جمهوري ايران براي افزايش قدرت بازدارندگي در يکي از ملتهبترين و پرتهديدترين مناطق جهان را، عامل افزايش تنش و تهديد در منطقه معرفي ميکنند.
فروش انبوه سلاح و تجهيزات مدرن به حکومتهاي متزلزلي مانند عربستان و امارات يا رژيم اشغالگر قدس که مهد پرورش تروريسم و مُروج افراطيگري و خشونتطلبي هستند را بيخطر ميدانند، اما تسليح جبهه مقاومت و کشورهاي بيدفاعي مانند لبنان، يمن و فلسطين را عامل تشديد بحران و آشوب در منطقه القاء ميکنند. وجود هزاران زندان و بازداشتگاه آمريکايي و بعضا اروپايي در داخل کشورهايشان و در نقاط مختلف جهان و هرنوع قتل و غارت و جنايت براي نظام سلطه در سراسر جهان مجاز است، اما برخورد و زنداني کردن قاچاقچيان و آشوبگران و اغتشاشگراني که در ايران مرتکب قتل و غارت ميشوند، مغاير حقوق بشر اعلام ميشود.
کلام آخر؛ به گواهي تاريخ، آمريکا و اروپا همواره و از ديرباز درگير جنگ با ايران و بسياري از کشورهاي جهان بوده و هستند و موارد فوق فقط چند نمونه محدود از فهرست انبوه جنايات و رفتارهاي متناقض آنها در سطح جهان است، با اينحال متاسفانه تحت تاثير تبليغات رسانههاي وابسته به نظام سلطه، هنوز بخشي از افکار عمومي جهان و حتي برخي از هموطنان ايراني، اسلام و جمهوري اسلامي ايران را جنگطلب ميخوانند.
سنتهاي الهي و تجارب تاريخي نشان داده که فروپاشي نظامهاي ظالم و فاسد چندان به درازا نخواهد کشيد، بنابراين؛ آيا هنگام آن نرسيده تا ساير افراد جامعه نيز از خواب غفلت بيدار و با مردم آگاه و آزاده جهان همراه شوند؟
در پارهاي از موارد، واکنش افکار عمومي و بهخصوص دولتهاي بهظاهر متمدن و پيشرفته نسبت به حوادث جهان اطرافشان، چنان رقتآور و غيرقابل باور است که انسان آرزو ميکند کاش آفريده نميشد تا شاهد اين همه بيعدالتي و ظلم و جنايت نباشد.
عملکرد و رفتارهاي متناقض و بعضاً متضاد سردمداران کشورهاي سلطهگر بهويژه کشورهاي غربي، نمونه بارزي است که اوج خباثت استکبار و بيتفاوتي دولتهاي مدعي پرچمداري دموکراسي و دفاع از حقوقبشر و نيز بخشي از افکار عمومي جامعه و جهان نسبت به اين حوادث را نشان ميدهد.
برخي از اين تناقضات عبارتند از:
در حالي که قتل فرد فاسدي مانند؛ خاشقجي چندين ماه به تيتر اول خبري رسانهها براي تسويه حساب بين کشورها و کسب امتيازات سياسي تبديل ميشود، اما کودککشي رژيم اشغالگر قدس يا سربريدن کودک شيعه و بيگناه عربستاني اصلاً ديده نميشود و آزار و اذيت و شکنجه و تبعيد افرادي مانند؛ شيخ زکزاکي (رهبر شيعيان نيجريه) و شيخ عيسي قاسم (رهبر شيعيان بحرين) بيهيچ دليلي در لابهلاي اخبار گوناگون گم ميشود.
آشوبطلبان و اغتشاشگران در ايران و ونزوئلا، معترض به وضعيت اقتصادي و سياسي خوانده ميشوند و برخورد با آنها مغاير حقوق بشر اعلام ميشود و معترضين در فرانسه و انگليس، آشوبطلب و اغتشاشگرِ وابسته به بيگانه معرفي ميشوند و کشتار و بازداشت و زنداني کردن آنها کاملاً قانوني و مجاز دانسته ميشود.
بهرغم گذشت فقط چند ماه از انتخابات رسمي رياست جمهوري ونزوئلا، با کمال بيشرمي براي کشوري مانند؛ ونزوئلا نسخه برگزاري مجدد انتخابات را تجويز ميکنند و نهتنها چنين حقي را براي معترضين فرانسوي يا مردم مظلوم يمن و فلسطين قائل نميشوند، بلکه در سرکوب آنها مشارکت ميکنند.
رهبر آشوبگران ونزوئلا را به عنوان رهبر قانوني کشور به رسميت ميشناسند و عليه حکومت قانوني اين کشور لشکرکشي ميکنند، در حالي که اعتراضات مردم يمن، عربستان و بحرين را به سخره ميگيرند و با تمام قوا از برخورد با آنها حمايت ميکنند.
فرار رئيس جمهور ديکتاتور يًمن را انکار ميکنند و قرار گرفتن حکومت در دست اکثريت مردم اين کشور را غيرقانوني معرفي ميکنند، در حاليکه در رفتاري کاملاً متضاد، خيلي سريع دولت خودخوانده شورشيان وابسته به خود در ونزوئلا و ساير حکومتهاي مخملي يا رنگي را به رسميت ميشناسند.
بهخاطر مشتي پول؛ روي جنايتهاي کشورهايي مانند؛ عربستان و امارات در يمن و ساير کشورهاي جهان چشم فرو ميبندند و حتي در مورد حضور وهابيها در کشورهاي مختلف جهان از جمله کشورهاي غربي، اغماض ميکنند، اما خدا نکند که ايران اسلامي حتي براي امور تجاري با کشورهاي ديگر تعامل برقرار کند.
ايران اسلامي که مجري مستمر انواع انتخابات (حدود ۱۰ نوع انتخابات) بوده و هست را متهم به ديکتاتوري و تقلب در انتخابات ميکنند، اما حق انتخاب براي بازگشت فلسطينيان به سرزمينشان را برنميتابند و عدم وجود انتخابات در کشوري مانند؛ عربستان و امارات را هرگز نميبينند.
ساختار حکومتي انگليس که همه اختيارات در يَد قدرت پادشاه و ملکه است و نيز ماهيت ساير حکومتهاي سلطنتي و ديکتاتوري غربي يا عربي را خالي از اِشکال و حتي مشروع و پيشرفته جلوه ميدهند و همزمان با دروغگويي و تبليغات منفي و همچنين سياهنمايي و بزرگنمايي، برخي از معضلات و مشکلات راست و دروغِ، نظام مردمسالارانه ايران اسلامي را به ديکتاتوري و عدم رعايت حقوقبشر متهم ميکنند.
آنها از آن سوي دنيا به شکل کاملاً غيرقانوني و بدون دعوت رسمي، در اين منطقه حضور يافته و با احداث صدها پايگاه نظامي در کشورهاي منطقه و ساير کشورهاي جهان، در امور داخلي آنها دخالت ميکنند و اين رفتار مداخلهجويانه و جنگافروزانه را با دلايل واهي مثل؛ ايجاد ثبات و پايداري در جهان يا حفظ منافع ملي خود، توجيه مينمايند، اما حضور ايران در کشورهاي منطقه را که بر اساس دعوت رسمي دولتهاي قانوني عراق و سوريه براي کمک به مبارزه با تروريسم صورت گرفته، دخالت در امور منطقه جلوه ميدهند.
مدعي در اختيار داشتن دقيقترين و پيشرفتهترين تسليحات و تجهيزات هستند، اما رسماً و در واقع عمداً و علناً، کمکهاي بهظاهر انساندوستانه خود را در محل استقرار تروريستها و بمب و موشکهاي خود را بر سر جبهه مقاومت و مردم بيدفاع سوريه، عراق، افغانستان، پاکستان و ديگر بلاد اسلامي و غيراسلامي فرو ميريزند و در عينحال بيشرمانه نقص فني و اشتباه تاکتيکي را بهانه ميکنند.
اقدامات تدافعي حزبالله و فلسطينيان و ساير اعضاي جبهه مقاومت را که بهخاطر عدم دسترسي به تسليحات و تجهيزات کافي و مناسب، به صورت عمليات استشهادي صورت ميگيرد، عمليات تروريستي معرفي ميکنند، اما عمليات تروريستي صهيونيستها و آمريکاييها براي ترور دانشمندان و شخصيتهاي سياسي و حتي علمي کشورهاي اسلامي مانند؛ ايران، عراق و سوريه را دفاع از منافع خود اعلام ميکنند.کشورهايي مانند ايران، عراق و ليبي را به تلاش براي دستيابي به سلاح کشتار جمعي متهم كرده و سلاح نداشته را تهديد براي منطقه و همپيمان خود يعني رژيم اشغالگر قدس ميدانند، اما هرگز از خطر بالقوه زرادخانههاي هستهاي شيميايي و ميکروبي خودشان و سلاحهاي کشتار جمعي موجود در سرزمينهاي اشغالي فلسطين، براي منطقه سخني به ميان نميآورند.
آنها هر تعداد پايگاه که در نقاط مختلف جهان ايجاد کنند و هر مقدار سلاح و تجهيزات متعارف و نامتعارف در اختيار داشته باشند، موجه و براي تامين امنيت جهان (شما بخوانيد منافع خودشان) است، اما با ناديده انگاشتن منافع کشوري مانند ايران، حتي ساختن موشک و ساير تجهيزات متعارف دفاعي را برنميتابند و کمترين تلاشهاي جمهوري ايران براي افزايش قدرت بازدارندگي در يکي از ملتهبترين و پرتهديدترين مناطق جهان را، عامل افزايش تنش و تهديد در منطقه معرفي ميکنند.
فروش انبوه سلاح و تجهيزات مدرن به حکومتهاي متزلزلي مانند عربستان و امارات يا رژيم اشغالگر قدس که مهد پرورش تروريسم و مُروج افراطيگري و خشونتطلبي هستند را بيخطر ميدانند، اما تسليح جبهه مقاومت و کشورهاي بيدفاعي مانند لبنان، يمن و فلسطين را عامل تشديد بحران و آشوب در منطقه القاء ميکنند. وجود هزاران زندان و بازداشتگاه آمريکايي و بعضا اروپايي در داخل کشورهايشان و در نقاط مختلف جهان و هرنوع قتل و غارت و جنايت براي نظام سلطه در سراسر جهان مجاز است، اما برخورد و زنداني کردن قاچاقچيان و آشوبگران و اغتشاشگراني که در ايران مرتکب قتل و غارت ميشوند، مغاير حقوق بشر اعلام ميشود.
کلام آخر؛ به گواهي تاريخ، آمريکا و اروپا همواره و از ديرباز درگير جنگ با ايران و بسياري از کشورهاي جهان بوده و هستند و موارد فوق فقط چند نمونه محدود از فهرست انبوه جنايات و رفتارهاي متناقض آنها در سطح جهان است، با اينحال متاسفانه تحت تاثير تبليغات رسانههاي وابسته به نظام سلطه، هنوز بخشي از افکار عمومي جهان و حتي برخي از هموطنان ايراني، اسلام و جمهوري اسلامي ايران را جنگطلب ميخوانند.
سنتهاي الهي و تجارب تاريخي نشان داده که فروپاشي نظامهاي ظالم و فاسد چندان به درازا نخواهد کشيد، بنابراين؛ آيا هنگام آن نرسيده تا ساير افراد جامعه نيز از خواب غفلت بيدار و با مردم آگاه و آزاده جهان همراه شوند؟
برچسب ها
این مطلب بدون برچسب می باشد.
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=566
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای چرا تناقضهاي رفتاري و گفتاري غرب ديده نميشود؟ بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.