تروريسم، فرزند خلف استكبار
نگاهي به وقايع تاريخي انقلاب اسلامي بعد از پيروزي، مظلوميت و رشد تنهاي دانه انقلاب در کش و قوس جنگ و وطن فروشي منافقاني که ترورهاي کور را در کوچه پس کوچههاي تهران رقم ميزدند بيشتر آشکار ميکند، هدف انقلاب کوتاه کردن دست وطن فروشان و کاسبان ثروت ايران بود امادر ابتداي راه با حملات، بمبگذاريها و ترورهاي جمعي و فردي مسير دشوارش از ابتدا آغاز شد و امروز شکل اين جنگ و وطن فروشي تغيير کرده است.
از زماني که شروع به نگارش گزارش حادثه هفتم تير سال ۶۰ کردم دلشورهاي به ذهنم راه يافت و کسي گفت از اين حادثه غمبار چه بنويسم که از شدت آن نکاهد، اما وسط قصه آغاز کنيم که يک وطنفروش که هويت و شرف خود را به دشمنان مردم نه دشمنان هدف مسئولان منتخب مردم، فروخت و سقف سالن اجتماعات دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي ايران را در ساعت ۲۰:۳۰ هفتم تيرماه سال ۱۳۶۰بر سر دلسوزان کشور ويران کرد.کاري که اين روزها برخي سعي ميکنند مجدد آن را تکرار کنند اما به روشي ديگر!
۳۱ شهريور ۱۳۵۹ بود که عراق جنگ را به ايران تحميل کرد و سران سلطهطلب غرب از رئيسجمهور اين کشور براي ويران کردن کشورمان حمايت کردند، اما هنوز يک سال از جنگ نگذشته بود که يکي از نيروهاي نفوذي سازمان مجاهدين خلق، محمدرضا کلاهي با بمبگذاري دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي ايران ۷۲ تن از مسئولان و مقامات ارشد کشوري را به شهادت رساند.
محمدرضا کلاهي، توانست با فرار از مهلکه از کشور بگريزد و همچنان در خفا در کشورهاي اروپايي زندگي کند. ابتدا گمان ميرفت در انفجار کشته شده باشد اما پس از تحقيقات مشخص شد که عامل اصلي بمبگذاري خود کلاهي بوده است. محمدرضا کلاهي پس از پيروزي انقلاب به سازمان مجاهدين خلق پيوست و با حفظ اين عضويت، ابتدا پاسدار کميته انقلاب اسلامي خيابان پاستور و بعد با هدايت سازمان، به داخل حزب جمهوري اسلامي راه پيدا کرد و در حزب ارتقاء يافت و ضمن اينکه مسئول حفاظت حزب شد، مسئوليت دعوتها براي کنفرانس، ميزگردها و جلسات هم به او واگذار شد.
کلاهي بمب را با کيف دستي خود به داخل جلسه حزب جمهوري اسلامي واقع در نزديکي چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقايقي قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نيز مدتي در منزل يکي از اعضاي سازمان متبوع خود مخفي شد و درنهايت از مرزهاي غربي کشور به عراق منتقل شد.
جداي از نقش نفوذي نيروي سازمان مجاهدين خلق، درتمام محافل صحبت از اين است که اين گروهک توان ساخت چنين بمبي با توان تخريبي بالا نداشته است و مهره اسرائيل_آمريکا در اين بازي نقشي بسيار پررنگ داشتهاند.
شرح حادثه هفتم تيرماه سال ۱۳۶۰:
ساعت ۲۰:۳۰ هفتم تيرماه سال ۱۳۶۰ جلسهاي در سالن اجتماعات دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي ايران واقع در خيابان سرچشمه تهران برگزار شد. موضوع جلسه تورم و انتخابات رياست جمهوري آينده بود. پس از تلاوت قرآن و اعلام برنامه، سيد محمد حسيني بهشتي، رئيس ديوان عالي کشور سخنانش را به اين شکل آغاز کرد:
ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهرهسازي کنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند. تلاش کنيم کساني را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازي نميگيرند انتخاب شوند… که در اين لحظه انفجاري سالن اجتماعات را ويران کرد.
حضرت امام خميني (ره) درباره اين حادثه جانسوز فرمودند: «ملت ايران در اين فاجعه بزرگ، ۷۲ تن بيگناه، به عدد شهداي کربلا از دست داد.»
براي شرح اين حادثه با دوتن از صاحبنظران و يکي از بازماندگان حادثه تروريستي هفتم تيرماه سال ۱۳۶۰ به گفتوگو نشستيم.
*سيدرضا اکرمي، عضو جامعه روحانيت مبارز: شهداي هفتم تير قرباني جنگ تبليغات رواني شدند
سيدرضا اکرمي، عضو جامعه روحانيت مبارز در گفتوگو با «رسالت» حادثه تروريستي هفتم تير را به آيه شريف قرآن کريم تشبيه ميکند و ميگويد:«وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيهِ سُلْطَاناً فَلا يسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً» اين آيه به اين معناست که “آن کس که مظلوم کشته شده، براي وليش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمايت است! (الاسراء: ۳۳).”
او ادامه ميدهد:«روايت داريم که:«و ما علي المسلم من غضاضة في ان يكون مظلوما ما لم يكن شاكا في دينه و لا مرتابا به يقينه» به اين معنا که اشکال ندارد بگوييم امام حسين، شهيد بهشتي و انقلاب مظلوم جمهوري اسلامي، به اين شرايط که در اصول و يقين ما ترديدي به وجود نيايد.»
اکرمي ضمن اشاره به وضعيت رواني آن سالها ميافزايد:«در طول ۴۱ سالي که از انقلاب و ۳۸ سالي که از شهادت آيت الله بهشتي و ۷۲ تن شهيد حادثه ناگوار هفتم تير ميگذرد به اين جمع بندي رسيديم که اين شهدا از جمله شهيد بهشتي، قرباني جنگ تبليغات رواني شدند؛ دشمنان روز را شب و شب را روز معرفي کردند، اما پس از شهادت او به قول امام(ره) همه چيز عوض شد و زبان و قلمها تغيير کرد.»
عضو جامعه روحانيت مبارز با بيان بعد از شهادت آيتالله بهشتي همه پذيرفتند که اين توهينها دروغ بود، ميگويد:«بعد از آن همه متوجه شدند که نوشتهها و حرفهايي که تحرير ميشد دروغ و ناروا و شهيد بهشتي فردي متفکر، مدبر و انديشمند بود، شهيد بهشتي با همين خدماتي که در کوتاه مدت براي انقلاب قبل، حين و بعد از پيروزي تا قبل از شهادت انجام داد مشخص کرد که شخصي وارسته، شايسته و دلسوز بود.»
*قربانيها و شهيدان بسياري در راه حفظ و تعالي انقلاب اسلامي داديم؛به نظر شما آيا به اهدف انقلاب رسيديم؟
«ديدگاههاي مختلفي وجود دارد ردهبندي ايدهآل، مطلوب و مقبول، هرکدام اهداف جداگانهاي دارند، اگر به دنبال ايدهآل و مطلوبيم بايد گفت در طول تاريخ انبيا و ائمه به مقصود مطلوب و ايدهآل نرسيدند و همواره کارشکني دشمنان مانع اين هدف بودهاست، اما پاسخ اينکه آيا هدف و روش انقلاب صحيح و موفقيت نسبي داشته، قطعا مثبت است.»
او ميگويد:«گاهي عمل به وظيفه به معناي رسيدن به هدف است، وظيفه پيامبران، ائمه و علما تبيين، تبليغ و ترويج هدف براي رسيدن به اهداف عملي است اما اگر موانعي در کار باشد قصور آنها نيست و دشمن مانع کار شده است.»
اکرمي تاکيد ميکند که امروز جمهوري اسلامي حرفي براي زدن دارد و ادامه ميدهد:«در اين ۴۱ سال بعد از انقلاب و ۳۸ سال بعد از شهادت شهداي هفتم تير ما به اهداف نسبي رسيديم، امروز جمهوري اسلامي آبرومند و مقتدر است و حرفي براي زدن دارد و ميتواند ايدههاي خودش را به جهان عرضه کند، اما مي بينيد که فشارهاي تبليغاتي، جنگ رواني و اقتصادي خود به خود مانع کار شده است.»
*روايت و خاطره اي از آن زمان داريد؟
«در سال ۱۳۶۰ شايد ما يکي از خانوادههايي بوديم که کمترين نظر منفي نسبت به مرحوم آيت الله بهشتي نداشتيم و خوشبختانه بعد از شهادت هم روسفيد بوديم. يک روز ايشان براي ديدار با مردم آمده بود و من ورود ايشان را خير مقدم گفتم و خصوصي به شهيد بهشتي گفتم چرا در برابر اين تهمتها از خودتان دفاع نميکنيد؟ فرمودند:”دوستان ميگويند همين آيه شريفه إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا کافي است، اگر خدا ما را مومن ميداند از ما دفاع خواهد کرد و فرقي نميکند به مردم بگوييم که فلان حرف دروغ و کذب است.»
او تاکيد ميکند:«انقلاب اسلامي همه ما را در آزمايشگاهي گذاشته که باطن خودمان را نشان دهيم، درجامعه راه تشخيص حرف مستدل مشخص است، در حيات رسول اکرم(ص) هم اين مورد مشابه وجود داشت که پيغمبر فرمود:« قَدْ كَثُرَتِ اَلْكَذَّابَةُ » يعني: به من دروغ ميبندند.»
امام خميني(ره) هم که معمار انقلاب بودند فرمود:”در زمان حيات من حرفهاي ناروا ميزنند” چنين مواردي در تاريخ بوده اما بايد افراد را آگاه کنيم و معيار به مردم دهيم که گفتهها و نشيدهها را با معيار و منطق بررسي کنيد نه حرف مردم.
*حسين شيخالاسلام: حادثه هفتم تير تجلي پيروزي نيروي الهي
بر شيطانيست
در ادامه حسين شيخالاسلام معاون امور بينالملل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي در گفتوگو با «رسالت» درباره اين حادثه تروريستي اظهارميکند:«تفاوت اساسي ميان راهبرد مقاومت و راهبرد سازش وجود دارد. در راهبرد مقاومت اعتقاد به خدا، اعتقاد به ماوراءالطبيعه و اعتقاد به دنياي پس از دنياي کنوني وجود دارد؛ به معناي ديگر زنجيره پيوستهاي که از خلقت جهان و آدم آغاز شده تا به کمال خداگونهاي برسد، در اين مسير طولاني دو جبهه وجود دارد، جبهه خدايي و ديگري جبهه شيطاني که ميدانيد از ابتداي خلقت انسان، شيطان حاضر به سجده در برآن نشد و به دنبال استکبار رفت.»
او با بيان اين که شيطان قسم خورد تا انسان را گمراه کند، ميافزايد:«جنگ آدم با شيطان از همان زمان آغاز و به اشکال مختلف خود را نشان داد. ابعاد جبهه شيطان را در جبهه آمريکا، صهيونيست، رژيم شاهنشاهي، مستکبرين، جنايتکاران شاهد هستند و همچنين در جناح مقابل هم ملتها، مستضعفين، محروميت، آوارگان و … وجود دارند.»
مشاور سابق وزير امور خارجه ادامه مي دهد:«جنگ ميان شيطان و آدم در ابعاد مختلف سياسي، نظامي، اجتماعي، اقتصادي، انساني و فرهنگي است، يک مرحلهاش هفت تير، يک مرحله جنگ تحميلي، يک مرحله آن چيزي است که امروز در فلسطين شاهد هستيد مثلا معامله قرن که در بحرين آمريکاييها تحميل کنند، يک مرحله يمن است و يک مرحله عراق بود، اما ۴۰ سال پس از انقلاب با تمام فراز و نشيبهايش جناح الهي پيروز بوده است و تنها جناح شيطاني شکست خورده است؛ به همين جهت حضرت امام راحل، آمريکا را شيطان بزرگ ناميدند.»
او ابراز ميکند:«شايد اين آيه تفسير خوبي باشد «الّذين آمنوا يقاتلون في سبيلاللَّه والّذين کفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت» اين آيه امر کرده است که با طاقوت بايد جنگيد چرا که دوستان شيطان هستند، و درباره علتش ميگويد، «فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» به اين معنا که شيطان بسيار ضعيف است. مقاومتها همگي تجلي بسيار تعيينکننده هفت تير، واقعه عاشورا است. اين درگيري، درگيري خط مقاومت، سازش، ايستادگي، پايداري است که در نتيجه شاهد تجلي و پيروزي انقلاب ايران بوديم.»
شيخالاسلام باتاکيد آمريکاييها هيچ کاري نميتوانند انجام دهند، تاکيد ميکند:«تمام اين موضوعات ممکن است با سختيهايي روبهرو شده باشد اما در مجموع خط الهي پيروز شده است. امروز همگان شاهد قدرت خط الهي هستند. در گذشته شاه بر ايران حاکم بود و آمريکا هر غلطي که ميخواست انجام ميداد، حتي شاه فراري را طي دو روز بازگرداند اما با توجه به خط الهي ديگر آمريکاييها هيچ کاري نميتوانند انجام دهند.»
او تصريح ميکند:«۸ سال است آمريکاييها قصد دارند حکومت سوريه را تغييردهند اما توان اين کار را ندارند، ۴ سال است که هر جنايتي در يمن انجام ميدهند و دائما مدعي ميشوند ارتش اسرائيل، شکستناپذير است اما شاهد هستيد که اين ارتش دائما در حال شکست است.»
معاون امور بينالملل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي ادامه ميدهد:«بارها شاهد بوديد که تروريسم وسيلهاي در دستان شيطان است و در حادثه هفت تير افرادي مانند شهيد بهشتي و عزيزان هفت تير را از ماگرفتند. تروريست به عنوان يک ابزار در دست شيطان بزرگ عليه مستضعفين و جبهه مستضعفين استفاده شده است؛ امروز هم استفاده ميشود.»
مشاور سابق وزير امور خارجه مي افزايد:«ترامپ مطرح کرده علت حمله نکردنش به ايران به جهت جلوگيري از کشته شدن ۱۵۰ نفر است، در صورتي که اين کشور همان کشور خبيثي است که بمب اتمي بر روي ژاپن انداخته و ميدانست که تعداد کشتهشدگان بسيار بالا است و به عينه کشته شدن هزاران انسان را ديد اما مجددا بمب دوم خود را بر ژاپن انداخت. آمريکا همان خبيثي است که در ويتنام دست به جنايت مهلکي زد و با از بين بردن تمام جنگلها و زمينهاي کشاورزي در اين قسمت به دنبال نابودي مردم ويتنام بود.»
شيخالاسلام اظهار ميکند:« پس از نابودي پهباد و پيش از آن، همچنين تاريخ تجاوزگري، تاريخ امنيت و مقاومت در خليج فارس با يکديگر تفاوت دارد و يک نقطه عطف و پيروزي بزرگي بود که توانست تمام معادلات سياسي ـ نظامي را تغيير دهد.»
او با بيان خاطرهاي از وقوع حادثه ناگوار هفتتير ميگويد:«در آن زمان من معاون وزارت خارجه بودم و شهيد رجايي هم سرپرست وزارت خارجه بود که اين حادثه تروريستي اتفاق افتاد. نزديکيهاي سحر بود که به دفتر شهيد رجايي رفتم. در اين زمان آواربرداريها به تازگي تمام شده بود و مشخص شدکه شهيدبهشتي به درگاه حق پيوستند و شهيد شدند. شهيد رجايي تلفن را برداشته و به خانواده شهيد بهشتي قصد اطلاع دادن شهادت ايشان را داشت، شهيد رجايي اين حادثه را بسيار باعزت و با احوال روحاني و معنوي به خانواده شهيد بهشتي توضيح دادند و به پسر شهيد بهشتي گفت که پدر شما شهيد شده است.»
*سيدجلال ساداتيان: منافقين در حادثه تروريستي هفتم تير قصد حذف ستارهها را داشتند
در ادامه براي روايت بهتر با سيدجلال ساداتيان، سفير اسبق ايران در انگليس و از بازماندگان واقعه هفتم تير درمورد حضورش در اين حادثه گفت وگو کرديم
او به «رسالت» ميگويد:«قبل از پيروزي به عنوان عضو انجمن اسلامي دانشگاه با آيت الله دکتر بهشتي ارتباطات داشتيم، ايشان همزمان با زلزله طبس دانشجويان در ستادهاي کمکرساني حوزه بهداشت و درمان سال ۵۶ فعاليتهايي داشتند و ستادي به نام
امام (ره) با پشتيباني شهيد بهشتي به همت دانشجويان انقلابي تشکيل شد.»
ساداتيان خاطرنشان ميشود: «در جلسات منزل ايشان که اکنون به موزه تبديل شده است شرکت و با تشکيل حزب به آن پيوستيم و برخي از اعضاي حزب نقشها و مسئوليتي عهده دار شدند که در انفجار اين حادثه تروريستي به شهادت رسيدند از جمله شهيد حسن اجارهدار دانشجوي دانشگاه ملي که بعدها به دانشگاه شهيد بهشتي تغيير نام داد.»
بازمانده واقعه هفتم تير در دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي درمورد علت اين حادثه تروريستي ميگويد:«اين حمله تروريستي با هدف نشانه گيري ستارههاي حزب جمهوري اسلامي و در راس آن شهيد آيت الله دکتر بهشتي انجام شد.»
او با اشاره به نقش شهيد بهشتي در انقلاب، ميافزايد:«نقش و تاثير آيت الله بهشتي در انقلاب اسلامي هم در کادرسازي ايشان از قبل انقلاب و هم در انديشههاي والاي ايشان بر تاکيد بر اجراي اصول اساسي اسلام در روند شکل گيري قدرت و نظام اسلامي، در مديريت ابعاد مختلف مربوط به انقلاب، نظام اسلامي و قانون اساسي، اداره امور و اصلاح قوه قضائيه که ايشان در راس آن قرار داشت، مقابله با جريانهاي مخرب از طريق حزب جمهوري اسلامي و هدايت و هماهنگي بين دستگاهها از شهيد آيت الله دکتر بهشتي شخصيتي ممتاز، ويژه و بي نظير ساخته بود و همين امور دليل بيشترين مخالفت دشمنان با ايشان بود.»
ساداتيان تاکيد ميکند:«دشمنان قبل از ترور شهيد بهشتي به نوعي ترور شخصيتي ايشان را آغاز کرده بودند و نسبت به ايشان بدبيني را در سطح جامعه رواج دادند که ايشان سرمايه دار و متمايل به آمريکا هستند يا عبارات بي ربطي که حتي برخي افراد هم باور کرده بودند به اين امر دامن زد اما بعد از از شهادت شهيد بهشتي امام بزرگوار اين تعبير را از شهيد بهشتي داشتند که بهشتي مظلوم بود، مظلوم زيست و مظلوم مُرد و خار چشم دشمن شد.»
سفير اسبق ايران در انگليس ادامه ميدهد:«وقتي ترور شخصيتي آيت الله بهشتي به نتيجه نرسيد و دشمنان نتوانستند نقش ايشان را کم رنگ کنند با آغاز تروهاي شخصيتهاي مهم در کشور از جمله امامهاي جمعه، شهداي محراب و ترورهاي کور در سطح جامعه نقاط حساسي را شناسايي کردند از جمله جلسه حزب جمهوري اسلامي روز هفتم تيرماه سال ۶۰ که قرار بود نقش ايجاد هماهنگي بين قواي سه گانه کشور در آن بررسي شود.»
ساداتيان ضمن اشاره منافقان گمان ميکردند ميتوانند نظام را با اين حمله تروريستي به سقوط بکشانند، بيان ميکند:«منافقين گمان ميکردند ميتوانند نظام را با اين حمله تروريستي به سقوط بکشانند اما بعدها شاهد بوديم به دليل آگاهي مردم از اتفاقات انسجام ملي بين آنها افزايش يافت و آنچه منافقين دنبال ميکردند با شکست مواجه شد و نتوانستند آن را به سرانجام برسانند.»
بازمانده واقعه هفتم تير در دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي ابراز ميکند:«هرچند چهرههاي برجسته مثل شهيد دکتر بهشتي ستاره آن جلسه و افرادي مثل وزرا و نمايندگان مجلس در اين حادثه تروريستي به شهادت رسيدند و از وجود آنها محروم شديم اما منافقين به خواسته خود نرسيدند. بايد توجه داشت که اگر اين افراد زنده ميمانند نقش برجستهاي بهعنوان افراد شايسته نظام را داشتند و بعد از شهادتشان نتوانستيم جاي خالي آنها را پرکنيم.»
ساداتيان با بيان چرا نهادهاي بينالمللي و حقوق بشري نسبت به اين حادثه تروريستي بيتفاوت بودند و اقدامي عليه منافقين انجام ندادند، بيان ميکند:«سازمانهاي بينالمللي خصومت ديرينه با ايران داشتند و فکر ميکردند با پيروزي انقلاب اسلامي منافع آنها به خطر افتاده است براي همين نسبت به اين حادثه تروريستي سکوت اختيار کردند.»
بازمانده واقعه هفتم تير در دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي در پايان با اشاره به اعتراف افراد جدا شده از سازمان منافقين در دست داشتن اين حادثه تروريستي، اشاره ميکند:«منافقين بعدها خودشان تاييد کردند که سازمان توسط کلاهي ملعون و بعدها توسط کشميري نفوذي که در حادثه تروريستي هشتم شهريور دست داشتند، اهداف شوم خود را عملي کردهاند اما به دليل اينکه هواداران و اعضاي سازمان به خارج کشور رفته بودند نخواستند بهصراحت اين عمل تروريستي را بپذيرند و ترس داشتند که نتواند جايگاه و پايگاه در کشورهاي غربي تشکيل دهند وگرنه ابايي نداشتند که اين خشونتهاي شنيع را بپذيرند و از زير بار اين حمله تروريستي شانه خارج کنند.»
انقلاب اسلامي , ترور , حادثه هفتم تير سال 60
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.