دریاچه ارومیه همچنان در بحران
گروه اجتماعی
ما به عقب بازگشتهایم، به ۸ سال پیش که در وصف دریاچه ارومیه، «بحران» بهترین واژهای بود که میشد با آن از حال واقعی این نگین آبی آذربایجان خبردار شد. در این سالها ممکن است روی کاغذ خیلی چیزها عوض شده باشد و ستاد احیا اقداماتش را پشت سرهم یکی پس از دیگری ردیف کند و از دستاوردهایش بگوید، اما مشاهدات میدانی و روایت کارشناسان مبتنی بر غیراثربخش بودن اقدامات ستاد احیاست و بهرغم هزینه ۱۱ هزار میلیارد تومانی و وعده احیای آن تا سال ۱۴۰۱، داریم با چشمهای خود میبینیم که این زیستبوم بینالمللی در روزهای پایانی دولت دوازدهم، به ایام بحرانی خود در سالهای ۹۲ و ۹۳ بازگشته است. اکنونکه قطار دولت در ایستگاه وعدههای بر زمینمانده، متوقفشده و آخرین روزهای کاری خود را سپری میکند، بهتر میتوان به تحلیل عملکردها و تشریح نقصانها در حوزه دریاچه ارومیه پرداخت. مثلا اجرای ناقص و پرایراد برخی طرحها و یا توقف رهاسازی آب سدها به سمت این تالاب، عدم اختصاص حقآبه و کاهش سطح تراز دریاچه ارومیه در کنار افزایش تبخیر و فراتر از اینها، عدم تحقق انتقال آب از سد کانی سیب و انتقال پساب از طریق تصفیهخانههای تبریز و ارومیه، همگی از عدم توفیق دولت در احیای دریاچه ارومیه خبر میدهد.
ستاد احیا از عملکرد خود دفاع میکند!
هرچند که ستاد احیا زیر بار این نقدها نمیرود و هربار که به مدد بارشهای مناسب، حالوروز دریاچه ارومیه تا حدودی بهبودیافته، آن را بهپای دستاوردهای خود نوشته و این روزها که سطح تراز دریاچه ارومیه نزدیک به سه متر با تراز اکولوژیک فاصله دارد، از قول فرهاد سرخوش، مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی میشنویم که ستاد تاکنون توانسته دریاچه را از شرایط خشک شدن به حالت تثبیت برساند و در صورت اتمام طرحهای سازهای آبی و اصلی ازجمله انتقال آب از سد کانی سیب و اتمام طرحهای تصفیهخانه میتوان به بهبود دریاچه ارومیه امیدوار بود! بنابراین ستاد احیا تمام و کمال از عملکرد خود دفاع میکند و بدبیاریهای این دریاچه را به عدم تأمین حقآبه نسبت میدهد که میتواند اقدامات صورت پذیرفته را بیاثر کند و ما را به نقطه اول بازگرداند اما ستاد احیا آمد تا برای همین مسائل چارهاندیشی کند و گرهها را بگشاید که گویا بهاینترتیب عمل نشده است.مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی انگشت اتهام را بهسوی وزارت نیرو نشانه رفته و تأکید کرده است، در حوضههای آبریزی مثل دریاچه ارومیه که دارای سد هستند، وزارت نیرو آب را پشت سدها نگه میدارد و براساس توافقهای انجامشده در زمان مشخصی آب را به سمت دریاچه رها میکند، اما متأسفانه امسال تمام سدها را بسته و اجازه ندادهاند که آب به دریاچه ارومیه برسد.
به گفته فرهاد سرخوش، حقآبه دریاچه ارومیه طی سال آبی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، ۶۴۰ میلیون مترمکعب برآورد شده بود که از این میزان تنها حدود ۱۶۰ میلیون مترمکعب به دریاچه ارومیه پرداخت شده است.
دلایل وخامت حال دریاچه
حالا پس از بازگشت وضعیت دریاچه ارومیه به شرایط کمآبی و بحران، معیشت نزدیک به ۱۵ میلیون نفر مردم منطقه به خطر خواهد افتاد.
معاون فنی اداره کل محیطزیست آذربایجانغربی، کاهش بارندگی، عدم مدیریت منابع آبی در بخش کشاورزی و سایر بخشها، افزایش دمای هوا به همراه عدم تحقق حقآبه موردنیاز را از مهمترین دلایل بازگشت دریاچه به شرایط بحرانی عنوان و تشریح کرده است: « باید منتظر اتمام طرح بزرگ انتقال آب از سد کانی سیب باشیم تا شاید شرایط دریاچه ارومیه بهبود یابد.»
هماینک با پایان عمر دولت دوازدهم، دریاچه ارومیه احیا نشده و بهرغم صرف هزاران میلیارد بودجه، وضعیت این زیستبوم، وخیم گزارششده است. در این رابطه دو تن از پژوهشگران منابع آب تحلیل خود را در رابطه با پروژههای نیمهتمام و سرنوشت نگرانکننده دریاچه ارومیه به «رسالت» ارائه کردهاند که در ادامه ازنظر میگذرانید.
***
ناصر خیاط خلقی-پژوهشگر آب: خشک شدن دریاچه ارومیه به نفع هیچ دولتی نیست
متأسفانه به دلیل وضعیت بد آبی با ۵۵ سانتیمتر کاهش تراز سطح آب دریاچه ارومیه تا انتهای تابستان روبهرو هستیم و دولت یازدهم و دوازدهم علیرغم شعارهای محیط زیستی که سر میداد و خود را با این عنوان معرفی میکرد و حتی اولین مصوبه دولت هم درباره احیای دریاچه ارومیه بود، آنطور که بایدوشاید به اهداف خود نرسیده است. مسئله بهطورکلی این است که توقف رهاسازی آب سدها و عدم تحقق حقآبه در سال آبی جاری و افزایش تبخیر وحشتناک، مشکلی اساسی را به وجود آورده و هنوز سد کانی سیب که قرار بود بیش از ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب را از زاب انتقال دهد به اتمام نرسیده و تصفیهخانههای شهر تبریز و ارومیه که ارومیه با ۹۸ درصد پیشرفت فیزیکی و تبریز با ۸۵ درصد پیشرفت فیزیکی هنوز محقق نشده است. پیشبینی میشود در حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب هم از این طریق بعد از تصفیه پساب انتقال پیدا کند که این پروژه هم در فهرست اقدامات انجام نشده قرار دارد و همچنان وزارت جهاد کشاورزی نتوانسته در طرحهای آبیاری و تحتفشار خود پیشرفتی داشته باشد؛ درواقع بهجا بود مقدار زیادی از آبهای سطحی و آب سدها وارد دریاچه شود تا از حقآبه مغفول مانده ارومیه کاسته نشود اما با عدم تحقق این مسئله، وجود چاههای غیرمجاز قارچ گونه در حوضه آبریز ارومیه و دشتهای مختلف افزایش پیداکرده و علیرغم تلاشهایی که گروههای گشت و نظارت در شرکتهای آب منطقهای انجام میدهند، متأسفانه هنوز اقدامی بهمنظور کنترل و مهار چاههای غیرمجاز صورت نگرفته و تجربه ۳۰ ساله، مرا متقاعد کرده که اصولا مشکل چاههای غیرمجاز، فقط اقتصادی نیست و این به وضعیت ارتقاء فرهنگی و آموزشی افرادی که مصرفکننده آب کشاورزی هستند برمیگردد. در سال آبی جدید به دلیل مشکلات بسیار فراوانی که در ورودی سدهای همه استانها به وجود آمده و کاهش میزان بارندگی و تبخیرها که در استانهای مختلف، متفاوت است، باعث شده نهتنها کنترلی در امر مصرف صورت نگیرد بلکه افراد ترغیب شوند به اینکه چاه غیرمجاز احداث کنند و این مسئله به معنای ناموفق بودن طرحهای آبیاری تحتفشار است که میتوانستیم مقداری از آن آب را برای حقآبه زیستمحیطی دریاچه ارومیه تأمین کنیم. بحث در مورد دریاچه ارومیه بسیار زیاد است و اگر این دریاچه به حال رها شود، چیزی در حدود ۹/۵تا ۱۰ میلیون تن ریزگرد یا گردوغبار با وزش توفان، زندگی ۱۵ میلیون نفر از مردم این حوضه آبریز را تحتالشعاع قرار میدهد. پس ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید در مسیر احیا گام برداریم و اگر دولت کنونی هم نتواند در روزهای پایانی فعالیت خود این موضوع را محقق کند، دولت سیزدهم و دولتهای بعدی مجبورند که این کار را انجام دهند. پروژه احیا، یک پروژه لوکس و نمایشی نیست و احیای آن درواقع به معنای نجات ۱۵ میلیون انسانی است که در آن اطراف زندگی میکنند، چراکه تحت هیچ شرایطی ما با ریزگردها نمیتوانیم مقابله کنیم و خشک شدن این دریاچه به نفع هیچ دولتی نبوده و تبعات اجتماعی و مهاجرتهای میلیونی آن شوخی نیست. دولت آینده باید برای این مسئله برنامه داشته باشد و طبق مصوبه اصل ۴ سازمان محیطزیست و مصوبه شورای عالی آب که مغفول مانده، اولویت ابتدا آب شرب و بعدازآن حقآبه های محیط زیستی و سپس کشاورزی و صنعت است اما متأسفانه این ترتیب رعایت نشده و نهتنها در حوزه دریاچه ارومیه که در هیچکدام از دشتها و محدودهها این موضوع رعایت نشده است. اگر قرار باشد حقآبه دریاچه بزرگی مثل ارومیه نابود شود، ضرر و زیانش متوجه بخش کشاورزی و همان مردمی است که در آنجا زندگی میکنند. تراز اکولوژیک دریاچه ارومیه ۲/ ۱۲۷۴متر است. ما در حال حاضر ۳ متر از این تراز عقبیم، یعنی در حال حاضر۲ /۱۲۷۱ متر است و بهقولمعروف اوضاع خوب نیست و حقآبه هایی که با احتساب بارندگی وارد دریاچه میشود، آنقدر کم است که ما با دو میلیارد مترمکعب کاهش مواجهیم و این رقم ترسناک است و نمیتوانیم امیدوار باشیم که تا انتهای دولت دوازدهم بتوانیم کار چندان بزرگی انجام دهیم. دریاچه ارومیه، ۳ هزار و ۴۸۸ کیلومترمربع وسعت دارد و رقمی در حدود ۴ میلیارد و ۵۱ میلیون مترمکعب همحجم آن است و از این نظر، اهمیت فراوانی دارد، ما در سال آبی جاری باوجود کاهش بارندگیها در بخش کشاورزی و سایر بخشها نهتنها میزان مصارف را در بخش کشاورزی کاهش ندادهایم بلکه حقآبه این بخشها را هم تأمین کردهایم ولی حقآبه دریاچه ارومیه کم شده است. شرکتهای آب منطقهای نیز در سال آبی جاری، حقآبه ای به دریاچه ارومیه اختصاص ندادهاند. امسال قرار بود، ۶۴۰ میلیون مترمکعب وارد دریاچه شود که تنها ۱۶۰ میلیون مترمکعب آن محقق شده و حقآبه مصوب تراز اکولوژیک دریاچه ارومیه که ۱/ ۳ میلیارد مترمکعب است درحال حاضر نزدیک به یک میلیارد مترمکعب شده یعنی کاهش ۲ میلیارد مترمکعبی. همچنین ۲/ ۶۲ درصد در آذربایجان غربی کاهش بارندگی داشتهایم و در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ حدود ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب برای شرب و کشاورزی نیاز است که به دلیل کاهش ۱۲ درصدی مخازن سدها اصولا امکان اینکه آب را بتوانیم در دریاچه رها کنیم، وجود ندارد و ابتدا تأمین آب شرب را مدنظر قرار دادهاند و به علت اینکه ما هنوز فاصله بسیار زیادی با اجرای طرحهای سازگاری با کمآبی در کشور داریم که خودش یک ستاد بزرگی است و در وزارت نیرو شکلگرفته، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم از این بابت وزارت نیرو کار خاصی انجام دهد. اما ۴۰۹ دشت طبق گفته وزارت نیرو، کسری مخزن دارند و باید تا افق ۱۴۰۴ برمبنای کتابچه ارائهشده ستاد سازگاری با کمآبی این وزارتخانه متعادل شوند. به این معنا که دیگر افت سطح آب زیرزمینی نداشته باشیم. تجربه تحقیقات میدانی و مطالعاتی میگوید با شرایط ویژهای که بهطورکلی به وجود آمده، عملا دچار ریزش و تنش آبی عجیبی شدهایم و دیگر نمیتوانیم آن را بهاصطلاح ورشکستگی آبی بنامیم و یا در بسیاری از نقاط ایران با ورشکستگی آبی غیرقابلبرگشت روبهرو هستیم و این بهمنزله پایان کار در بسیاری از دشتهاست. در این وضعیت، وزارت نیرو اعلام کرده در فاصله سالهای ۱۴۰۴ تا ۱۴۰۷ تلاش دارد اضافه برداشتها را در چاههای بهرهبرداری کشاورزی کاهش دهد که بهطور متوسط در ایران ۶۰ درصد کشاورزی به آن وابسته است و البته در شرق ایران این رقم حتی به مرز ۷۰ تا ۹۰ درصد هم میرسد و امکانپذیری این مسئله باتوجه به پارادوکسی که مشاهده میکنیم، محل تردید است. هنگامیکه ما از تعادل صحبت کرده و میگوییم تا ۱۴۰۴ میزان برداشتها را متعادل میکنیم تا افت نداشته باشیم، تناقض دارد بااینکه چطور امکان دارد تا پایان ۱۴۰۴ به تعادل برسیم و افت را مهار کنیم ولی کماکان تا سال ۱۴۰۶ و ۱۴۰۷ افزایش بهرهبرداری نیز داشته باشیم. این تناقضها در وزارت نیرو زیاد است. البته صرفا وزارت نیرو مقصر نیست، چون در وزارت جهاد کشاورزی هم متأسفانه این مسائل زیاد است و در وزارت صمت هم احداث کارخانهها و صنایع آب بر در بدترین نقاط ایران که با تنش آبی روبهرو هستند، غیرقابلتوجیه است و ما تا اینگونه رفتارها را کنار نگذاریم و نخواهیم علمی برخورد کنیم و مدیریت بسیار خوبی در حوزه منابع آب داشته باشیم، نهتنها دریاچه ارومیه که هیچیک از تالابها و دریاچههای ایران به آن حقآبه زیستمحیطی که حق طبیعی آنهاست، نخواهند رسید.
راهکار در وضعیت فعلی مدیریت حوضه آبریز ارومیه است، چراکه چندان با انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه موافق نیستم و رقم بیش از ۶۰۰ میلیون مترمکعب نباید ما را هیجانزده کند.انتقال آب از یک منطقه به منطقه یا سرزمین دیگر همواره باعث به وجود آمدن عدم تعادل در چرخه اکولوژیکی میشود و اکوسیستم را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بهتدریج، میانمدت یا درازمدت متأثر میسازد و ما باید فرض کنیم در شرایط ایده آلی هستیم و به ۴۰ سال قبل بازگشتهایم و اینهمه سد در اطراف این حوضه آبریز احداث نشده و اینهمه چاه مجاز و غیرمجاز به بهرهبرداری نرسیده و کشاورزی ما مثل سالیان گذشته اگرچه راندمان پایینی داشته اما به نحوی اداره شده است. مشکل فعلی دریاچه ارومیه این است که بیشتر تحتالشعاع ذخایر سدها قرار دارد، درحالیکه ذخایر سدهای حوضه آبریز ارومیه با بیش از ۲۶ تا ۲۷ درصد کاهش روبهرو هستند و این میزان بدین معناست که چیزی در حدود ۵۰ درصد ذخیره برفی در ارتفاعات کاسته شده یعنی میدانیم ذخیره برف در ارتفاعات تأمینکننده اصلی مقدار زیادی از آب ورودی به سدهاست و این معضل بسیار بزرگی است. وقتی ما آبهای ورودی به یک تالاب را توسط سدها مسدود کردهایم دیگر چه انتظاری میتوان داشت؟ حالا نه وزارت نیرو و نه وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صمت پاسخگو نیستند. احیا دریاچه ارومیه کار بسیار خوبی است اما لازمه آن رعایت یکسری پیش شرطهاست که مبتنی بر مدیریت یکپارچه منابع آب است و تا هنگامیکه این شرایط به وجود نیاید، نهتنها وضع دریاچه ارومیه بهتر نخواهد شد که حتی با ورود آب زاب صرفا بهطور مقطعی مشکل دریاچه حل میشود ولی در درازمدت تحت تأثیر تنشهای آبی این حوضه آبریز و یا تنشهای غیرقابلکنترل طبیعی مانند خشکسالی امسال، امکان تداوم داشتن احیا وجود ندارد. ما برای امور طبیعی نمیتوانیم کاری کنیم اما بهعنوان انسان و بهعنوان متخصص و کارشناس کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که ببینیم مدیریت حوضه آبریز ارومیه با دهها سد و رونق کشاورزی و الگوهای کشت آب بر و سیاستهای غیرقابلتوجیه ممکن است؟ پاسخ به این سؤال خیر است.
بهروز قهرمانی- کنشگر و پیشکسوت آبوخاک: کار درخوری انجام نشد
طبق برنامه مصوب ستاد احیای دریاچه ارومیه، قرار بود در چهار محور بهطور خلاصه اقداماتی به این شرح انجام شود.
الف: مقرر داشته بودند با عنایت به اینکه سطح زیر کشت اراضی آبی را که از ۱۵۰ هزار هکتار به ۴۵۰هزارهکتار رسیده، کاهش دهند و با پرداخت هزینه به کشاورزان، بخواهند به کشت آبی نپردازند و سطح این برنامه قریببهیقین ۵۰ هزار هکتار بوده که با فرض حداقل ۱۰هزار مترمکعب آب مصرفی برای هر هکتار از این طریق حداقل ۵۰۰میلیون مترمکعب آب اضافی سالیانه وارد دریاچه نمایند. متأسفانه در این خصوص به علت عدم تأمین اعتبار و ناتوانی در جلب مشارکت بهرهبرداران در جامعه کشاورزی در سه استان مجاور دریاچه در عمل میشود گفت هیچ توفیقی به دست نیاوردند. ب: در محور دوم قرار بود از سرشاخههای ارس از مسیر خوی و سلماس آبی را برای ترمیم، انتقال و وارد دریاچه نمایند؛ ازآنجاییکه هیچ طرح علمی و فنی مدون و مصوب مطالعه شدهای نداشتند و اعتباری هم بدین منظور اختصاص نداده بودند این بخش از برنامه و طرح اولیه تنها در حد توصیه و فرض اولیه مانده و صورت عملیاتی به خود نگرفته است. د: محور سوم از برنامهها برای نجات دریاچه ارومیه تکیهبر رعایت حقآبه طبیعی دریاچه از طریق رهاسازی آبهای ذخیرهشده در پشت سدهای مختلف ازجمله حسنلو در نقده، سد مهاباد، سدهای سیمینه وزرینه رود در بوکان و سایر سدها از زولا در سلماس تا شهر چای ارومیه و لایروبی مسیلهایی که با رسوب پرشده و روانابها به دریاچه نمیرسیدند را انجام دهند و همچنین مقرر داشته بودند از طریق جمعآوری و تصفیه فاضلاب کلانشهر تبریز حداقل سالیانه ۳۰۰میلیون پساب سالمسازی شده را به دریاچه برگردانند ولی در عمل بهجز انجام لایروبی بعضی از آبراههای منجر و متصل به دریاچه و رهاسازی اندک آبی در طول دوسال بارندگی سالهای ۹۷و۹۸ کار درخوری برای حالوروز دریاچه انجام نگرفته است.
ح: و اما بر اساس محور چهارم طرح عملیاتی که قرار بود با احداث سدی روی رودخانه مرزی زاب که با عراق مشترکیم و هدایت و انحراف و انتقال آب از طریق تأسیسات آبی پیچیده و پرهزینهای مثل کانال و تونل و دیگر ساختمانهای آبی موردنیاز شبکه انتقال و جاده سرویس و سایر ابنیهها ساختمانهای اپراتوری، آب پایه مطمئن و دائمی جهت تغذیه دریاچه فراهم کنند و در این محور احتمالا تا حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد پیشرفت فیزیکی دارند ولی طرح هنوز به بهرهبرداری آزمایشی هم تاکنون نرسیده است.
دریاچه ارومیه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.